لبوب

لغت نامه دهخدا

لبوب. [ ل ُ ] ( ع اِ ) ج ِ لب. ( منتهی الارب ) : حبوب و لبوب نضج و نما نیافت و انواع ارتفاعات در مراتع و مزارع بخس و نقصان پذیرفت. ( سندبادنامه ص 122 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع : لب دانه ها مغزها : حبوب و لبوب نضج و نمانیافت و انواع ارتفاعات در مراتع و مزارع بخس و نقصان پذیرفت .

پیشنهاد کاربران

بپرس