علی اصغر سلحشور - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sphere: حیطه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enquiry: پژوهش، تحقیق، جستار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in appearance: از نظر ظاهری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carved: تراشیده شده، تراش خورده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carved: تراشیده شده، تراش خورده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vexed: غامض، گیج کننده، مبهم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vexed: غامض، گیج کننده، مبهم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relief: نقش برجسته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

divine eyes: چشمان برزخی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prudently: بادوراندیشی، محتاطانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prudently: بادوراندیشی، محتاطانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

muhdif: مُضیف، مهمانسرا، خانه های مشخص عرب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تازه بنیاد: نوبنیاد، تازه تأسیس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CAP: درپوش، سرپوش، کلاهک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high status: بلند مرتبه جایگاه عالی و رفیع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high status: بلند مرتبه جایگاه عالی و رفیع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

artefact: دست افزار، دست ساخته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barrow: تپه، تل، پشته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heterogenous: ناهمگون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heterogenous: ناهمگون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concern: دل نگرانی دلواپسی دلمشغولی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indivisibility: تقسیم ناپذیری جدا نشدنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parvenus: تازه به دوران رسیده، نوکیسه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

connectivity: پیوند، ارتباط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glocalization: جهان - محلی شدن ( ترکیبی از جهانی ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

isomorphic: همگن، همگون، یکدست، یکنواخت، همسان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

isomorphic: همگن، همگون، یکدست، یکنواخت، همسان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reascend: دوباره بالا رفتن دوباره صعود کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chamber: اتاق کوچک اتاقک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laconical: به اختصار به صورت چکیده به طور خلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monumentalization: یادمان سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

willingly: با رضایت خاطر به خواست خود با طیب خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inseparability: بخش ناپذیری تقسیم ناپذیری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inseparable: جدانشدنی بخش ناپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inseparable: جدانشدنی بخش ناپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rulership: حکمرانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

correspondence: سازگاری همخوانی تطابق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on some level: تا اندازه ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

encompassment: دربرگیری تسری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reconciling: سازگاری انطباق تطابق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misunderstanding: برداشت نادرست بدفهمی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meagreness: ناچیز بودن ناکافی بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

miscategorized: طبقه بندی نادرست دسته بندی غلط طبقه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unguardedly: با بی دقتی با بی احتیاطی به صورت نس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mound: پشته، تپه، تل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unimpeachably: بدون تردید بی تردید بدون شک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

signifying: نشانگر بیانگر نشان دهنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

signifying: نشانگر بیانگر نشان دهنده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rebuilder: بازسازنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

impaling: به چهار میل کشیدن بر چوب آویختن سور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coronation ceremony: مراسم تاجگذاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insubmissive: گردنکش سرکش طغیانگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minimalist: کمینه گرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

animacy: جانداری جاندار بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

representational: بازنمایی شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redistribution: بازپخش، پخش و انتشار دوباره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prehistorian: پیش از تاریخی کار کارشناس دوره پیش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in reference to: در ارتباط با در رابطه با

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rechristening: نامگذاری دوباره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deliberated: عمدی تعمدی عامدانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unattested: اثبات نشده تایید نشده نامطمئن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

undemonstrative: ثابت نشده تایید نشده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hunt for: به دنبال در جستجوی در پی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

occupational: سکونتی زیستی استقراری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reprint: چاپ دوباره بازنشر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

programmatically: به صورت برنامه ریزی شده با برنامه ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethnographic: مربوط به قوم نگاری قوم نگارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in regard to: in regard to: با توجه به regarding: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modeling: الگوسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inevitable: ناگزیر گریزناپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underscore: برجسته کردن تاکید کردن تمرکز کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

novelty: نوآوری ابداع ابتکار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deported: تبعیدی تبعید شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disseminate: disseminate= Promulgate: انتشار داد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by favor: به لطف به مرحمت به کمک و یاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pax persica: آشتی و صلح پارسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brag: خودستایی، لاف و گزاف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penetrate: رخنه کردن سرایت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sided: جانبدارانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ill termed: اصطلاح نادرست عبارت نادرست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonhistoric: غیرتاریخی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prescriptive: تحمیلی دستوری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

polyethnic: چند قومی چند نژادی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

baldachin: آسمانه، سایبان canopy= baldachin

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indistinguishably: به صورت نامتمایز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

syncretistic: التقاطی تلفیقی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

res gestae: واژه لاتینی که چندین معنی دارد، از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

top down: سلسله مراتبی top - down system: نظا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

journal entry: دفتر ثبت اقلام روزانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

journal entry: دفتر ثبت اقلام روزانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monumentality: یادمانی بودن یادمان تاریخی بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eschewal: ممانعت جلوگیری امتناع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boxroom: انبار ذخیره گاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

different from: غیر از به جز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monarchy: نظام پادشاهی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kingship: پادشاهی kingship= monarchy: نظام شا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uninscribed: نانوشته، بدون نوشته، نوشته نشده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

before christ: پیش از میلاد مسیح ( پ. م ) قبل از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

footless: بدون پایه footless bowl: کاسه بدون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hotly: به شدت بسیار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evaluation: ارزیابی برآورد تخمین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

water container: مخزن آب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horsemaster: تیمارکننده اسب تیماردار اسب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equid: اسب سان از گونه اسبها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maverick: متهور و تک رو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

priest: معانی گوناگون ایران باستان: موبد می ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meagerness: کمی ناچیزی ناچیز بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

onomastica: نام شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unmolested: بدون مزاحمت بی زحمت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profile: شهرت، وجهه، اهمیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rendering: برگردان، ترجمه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teispes: تیسپس، چیشپش/چیشپیش ( نیای کوروش بز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

siglum: مخفف اختصارات به اختصار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

memphite: مربوط به ممفیس مصر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imprecatory: تنفر آمیز همراه با لعن و نفرین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as much: آن اندازه به آن آندازه آنچنان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that said: با این همه با این تفسیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deceased: درگذشته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

usefully: به صورت ثمربخش با کارایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unattributed: نامرتبط نامربوط نسبت داده نشده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bearing: دربردارنده دارای دارنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high backed: تکیه گاه بلند ( درمورد صندلی، تخت ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unorthodox: نامتعارف غیر متعارف نامعمول غیر معم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

provenanced: دارای خاستگاه دارای منشأ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unprovenanced: بدون خاستگاه و مبدأ بدون منشأ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effectively: با کارایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supplier: تدارک بینده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

import duty: عوارض واردات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rereading: بازخوانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seminar paper: مقاله همایشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seminar paper: مقاله همایشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goat herder: بزچران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fictionalized: تخیلی افسانه ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

led to victory: باعث موفقیت شدن باعث برد شدن موفق گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cella: اتاقک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

understatement: کم گویی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

very long time: تا مدت ها برای مدت مدیدی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

full strength: بیشترین توانایی بالاترین قدرت ممکن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bow case: کمان دان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upraised: بالا آمده برافراشته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutting off: بریدن قطع کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

charioteer: ارابه سوار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in miniature: در مقیاس کمتر در اندازه کوچک تر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close behind: درست پشت سر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

close behind: درست پشت سر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

typographical error: اشتباه چاپی یا تایپی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pedestrian survey: بررسی پیمایشی. معادل آن Foot survey ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pillared: ستوندار columned= pillared: ستوندار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادعا شده: claimed

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

believing in: معتقد به باورمند به

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stratigraphical sequence: توالی لایه نگارانه تسسل لایه نگاران ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exempli gratia: برای نمونه، مثلاً

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mesopotamian: میان رودانی مربوط به میان رودان

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های علی اصغر سلحشور