تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

۱. خوش مشرب، خوش رو، خوش برخورد Her friend was congenial after all ۲. سازگار، موافق، مطابق میل و طبع The local climate was congenial for growing ric ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

افسرده و دلزده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هول هولکی،

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جاه طلب در واقع صفت ambitious در انگلیسی معنی مثبت داره. این منفی همونه که معمولا با گستاخی هم همراه میشه.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

علاقه مند شدن به کسی یا چیزی. توجه شود کهاین علاقه مندی الزاماً به آدم ها یا چیزهای خوب می تونه نباشه؛ Being too depressed he took to drinking which ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنای این صفت ترکیبی از خودخواهی ( بی اعتنایی به منافع دیگران ) و بی رحمی رو شامل میشه. صفت کسی که برای موفقیت هر کاری می کنه، حتی ( سوء ) استفاده ا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوزاری کسی افتادن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مغز متفکر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دانشمند ( در معنای منفی. . . ) یه جورایی مترادف میشه با Clever clog/dick ینی مخ ه ولی رو مخ ه : ) . . . از اونایی که وقتی بقیه می خوان کلاس یا امتحان ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شسته رفته، خدا پیغمبری، صاف و پوست کنده، ناموسا البته مثال زیر رو هم در نظر بگیرین که یه جورایی معنای �مستقیم� یا عامیانه ترش �صاف� میده؛ He raised h ...

پیشنهاد
٠

یه جورایی میشه معادل اصطلاح bright and breezy حسابش کرد ولی اینجا روی شنگول بودن ش بیشتر تاکید وجود داره. Her favorite candidate must be elected. S ...

پیشنهاد
٠

جلوتر از سن خود بودن، خوش آتیه و آینده دار بودن ( به طور کلی یعنی باهوش و با درایت بودن ) به صورت an old head هم رایج است.

پیشنهاد
٠

شاهدی بر درایت کسی یا چیزی بودن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

حسی که به آدم میده اینه که، وایب ش اینجوری ه که. . . مثال: He comes across as a bit impolite یه کم حس بی ادب و پررو بودن به آدم میده. ( البته توی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در مورد آدم ها به شخصی اشاره داره که: ۱. سرزنده است، ۲. در لحظه زندگی می کنه ( شخصیت ادراکی ) ۳. نسبتا هیجانی و سریع تصمیم می گیره ( رفتار اغلب تکا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

داد و بیداد کردن، ننربازی درآوردن، شلوغ کردن

پیشنهاد
٠

شوخی کردن با کسی یا دست انداختن کسی معنی منفی ندارد. برای مسخره کردن بهتره از ترکیب زیر استفاده بشه؛ Poke/make fun of sb به هر حال نکته قابل توجه این ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برای اشخاص: کسی که خلقش تنگ شده، پریشان حال برای اماکن: کم بضاعت، تنگدست

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در شرف یا آستانه انجام کاری قرار گرفتن The two sides of negotiations now face the prospect of getting involved in an unwanted war. دو طرف مذاکرات اک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با وسواس یا ولع بیشتر انجام دادن. اصرار داشتن بر انجام کاری که قبلا درستی آن زیر سوال رفته است. ( برای مثال، مغز انسان گاهی برای انجام کارهایی که از ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با وسواس یا ولع بیشتر انجام دادن. اصرار داشتن بر انجام کاری که قبلا درستی آن زیر سوال رفته است. ( برای مثال، مغز انسان گاهی برای انجام کارهایی که از ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدمک حسی ( قشری ) ؛ یه توصیف نمادین هستش که برای نشان نقشه یا تجسم مغز یک فرد از بدنش به کار میره و در اون نواحی حساس، مثلا دست ها یا اندام جنسی، دار ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در باغ سبز نشان دادن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جابه جایی ( لغزش ) گسل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. وقار، ادب، متانت 2. ناز و کرشمه، طنازی و خوش ادایی، عشوه گری و لوندی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

وارستگی، رستگاری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Delegate

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به دردسر انداختن، زمین گیر یا خانه خراب کردن، به ستوه آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( از کسی ) بت ساختن، اسطوره ساختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیفتگی وسواس گونه ( و عموما یک طرفه ) ، عشق کاذب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دو معنی را می رساند؛ هم �منسوب� و هم �منتسب�. . . ( مثلا سوگند منسوب به بقراط در پزشکی ) . Hippocrates gave doctors his eponymous oath . Achilles is ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پشت گوش انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیزار، گریزان، مخالف جدی

پیشنهاد
٠

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی. . . به معنی اتفاق ( معمولا بدی ) که رخ داده و دیگر نمی توان به پیش از رخداد آن بازگشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مواد زیست تقلید، مواد دست سازِ طبیعت نهاد ( موادی هستند که در سنتز آنها از ساختارها و الگوهای ساده، ولی کارا، در طبیعت الهام گرفته شده است. با این حا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الکترون بازگشتی، فوتوالکترون ( در فیزیک به الکترونی گفته می شود که در نتیجه یک برهم کنش غیرکوهرنت، مثلا با یک فوتون پرتوی ایکس، از مدار خود، حالت آسا ...

پیشنهاد
٠

رسوب گذاری با کوچ دهی الکتریکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت پوشانی ( روکش دهی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت کاری کوبشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوبش لیزری، شوک یا انفجار لیزری ( از روش های سخت کاری سطح قطعات )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کوبکاری ( یکی از روش های سخت کاری سطحی قطعات فلزی که عموما برای بهبود مقاومت به خستگی اعمال می شود، مانند ساچمه پاشی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

باطل السحر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. بدترکیب، لش 2. شلخته، ناهمگون ( هیچ کجاش به هیچ کجاش نمیاد! ) 3. دست و پاچلفتی، الدنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در هندسه: چندضلعی نامنتظم ( شکلی که نه اضلاعش موازی یکدیگر هستند و نه زاویه هاش برابر ) که نمی توان آن را در یک دایره محاط کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نمادگذاری ( مانند scientific notation به معنای نمادگذاری علمی ) ، مجموعه از علایم ( و قواعد ) قراردادی که برای خلاصه کردن یا فهم بهتر یک موضوع علمی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرباره ( عموما اکسیدی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطکاک بین سطحی، اصطکاک مماسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نسکافه ای

پیشنهاد
٠

to beat swords into ploughshares

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - نقطه اتکا، 2 - محافظ جان، نگه دارنده ( در فعالیت هایی که امکان سقوط کارگر وجود دارد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر این اساس، بر این مبنا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایه گذار ، مبدع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فیلم دوربین های نظارتی ( مداربسته )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنش قراردادی

پیشنهاد
٠

Condominium

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

self established - self constituted

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

letterhead, letter heading

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

به همین ترتیب، در همین راستا، به طور مشابه ( معادل دقیقی در زبان فارسی ندارد به نظرم ) I didn't sleep well last night. Actually, I didn't sleep well ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

والامقام

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

حکم یا عقیده کلی، نسخه از پیش نوشته شده [این اصطلاح در مواردی به کار می رود که شخص راجع به یک جامعه ( موضوع کلی ) با قضاوت نسبت به یک یا چند فرد معد ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٨

appreciate, to be appreciative of

پیشنهاد
١

خاک را به هنر کیمیا کردن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١١

هیئت تحریریه

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

کاربردی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩٠

اساسی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

مقوله

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

حمل و نقل، جابجایی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

کنترل، مدیریت

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ناهمواری، زبری، پستی و بلندی سطح

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خنثی بودن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٧

اتصال

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر اتمی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

غیرطبیعی، غیرمعمول

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

مطمئن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

پیش ماده

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

به تولید صنعتی رسیدن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

برش

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

کمانه کردن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩

اصلاح شده

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

مطلوب

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

نامساعد

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

تختال

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

نشست

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩

نمد

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

گاز فرآیندی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

لایه نشانی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

لایه نشانی با لیزر

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

کندوپاش

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

طومار مانند

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

در مقابل

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

حساب وَردش‏ها

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

موازنه - پایاپایی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تمام سعی خود را کردن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

به خود فشار آوردن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩

سرزنده، اجتماعی