A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from experience: از روی تجربه / با تجربه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نازا: barren, fruitless, infertile, steri ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کنیز: Handmaiden : کنیز کنیز = برده کاری ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

how good of you: How good of you to come : خیلی لطف ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how good of you to come: How good of you to come : خیلی لطف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how good of you to come: How good of you to come : خیلی لطف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfilled: ?Do you feel fulfilled in your life ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nepo baby: Nepotism babies کسایی که رو پر قو ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nepo baby: Nepotism babies کسایی که رو پر قو ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live up: Live up to something meaning : 🔴 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live up to: 🔴 live up to something means to be ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side hustle: شغل دوم یا دقیق ترشو بخوایم باید بگ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extortion money: پول زور - اخاذی مثال : My friend f ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extortion money: پول زور - اخاذی مثال : My friend f ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get one's knickers in a twist: 🔴 to become upset about something ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tits: ۱. پستون - ممه ◀️ Those are 2 nice ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kanaka: به فردی که اهل هاوایی باشه میگن کان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بخشا: از نام های روزگار هخامنشیان ( بخشای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سپنتا: سپنتا نامی پسرانه از ریشه اوستایی ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سوشیانت: سوشیانت رهایی بخش و منجی عالم در دی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black out: وقتی یه نفر از یه مقداری بیشتر الکل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

short: ۱. کوتاه ( طول و درازا ) ۲. کوتاه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وسپار: وَسپار : بخشنده نام پسرانه پارسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وسپار: وَسپار : بخشنده نام پسرانه پارسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what comes around goes around: ترجمه شده �باد آورده را باد میبرد� ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what comes around goes around: ترجمه شده �باد آورده را باد میبرد� ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give me knucks: بزن قدش ( مشتت رو بکوب به مشت من )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give me knucks: بزن قدش ( مشتت رو بکوب به مشت من )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restraining order: 🔴 A restraining order or protectiv ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

simple as that: به همین سادگی ◀️ You handsome you ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simple as that: به همین سادگی ◀️ You handsome you ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

none of your damn business: هیچ ربطی به تو نداره ◀️?Excuse me h ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

none of your damn business: هیچ ربطی به تو نداره ◀️?Excuse me h ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cpr: CPR means Cardiopulmonary resuscita ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assailant: noun 🔴 [count] formal : a person w ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

statesman: سیاستمدار، رجل سیاسی، زمام دار noun ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hideout: noun [count] : a place where someon ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desecrated: Desecrated sanctuary : حرم هتک حرمت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epitaph: وفات نامه، نوشته روی سنگ قبر noun [ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حقوق: Wage - Wages ◀️ They could not pay ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احتمال: He had warned me about the possibil ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barricade: سنگربندی موقتی، مانع، مسدود کردن ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

judaism: یهودیت If Judaism did not exist, Ch ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

judaism: یهودیت If Judaism did not exist, Ch ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هوگو باس: هوگو باس آگ ( به آلمانی: Hugo Boss ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سامبررو: سمبررو ( به اسپانیایی: Sombrero ) ن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سامبررو: سمبررو ( به اسپانیایی: Sombrero ) ن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی سواد: Mike was not only illiterate, he wa ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

completion of an action: به ۲ واژه ی Out و Up و امثالهم که ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

completion of an action: به ۲ واژه ی Out و Up و امثالهم که ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وضعیت تاهل: Marital status : وضعیت تأهل Maret. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیشروی کردن: اگر منظور گرفتن و اشغال کردن زمین د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ولخرج: SPENDTHRIFT : ولخرج [count] : a per ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speckled: 🔥 SPECKLED 🔥 adjective [more spec ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speckled: 🔥 SPECKLED 🔥 adjective [more spec ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حواس جمع: Attentive هم به معنی حواس جمع هم به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

traverse: verb [ obj] somewhat formal : to mo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tarnish: verb 1 : to become or cause ( metal ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hawk: شاهین ◀️ You know the father is coo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intervention: Intervention : مداخله - دخالت / فاص ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sorcery: 🌲SORCERER🌲 جادوگر، ساحر اسم قابل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sorcerer: 🌲SORCERER🌲 جادوگر، ساحر اسم قابل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sorceress: 🌲SORCERER🌲 جادوگر، ساحر اسم قابل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sorceress: 🌲SORCERER🌲 جادوگر، ساحر اسم قابل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plank: تخته ∆ He has more trust in that wo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make it make sense: یه چیزی بگو با عقل جور در بیاد حداق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make it make sense: یه چیزی بگو با عقل جور در بیاد حداق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no peeking: نگاه نکنیا !�!�! وقتی جلوی چشمای یه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homework: The students are doing their : Hom ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work with: Example : You're my favorite to wo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

too much: بیش از حد و اندازه ∆ K : Is that to ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discomfort: ناراحتی، درد، ناخوش احوالی، آشفتگی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apply: A : some dogs are smarter and stron ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pelfie: 1. A self - taken photograph of one ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pelfie: 1. A self - taken photograph of one ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

royals: افراد سلطنتی Incest: it's not just ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

royals: افراد سلطنتی Incest: it's not just ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breeding season: فصل جفت گیری/تولید مثل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breeding season: فصل جفت گیری/تولید مثل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drill: Drill is slang for hard sexual inte ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

common enemy: دشمن مشترک There is no greater unif ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

common enemy: دشمن مشترک There is no greater unif ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull off: موفق شدن - با موفقیت به انجام رساند ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فضول: صفت : Nosy, Prying, Meddling, Snoo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wet behind the ears: دهنت بوی شیر میده هنوز خیلی بچه سال ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دهنت بوی شیر میده: دهنت بوی شیر میده هنوز خیلی بچه سال ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دهنش بوی شیر میده: دهنت بوی شیر میده هنوز خیلی بچه سال ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dense: DENSE یک صفت است و هرگز اسم نیست. D ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dense person: If you say that someone is dense, y ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dense person: If you say that someone is dense, y ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what the future hold: Meaning and examples : 🔴 If you ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the future holds: Meaning and examples : 🔴 If you ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what the future holds: Meaning and examples : 🔴 If you ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what you want: آنچه شما می خواهید ∆ If that's real ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what you want: آنچه شما می خواهید ∆ If that's real ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

MUM: a person's mother or a female paren ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

move over: That's not your seat. That's Leo's ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tic tac toe: دوز یک بازی دو نفره است که با قلم و ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اینده داشتن: مثال : That wolf got a future in d ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اینده داشتن: مثال : That wolf got a future in d ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wag: تکان دادن - جنباندن مثال : The wo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to some extent: دقیقاً مثل Partly هست. یعنی not com ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

منچ: مار و پله : Snakes & ladders مِنچ : ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

e commerce: تجارت الکترونیک نوعی صنعت تجارت که ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regardless: ∆ I like it as a name for anyone re ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جامعه: University 🇬🇧 🇮🇷 دانشگاه 🇸🇦🇪 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dismissed: You're all dismissed : همتون مرخصید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ronin: ⬛ D A I M Y O ⬛ ارباب و زمین دار بز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shogun: ⬛ D A I M Y O ⬛ ارباب و زمین دار بز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

daimyo: ⬛ D A I M Y O ⬛ ارباب و زمین دار بز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

daimyo: ⬛ D A I M Y O ⬛ ارباب و زمین دار بز ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shinobi: ⬛ D A I M Y O ⬛ ارباب و زمین دار بز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shinobi: ⬛ D A I M Y O ⬛ ارباب و زمین دار بز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greetings: البته خود واژه ی GREETINGS رو میشه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مزایده: AUCTION : مزایده NOUN 1. a public ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stoner: مفنگی - عملی - شیره ای - مصرف کننده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the one: اونی که - همانی که - آنی که You mus ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what's what: دنیا دست کیه - رئیس کیه - چی به چیه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brazil: کشور پهناور و زیبای برزیل ∆ It’s B ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

after: ⬛ A F T E R ⬛ ۱. پس از - بعد از ∆ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

before: ⬛ A F T E R ⬛ ۱. پس از - بعد از ∆ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

here's the deal: Here's the deal is a fuckin idiom a ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that didn't age well: زیاد ( خوب بودنش ) دوام نیاورد - هر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that didn't age well: زیاد ( خوب بودنش ) دوام نیاورد - هر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پیجر: پیجر یک دستگاه گیرنده رادیویی کوچک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sujet: 🇬🇧 Subject 🇫🇷 Sujet سوژه 🇮🇷 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sujet: 🇬🇧 Subject 🇫🇷 Sujet سوژه 🇮🇷 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سوژه: 🇬🇧 Subject 🇫🇷 Sujet سوژه 🇮🇷 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

غیر متمرکز: Bitcoin is a decentralized system : ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارگونومی: چیزی که در آمریکا به نام [ مهندسی ف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

phlegmatic: 🔴 showing little emotion / A phleg ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curio: یک شی، چیز یا کالای کمیاب، جذاب، کن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

curio: یک شی، چیز یا کالای کمیاب، جذاب، کن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intently: 🔴 with concentration, great effort ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zac: nounINFORMAL•AUSTRALIAN noun: zack ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

zac: nounINFORMAL•AUSTRALIAN noun: zack ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oblige: oblige \ uh - ˈblīj \ verb 1. forc ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

morale: 1. a state of individual psychologi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

respect: The feeling that you have when you ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mundane: Meaning : dull and ordinary, relati ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capsize: capsize \ ˈkap - ˌsīz \ verb 1. ov ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concrete reason: a precise reason for a definite rea ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

susceptible: آسیب پذیر، مستعد، فروگیر، حساس، مست ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extraneous: adjective 🔴 not forming a necessar ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پرینتر ۳ بعدی: 3D printer

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پرینتر ۳ بعدی: 3D printer

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trypophobia: extreme or irrational aversion to o ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trypophobia: extreme or irrational aversion to o ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overdone: adjective 1. ( of food ) overcook ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semblance: این واژه همیشه به صورت مفرد می آید ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pumped: 🔴 excited about something that is ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

temperamental: temperamental \ ˌtem - pruh - ˈmen ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

round: گرد - گردلی ∆ How the ancient Greek ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

advancing: پیشروی کردن "Sir! All enemies are a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nocturnal: ⬛ N O C T U R N A L ⬛ adjective 1 : ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self explanatory: adjective 🔴easily understood; not ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chivalrous: adjective/صفت [more chivalrous; mos ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

embody: verb [ obj] 1 : to represent ( some ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prow: 🔴 front part of a vessel or aircra ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prow: 🔴 front part of a vessel or aircra ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand out: تو چشم زدن - به چشم آمدن ∆ ? Do yo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffy nose: دماغ پر شده از مخاط ( در اصطلاح عام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ask out: Example : F18 never been asked out ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

home country: کشوری مادری - کشور پدری - وطن - میه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prudence: NOUN 1. the ability to use reason ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

familiarize: آشنا کردن/شدن - شناساندن مثال : P ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thank you: Thank you so very much : بسیار زیاد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توان: در انگلیسی توانِ ریاضی را چگونه است ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exponentiation: در انگلیسی توانِ ریاضی ( Exponentia ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if memory serves: ?In what year did you go to T�rkiye ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

factor: عامل - فاکتور When you plan to imm ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

netizen: noun [count] : a person who activel ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

craggy: craggy \ ˈkra - gee \ adjective 1. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

filament: filament \ ˈfi - lə - mənt \ noun ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

how goes it: ? How goes it to you : چطوری؟ چخبرا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how goes it: ? How goes it to you : چطوری؟ چخبرا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

things are going great: اوضاع خوبه - همه چی ردیفه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

things are going great: اوضاع خوبه - همه چی ردیفه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sapphire: Bronze : برنز Silver : نقره Gold : ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back in a sec: اللن برمیگردم جَلّی میام

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back in a sec: اللن برمیگردم جَلّی میام

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unperturbed: 🔴 not worried, troubled or upset ◀ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unctuous: 🔴 Unctuous is a formal word used t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i thought: فکر کردم / میکردم ◀️ I thought I h ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amiable: adjective [more amiable; most amiab ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a sucker for: دیوانه ی چیزی بودن عاشق چیزی یا کسی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be a sucker for: دیوانه ی چیزی بودن عاشق چیزی یا کسی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gilded: 🔴 Gilded youth are wealthy young p ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gel: با هم کنار اومدن و سازگار بودن - سا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a whole lot of: 🔴a large amount of : very much. ◀ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out here: اینجا ( مشخصاً زمانی استفاده میشه ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کازیه: Cartulary جا کاغذی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گاردریل: Guardrail به میله های فلزی اطراف جا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ambrose: Origin:Greek. Other Origin ( s ) :R ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambrose: Origin:Greek. Other Origin ( s ) :R ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leander: Leander is both a girl's and boy's ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leander: Leander is both a girl's and boy's ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leandro: Origin:Greek. Other Origin ( s ) :R ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leandro: Origin:Greek. Other Origin ( s ) :R ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alaric: Meaning:powerful ruler. Alaric is a ...

١١ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S