A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dubbed: Dubbed : دوبله - دوبله شده ( adj ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slogan: noun ■ [count] : a word or phrase t ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gregorian calendar: Gregorian calendar : تقویم میلادی ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gregorian calendar: Gregorian calendar : تقویم میلادی ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

told you so: informal. —used to say to someone t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

told you so: informal. —used to say to someone t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

believe it or not: باور کنی یا نه Believe it or not im ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who could that be: کی میتونه باشه ؟ مثلا وقتی تلفن زن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

who could that be: کی میتونه باشه ؟ مثلا وقتی تلفن زن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dawg: Calling your friends dog/dawg Origi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overload: زیادی کار کشیدن - مثل خر کار کشیدن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

restriction: YouTube puts age restriction on it ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

properly: ?? Do you have my voice Yes but n ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clue: I lost my virginity to my sister's ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knack: noun [singular] : an ability, talen ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dispenser: an automatic machine or container w ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mom bod: body typical 1. a body typical of a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mom bod: body typical 1. a body typical of a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cotton swab: گوش پاک کن در واقع همون پدهای پنبه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get a grip: 🔴 INFORMAL keep or recover one's s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

excluding: Excluding music, I have to say that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nevertheless: According to the Oxford English Dic ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indie: 🔴 The term: Short for independent ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

indie art: Indie art, a shortened form of inde ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indie art: Indie art, a shortened form of inde ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aesthetic: ✳✳✳ تعریف LEARNER'S DICTIONARY : ■ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roll dice: انداختن تاس امتحان کردن شانس Roll ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oet: Occupational English Test The OET ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oet: Occupational English Test The OET ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

human resources: منابع انسانی تعریف ویکی پدیا : وی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

human resources: منابع انسانی تعریف ویکی پدیا : وی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who is that: کیه ؟ شما کی هستین ؟ وقتی مثلا بصو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

who is that: کیه ؟ شما کی هستین ؟ وقتی مثلا بصو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

violation: یکی از معانیش میشه نقض ( نقض قانون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rgb: RGB color model The RGB color mode ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rgb: RGB color model The RGB color mode ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brick: Brick : بِرِک Break : بِرِیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk off: جیم زدن ?? What did you think when ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grand: ✳✳✳a thousand dollars In slang, a t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

falling in sleep: ?? Trouble falling in sleep این مشک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

falling in sleep: ?? Trouble falling in sleep این مشک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

work experience: سابقه کار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitchhike: verb : to get a ride in a passing v ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jinxed: I am jinxed : چشم خوردم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

part time: Part - time job : شغل پاره وقت Full ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

junk shop: سمساری Junk : آت و آشغال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clothes hanger: جا لباسی ( که بهش چندین لباس آویزون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull up: A pull - up is an upper - body stre ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tenfold: Tenfold : ده برابر Ninefold : نه بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tenfold: Tenfold : ده برابر Ninefold : نه بر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tight competition: رقابت تنگاتنگ French and Spanish a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tight competition: رقابت تنگاتنگ French and Spanish a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inflict: وارد کردن - تحمیل کردن مثال : Ang ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vengeance: انتقام همون revenge هست noun [nonc ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هاراکیری: در اصل هاراکیری هست. ولی توی ایران ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هاراکیری: در اصل هاراکیری هست. ولی توی ایران ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

euphemism: حسن تعبیر یا بِه گویی حالا حسن تعبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seppuku: Seppuku ( Japanese: 切腹, "cutting [t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پایه ثابت: پایه یعنی leg یا base ثابت هم میشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پایه ثابت: پایه یعنی leg یا base ثابت هم میشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bump up: to move ( something or someone ) to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

respectively: به ترتیب مثال : Iran and Turkey ar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interpreter: The key differences between interpr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

introductory: Introduce : معرفی کردن Introduction ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spokesperson: 🔴noun [count] : a man or woman who ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taught: Past of TEACH ?? You taught yourse ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sitcom: 🔴 A sitcom, clipping for situation ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breed: To Breed means to partake in the ac ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mainstream: noun the mainstream 🔴 the thoughts ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gotsta: Ghetto bastardization of "have to" ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gotsta: Ghetto bastardization of "have to" ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rip off: !! What a rip - off : چقدر گرون - س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compulsory: اجباری Compulsory military service ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mobilization: Mobilize : بسیج کردن Mobilization : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

civilian: ( Noun ( COUNT 🔴a person who is no ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

airline: ( noun ( COUNT 🔴 a company that ow ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exempt: معاف - معاف کردن Exempt from milit ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

draft dodger: سرباز فراری a person who illegally ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draft dodger: سرباز فراری a person who illegally ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conscript: 1 /verb/ [ obj] : 🔴 to force ( so ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

double: T U P L E S : 0 : Empty tuple 1 : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run out: 🔴to finish, use, or sell all of so ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gout: noun [noncount] : a disease that c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over the moon: The phrase 'Over the Moon' means ex ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erotic: جنسی - شهوانی /adjective/ [more ero ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

erotic: جنسی - شهوانی /adjective/ [more ero ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

melomaniac: One who has a mania for music. I a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

melomaniac: One who has a mania for music. I a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shrink: کوچک کردن - آب شدن - تحلیل رفتن - ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fluctuate: //verb// [no obj ] : 🔴to change l ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for a while: ? Do you masturbate : به سلطان صفا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

full ride: A full scholarship to a college, us ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fair enough: ✳ used to admit that something is r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intimidating: ترسناک - وحشتناک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trimmed: Trimmed hair یعنی موی مرتب و کوتاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

user friendly: برنامه ای که user friendly هست محیط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bombard: بمباران کردن Not very user friendl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very first: Very : خیلی First : اول منظور از ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

very first: Very : خیلی First : اول منظور از ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skip it: ول کن - دست بردار - بیخیال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

skip it: ول کن - دست بردار - بیخیال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

astrophile: A person who loves stars

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

selenophile: 🔵 Selenophile : A person who love ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

very first: Very : خیلی First : اول به سوال مط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take credit: 🔵 You earn academic credit by enro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distinct: ۱. واضح و مشخص ۲. مجزا و ناهمسان a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vaginal bleeding: Vaginal bleeding normally occurs du ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vaginal bleeding: Vaginal bleeding normally occurs du ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cafune: Cafune is a Portuguese word pronoun ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

papered room: A room covered in paper All the ro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

papered room: A room covered in paper All the ro ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do it until make it: انقدر انجامش بده تا بالاخره موفق بش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do it until make it: انقدر انجامش بده تا بالاخره موفق بش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

duvet: تلفظ : دو وِی Bed covers

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

poltergeist: noun [count] : a ghost that makes ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

devil: دِوِل ابلیس - شیطان ? What's the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leisure: noun [noncount] 1 : time when you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pipe down: خفه خون بگیر - صداتو بنداز ◀️ Mexic ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contagious: واگیردار - ناقل - مسری Your excite ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get off: Get off my car : از بغل ماشینم گمشو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deposit: یکی از معانیش میشه پس انداز یا واری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who cut the cheese: کی گوزید ؟ 🔵 ( Slang ) to releas ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

who cut the cheese: کی گوزید ؟ 🔵 ( Slang ) to releas ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up with: آشتی کردن با کسی We made up : آشتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take something for granted: Take Something/someone For Granted ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

romantical date: قرار عاشقانه Date هم میشه تاریخ. ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

romantical date: قرار عاشقانه Date هم میشه تاریخ. ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

propose: بررسی اکثر موضوعات مربوط به ازدواج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

domestic partner: A domestic partner can be broadly d ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sexual tension: Sexual tension is a social phenomen ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sexual tension: Sexual tension is a social phenomen ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dating: یک سوالی که پیش میاد اینه که date ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laugh at: خندیدن به They laught at me because ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

laugh at: خندیدن به They laught at me because ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

friends with benefits: 🔵 Two friends who trust each other ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

friends with benefits: 🔵 Two friends who trust each other ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

asia pacific: Asia - Pacific Countries : 1 China ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ثانیه: ثانیه : second دقیقه : minute ساع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'll give you a ride: می رسونمت Hop in : بپر بالا - سوار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tuition: Course : دوره Major : رشته Credit : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

across: Across the globe : سرتاسر جهان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spoken by: Russian is spoken by over 250 milli ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spoken by: Russian is spoken by over 250 milli ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

superpower: ابر قدرت With china on the rise as ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relatively: نسبتا Good thing English is relativ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impressionable: adjective [more impressionable; mos ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

robotize: /verb/ convert ( a production syst ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

robotize: /verb/ convert ( a production syst ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frankfort: Frankfort : یک شهر در Kentucky آمری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frankfort: Frankfort : یک شهر در Kentucky آمری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rusting: To prevent rusting if iron, the zin ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

percentile: Eighty percent of people have desir ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

percentile: Eighty percent of people have desir ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perfuckt: Other form to say perfect in a kidd ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perfuckt: Other form to say perfect in a kidd ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insurgent: Insurgent : شورشی Iraqi insurgency ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

al qaeda: القاعده تشکیلات بین المللی نظامی و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

al qaeda: القاعده تشکیلات بین المللی نظامی و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

taliban: طالبان ( طالب ها ) ، گروه شبه نظامی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

taliban: طالبان ( طالب ها ) ، گروه شبه نظامی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

massacre: قتل عام - کشتار دسته جمعی خراب کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snipped: A circumcised penis. "You better g ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foal: Cat : گربه Kitten : توله گربه Dog ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make a wish: Make a wish : آرزو کردن Blow the ca ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ropes: newbie example in a phrase : Don't ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's cut to the chase: بریم سر اصل مطلب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

let's cut to the chase: بریم سر اصل مطلب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swag: SWAG is an acronym meaning "Stuff W ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my usual: همون همیشگی Just picking up my usu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my usual: همون همیشگی Just picking up my usu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mvp: 🔵most valuable player MVP is an ab ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unemployment rate: نرخ بیکاری Despite holding over $1 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

great barrier reef: دیواره بزرگ مرجانی ( مربوط به کشور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hop on: Hop on توی فضای مجازی به معنای بالا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kamikaze: کامِ کازی 1: a member of a Japanes ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carpenter: Carpenter : نجار Carpet : فرش Rug : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

barber: renchwoman accused of collaboration ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: به عنوان فعل هم بکار میره : Example ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tenacious: سمج - کنه - مستحکم و پایدار - مصمم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

allow me to explain: اجازه بده تا توضیح بدم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allow me to explain: اجازه بده تا توضیح بدم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sign me up: اسممو بنویس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sign me up: اسممو بنویس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gypsy: 🔴The Romani, also known as Roma, a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

te amo: ( I love you ( SPANISH Or you can ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

te amo: ( I love you ( SPANISH Or you can ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

je t'aime: I love you in French ژو تِم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

from now: From now we are not friends anymore ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

antarctica: continent at the South Pole قطب جنو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

southernmost: جنوبی ترین Antarctica, the souther ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

southernmost: جنوبی ترین Antarctica, the souther ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commitment: تعهد - مسئولیت - قول ? Should I le ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limousine: لیمِ زین A very large, expensive , ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

limousine: لیمِ زین A very large, expensive , ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

principle: Principle : اصل و اساس You learn pr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overtake: سبقت و پیشی گرفتن China’s economy ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

haberdashery: اتراقگاه - مغازه ای که لباس های مرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

component: You have to consider two important ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دلیجان: کالسکه بزرگ برای حمل و نقل مسافر در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دلیجان: کالسکه بزرگ برای حمل و نقل مسافر در ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S