A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pronunciation of pronunciation: پِر نان سی اِی شِن پِرِ نان سی اِی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pronunciation of pronunciation: پِر نان سی اِی شِن پِرِ نان سی اِی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antediluvian: adjective [more antediluvian; most ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

antediluvian: adjective [more antediluvian; most ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consensus: noun 🔴 : a general agreement about ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مدنیت: تمدن : Civilization

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هیئت: Corps Party Procession اگه هیئتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

procession: هیئت noun 1 : an organized group o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مصباح الهدی: The light of guidance

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سفینه النجاه: The ark of salvation

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سفینه النجاه: The ark of salvation

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hypocrisy: تزویر - دو رویی noun disapproving : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self called: خود نام - به ظاهر Self - called rel ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self called: خود نام - به ظاهر Self - called rel ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mentor: مرشد - پیشوا - مربی noun [count] : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ezra: عزرا ( در عبری:עֶזְרָא، در قرآن عزی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گل محبوب شب: Cestrum Parqui

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گل محبوب شب: Cestrum Parqui

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مخیل: جاهای دیگه ایران رو نمیدونم ولی توی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مخیل: جاهای دیگه ایران رو نمیدونم ولی توی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ایدین: آیلین : دخترانه ♀ آیدین : پسرانه ♂ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alas: افسوس - حیف - دریغا Alas lions are ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bingo: In chat : You got it right

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

passenger seat: صندلی شاگرد یا مسافر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

borne: Born is the past participle of the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عمران: عِمران پدر موسی و هارون بود یکی از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارون: این اسم پسرانه اصلا ایرانی نیست و ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کلفت: نوکر - پیشخدمت Handmaiden - Handmai ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

یعقوب: یعقوب نبی ( Jacob ) ۱۳ فرزند داشت. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elias: اسمی پسرانه همون Elijah هستش که اسم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elias: اسمی پسرانه همون Elijah هستش که اسم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

joshua: یک اسم پسرانه یوشع بن نون ( به عبر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

joshua: یک اسم پسرانه یوشع بن نون ( به عبر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jeremiah: اِرمیا فرزند حلقیّا ( به عبری: יִרְ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jeremiah: اِرمیا فرزند حلقیّا ( به عبری: יִרְ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

matthias: Saint Matthias یکی از حواریون بود م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

matthias: Saint Matthias یکی از حواریون بود م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two choice questions: Two - choice question : سوالات دو گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

two choice questions: Two - choice question : سوالات دو گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

internet persona: شخصیت اینترنتی My internet persona ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

internet persona: شخصیت اینترنتی My internet persona ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

faking: Are you faking your accent ?: داری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

faking: Are you faking your accent ?: داری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cya: See you ( later )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marriage material: آدم ازدواجی نمیشه. به کسی گفته میشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you know what i mean: همون You know what I'm talking abou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trippy: resembling or inducing the hallucin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reigning defending undisputed: عنوانیه که به قویتربن فایترهای دنیا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reigning defending undisputed: عنوانیه که به قویتربن فایترهای دنیا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maul: verb [ obj] 1 : to attack and injur ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

restrain: Im hurting watching this, feel so b ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overpay: زیاد از حد به کسی پول دادن He gave ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overpay: زیاد از حد به کسی پول دادن He gave ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

voluntarily: ? Did you learn your place voluntar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drip: A drip is a cool and stylish outfit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

changing room: اتاق پرو یا پرف - رختکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minger: یک اصلاح انگلیسی به معنی کُس ( cunt ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defenestration: the action of throwing someone out ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چیزی که عوض نداره گله نداره: What goes around comes around

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چیزی که عوض نداره گله نداره: What goes around comes around

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

refined: ۱. خالص و تصفیه شده ۲. دقیق ۳. باکل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the ball rolling: I must get some rest and feel bette ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coulomb: KOO. laam قانون کولن در فیزیک معروف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coulomb: KOO. laam قانون کولن در فیزیک معروف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

GAS: علاوه بر گاز که که همراه با مایع و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give head: to use your mouth and tongue on som ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give head: to use your mouth and tongue on som ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jack of all trades: a person who can do many different ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stacked: ✴️Means you are 1. Well built, musc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enunciate: 🔴 to pronounce words or parts of w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

afaik: As far as i know

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cps: Child Protective Services, the name ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cps: Child Protective Services, the name ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go figure: مگه داریم ؟ - برو عمو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

played out: 🎆 🔴 when someone/something is use ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bellyaching: Stop belly - aching about USB - C I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunscreen: Sun Cream Sunscreen Sunblock suntan ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misshapen: adjective [more misshapen; most mis ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slaughterhouse: کشتارگاه، قصاب خانه 🔴 a building w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contender: حریف، هماورد، رقیب، مدعی noun [coun ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inmate: noun [count] : a person who is kept ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outrageous: adjective [more outrageous; most ou ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decomposing: در رابطه با جسد به معنی یعنی در حال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decomposing: در رابطه با جسد به معنی یعنی در حال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inefficient: adjective [more inefficient; most i ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیم خاردار: Barbed wire

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سیم خاردار: Barbed wire

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knowingly: دانسته، آگاهانه >Apparently 21yo g ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interrogate: بازجویی کردن، کسی را شدیداً و اجبار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geese: جمع goose یعنی غاز That was so unex ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geese: جمع goose یعنی غاز That was so unex ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water dispenser: A water dispenser, known as water c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lopsided: کج، بی قرینه، غیر متعادل، متمایل بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punch bag: A punching bag is a sturdy bag desi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

edge yourself: Edge yourself means to bring yourse ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

edge yourself: Edge yourself means to bring yourse ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awake: بیدار You don't need to be awake ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

IT: It's what you made for It's what ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gender traitor: Gender - traitor به کسایی گفته میشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gender traitor: Gender - traitor به کسایی گفته میشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don: When you fret, you worry so much ab ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

candor: صداقت، خلوص 🔴the quality of being ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick around: remain in or near a place. "I'd li ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spunky: full of spirit, courage, and determ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fight back: مقاباه به مثل، دفاع کردن، در برابر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black and blue: سیاه و کبود Me and my friends will ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take turn: نوبت گرفتن If you're a good enough ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black eye: بادمجان اطراف چشم، کبودی چشم I bet ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put somebody in place: کسی را سرجایش نشاندن ( ادب کردن کسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put somebody in place: کسی را سرجایش نشاندن ( ادب کردن کسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obesity: چاقی مفرط، اضافه وزن شدید Obesity ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sloppy: adjective 1 : not careful or neat : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sow: noun [count] : a fully grown female ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retarded: عقل افتاده، عقب مانده جسمی یا ذهنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retardation: عقب افتادگی - عقب ماندگی - عدم رشد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retardation: عقب افتادگی - عقب ماندگی - عدم رشد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ash: گاهی به عنوان فعل معنی خاموش کردن ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

receptacle: noun [count] 1 formal : a container ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

receptacle: این تصویر یک receptacle هست به معنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apologies: جمع کلمه apology هست که یعنی معذرت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goon: یالا, ادامه بده، شروع کن، پیشروی کن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right away: الساعه، فورا، بی درنگ immediately. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insinuate: تلویحاً و سرپوشیده و رمزی به چیزی ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blast zone: منطقه انفجار Why were you standing ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blast zone: منطقه انفجار Why were you standing ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

missing poster: پوستری که عکس و اسم افراد گمشده را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

missing poster: پوستری که عکس و اسم افراد گمشده را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bimbo: 🎆 an attractive but unintelligent ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whimsical: adjective [more whimsical; most whi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

louis vuitton: لویی وِتان ویی ویتون، ( به فرانسوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

venice: Venice : وِنِس Venus : وینِس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glory hole: A gloryhole is a hole made in a thi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

correct: ۱. صحیح ( صفت ) ۲. تصحیح کردن، اشت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cock sleeve: 🎆 Something you masturbate with "J ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cock sleeve: 🎆 Something you masturbate with "J ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dead wrong: You are dead wrong : کاملا در اشتبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you hot: گرمته؟ There might be a few people ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

are you hot: گرمته؟ There might be a few people ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pragmatic: adjective [more pragmatic; most pra ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work of art: Wow you are a work of art : تو یک ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

badass: خفن، خشن، خشک و محکم، گنگ، پوست کلف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sentry: noun [count] : a soldier who guards ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sentry: noun [count] : a soldier who guards ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scholar: noun [count] 1 : a person who has s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abhorrent: adjective [more abhorrent; most abh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیر یا خط: Heads or tails : شیر یا خط Heads شی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay eggs: Kill it before it lays eggs : قبل ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suss out: 1 : to find or discover ( something ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinhead: noun 1. the round head of a pin. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prone: I prefer Skyler. I think it'll be l ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plaster cast: گچگیری ارتوپدی گچ گیری ارتوپدی یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

posterity: آیندگان، نسل های آینده noun [noncou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intrigued: verb 1 [ obj] : to make ( someone ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fatuous: ( صفت هست و نه اسم ) احمق، بیشعور، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urinal: sanitary fixture for urination Thi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cum dump: جق دونی 🎆 A person usually female ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cum dump: جق دونی 🎆 A person usually female ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

station: به معنای جایگاه هم هست. مثلا جایگاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

FFS: for fuck's sake! ( used as an expre ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brain dead: Brain - dead : صفت هست ۱. کسی که به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

veiny: رگ ار، رگی، پر رگ Veiny Arm or for ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

veiny: رگ ار، رگی، پر رگ Veiny Arm or for ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

presentable: به زبان ساده معنیش میشه آماده. مثلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

choke on something: Gag thats got to be one of the wor ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choke on something: Gag thats got to be one of the wor ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pen: ۱. خودکار ( n ) ۲. نوشتن ( v ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weed out: مثل علف هرز چیزی را کندن، حذف کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

derma roller: A dermaroller is a skin care device ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

derma roller: A dermaroller is a skin care device ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predominantly: Brian is predominantly a boys name, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

succulent: adjective [more succulent; most suc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superlative: 🔴somewhat formal : of very high qu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apropos: adjective [more apropos; most aprop ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engorged: adjective [more engorged; most engo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engorged: adjective [more engorged; most engo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

porcelain: چینی ( اشاره به خانواده ظروف چینی � ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bruise: noun [count] 1 : a dark and painful ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carcass: [count] 1 : the body of a dead anim ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

often: Happen often ? : زیاد اتفاق می افته ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mammary gland: غده پستانی The mammary gland is a g ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mammary gland: غده پستانی The mammary gland is a g ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loli: What is a loli? Well, a loli is a c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lolicon: ولی کون یا لالی کن ( به ژاپنی: ロリコン ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lolita doll: this article is called Lolita Slave ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lolita doll: this article is called Lolita Slave ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mammary: adjective technical : of or relatin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mammary: adjective technical : of or relatin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross my mind: You may want to check if you've rec ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slurp: verb [ obj] informal : to eat or dr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bloodborne: ADJECTIVE ( of a disease, bacteriu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mature egg: تخمک بالغ The eggs are super tiny — ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mature egg: تخمک بالغ The eggs are super tiny — ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

essence: noun 1 [singular] : the basic natur ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pathogen: noun [count] medical : something ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miss out on: When I'm thinking about all the rod ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slutty: 🔴Adjective used to describe a woma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gunner: noun 1. a member of the armed forc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impressed: تخت تاثیر قرار گرفته شده، مورد پشم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

saggy utters: شیردون شل و ول ( سینه ) Tits? Sag ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saggy utters: شیردون شل و ول ( سینه ) Tits? Sag ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S