A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نور پردازی: نورپردازی ( به انگلیسی: Lighting ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نور پردازی: نورپردازی ( به انگلیسی: Lighting ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spell: ۱. هجی کردن ( فعل ) [مثلا میگن اسمت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طلسم: Magical formula intended to trigger ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جادو: سِحر یا جادو یکی از اعتقادات، آیین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

journal: A journal, from the Old French jour ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سطحی نگر: سطحی نگر : Superficial بررسی این و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سطحی نگرانه: SUPERFICIALLY

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سطحی نگرانه: SUPERFICIALLY

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theocracy: noun 1 [noncount] : a form of gover ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خدامحوری: خدا محور : God - Centered خدامحوری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاتال: ( صفت ) ( عا. ) پیر ناتوان چرو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پاتال: ( صفت ) ( عا. ) پیر ناتوان چرو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بازدید خصوصی: Private visit Private visit to th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بازدید خصوصی: Private visit Private visit to th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ژول ورن: تلفظ : جولز وِرن French Novelist ژ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

novelist: Writer of novels A novelist is an ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پدیداور: مؤلف ( Author ) یا پدیدآور کسی است ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پدیداور: مؤلف ( Author ) یا پدیدآور کسی است ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حق تکثیر: مفهوم حقوقیِ تنظیم کننده حقوق خالق، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حق تکثیر: مفهوم حقوقیِ تنظیم کننده حقوق خالق، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسم مستعار: Nickname : نام خودمانی Pseudonym : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نام مستعار: Nickname : نام خودمانی Pseudonym : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsuccessful: Success : کامیابی - موفقیت - پیروزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در استانه: در آستانه ی : On the verge of On t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در استانه: در آستانه ی : On the verge of On t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در استانه ی: On the verge of خود verge مثال برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در استانه ی: On the verge of خود verge مثال برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theology: Theology : الهیات Theocracy : حاکمی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ازمون استخدامی: Recruitment Test/Exam

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازمون استخدامی: Recruitment Test/Exam

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مشیت الهی: Providence Divine Providence Will o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

etymology: ریشه شناسی دانش مطالعهٔ تاریخچهٔ وا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wanted for murder: تحت تعقیب به اتهام قتل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wanted for murder: تحت تعقیب به اتهام قتل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exsanguinate: خالی شدن/کردن ( خون ) verb / MEDI ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exsanguinated: خالی شده از خون تهی از خون ɪkˈs�ŋg ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exsanguinated: خالی شده از خون تهی از خون ɪkˈs�ŋg ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scorching: به شدت جذاب، دلربا و فریبا adjecti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شورای نگهبان: نهاد نظارتی در جمهوری اسلامی ایران ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منبع تغذیه: Power Supply

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

منبع تغذیه: Power Supply

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ماشین دیفرانسیل جلو: دیفرانسیل جلو : Front - wheel drive ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماشین دیفرانسیل جلو: دیفرانسیل جلو : Front - wheel drive ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایران ستیز: پسوند ستیز را با anti - بکار میبریم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایران ستیز: پسوند ستیز را با anti - بکار میبریم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

main business partners: شرکای تجاری اصلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

main business partners: شرکای تجاری اصلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fam trip: A familiarization trip, or FAM for ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اصطلاحات سرزمینی: Territorial reforms

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اصطلاحات سرزمینی: Territorial reforms

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مهاجر پذیر: Immigration friendly countries : کش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مهاجر پذیر: Immigration friendly countries : کش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imposing: Imposing : باابهت، باشکوه، چشمگیر، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

godlike: خدامانند - شبیه خدا adjective rese ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heresy: noun : a belief or opinion that doe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distressed: adjective 1. suffering from extrem ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چپه: Overturned Tipped over The train o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کنکاش: دو معنی دارد ۱. مشورت - رایزنی ( Co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترفند: تلفظ: ( تَ فَ ) ۱ - ( ص. ) بیهوده. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تردستی: ۱. شعبده بازی ۲. ( با تردستی ) یعنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یک دفعه: 🚨 توجه شود ( یکدفعه ) با ( یک دفعه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

road: Road و path هر دو میشن جاده ولی roa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وکیل: Lawyer Attorney

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinky: انگشت کوچک دست My pinky is broken

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عابر پیاده: Pedestrian : عابرپیاده Sidewalk : پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عابر پیاده: Pedestrian : عابرپیاده Sidewalk : پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وسیله نقلیه: Vehicle : وسیله نقلیه/جابجایی Car : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lactose intolerant: ⬛ LACTOSE INTOLERANCE ⬛ نارسایی لا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایزدنشان: آیت الله به پارسی میشه ایزدنشان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایزدنشان: آیت الله به پارسی میشه ایزدنشان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تمامیت ارضی: تمامیت سرزمینی یا تمامیت ارضی یا یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طبق: طبق = بر اساس = According to Accord ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

penile: relating to or affecting the penis ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penile: relating to or affecting the penis ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پاینده: پاینده ایران : Long live Iran خود پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pert: PERT program evaluation and review ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enough said: Mike Tyson is a legend. Enough said ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have to get going: 'I have to go' vs 'I have to get go ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i have to get going: 'I have to go' vs 'I have to get go ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand out: Example : Good for him. He stood ou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsafe: ? A : Does he ever bite one who see ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tamed: اهلی شده - اهلی - رام - رام شده Th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hexagon: Hexagon : هِکسِ گان ( اسم ) Hexago ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orgy: تلفظ : اُرجی سکس گروهی متشکل از افر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to bring something on the table: 🔴 to provide something that will b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to bring something on the table: 🔴 to provide something that will b ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old enough: به اندازه کافی مسن ( بزرگ - بالغ ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

old enough: به اندازه کافی مسن ( بزرگ - بالغ ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without further wait: That girl's Ice cream is melting. S ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

without further wait: That girl's Ice cream is melting. S ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

living environment: I don't really like the living envi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

living environment: I don't really like the living envi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

representing: فرض کنید یک جشنواره در حال انجام با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

need i say more: They're Rocking the Game. I mean ta ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

need i say more: They're Rocking the Game. I mean ta ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

which translates to: که معنیش/ترجمه اش میشه - که ترجمه م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

which translates to: که معنیش/ترجمه اش میشه - که ترجمه م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

combined: China spends more on economic infra ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

racial discrimination: Racial Discrimination : تبعیض نژادی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

racism: Racial Discrimination : تبعیض نژادی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

racist: Racial Discrimination : تبعیض نژادی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social division: increasing social division افزایش ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social division: increasing social division افزایش ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it raises the question: ( آن چیز - آن اتفاق ) سبب بوجود آمد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it raises the question: ( آن چیز - آن اتفاق ) سبب بوجود آمد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political parties: اجزاب سیاسی political parties unabl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

political parties: اجزاب سیاسی political parties unabl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adulthood: Adulthood is the opposite of youth ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agree on: ⬛ Agree with ⬛ Agree to ⬛ Agree on ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agree: ⬛ Agree with ⬛ Agree to ⬛ Agree on ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have something to offer: چیزی برای ارائه داشتن If you have s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to have something to offer: چیزی برای ارائه داشتن If you have s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spreading the false information: انتشار/پخش اطلاعات دروغین/نادرست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spreading the false information: انتشار/پخش اطلاعات دروغین/نادرست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reported by: گزارش شده توسط reported by some we ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reported by: گزارش شده توسط reported by some we ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mainstream media: رسانه جریان اصلی لفظی است که در اشا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in another persons shoes: IN ANOTHER PERSON'S SHOES 🚨 نکته : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in another persons shoes: IN ANOTHER PERSON'S SHOES 🚨 نکته : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk out on somebody: 🔴 to suddenly leave your husband, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provoke: جنگ افروزی کردن = war provoking ❌ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

war provoking: جنگ افروزی کردن = war provoking ❌ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

war provoking: جنگ افروزی کردن = war provoking ❌ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sincere apology: پوزش/عذرخواهی صادقانه و از ته دل ? ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sincere apology: پوزش/عذرخواهی صادقانه و از ته دل ? ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stamp: Stomp : پایگوبی کردن - زیر پا له کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whistle blower: WHISTLEBLOWER سوت زن ( به انگلیسی: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stomped on: لگد مال شده - زیر پا قرار گرفته th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stomped on: لگد مال شده - زیر پا قرار گرفته th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a closer look: Let's go take a closer look : بیا ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a closer look: Let's go take a closer look : بیا ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mascot: noun [count] : a person, animal, or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارز بدون پشتوانه طلا: Currency without gold backing : ارز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارز بدون پشتوانه طلا: Currency without gold backing : ارز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backing: ۱. پشت و عقب ( چیزی ) ۲. موسیقی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undergo: verb [ obj] : to experience or endu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underwent: 🔴 to experience something that is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undergoing: شکل ing دار فعل undergo ◀️ It unde ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backing vocalist: Backing Vocalist = Backup Singer ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوانندگی: Singing = خوانندگی - آوازخوانی Play ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خوانندگی: Singing = خوانندگی - آوازخوانی Play ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

معدوم: نیست و نابود شده - مرده - منقرض شده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عشایر: Nomads Revolutionary nomads of Iraq ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یاغی: یاغیگری: Rebellion یاغی : Rebel تمر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تمرد: تلفظ: ( تَ مَ رُّ ) [ عربی ] ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خود تحقیری: self - deprecation : خود تحقیری Sel ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرش دستبافت: Hand Knotted Carpet/ Handmade Carpe ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جناحی: Lateral Factional ◀️A factional fi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جناحی: Lateral Factional ◀️A factional fi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فتنه: نقشه از پیش تعیین شده و هدفمند با ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in advance: Planned in advance : از قبل/پیش تعی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premeditated: adjective : done or made according ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پیش تعیین شده: Predetermined : از پیش تعیین شده Pr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apart from this: Apart from this : جدا از این - ازین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unconsolable: INCONSOLABLE = UNCONSOLABLE Consol ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inconsolable: INCONSOLABLE = UNCONSOLABLE Consol ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bonkers: ❌ Bonker ✔️ Bonkers ( حتما باید با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

night train: A night train is a train that rides ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

night train: A night train is a train that rides ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunk: Sink | Sank | Sunk/Sunken | Sinking ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shipwreck: Noun ۱. کشتی غرق شده ۲. غرق شدگی کش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

castaway: 🚨 Castaway با Cast Away تفاوت داره ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گنبد اهنین: نوعی پدافند هوایی در سامانه های دفا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

border collie: Smartest Dog Breed

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it will worth it: You can make your way over to my pl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیر خشک: 🚨🚨🚨 نکته به شدت مهم : ( شیر خش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

religious pluralism: Stance of supporting peaceful coexi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جنبش فکری: Intellectual Movement : جنبش فکری C ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تحمل گرایی: Pularism Tolerant : تحمل گرا Toler ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رویترز: News agency company Roy. drz سازم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیبایی دوست: Beauty lover

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دبیرکل سازمان ملل متحد: دبیرکل : Secretary 🔴 Secretary - ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بازنشر: Publish : نشر دادن Republish : بازن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شاباک: سرویس های جاسوسی و جمع آوری اطلاعات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوسیال لیبرال: Socially liberal : سوسیال لیبرال So ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لابی کردن: مثال : مامور و مجری استخدام میکنید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لابی کردن: مثال : مامور و مجری استخدام میکنید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کشورهای بریکس: هند چین روسیه آفریقای جنوبی برزیل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brexit: برگزیت ( به انگلیسی: British" and " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the brink of: On the brink of : در آستانه ی مثال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the brink of something: On the brink of : در آستانه ی مثال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the brink of something: On the brink of : در آستانه ی مثال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steep: \ صفت / ۱. تند ( شیب ) - پرشیب ( پر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bundle: Example : ?A : Guys what's the dif ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for the most part: ❌ برای بیشترین قسمت/بخش ✔️ در بیشتر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hope that all helps: Same as I hope this will help Wil ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as its been said: همانطور که گفته شده As it's been ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joint meeting: noun 🔴a meeting attended by member ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joint area: منطقه مشترک مثلاً در سهم بندی دریا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زرادخانه: Arsenal = Armory = Armoury زَرّادخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arsenal: Arsenal = Armory = Armoury زَرّادخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راضی از: راضی میشه Satisfied ولی بعدش From ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

راضی از: راضی میشه Satisfied ولی بعدش From ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قشر: قشر و جَمعِش اقشار ۲ تا معنی داره. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

side with somebody: To side with someone = To take some ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side with somebody: To side with someone = To take some ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قشر خاکستری: Grey Stratum

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fc: FC : FOOTBALL CLUB : باشگاه فوتبال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوریدور: Corridor یک راهروی باریک، گذرگاهی ب ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S