A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take it or leave it: همینه که هست - میخوای بخواه نمیخوای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blunt: بسیار رک، رو راست و صریح Example : ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speak highly of someone: به نیکی از فردی یاد کردن تعریف و ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speak highly: To Speak highly of someone به نیکی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

providence: Divine Providence : مشیت الهی مشیّت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mucus: Mucus = مُخاط a slimy substance se ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffed: adjective 1 not used before a noun ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffy: adjective 1 : lacking fresh air ◀️ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

imbibe: verb formal often humorous 1 [ obj] ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متهم ردیف اول: Prime suspect or Key suspect Who's ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متهم ردیف اول: Prime suspect or Key suspect Who's ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقصر اصلی: The main culprit

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مقصر اصلی: The main culprit

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رقیب دیرینه: Longtime Rival : رقیب دیرینه Longti ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رقیب دیرینه: Longtime Rival : رقیب دیرینه Longti ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

momentous: بسیار مهم، خطیر، واجب و بااهمیت adj ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متنوع سازی: Diversify : متنوع سازی کردن Diversi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

متنوع سازی: Diversify : متنوع سازی کردن Diversi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

حروف کوچک: حروف بزرگ : 1. Capital Letters 2. ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

حروف بزرگ: حروف بزرگ : 1. Capital Letters 2. ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leapfrog: ۱. [اسم غیرقابل شمارش] خر پلیس ۲. ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fathom: noun [count] : a unit of length equ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

teeth: INCISOR ( s ) : / 8 total / دندان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hang in there: طاقت/دوام بیار ( یه دو دقیقه نمیر ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

milk spot: Milk Spot = Oil Seed = Milium * Mil ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in broad daylight: He's right bro. One of my friends d ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loving: feeling or showing love or great ca ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bristle: noun [count] : a short, stiff hair, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crusty: adjective 1 : harsh and unfriendly ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heisenberg: 1. Werner Karl Heisenberg فیزیکدان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کالسکه: کالسکه/درشکه : Carriage ارابه : Car ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

angiography: آنژیوگرافی چیست؟ آنژیوگرافی تصویربر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انژیوگرافی: رگ نگاری یا آنژیوگرافی ( به انگلیسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

انژیوگرافی: رگ نگاری یا آنژیوگرافی ( به انگلیسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bludger: 🔴 a scrounger ◀️ just look at that ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bludger: 🔴 a scrounger ◀️ just look at that ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

depot: 🇬🇧 دِپو 🇺🇲 دیپو noun [count] 1 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adroit: adjective [more adroit; most adroit ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up one's mind: make up one's mind = make a decisio ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up your mind: make up one's mind = make a decisio ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make up someone's mind: make up one's mind = make a decisio ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up someone's mind: make up one's mind = make a decisio ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

otorhinolaryngologist: Otorhinolaryngologist : دکتر گوش و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کالیبراسیون: Check on the accuracy of measuremen ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تجهیزات پزشکی: Medical, hospital, laboratory equip ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متخصص روماتولوژی: Rheumatology specialist : متخصص روم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

متخصص روماتولوژی: Rheumatology specialist : متخصص روم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rheumatologist: روماتولوژیست دکتر مربوط به روماتولو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self hating: از خود متنفر ( صفت ) Example : ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

failed: Failed یک صفت هست. . . سقوط کرده - ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have done: There's no more he could have done ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have done: There's no more he could have done ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

approach: Approach. نزدیک بشید Bow down زانو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

famished: adjective [more famished; most fami ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

local people: Local = Indigenous Local people = I ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pillar: ستون - اصل - پایه - رکن Pillars of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ancillary: ستون - اصل Pillars of Religion : اص ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

summation: عمل جمع در ریاضیات که با حرف یونانی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ملحد: تحلیل واژه ی ملحد و واژگان شبیه : ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سابید به الک: سابیدن به الک کنایه از به فنا رفتن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سابید به الک: سابیدن به الک کنایه از به فنا رفتن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lv: در آزمایشات فیزیک : HF = Heat of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lv: در آزمایشات فیزیک : HF = Heat of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breath: 1. Breath : ( برِث ) 2. Breathe : ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قطب عالم امکان: همان مهدی موعود می باشد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قطب عالم امکان: همان مهدی موعود می باشد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pablo escobar: Al Capone : ال کاپون Al Pacino : ال ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pablo escobar: Al Capone : ال کاپون Al Pacino : ال ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

next door: 🔴 the person or people living in t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contusion: Contusion = Bruise Contusions = Bru ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contusion: Contusion = Bruise Contusions = Bru ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timid: Timid را میشه متضاد Assertive دانست ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assertive: Timid را میشه متضاد Assertive دانست ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrapped around: دور چیزی پیچیدن یا پیچیده شدن ◀️ Y ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrapped around: دور چیزی پیچیدن یا پیچیده شدن ◀️ Y ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give me five: یالا بزن قدش Put up your hand like ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

date back to: تاریخ/قدمت/عمر آن برمیگردد به ◀️ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

despair: نا امیدی 🔴 the complete loss or ab ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

golden birth: What is a golden birth ? Your gold ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

golden birth: What is a golden birth ? Your gold ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

botched: Botched صفتیه که برای کارها، پروژه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

luggage: Briefcase 💼 : کیف اداری ( Samsonit ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carriage: CARRIAGE : کالسکه یا درشکه Kerej C ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستمال کلنکس: شرکت آمریکایی Kleenex که تولیدکننده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دستمال کلنکس: شرکت آمریکایی Kleenex که تولیدکننده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خدمات پس از فروش: After Sale ( s ) services

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deploy: مستقر کردن - قرار دادن - اعزام کردن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جا مایع: Hygienic liquid container

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جا مایع: Hygienic liquid container

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thermos: Thermos = Flask noun [count] : a c ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the plus side: همان on the bright side هست مثال : ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the plus side: همان on the bright side هست مثال : ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the bright side: حداقلش - نکته مثبتش اینه که - خوشبخ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

schlong: Schlong = penis Example : An Opos ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schlong: Schlong = penis Example : An Opos ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: ۱. قرار دادن - سر جاش گذاشتن ۲. لُم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pick out: وقتی میرید گل فروشی میخواید برای یک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pizza dare: We a women goes to the door naked t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pizza dare: We a women goes to the door naked t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stool: 1. a seat without a back or arms, t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intolerable: غیر قابل تحمل Intolerable sound مثل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abort: Abortion میشه سقط جنین و Abort فعل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

command: 🔴 an order given to a person or an ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشناپنداری: همان دژاوو هست آشناپنداری یا دِژا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point: نکته ی بحث منظور نقطه نشانه گیری کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peak: اگه بصورت یک صفت به یک فرد نسبت داد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better looking: Better - looking صفتی است به معنی خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

better looking: Better - looking صفتی است به معنی خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knee slapper: جوک بسیار بسیار خنده دار noun INFO ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get up someone's nose: اذیت کردن و عصبی کرد یک نفر - رو اع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parking: معنی جای پارک کردن خودرو هم میده h ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sartorial: adjective 🔴relating to tailoring, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sartorial: adjective 🔴relating to tailoring, ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

npc spotted: Spot یعنی notice NPC شخصیت هایی غی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

npc spotted: Spot یعنی notice NPC شخصیت هایی غی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

birds and the bees: the birds and the bees یک phrase of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facepalm: کف دست در صورت[نیازمند منبع] یا فیس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vigilance: احتیاط - هوشیاری - گوش به زنگی - جم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bedsore: Pressure ulcers = pressure sores = ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

asylum seeker: Citizen : شهروند Asylum Seeker : پن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refugee: Citizen : شهروند Asylum Seeker : پن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awful: تلفظ Offal و Awful هر دو مثل همه A ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offal: دادارای تلفظ یکسان با Awful معنی : ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bigot: یک فرد متعصب، فردی که به طورغیرمنصف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bigoted: 🟧B I G O T 🟧 یک فرد متعصب، فردی ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demagogue: گاهی UE آخر Demagogue را نمی نویسند ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ape: تمامی میمون ها، ایپ ها و انسان ها ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

troglodytic: Troglodyte انسانی نخستین بود در دور ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

troglodytic: Troglodyte انسانی نخستین بود در دور ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meet: برخوردار بودن - داشتن برآورده، محقق ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chortle: 🔴 to laugh because you are amused ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on phone: Kids these days, Always on their ph ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on phone: Kids these days, Always on their ph ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خر چنگ قورباغه: Her handwriting is illegible : دستخ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squiggle: Her handwriting is illegible : دستخ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fling: ۱. با قدرت بالا و سرعت زیاد هل دادن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did little: وقتی little با do و did بدین شکل هم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

did little: وقتی little با do و did بدین شکل هم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

little did: وقتی little با do و did بدین شکل هم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irresponsible: Responsible متضاد Irresponsible می ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

operate: کار کردن با ◀️ What could go wrong ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تحول: Evolution Change Transition Transfo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad luck: بدشانسی بد یمنی مثال : Seriously, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juxtaposition: 🟧 JUXTAPOSE 🟧 to place ( differen ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مال دزدی: stolen property

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مال دزدی: stolen property

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pander: [no obj] disapproving : to do or pr ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

room inspector: ESSENTIAL DUTIES AND RESPONSIBILITI ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rizz: قوه ی مخ زنی و دلبری کردن One's ab ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

refreshing: طراوت بخش - حال خوب کن - دلپذیر ◀️ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in your circle: نزدیک خود - در حلقه ی ارتباطی نزدیک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in your circle: نزدیک خود - در حلقه ی ارتباطی نزدیک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god level: بسیار بسیار سطح بالا، باکیفیت، تمیز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

god level: بسیار بسیار سطح بالا، باکیفیت، تمیز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

figure: یکی از کاربردهای کلمه ی Figure زمان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

esophagus: مری لوله ی باریک گوارشی که غذا از آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prolly: همون Probably هست منتها چون یکسری ه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقب جلو کردن: اگه منظور ویدیو باسه میشه به شکل زی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عقب جلو کردن: اگه منظور ویدیو باسه میشه به شکل زی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poontang: 1. the female pudenda 2. a woman co ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off screen: در پشت صحنه ◀️ Michael Pitt must ha ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

little known: Little - known fact : حقیقت کمتر شن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

years apart: Apart بعد از years بیانگر تفاوت زما ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by a long shot: By far This is used to refer to som ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

face gesture: ژست صورت ◀️ Eva Green face gestures ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

face gesture: ژست صورت ◀️ Eva Green face gestures ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jennifer connelly: Jennifer Lynn Connelly is an Americ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jennifer connelly: Jennifer Lynn Connelly is an Americ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کم تحرکی: Inactivity is harmful for health : ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

departure: عزیمت - جدایی - ترک - خروج ◀️ Crist ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

box cutter: تیغ موکت بر، تیزْبُر یا کاتر وسیله ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loitering: Loitering : پرسه زدن، عمل ماندن در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discombobulated: 🟧 DISCOMBOBULATE 🟧 ناراحت و گیج ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شلخته: بی انظباط و نامنظم در هم بر هم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urge: میل - تمایل ◀️ The urge to be singl ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

switched: تغییر داده شده - تغییریافته - عوض ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incendiary: adjective 1 : containing chemicals ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manhandle: MANHANDLE : ۱. با خشونت فیزیکی شدی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

solicit: ۱. درخواست کمک یا پول از مردم، شرکت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off world: Off - world فراجهانی ( مربوط به خار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off world: Off - world فراجهانی ( مربوط به خار ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frenchness: فرانسوی بودن - فرانسویت Eva Green a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frenchness: فرانسوی بودن - فرانسویت Eva Green a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

touchy: نازک نارنجی - بچه سوسول - زود قهر - ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hasta la vista: در Terminator 2 جان کانر به تی۸۰۰ م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flea: Flea : کک Tick : کنه Louse : شپش ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tick: Flea : کک Tick : کنه Louse : شپش ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

louse: Flea : کک Tick : کنه Louse : شپش ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flea: Flea : کک Tick : کنه Louse : شپش ( ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do exactly: دقیقاً انجام بده do exactly what i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do exactly: دقیقاً انجام بده do exactly what i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تراکت: تراکت ( فرانسوی: Tract‎ ) یا فلایر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock over: معنی ای که کاربر گرامی بالاتر گفته ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gets run over: زیر گرفته شدن He was trying to run ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gets run over: زیر گرفته شدن He was trying to run ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demise: ۱. مرگ ( فرد ) ۲. نابودی، انقراض، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhuman: غیر انسانی مثال : I'd call people ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inhumane: غیرانسانی Example : I'd call peo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhumane: غیرانسانی Example : I'd call peo ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freak someone the fuck out: This image will forever freak me th ...

٤ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S