A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rapemeat: A person whose only value's to be r ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how's life: همون How are you هست. داری میپرسی ز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rapemeat: A person whose only value's to be r ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

p star: پورن استار بازیگر فیلم سوپر Mia Kh ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drip: When slang, Drip means a fucking cl ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i second that: I agree I support that

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sparta: اسپارتا یکی از ایالت های یونان باست ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

private account: حساب شخصی/خصوصی ?Why do you have yo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sparta: اسپارتا یکی از ایالت های یونان باست ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

your excellency: Your Highness/Greatness/Excellency ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

egypt: جالب است که بدانید که نام مصر از زب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drift away: ( دین ) ترک کردن - دور انداختن - کن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do your part: سهم خود را ( از آنچه که باید ) انجا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sorry to see you go: Sorry to see you go. Goodbye متأسفم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پارافیلیا: پارافیلی ( به انگلیسی: paraphilia ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

epicure: EH. puh. kyoor شخصی که از غذا و نوش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave me the fuck alone: منو با خوده انم تنها بزار دست سر از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cadence: noun 1 : a regular beat or rhythm [ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave me the fuck alone: منو با خوده انم تنها بزار دست سر از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nabucodonosor: nabucodonosor یا دقیق تر Nebuchadne ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do homework: Do homework یعنی مشق ها رو نوشتن یا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nebuchadnezzar: nabucodonosor یا دقیق تر Nebuchadne ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اب پاکی را روی دست کسی ریختن: ضرب المثل آب پاکی را روی دستش ریخت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

censure: 🔴 To censure someone is to formall ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defining factor: Defining Factor : عامل تعیین کننده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alexander the great: اسکندر مقدونی اسکندر بزرگ بدون شک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defining factor: Defining Factor : عامل تعیین کننده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alexander: فرماندار جنگی مقدونیه ای اسکندر مع ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

true character: شخصیت واقعی ∆ a mans true character ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hammurabi: حمورابی ( به اکدی ( برگرفته از امور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

true character: شخصیت واقعی ∆ a mans true character ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چنگیزخان: تلفظ : گِنگیس کان گِنگِس کان چنگیز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of thin air: Out of thin air یعنی از هیچی. از کا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

belch: Belch = Burp هر دو میشوند آروغ زدن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

many more: بسیار بیشتر ∆ Happy birthday. I wis ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

runny nose: I have a runny nose : آب ریزش بینی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

many more: بسیار بیشتر ∆ Happy birthday. I wis ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhabit: Inhabit ( live in ) : زندگی/سکونت ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زبان سامی: خانواده زبانهای سامی و حامی : عبری، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhabitant: Inhabit ( live in ) : زندگی/سکونت ک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

careless driving: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhabited: Inhabit ( live in ) : زندگی/سکونت ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیمکت گرمکن ها: The Benchwarmers 2006 Comedy/Sport ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utensil: Utensil : وسیله آشپزخانه Utility : ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دگزامتازون: a drug that is a more potent synthe ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alica schmidt: German female runner Born: November ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوروبین: Neurobion Ampoules

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

femke bol: Dutch olympic athlete Born: Februar ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دمپاکش: نوعی شلوار که پائینی ترین قسمت آن ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نید: در بازی های اکشن نید همون گرنید هست ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شمعی: در اصطلاحات پوشاک نوعی جنس لباس که ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

furikake: Furikake is a savory and sweet rice ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ژاکت: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gyros: جایرو ( یونانی: γύρος ) ( ‎/ˈdʒaɪro ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دمپایی: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

life sentence: حبس ابد ∆ Judge sentences Alex Murd ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شوخ طبع: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recreational: تفریحی - تفننی - همینطوری عشقی یه ک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thorn crown: تاج خاردار ( که روی سر عیسی مسیح گذ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pay off: در اینجا به معنی ( جواب دادن ) ( نت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حساب جاری بدون دسته چک: Current account without checkbook

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spartan: اسپارتا یکی از ایالت های یونان باست ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حساب جاری بدون دسته چک: Current account without checkbook

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greek: Greek : یونانی Greece : یونان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساقه طلایی: خر خفه کن بیسکویتی که باید با ۳ لیت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greece: جالب است که بدانید که نام مصر از زب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ساقه طلایی: خر خفه کن بیسکویتی که باید با ۳ لیت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

china: باستانی ترین کشورهای غنی - فرهنگ : ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باغ اسپار: همه ساله کشاورزان منطقه شراء استان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do your part: سهم خود را ( از آنچه که باید ) انجا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باغ اسپار: همه ساله کشاورزان منطقه شراء استان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اب شنگولی: آب شنگولی اصطلاحی است که در عامیانه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فن کویل: فن کویل همان طور که از نامش پیداست، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مظنه: مظنه واژه ای عربی است که به معنی گم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ولت: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نیم تنه: نوعی از پوشاک مخصوص خانم ها که به ن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاور بانک: Power Bank یا شارژر همراه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go home: برو خونه / برو رد کارت ∆ rejected a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هاپر: a container that is used for pourin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

افزودنی ها: Additives

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aspasia: آسپاسیا ( به یونانی: Ἀσπασία , به ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زبان سامی: خانواده زبانهای سامی و حامی : عبری، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aspasia: آسپاسیا ( به یونانی: Ἀσπασία , به ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

placid: PLACID : آرام و خونسرد - یکنواخت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pericles: پریکلس ( ‎/ˈpɛrɪkliːz/‎; یونانی باس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

street name: نام خیابانی - نام غیر رسمی حتماً نب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

euripides: اوریپید یا اوریپیدس ( به انگلیسی: Ε ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deli: ♠ DELI ♠ short for delicatessen ( د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sophocles: سوفوکل یا سوفوکلس ( به انگلیسی: Sop ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

careless: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alcibiades: آلکیبیادِس کلینیو اسکمبونیدس یا آلک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reckless driving: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drachmae: دراخمای یونان ( به انگلیسی: Greek d ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

careless driving: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phidias: فیدیاس ( به یونانی باستان:Φειδίας ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نیمکت گرمکن ها: The Benchwarmers 2006 Comedy/Sport ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

estonia: اِستونی ( به استونیایی: Eesti ) با ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دگزامتازون: a drug that is a more potent synthe ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petrochemical plant: کارخانه پتروشیمی ( بخش اولوفین )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نوروبین: Neurobion Ampoules

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

call to prayer: اذان ( صدا، شعر، موسیقی یا آواز مذه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دمپاکش: نوعی شلوار که پائینی ترین قسمت آن ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گارداسیل: گارداسیل ( به انگلیسی: Gardasil ) و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شمعی: در اصطلاحات پوشاک نوعی جنس لباس که ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strongly dislike: To hate very much خیلی تنفر داشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ژاکت: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زباله دان تاریخ: Dustbin of history ∆ Briefly after ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کاپشن: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fatima diame: F�tima Diame Diame ( born 22 Septem ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سویشرت: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tourist friendly: توریست دوست کشوری که tourist friend ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بلوز: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celeb: کوتاه شده ی Celebrity ∆ ?What celeb ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پلیور: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to it: There's a name to it : یه اسمی براش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دامن: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard to please: Hard - to - please : ( صفت ) سخت پس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هودی: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heartburn: a form of indigestion felt as a bur ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پیراهن: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get that through your skull: Get that through your fucking skull ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

denim: Denim is a Fabric. Jeans is a trous ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get that through your skull: Get that through your fucking skull ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بشاش: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cynic: noun 🔴 [count] : a person who has ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خوش بین: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweat pants: Sweat pants = شلوار گرمکن ( ورزشی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شوخ طبع: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is always a bigger fish: دست رو دست زیاده همیشه یک ماهی بزرگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پرماجرا: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there is always a bigger fish: دست رو دست زیاده همیشه یک ماهی بزرگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خجالتی: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trading partners: شرکای تجاری در تصویر زیر که ارقام ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heed: اعتنا کردن، توجه کردن به اخطار یا ن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come back anytime: هر وقت خواستی برگرد ( فروشنده ها )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affable: خوش رو - خوش برخورد 🔴 friendly, go ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

astrologer: a person who uses astrology to tell ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adversary: اسم رسمی و قابل شمارش معنا : رقیب - ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confessor: a priest who listens to a person's ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

so do i: یعنی حس من هم به همین منواله نظر و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prisoner: a person who is kept in a prison

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thorn crown: تاج خاردار ( که روی سر عیسی مسیح گذ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wretch: noun [count] 1 : a very unhappy or ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salvage: در پتروشیمی در قسمت انبارها، یک انب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مرخص: You're all dismissed : همتون مرخصید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فن کویل: فن کویل همان طور که از نامش پیداست، ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به لطف: Thanks to : به لطف ◀️ Is it normal ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عودت: عودت، برگشت، مرجوع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به لطف: Thanks to : به لطف ◀️ Is it normal ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کنترات: کونترات یا کنترلت از فرانسوی آمده ب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this guy: این ساختار که ابتدا this یا That می ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

امپر: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

this guy: این ساختار که ابتدا this یا That می ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ولتاژ: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on top of that: 🔴 in addition to something, especi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

وات: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

homelander: A person from one's homeland

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ولت: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homelander: A person from one's homeland

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اهم: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

know him: ∆ You don't know him like i do : شم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پاور بانک: Power Bank یا شارژر همراه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

know him: ∆ You don't know him like i do : شم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

linen: Lenin : لنین ( رهبر انقلاب کبیر روس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key sites: مناطق کلیدی ∆ Sudan : Army and RSF ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cell phone: Cell Phone : تلفن همراه - گوشی Cell ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

key sites: مناطق کلیدی ∆ Sudan : Army and RSF ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sapphire: یاقوت کبود تلفظ : SA fai yer صَ فای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

money talks: 🔴 wealthy people receive special t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هاپر: a container that is used for pourin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contented: راضی و خوشحال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pericles: پریکلس ( ‎/ˈpɛrɪkliːz/‎; یونانی باس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یک نواخت: یکنواخت، یکپارچه = Monotonous ◀️ I ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

euripides: اوریپید یا اوریپیدس ( به انگلیسی: Ε ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monotonous: یکنواخت، یکپارچه = Monotonous 🔴 us ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sophocles: سوفوکل یا سوفوکلس ( به انگلیسی: Sop ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from experience: از روی تجربه / با تجربه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alcibiades: آلکیبیادِس کلینیو اسکمبونیدس یا آلک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from experience: از روی تجربه / با تجربه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drachmae: دراخمای یونان ( به انگلیسی: Greek d ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نازا: barren, fruitless, infertile, steri ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

phidias: فیدیاس ( به یونانی باستان:Φειδίας ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کنیز: Handmaiden : کنیز کنیز = برده کاری ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull yourself together: جمع کن خودتو کجا استفاده میشه؟ وقتی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

how good of you: How good of you to come : خیلی لطف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand a chance: شانس داشتن ? You still think you st ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how good of you to come: How good of you to come : خیلی لطف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn away: راه ندادن - برگرداندن - دور زدن ∆ U ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how good of you to come: How good of you to come : خیلی لطف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

لعیا: لیه که به آن لعیا هم می گوئیم نام ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfilled: ?Do you feel fulfilled in your life ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

matilda: Origin : German Meaning : Might and ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nepo baby: Nepotism babies کسایی که رو پر قو ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیارات: 🇬🇧 | 🇸🇦 | 🇮🇷 تیر | عُطَارِد | ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nepo baby: Nepotism babies کسایی که رو پر قو ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیاره: فهرست سیاره های سامانه ی خورشیدی به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live up: Live up to something meaning : 🔴 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زحل: فهرست سیاره های سامانه ی خورشیدی : ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live up to: 🔴 live up to something means to be ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شهر: شهر : Month ( 🇸🇦 ) / City ( 🇮🇷 ...

١١ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S