A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ding dong: 1. The sound a doorbell makes 2. A ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

no nut november: NNN / better known as No Nut Novemb ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

distracted: حواس پرت - پریشان - گیج شده Notive ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

godpussy: با عرض پوزش از دوستان باید بگم که ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

godpussy: با عرض پوزش از دوستان باید بگم که ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

asl: Asl can mean one of three things in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

puddy: pussy, clit, a girl's vagina i touc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

puddy: pussy, clit, a girl's vagina i touc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

purdy: A variation on the term "pretty. " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

purdy: A variation on the term "pretty. " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

skank: Prostitude - whore - slut - hoe - h ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

habitat: بنظرم دقیق ترین واژه ای که میشه بهش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thoughts: وقتی بصورت تنها و جدا در آخر جمله و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

push up: Push - up bra : Push - up bras are ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

picky: سختگیر ( میتونه در غذا باشه که میشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

not even close: Not even close : حتی نزدیکشم نیست N ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plush: باشکوه و مجلل مخملی ( صاف )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plush: باشکوه و مجلل مخملی ( صاف )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you betcha: یو بِچا یعنی بله کامل کامل کامل کام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

giddy up: the new "you betcha", "let's go", " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drop: Drop a picture : عکس انداختن Drop a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bold of you to assume: همون تخم آقات نیستی اگه انجام ندیه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bold of you to assume: همون تخم آقات نیستی اگه انجام ندیه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

entirety: completeness, wholeness : همه ی - ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

entirety: completeness, wholeness : همه ی - ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ballsack: Balls: بیضه ها Sack : کیسه مترادف v ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lithe: Lithe : لاغر و خوش اندام و منعطف مت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plow: پِ لَ و به معنی شخم زدن - درو کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pull off: ۱. موفق شدن - به خوبی انجام دادن ۲. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slit: چاک - شکاف - چاک دادن - شکافتن - بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

slit: چاک - شکاف - چاک دادن - شکافتن - بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get stuffed: An only slightly politer version of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get stuffed: An only slightly politer version of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

impressionable: کسی که به راحتی تحت تاثیر قرار میگی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

clogged: Clogged = blocked Our home pipes ar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fall under: This falls under the offense classi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rosebudding: Rosebudding is turning the anal hol ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rosebudding: Rosebudding is turning the anal hol ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rosebud: ۱. شکوفه ی گل رز - غنچه گل رز ۲. th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rimming: The act of using one's tongue on th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

preggo: ۱. کوتاه شده ی pregnant ۲. person w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

preggo: ۱. کوتاه شده ی pregnant ۲. person w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

miss out: Don't miss out : بپا از دست ندی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sagging: عکس های چندسال پیش جاستین بیبر را ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lingerie: لباس زیر زنانه ( شامل سوتین - شورت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

entice: مترادف seduce و temp یعنی وسوه کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ABS: ۱. ترمزهای abs ۲. شکم - عضلات شکم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bub: رفیق - داداش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bub: رفیق - داداش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

childfree: Childless : کسی که بچه نداره Childf ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

childfree: Childless : کسی که بچه نداره Childf ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gals: Girls Opposite of guys

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gal: Boy و girl با هم میان Gal و guy با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

served: Your breakfast is served صبحانتون آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

handful: To the handful of people who asked ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

verbal: ۱. کلامی - زبانی ۲. مربوط به فعل ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thigh: Thigh : ران Thighs : ران ها ( her t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

eagerly: مشتاقانه بخوای باحال معنی کنی میشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

knicker: بریتیش pantie what people in Englan ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

breeze: Breeze : نسیم - باد ملایم gentle pl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tolerate: تحمل کردن - مدارا کردن - گیر ندادن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breeze out: This term is handy for use when you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

breeze out: This term is handy for use when you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

populate: Populate : تولید جمعیت کردن - وارد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tag team: for a few guys ( usually friends ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

nude: ورژن قوی تر naked هست. یعنی لخت ماد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fmk: FMK is the acronym for Fuck, Marry, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fmk: FMK is the acronym for Fuck, Marry, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

میراث: میراث همون legacy هست توی انگلیسی ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میراث مونده: هنگام عصبانیت گفته میشه و معنیش میش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

میراث مونده: هنگام عصبانیت گفته میشه و معنیش میش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

هشتم: هشتم علاوه بر عدد هشتم یه معنی محاو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هانیش: هانیش = بشین از فعل هَشتَن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هانیش: هانیش = بشین از فعل هَشتَن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

وخی: لهجه اراکی : وَخی مثال : وَخی رولَ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گولدار: لهجه اراکی : گولدار یعنی چشم مثلا ق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گولدار: لهجه اراکی : گولدار یعنی چشم مثلا ق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

روله: لهجه اراکی : روله میشه فرزند رووو ل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمبسته: لهجه اراکی : تو گفتار زُمَسّه میگن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

زمبسته: لهجه اراکی : تو گفتار زُمَسّه میگن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ببم: ببه : فرزند - طفل - فرزند کوچک بَبَ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ببم: ببه : فرزند - طفل - فرزند کوچک بَبَ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ببه: لهجه اراکی : بَبه : فرزند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

حریف: ۱. رقیب - هماورد ۲. اراکی های و قدی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

خوار: لهجه اراکی : خواهر تلفظش میشه خوو آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تن لش: گویش اراکی : یعنی آدم لاس و بی بخار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

تن لش: گویش اراکی : یعنی آدم لاس و بی بخار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دیلاق: گویش اراکی : دراز و احمق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چلم: چُلم : در اصل نوعی ماده مخدره/تو اف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

چلم: چُلم : در اصل نوعی ماده مخدره/تو اف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کابل: کابل : سیم - کابل برق کابُل : شهری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کابلو بگیر: کابل را گرفتن : جمله ایست در وصف وض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کابلو بگیر: کابل را گرفتن : جمله ایست در وصف وض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

زاخار: این واژه بیشتر از سوی اعضای زدبازی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چلمو: چُلم : میشه بینی - در واقع کثافت ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

چلمو: چُلم : میشه بینی - در واقع کثافت ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گنگ: ۱. گُنگ : مبهم - نامعلوم ( Gong ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

قرمدنگ: همون دیوث یا قرمساق معنا میشه. بی غ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

قرمساق: تحلیل اکثر فحشا : 👇👇 معنی قدیمیشو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

slimy: لیز - بزاق آلود - چسبناک - لزج خود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grip: محکم گرفتن/احاطه کردن چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

not a chance: Not a chance ولمون کن بابا ( معنیش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bump: ورم شکم ناشی از حاملگی First side v ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

frisbee: ۱. دیسک های سبک با مکانیزم و قابلیت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lube: Lube : چرب کردن ( v ) - چیز چرب مثل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lube: Lube : چرب کردن ( v ) - چیز چرب مثل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

yuck: 1. ugh 2. gross 3. disgusting 4. a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bush: دوتا از مهمترین معناهاش : ۱. بوته - ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freckled: Freckled human : آدم کک و مکی ( مثل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

freckled: Freckled human : آدم کک و مکی ( مثل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

micha: ۱. کوتاه شده ی اسم michael و نزدیک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

micha: ۱. کوتاه شده ی اسم michael و نزدیک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lupe: یه دختر فوق العاااااده خوشگل, سکسی, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lupe: یه دختر فوق العاااااده خوشگل, سکسی, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pendejo: pendejo is a spanish slang word for ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mexicana: A female of Mexican origin

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mexicana: A female of Mexican origin

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

monogamy: Monogamy : تک همسری/در واقع یه دایر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

spectacular: یه کاربردش وقتی بصورت تکی میگی میشه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

party is over: تو slang میشه جمع کنید بساطتونو. م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

party is over: تو slang میشه جمع کنید بساطتونو. م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

نکره: خیلی این واژه با واژه صدا همراه میش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hypocrite: somebody who pretends to have admir ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

backstabbing: معنیش میشه آسیب زدن به کسی بدون این ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sneaky: بخوای باحال معنی کنی میشه " سَرَخّو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shawty: سیاه پوستا استفاده میکنن. اگه یه سف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

suspect: ۱. مشکوک - شک برانگیز suspect act ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shady: 🔺️To act fake or to be a hypocrite ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

seedy: ۱. تخمی ( دارای تخم و هسته مثل گیاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hung over: Hangover :حالت پسا مصرفی مواد یا مش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hangover: Hangover : حالت پسا مصرفی مشروب و ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

night out: 1 ) Being awake all night till daw ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no tell motel: A motel meant for having sex in. Ch ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no tell motel: A motel meant for having sex in. Ch ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the rag: When a woman is "on the rag", that ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gusset: خشتک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gusset: خشتک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in order to: In order to : بخاطر اینکه - ( ( ( ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bumhole: literally the anus, anatomically sp ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oral rottenbacher: When you love someone and you are i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oral rottenbacher: When you love someone and you are i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

schlawg: 1. A large uncircumcised, usually S ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

schlawg: 1. A large uncircumcised, usually S ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

marital: Marital : زناشویی - زن و شوهری Mart ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ragging: 1 ) 🔺️For a female to have her pe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ragging: 1 ) 🔺️For a female to have her pe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ain't: You ain't nothin' هیچ گهی نیستی Ain ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

PRO: به عنوان پیشوند گاهی به عنوان حامی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

professional: حرفه ای ( کسی که دیگه استاده تو کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fannie: اسم دخترونه است ولی خب بیچاره اونای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fannie: اسم دخترونه است ولی خب بیچاره اونای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yank: Yank = Yankee = آمریکایی معنی دوم y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

yank: Yank = Yankee = آمریکایی معنی دوم y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

douchebag: 🔺️An individual who has an over - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ریقو: وقتی یه مورچه رو تو بچگیامون له میک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

moron: کسی که فقط هیکل گنده کرده و عقلش و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wimpy: Sissy - pussy - spineless آدم ریقّو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sissy: ۱. حالت دیگه ای از sister ۲. مردی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frills: لباس های چین چین دار ( خصوصا زنانه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

frills: لباس های چین چین دار ( خصوصا زنانه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fugly: shorter word for "fucking ugly کجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

concubine: همخوابه زن ( سکسش با کسی که متاهله ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

concubine: همخوابه زن ( سکسش با کسی که متاهله ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

affectionate: Affectionate look نگاه عاشقانه مهرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skanky: the act of looking cheap, dirty and ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

skanky: the act of looking cheap, dirty and ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

هره: یکی از معنی های هِرِّه میشه خنده دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

outta: Get outta there از اونجا بزن بیرون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

awhile: for a brief period کمی - مدتی - اند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gimme: مخفف give me Gimme it بدش من

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ciao: ( ایتالیایی ) هم سلام هم خداحافظ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ciao: ( ایتالیایی ) هم سلام هم خداحافظ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

clockwise: Clockwise motion ( abbreviated CW ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

supposedly: از قرار معلوم - ظاهرا - قرار بود که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

holster: ۱. جلد و جای چرمی کلت که به کمر بست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

18 plus: مثبت ۱۸ Eighteen plus content

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

18 plus: مثبت ۱۸ Eighteen plus content

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

morbid: خیلی با مرگ در رابطست این واژه معان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

add ons: اضافه بر سازمان - اضافی - extra - ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skid mark: خط ترمز ماشین - لکه باقیمانده رو لب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

skid mark: خط ترمز ماشین - لکه باقیمانده رو لب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

undies: Undies = underpants = underwear شور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

undies: Undies = underpants = underwear شور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

staff: 🔺️STAFF : کادر - کارکنان - personn ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stuff: 🔺️STAFF : کادر - کارکنان - personn ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

treatment: Medical treatment : درمان پزشکی Med ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

repeatedly: مکررا - چندین و چندبار - به کرات - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

relative: How is your iq relative to your loo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

butt naked: Butt : باسن Naked : لخت پس میشه کون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

butt naked: Butt : باسن Naked : لخت پس میشه کون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dickdown: 1. Getting or pertaining to hard se ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dickdown: 1. Getting or pertaining to hard se ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stiffy: 1 an erection of the penis, Syn. bo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stiffy: 1 an erection of the penis, Syn. bo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

knock up: 🔺️To get someone pregnant. Man, I ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suckable: لیسیدنی مثل چی؟؟؟ آفرین کاملا ذهن م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suckable: لیسیدنی مثل چی؟؟؟ آفرین کاملا ذهن م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a piece of meat: a person you are with but dont real ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a piece of meat: a person you are with but dont real ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

quickie: When two people have sexual interco ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S