A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

berzerk: adjective : crazy and violent espec ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

berzerk: adjective : crazy and violent espec ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

power outage: A power outage is the loss of the e ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

global village: دهکده ی جهانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

global village: دهکده ی جهانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adhd: اختلال کم توجّهی - بیش فعالی ( به ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dire: وخیم - وحشتناک - مهلک شدید - سخت - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

critical: India is facing a critical situatio ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boys in the backroom: The boys in the backroom told us th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

backroom boys: ✳A group of men engaged in clandest ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

measure: Drastic Measures : اقدامات شدید saf ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you disgust me: حال مرا بر هم زَدا هِ ( با لهجه هند ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hospitaler: Hospitable : مهمان نواز Hospitality ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hospitaler: Hospitable : مهمان نواز Hospitality ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the gym: You're also kind of skinny. Hit the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a haircut: موها رو صفا بده - یه مدل مو بزن - ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brodie: Brodi هم میگن Another way of sayin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brodie: Brodi هم میگن Another way of sayin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fair enough: ۱. باشه - اوکی - حله - موردی نیست ۲ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recognizable: Your voice is not recognizable when ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broken russian: روسی دست و پا شکسته 'sup beautiful ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broken russian: روسی دست و پا شکسته 'sup beautiful ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coronavirus outbreak: شیوع ویروس کرونا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coronavirus outbreak: شیوع ویروس کرونا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can relate: ✳“I can relate. ” / “I can't relate ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i can relate: ✳“I can relate. ” / “I can't relate ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's what you get: *Fart You hear that ? That's what ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that's what you get: *Fart You hear that ? That's what ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

observable universe: جهان قابل مشاهده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observable universe: جهان قابل مشاهده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

white dwarf: ■ WHITE DWARF : کوتوله سفید بقایای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

event horizon: Event horizon A region in spacetime ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

event horizon: Event horizon A region in spacetime ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neutron star: ■ Neutron star Collapsed core of a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

welcome aboard: . The phrase they were trying to us ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sure it is: It's good spaghetti : این اسپاگتی خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm sure it is: It's good spaghetti : این اسپاگتی خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

why else: ? Do you know what nismo is why el ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're out of your mind: عقلتو از دست دادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you're out of your mind: عقلتو از دست دادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

couldn't agree less: If you say you couldn't agree more/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

couldn't agree less: If you say you couldn't agree more/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

couldn't agree more: If you say you couldn't agree more/ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i couldn’t have done it without you: بدون تو نمیتونستم اینکارو بکنم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i couldn’t have done it without you: بدون تو نمیتونستم اینکارو بکنم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ashtray: The planet is not an ashtray : زمین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can't argue with that: A phrase used when one cannot or do ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

can't argue with that: A phrase used when one cannot or do ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold my hand: دستمو بگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold my hand: دستمو بگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guess what: بگو چی - بگو چی شده - حدس بزن چی شد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what just happened: الان چی شد ؟ چه اتفاقی افتاد ؟

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what just happened: الان چی شد ؟ چه اتفاقی افتاد ؟

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

charm: ■ NOUN ۱. سحر - جادو ( چیزیکه قدرت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کنه: کنه : Tick کک : Flea

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

velcro: ( نام بازرگانی پارچه ی نایلونی به ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slingshot: Handheld hand - powered projectile ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gusher: noun [count] : someone or somethin ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تک و توک: یعنی به ندرت مثلا : تک و توک پقدا م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تک و توک: یعنی به ندرت مثلا : تک و توک پقدا م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pacifist: Come on Come on what Come outside ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have nothing against: هیچ مخالفتی ندارم - مشکلی ندارم I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i have nothing against: هیچ مخالفتی ندارم - مشکلی ندارم I ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elementary particles: ذرات بنیادی ذرهٔ بنیادی ( به انگلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elementary particles: ذرات بنیادی ذرهٔ بنیادی ( به انگلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

torii: توری ئی ( ژاپنی: کانجی 鳥居 هیراگانا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

torii: توری ئی ( ژاپنی: کانجی 鳥居 هیراگانا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you've got it: mainly US informal. used to tell so ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you've got it: mainly US informal. used to tell so ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can make it happen: میتونم محققش کنم ( رویاتو )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i can make it happen: میتونم محققش کنم ( رویاتو )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's funny: به چی میخندی؟ - چی خنده داره ؟

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's funny: به چی میخندی؟ - چی خنده داره ؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

native american english speakers: انگلیسی زبانان بومی آمریکا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

native american english speakers: انگلیسی زبانان بومی آمریکا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lasagna: لِزا نیا خمیربرگ نوعی غذای الموتیی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lasagna: لِزا نیا خمیربرگ نوعی غذای الموتیی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no chance: No chance یا Not a chance هر دو یع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

little one: کوچولو - همون عمویی خودمون - فِنقِل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vulnerability: آسیب پذیری What made Bruce great in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a year and a half now: تا الان یکسال و نیمه - یک سال و نیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a year and a half now: تا الان یکسال و نیمه - یک سال و نیم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guess how long it lasted: حدس بزن چقدر دوام آورد - عمر کرد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guess how long it lasted: حدس بزن چقدر دوام آورد - عمر کرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insatiable desire: میل و هوس سیری ناپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insatiable desire: میل و هوس سیری ناپذیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take me there: منو ببر اونجا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take me there: منو ببر اونجا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baguette: a long, narrow French loaf A bague ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ready when you are: آماده ام هر وقت که آماده ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ready when you are: آماده ام هر وقت که آماده ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bonds: Bonds : اوراق Stocks : سهام Real es ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

entertained: That's the harsh reality. People wa ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hegemonism: China and India will create a great ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hegemonism: China and India will create a great ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

asean: Southeast Asia is composed of eleve ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

asean: Southeast Asia is composed of eleve ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guy fawkes: Guy Fawkes, also known as Guido Faw ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guy fawkes: Guy Fawkes, also known as Guido Faw ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

castrated: Castrated males : مردان خواجه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

castrated: Castrated males : مردان خواجه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eunuch: noun [count] : a man who has had h ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you speak of: What is this nebula you speak of ? ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you speak of: What is this nebula you speak of ? ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hucow: A woman who chooses to be objectifi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hucow: A woman who chooses to be objectifi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entanglement: ? Are you single Ummmmmm. Complicat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

says who: کی گفته ؟ I do

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

says who: کی گفته ؟ I do

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghost of tsushima: Japan Ghost of Tsushima will take p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ghost of tsushima: Japan Ghost of Tsushima will take p ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

memorable day: روز بیاد ماندنی - روز فراموش نشدنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

memorable day: روز بیاد ماندنی - روز فراموش نشدنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the kiss of fire: I'm the kiss of fire : بوسه ی آتش م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the kiss of fire: I'm the kiss of fire : بوسه ی آتش م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lunatic: هم صفته و هم اسم دیوانه / روانی / ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

luscious: خوشمزه - خوش طعم و بو - خوش طعم - ل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pregnancy risk: ریسک بارداری - خطر بارداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pregnancy risk: ریسک بارداری - خطر بارداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amplifier: A guitar amplifier is an electronic ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good day: ?? Hello good day what can i do for ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make an order: Welcome to kfc ? Can i have your or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make an order: Welcome to kfc ? Can i have your or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

staged: ◀️Winners : floyd and logan Losers ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hijabi: Woman who wears hijab خانمی که محجب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hijabi: Woman who wears hijab خانمی که محجب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social life: زندگی اجتماعی Community relations ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grow out: A hippie growing out her hair : یک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rehearsing: Taylor swift rehearsing Bad blood ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rehearsing: Taylor swift rehearsing Bad blood ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moisture: مثال : Moisture has been detected. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

determination: از فعل determine میادش Wake up with ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show them: بهشون نشون بده Show them what you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

show them: بهشون نشون بده Show them what you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opponent: حریف - رقیب - هماورد Logan did way ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoo: کیش - کیشته - پیشته - برو Shoo, sh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand somebody up: کسی رو کاشتن - پیچوندن She stood m ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from her point of view: از نظر او

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from her point of view: از نظر او

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i ache all over: کل بدنم درد میکنه My body is achin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i ache all over: کل بدنم درد میکنه My body is achin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hydra: ■ a many - headed serpent or monste ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belly button: Nostril : سوراخ بینی ( دو هجایی است ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lead to: Heavy rain leadt to flood : باران ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

analyses: Analyses : جمع analysis هست اِنَلِس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pripyat: Pryp'yat' Town in Ukraine Pripyat o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pripyat: Pryp'yat' Town in Ukraine Pripyat o ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hysterectomy: هیسترکتومی یا زهدان برداری به عمل ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hysterectomy: هیسترکتومی یا زهدان برداری به عمل ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oophorectomy: تخمدان برداری یا اوفورکتومی ( به ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oophorectomy: تخمدان برداری یا اوفورکتومی ( به ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gratification: I do receive a great amount of grat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it got to a point: در جمله ی زیر یعنی کار به جایی رسید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it got to a point: در جمله ی زیر یعنی کار به جایی رسید ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vicarious work: vicarious work یعنی کار نیابتی / کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vicarious work: vicarious work یعنی کار نیابتی / کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vicariously: I used to self harm a lot. It got t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

machete: قمه - کارد و چاقوی بزرگ و خیلی تیز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flinch: verb 🔴make a quick, nervous moveme ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

double yolked egg: Oh hey look a double yoke awesome ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

double yolked egg: Oh hey look a double yoke awesome ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slam: "Why tf are these a different color ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carton: کارتن - جعبه The pink eggs get ta ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hemorrhoid: هِم رُید [count] : a swollen and ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cicada: Cicada : سِ کِی دا Cicadas : سِ کِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زنجره: تلفظ: ( زِ جَ رِ ) ( اسم ) حشره ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exemplary: His stupidity is exemplary : حماقتش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cog: A cog is a tooth of a gear or cogwh ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you taken: دوست دختر/پسر داری ؟ متأهلی ؟ تو را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

are you taken: دوست دختر/پسر داری ؟ متأهلی ؟ تو را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my place: It doesn't take much to know my pla ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my place: It doesn't take much to know my pla ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mhm: اوهوم ) آوای تاکیدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

horny: حشری - شهوتی Mmm damn your making ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lucas: لو کِس اسم پسرانه Joyner Lucas جُن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lucas: لو کِس اسم پسرانه Joyner Lucas جُن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eardrum: پرده گوش ( به انگلیسی: tympanic mem ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby factory: زن بچه ساز Make me know my place a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby factory: زن بچه ساز Make me know my place a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baby factory: زن بچه ساز Make me know my place a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gladly: I would gladly pump a new blood in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck's sake: Pussy looks like a circle Circle? G ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck's sake: Pussy looks like a circle Circle? G ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vibrant city: Seoul becomes into a vibrant city i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vibrant city: Seoul becomes into a vibrant city i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sloppy: خیلی خیس و مرطوب - آبکی یه مثال مث ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brokerage: کارگزاری Mofid Securities Co. : کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take on: She was screaming for my help but k ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

predetermined: از پیش تعیین شده pree. duh. TUR. m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tragic: Isn't it tragic ? You try to help t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vitiligo: پیسی، بَرَص، لک و پیس یا ویتیلایگو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

santa hat: کلاه بابانوئلی - کلاه کریسمسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

santa hat: کلاه بابانوئلی - کلاه کریسمسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knockout: He just got knocked up by mike tyso ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

polytheism: شِرک ( Shirk ) در اسلام شرک در برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

polytheism: شِرک ( Shirk ) در اسلام شرک در برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fornication: verb [no obj] formal disapproving ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shit: Plz mark as nsfw. I just shit mysel ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ripped off: پاره شده - جر خورده - کنده شده A g ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ripped off: پاره شده - جر خورده - کنده شده A g ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S