A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rehearsing: Taylor swift rehearsing Bad blood ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rehearsing: Taylor swift rehearsing Bad blood ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moisture: مثال : Moisture has been detected. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

determination: از فعل determine میادش Wake up with ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show them: بهشون نشون بده Show them what you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

show them: بهشون نشون بده Show them what you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opponent: حریف - رقیب - هماورد Logan did way ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoo: کیش - کیشته - پیشته - برو Shoo, sh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand somebody up: کسی رو کاشتن - پیچوندن She stood m ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from her point of view: از نظر او

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from her point of view: از نظر او

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i ache all over: کل بدنم درد میکنه My body is achin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i ache all over: کل بدنم درد میکنه My body is achin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hydra: ■ a many - headed serpent or monste ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belly button: Nostril : سوراخ بینی ( دو هجایی است ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lead to: Heavy rain leadt to flood : باران ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

analyses: Analyses : جمع analysis هست اِنَلِس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pripyat: Pryp'yat' Town in Ukraine Pripyat o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pripyat: Pryp'yat' Town in Ukraine Pripyat o ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hysterectomy: هیسترکتومی یا زهدان برداری به عمل ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hysterectomy: هیسترکتومی یا زهدان برداری به عمل ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oophorectomy: تخمدان برداری یا اوفورکتومی ( به ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oophorectomy: تخمدان برداری یا اوفورکتومی ( به ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gratification: I do receive a great amount of grat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it got to a point: در جمله ی زیر یعنی کار به جایی رسید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it got to a point: در جمله ی زیر یعنی کار به جایی رسید ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vicarious work: vicarious work یعنی کار نیابتی / کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vicarious work: vicarious work یعنی کار نیابتی / کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vicariously: I used to self harm a lot. It got t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

machete: قمه - کارد و چاقوی بزرگ و خیلی تیز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flinch: verb 🔴make a quick, nervous moveme ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

double yolked egg: Oh hey look a double yoke awesome ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

double yolked egg: Oh hey look a double yoke awesome ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slam: "Why tf are these a different color ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carton: کارتن - جعبه The pink eggs get ta ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hemorrhoid: هِم رُید [count] : a swollen and ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cicada: Cicada : سِ کِی دا Cicadas : سِ کِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زنجره: تلفظ: ( زِ جَ رِ ) ( اسم ) حشره ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exemplary: His stupidity is exemplary : حماقتش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cog: A cog is a tooth of a gear or cogwh ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you taken: دوست دختر/پسر داری ؟ متأهلی ؟ تو را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

are you taken: دوست دختر/پسر داری ؟ متأهلی ؟ تو را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my place: It doesn't take much to know my pla ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my place: It doesn't take much to know my pla ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mhm: اوهوم ) آوای تاکیدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

horny: حشری - شهوتی Mmm damn your making ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lucas: لو کِس اسم پسرانه Joyner Lucas جُن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lucas: لو کِس اسم پسرانه Joyner Lucas جُن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eardrum: پرده گوش ( به انگلیسی: tympanic mem ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby factory: زن بچه ساز Make me know my place a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby factory: زن بچه ساز Make me know my place a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baby factory: زن بچه ساز Make me know my place a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gladly: I would gladly pump a new blood in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck's sake: Pussy looks like a circle Circle? G ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck's sake: Pussy looks like a circle Circle? G ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vibrant city: Seoul becomes into a vibrant city i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vibrant city: Seoul becomes into a vibrant city i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sloppy: خیلی خیس و مرطوب - آبکی یه مثال مث ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brokerage: کارگزاری Mofid Securities Co. : کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take on: She was screaming for my help but k ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

predetermined: از پیش تعیین شده pree. duh. TUR. m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tragic: Isn't it tragic ? You try to help t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vitiligo: پیسی، بَرَص، لک و پیس یا ویتیلایگو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

santa hat: کلاه بابانوئلی - کلاه کریسمسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

santa hat: کلاه بابانوئلی - کلاه کریسمسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knockout: He just got knocked up by mike tyso ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

polytheism: شِرک ( Shirk ) در اسلام شرک در برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

polytheism: شِرک ( Shirk ) در اسلام شرک در برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fornication: verb [no obj] formal disapproving ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shit: Plz mark as nsfw. I just shit mysel ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ripped off: پاره شده - جر خورده - کنده شده A g ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ripped off: پاره شده - جر خورده - کنده شده A g ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

never mind: Oh you're right. Never mind then : ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hangnail: A hangnail is a tiny, torn piece of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hangnail: A hangnail is a tiny, torn piece of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breast reduction: Plastic surgery procedure Reductio ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breast reduction: Plastic surgery procedure Reductio ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ocd: اختلال وسواس فکری - عملی اختلال وس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nsfl: There's a related term to NSFW, whi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nsfl: There's a related term to NSFW, whi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retch: اوق زدن - حالت استفراغ گرفتن verb ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gourmet: noun 🔴a connoisseur of good food; ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

degeneracy: انحطاط - زوال - افول - تباهی و فساد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slob: لجن - نکبت - آدم چرک و پیس و حال به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turning down: So many young women go missing in M ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turning down: So many young women go missing in M ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

background information: اطلاعات زمینه ای - اطلاعات پس زمینه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bnb: Binance Coin ( BNB ) is a cryptocur ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bnb: Binance Coin ( BNB ) is a cryptocur ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bless me: Bless you : عافیت باشه ( خطلب به طر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bless me: Bless you : عافیت باشه ( خطلب به طر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emotions: احساسات آدما چند مدل احساسات دارن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep it going: It means "continue with what you ar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it going: It means "continue with what you ar ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retirement fund: صندوق بازنشستگی البته درست ترش PE ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retirement fund: صندوق بازنشستگی البته درست ترش PE ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beyond: فرای - فرا سوی - ماوراء - ورای Omg ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indelible: I was really proud of myself that n ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrutinize: 🔴to examine ( something ) carefull ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

best of luck: همون good luck موفق باشی خودمون - ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

questionnaire: noun a set of printed or written qu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pizza: پیتزا ( این غذا ریشه ی ایتالیایی، ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

masseur: ماساژور مُ سُُر m�ˈsɜː ( r ) ; Am: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precise: Be more precise : دقیقتر باش This g ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

technical time out: وقت استراحت فنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

technical time out: وقت استراحت فنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

most definitely: A person may express absolute certa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most definitely: A person may express absolute certa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suffix: SUFFIX : پسوند PREFIXE : پیشوند CO ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

act your age: از سنت خجالت بکش - در خور سنت رفتار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

desperate: نقطه ی مقابل hopeful هست. یعنی وقتی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck the shit out of someone: I didn't fuck the shit out of your ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck the shit out of someone: I didn't fuck the shit out of your ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reusable: چندبار مصرف - چیزیکه یکبار مصرف و d ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reusable menstrual cup: فنجان قاعدگی چندبار مصرف - کاپ قاعد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reusable menstrual cup: فنجان قاعدگی چندبار مصرف - کاپ قاعد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

molest: تجاوز به عُنف - آسیب زدن به دیگران ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

horsefly: خرمگس ( البته horse یعنی اسب پس یعن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horsefly: خرمگس ( البته horse یعنی اسب پس یعن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well trained: ماهر - خبره - آموزش دیده I mean, i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rescue operation: عملیات نجات ( مثل نجات کودکان از اح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restrained: Hijacking attempted Man tries to O ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

responsive: پاسخگو ، حساس و مشتاق I'm very resp ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

namean: NAMEAN means "Do you know what I me ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

namean: NAMEAN means "Do you know what I me ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

civilized: متمدن - با تمدن - با فرهنگ My wealt ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

authenticity: Enthusiastic ( Adj ) : مشتاق - پرشو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infraction: تخلف ( violation ) نقض هم میشه ( ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infrared: اینفِ رِد مادون قرمز - فرو سرخ ( اش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

banger: ✳ A super awesome song. The kind yo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

much love: خیلی عشقی - خیلی دوست دارم Thanks ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

much love: خیلی عشقی - خیلی دوست دارم Thanks ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

copyright free: Copyright free : کپی و استفاده آزاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

copyright free: Copyright free : کپی و استفاده آزاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scarification: Scarification is a permanent form o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scarification: Scarification is a permanent form o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bull: مردی که با دوست دختر یا زنِ یک مرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happen: اتفاق افتادن This always happens to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's totally fine: اصلا مشکلی نیست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's totally fine: اصلا مشکلی نیست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پانسیون: ■ پانسیون : پانسیون به مکانی گفته م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tapin: ( soccer ) A simple shot into the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tapin: ( soccer ) A simple shot into the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a ride: Hi babe I'm working overtime today ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geopolitics: جغرافیای سیاسی سیاست جغرافیایی یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

future: آینده ? What would you look like in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right fucking now: همین الان ( با عصبانیت )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right fucking now: همین الان ( با عصبانیت )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regular: The singer who's singing voice soun ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

venoject: ونوجکت یک نوع سوزن مخصوص به همراه ل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

venoject: ونوجکت یک نوع سوزن مخصوص به همراه ل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby daddy: پدر I want my cocky teen neighbor t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baby daddy: پدر I want my cocky teen neighbor t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lathe: Machine tool which rotates the work ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coronation: Coronation : تاجگذاری Carnation : م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swine: 🔴a person who you consider to be e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vague: not clear in meaning Your question ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gareth: گِرِث اسم پسرانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mural: noun [count] : 🔴 a usually large p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adaptor: آداپتور - سر شارژر - کلگی adaptor ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

less: ( Why so less view ? This is a gold ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thinker: Thinker و Feeler در بحث شخصیت شناسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collateral: وثیقه noun [noncount] : 🔴somethin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

persuasive: i guess i can be pretty persuasive ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

communist: Communist : کمنیست Nationalist : مل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communist: Communist : کمنیست Nationalist : مل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offbeat: Since the turn of the 21st century, ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dicey: adjective INFORMAL 🔴unpredictable ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dicey: adjective INFORMAL 🔴unpredictable ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bait: JUL 16 WORD OF THE DAY bait 🔴 To b ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

qos: Queen of Spades - a woman, usually ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

qos: Queen of Spades - a woman, usually ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bnwo: Stands for Black New World Order. M ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bnwo: Stands for Black New World Order. M ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frilly: ? What do you think of tiffany as a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pass on: خیلی در رابطه با ادامه نسل و انتقال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boujee: Boujee is hip - hop slang for somet ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gouache: Gouache, body color, or opaque wate ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gouache: Gouache, body color, or opaque wate ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baking soda: جوش شیرین سدیم هیدروژن کربنات یا سد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meh: Meh ( /mɛ/ ) is an interjection use ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دست تعمیر: Under repair Repairing در حال انجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در دست تعمیر: Under repair Repairing در حال انجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no cap: The expression no cap is slang mean ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on purpose: I think my daughter did this on pur ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to do: Shes doing what she was born to do ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

watched: ? She loves to be watched : آیا دوس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anyday anytime: اینو زمامی میگن که میخوان موافقت خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anyday anytime: اینو زمامی میگن که میخوان موافقت خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn down: I wouldn’t turn her down : روشو زمی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maintenance shop: repair shop - a shop specializing i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rotation: نوبت هم معنا میده مثلا آگهی های است ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interface manager: مدیر رابط یا واسطه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cock hungry: She's no longer a mother She’s jus ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whine: Wine : شراب Whine : نالیدن Then why ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're in luck: خوش شانسی - شانست زده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you're in luck: خوش شانسی - شانست زده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wmaf: Noun. WMAF ( plural WMAFs ) A coupl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wmaf: Noun. WMAF ( plural WMAFs ) A coupl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hapa: ha•pa ( h�’p� ) adj. 1. Slang. of m ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S