A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stockpile: noun [count] : a large supply of so ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apothecary: noun [count] : a person who prepar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gallows: چوبه ی دار - دار توجه کنید s برای خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snort: ۱. خرناس کردن - شیهه کردن - صفیر کش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fool: You damn fool : تو، ابله تمام عیار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

knave: 🔴1: a tricky deceitful fellow 🔴2: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knave: 🔴1: a tricky deceitful fellow 🔴2: ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

varlet: همون knave هستش 1 a : ATTENDANT, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

varlet: همون knave هستش 1 a : ATTENDANT, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peasant: ۱. آدم بی سواد و فقیر و کودن ۲. کشا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oaf: noun [count] : 🔴a stupid or awkwa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orchard: 🔴 An orchard is an intentional pla ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hovel: noun [count] : a small, poorly bui ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hovel: noun [count] : a small, poorly bui ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cathedral: Chapel میشه مینی کلیسا Church میشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well: Well نقش های بسیار زیادی داره تو ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cesspit: Cesspool هم میگن در امریکنگ cesspit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cesspit: Cesspool هم میگن در امریکنگ cesspit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stocks: ۱. سهام ۲. وسیله شکنجه در قدیم که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spike: noun 1 [count] : a long, thin rod ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burning: Burning corpse : لاشه ی مشتعل ( شعل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dungeon: noun [count] : a dark underground ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gibbet: an upright post with a projecting a ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chopping block: Chopping board میشه تخته گوشت - تخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chopping block: Chopping board میشه تخته گوشت - تخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dunk: Verb ۱. فرو کردن سر یک فرد زیر آب ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

maypole: 🔴a painted pole, decorated with fl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

communal: به نظر من عام المنفعه و همگانی براش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrine: A shrine ( Latin: scrinium "case or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bakery: noun [count] : a place where bread ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brewery: noun [count] 1 : a place where beer ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mill: آسیاب Watermill : آسیاب آبی Windmi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inn: noun [count] 🔴1 : a house usually ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slinger: سنگ انداز ( در قدیم و در جنگ ها این ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assassin: Killer Hitman Murderer Assassin Sla ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knight: ۱. شوالیه ۲. اسب ( در شطرنج ) ۳. ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swordsman: شمشیر زن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swordsman: شمشیر زن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pikeman: noun HISTORICAL 1. the keeper of a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crossbow: کمان زنبورکی کراس بُ کمان زنبورکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mace: Mace : گُرز Club : چماق Baseball ba ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mace: Mace : گُرز Club : چماق Baseball ba ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spearman: نیزه دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

archer: Archer : تیر انداز Archery : تیر ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fire thrower: آتش انداز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horse archer: کماندار اسب سوار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metal armor: Metal Armor : زره فلزی Leather Armo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fire ballista: بالیستای آتشین نوعی منجنیق تیر اندا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ladderman: نردبان دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

siege: محاصره - احاطه noun 1 : 🔴 a situa ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

siege tower: برج محاصره A siege tower or breac ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

siege tower: برج محاصره A siege tower or breac ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

portable shield: سپر قابل حمل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

portable shield: سپر قابل حمل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

battering ram: دِژ کوب برای شکست درِ قلعه در زمان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battering ram: دِژ کوب برای شکست درِ قلعه در زمان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wheat: Wheat : گندم Barley : جو Rye : چاود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hops: Hops are the flowers ( also called ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ale: noun 🔴 : an alcoholic drink that i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ale: noun 🔴 : an alcoholic drink that i ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

woodcutter: هیزم شکن - چوب بُر - درخت انداز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

woodcutter: هیزم شکن - چوب بُر - درخت انداز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lumber: Lumber : الوار Firewood : هیزم Timb ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promissory note: پرا مِ سُری سفته توضیحات فارسی وی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ration: RATIO و RATION این دو معانی مختلف د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extra ration: سهمیه و جیره اضافی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extra ration: سهمیه و جیره اضافی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intoxication: Intoxicate : مست و نشئه کردن Intoxi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

processing: Food processing : فرآوری مواد غذایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

briefing: an act or instance of giving precis ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncaged: Cage اسم و فعله : قفس در قفس کردن - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ditch: ۱. گودال آب ۲. پیچوندن - قال گذاشت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quarry: معدنِ سنگ شکار - صید استخراج کردن م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knock on wood: Touch wood Knock on wood بزنم به تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iron mine: معدن آهن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iron mine: معدن آهن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oil platform: سکوی نفتی سکوی نفتی یا سکوی حفاری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gas rig: دکل و سکوی گازی Gas platform

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gas rig: دکل و سکوی گازی Gas platform

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دکل برق: Pylon, ( Greek: “gateway” ) , in mo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دکل برق: Pylon, ( Greek: “gateway” ) , in mo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

telecommunications tower: دکل یا برج مخابراتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telecommunications tower: دکل یا برج مخابراتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pitch rig: سکوی قیر - دکل قیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pitch rig: سکوی قیر - دکل قیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dairy farm: مزرعه لبنی - مزرعه گاوداری - مزرعع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dairy farm: مزرعه لبنی - مزرعه گاوداری - مزرعع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stretching rack: The rack is a torture device consis ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stretching rack: The rack is a torture device consis ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smiths: List words ending with SMITH - full ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smiths: List words ending with SMITH - full ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

workshop: noun [count] 1 : a place where thin ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deselect: Cancel a choice حذف کردن انتخاب شده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deselect: Cancel a choice حذف کردن انتخاب شده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disband: verb 🔴 : ( to end an organization ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand ground: to refuse to change your opinion or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patrol: ۱. گشت ( سَرَک کشیدن به قسمت های مخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patrol car: noun [count] : a car that is used ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patrol car: noun [count] : a car that is used ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

petrol: noun [noncount] 🔴 US : a liquid ma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outpost: noun [count] 🔴 1 : a large militar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ford: noun [count] : a shallow part of a ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shrub: Bush : بوته Shrub : درختچه - بوته م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shrub: Bush : بوته Shrub : درختچه - بوته م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cherry palm: نخل گیلاسی با نام Pseudophoenix sar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cherry palm: نخل گیلاسی با نام Pseudophoenix sar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

palm: ۱. کف دست ۲. درخت نخل نخل انواع مخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scrub: ۱. روپوش گشاد اعضای بیمارستان که مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prairie: تلفظ : پرِ ری این مکان خیلی با بوفا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

oasis: این واژه یکی از کلمات مورد علاقه ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oasis grass: چمن واحه ای Oasis : Isolated sourc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oasis grass: چمن واحه ای Oasis : Isolated sourc ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boulder: noun [count] : a very large stone ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boulder: noun [count] : a very large stone ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

driven sand: شن روان - ماسه روان بعضی اوقات پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

driven sand: شن روان - ماسه روان بعضی اوقات پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lower: Raise و lower نقطه مقابل هم هستن R ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sea gull: Seagull : مرغ دریایی ( نسخه ی دریای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play around: Kids love Playing around : بچه ها ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immunity: ایمنی - مصونیت - معافیت Immunity f ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wandering: این کلمه با اضافه کردن ing به فعل w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cuddly: صفت هست ADJECTIVE بغل کردنی - راحت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crowding: ازدحام جمعیت - ازدحام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waves army: The United States Naval Reserve ( W ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waves army: The United States Naval Reserve ( W ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

battalion: بِ تَ لی یِن گُردان A battalion i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

battalion: بِ تَ لی یِن گُردان A battalion i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ranger: ۱. جنگل بان - محیط بان - نگهبان پار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound barrier: دیواره ی صوتی در هوانوردی، دیوار ص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sound barrier: دیواره ی صوتی در هوانوردی، دیوار ص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supersonic speed: Supersonic : مافوق صوت Supersonic s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aircraft: هواگرد هواگرد به هر وسیله ای گفته م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

craft: وقتی پسوند باشه کلمات مستقلی را میس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warcraft: ✳the art of war 1 : the art of war ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weapon: جنگ افزار - سلاح - اسلحه سِلاح یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chemical weapon: جنگ افزار شیمیایی - سلاح شیمیایی ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chemical weapon: جنگ افزار شیمیایی - سلاح شیمیایی ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intercontinental: Intercontinental ballistic missile ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intercontinental: Intercontinental ballistic missile ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cruise missile: سامانه موشکی کروز ( به انگلیسی: Cru ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cruise missile: سامانه موشکی کروز ( به انگلیسی: Cru ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

satellite image: تصویر ماهواره ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

satellite image: تصویر ماهواره ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turbine: تِر باین توربین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plasma: پلَز ما پلاسما noun 1 [noncount] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lightning strike: اصابت صائقه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lightning strike: اصابت صائقه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breaking sound barrier: شکستن دیوار صوتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breaking sound barrier: شکستن دیوار صوتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

home front: the sphere of civilian activity in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ethereal: آسمانی - ملکوتی - بهشتی adjective ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sadhu: مرتاض که البته fakir هم میگن بهش ول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sadhu: مرتاض که البته fakir هم میگن بهش ول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carnage: کشتار ، خونریزی ، کشتن مردم noun [n ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bloodshed: خونریزی و کشتار و قتل noun [noncou ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ramses: Egyptian pharaoh of the Nineteenth ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ramses: Egyptian pharaoh of the Nineteenth ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pharaoh: Pharaoh : فرعون ( فِ رُ ) Pharaoni ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trimmer: Trimmer : ماشین اصلاح - ماشین ریش ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foam: فوم noun [noncount] 1 : a mass of s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foam: فوم noun [noncount] 1 : a mass of s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grooming: His dad's mustache grooming routine ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enlisted: داوطلب خدمت سربازی، نامنویسی کرده د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enlisted: داوطلب خدمت سربازی، نامنویسی کرده د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

airman: noun [count] : a member of the air ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airman: noun [count] : a member of the air ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marine: [count] : a member of the U. S. Ma ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

united states armed forces: نیروهای مسلح آمریکا : ARMY : Recr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

united states armed forces: نیروهای مسلح آمریکا : ARMY : Recr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افسونگر: Siren / enchantress / enchanter

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

military organization: یگان نظامی مثلا : Fireteam : تیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

military organization: یگان نظامی مثلا : Fireteam : تیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skip it: تمومش کن - قیچیش کن مثلا : Let's g ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

species: noun [count] 🔴1 biology : a group ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superb: البته به جز معانی فوق معنی super be ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

room: ? Is there any room in your bed for ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

milk somebody dry: شیره کسی را کشیدن - آب کسی را آوردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

milk somebody dry: شیره کسی را کشیدن - آب کسی را آوردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull the trigger: ماشه را بکش ( امری ) کشیدن ماشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull the trigger: ماشه را بکش ( امری ) کشیدن ماشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rehabilitation center: مرکز بازتوانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silly question: That's a silly question : اون یه سو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

centrifuge: A centrifuge is a device that uses ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

metaphysics: noun [noncount] : the part of phil ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metaphysics: noun [noncount] : the part of phil ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

TIC: تیک - تیک عصبی تیک ( به فرانسوی: T ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prefix: PREFIX : پیشوند SUFFIX : پسوند The ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conjugation: Conjugation : صرف Syntax : نحو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homophone: noun [count] : a word that is pron ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

phonology: اصوات شناسی - واج شناسی - صداشناسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homonym: noun [count] : 🔴a word that is sp ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

archimedes: آرکِ میدیز Aristotle : ارسطو Apost ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

archimedes: آرکِ میدیز Aristotle : ارسطو Apost ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ogre: An ogre ( feminine: ogress ) is a l ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

median: Median age : متوسط و میانگین سنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fertility rate: Definition: The number of children ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fertility rate: Definition: The number of children ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arab league: اتحادیهٔ عرب با نام کامل اتحادیه کش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

europeasian: اروپایی - آسیایی مثلا Europeasian ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

europeasian: اروپایی - آسیایی مثلا Europeasian ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S