A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

night owl: شب زنده دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

depressed: DEPRESSED : دیپ رِست DEPRESSION : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personality disorder: اختلال شخصیتی - بیماری شخصیتی و درو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

domesticated: Domesticated Animals : دام - حیوانا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

useful: Useful : یوس فُل Use : یوز Useless ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jinxed: تلفظ : Jinkst

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

zodiac: تلفظ : ✔ زُ دی یَک ❌ زُ دیاک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cocky: Women like confident guys. But ther ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chapped lips: لب هایی که چروک هستن و خشک و ترک دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

serenade: noun [count] : 🔴a love song that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thrifty: اقتصادی - صرفه جو - مایه سفت - مقتص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

man child: Man - Child an immature man Most ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

requirements: شرایط - مطالبات - تقاضاها - نیازمند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scent: تلفظ : سِنت بو - شَم - رایحه - عطر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proportional: متناسب - چیزیکه تناسب داره مثلا میگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

opium: Opium : تریاک Heroin : هروئین Hashi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

opium: Opium : تریاک Heroin : هروئین Hashi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pros and cons: The pros and cons of something are ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chemical structure: ساختار شیمیایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chemical structure: ساختار شیمیایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stimulant: مواد مخدر را می توان به دو گروه اصل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

depressant: مواد مخدر را می توان به دو گروه اصل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

depressant: مواد مخدر را می توان به دو گروه اصل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paranoid: Paranoid صفتِ واژه ی Paranoia میباش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

weight loss: کاهش وزن Cocaine consumption can c ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sudden death: مرگ ناگهانی و یکدفعه ای مصرف مواد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sudden death: مرگ ناگهانی و یکدفعه ای مصرف مواد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lung damage: آسیب به ریه Cocaine consumption ca ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lung damage: آسیب به ریه Cocaine consumption ca ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long term effects: عوارض بلند مدت Long - term side eff ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

long term effects: عوارض بلند مدت Long - term side eff ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

respiratory: Respiratory problems : مشکلات تنفسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhalation: استشاق - به داخل کشیدن - تو کشیدن - ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rascality: رذالت - پست بودن - حقارت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rascality: رذالت - پست بودن - حقارت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tranquilizer: TRANQUILIZERS : مسکن ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

papaver: Papaver somniferum : خشخاش خشخاش یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wish you were here: کاس اینجا بودی - جات خالیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wish you were here: کاس اینجا بودی - جات خالیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's very kind of you: نظر لطفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

that's very kind of you: نظر لطفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

examiner: اِگ زَمِنِر اِگ زَمینِر آزمونگر - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

doable: Ok is entirely Doable. It is possib ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

materialistic: تعریف Materialism : noun [noncount] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opinionated: ◀️ Chinese people, when talking to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coverage: noun 1 [noncount] : the activity of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underequipped: غیر مجهز و نا مجهز - دست خالی - تقر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

underequipped: غیر مجهز و نا مجهز - دست خالی - تقر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

has much to learn: Love New York. Been there 3 times. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

has much to learn: Love New York. Been there 3 times. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long to be: آرزو داشتن - حسرت چیزی را داستن Lon ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long to be: آرزو داشتن - حسرت چیزی را داستن Lon ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

messiah: مِسایا noun 1 the Messiah a Judaism ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overwhelming: ■■ O V E R W H E L M I N G : adject ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inseminate: verb [ obj] technical : to put sem ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inseminate: verb [ obj] technical : to put sem ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uninhabitable: غیر قابل سکونت Because of intense h ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

solely: به تنهایی - منحصرا Being solely re ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compiler: A compiler is a special program tha ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

angel: تلفظ : ❌ اَنجل ❌ اِنجل ✔ اِین جِل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

parkour: the activity or sport of moving rap ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خاکشیر: Descurainia sophia

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کتیرا: tragacanth

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دارچین: Cinnamon : دارچین Sesame : کنجد سِ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't kill the vibe: ضدحال نزن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't kill the vibe: ضدحال نزن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i learned my lesson: برام درس عبرت شد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i learned my lesson: برام درس عبرت شد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loading screen: صفحه لودینگ - صفحه در حال بارگیری ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loading screen: صفحه لودینگ - صفحه در حال بارگیری ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i stand my ground: سر حرفم هستم Grawnd

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i stand my ground: سر حرفم هستم Grawnd

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بلا نسبت جمع: Present Company Excluded Present Co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

real estate: ۱. ملک ۲. مشاور املاک ( Real estate ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut the cheese: چُسیدن She/he/they cut the cheese : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dawn: Dawn : دان Down : دَاون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tkers: Tker : Team Killer noun. Team Kille ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tkers: Tker : Team Killer noun. Team Kille ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

idler: noun [count] somewhat old - fashion ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idler: noun [count] somewhat old - fashion ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spectate: تماشا کردن ( دقیقا مثل watch میمونه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit me: slang A request for another alcohol ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it'll knock your socks off: کرک و پرت میریزه - پشمات میریزه - پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it'll knock your socks off: کرک و پرت میریزه - پشمات میریزه - پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the more the merrier: هرچی بیشتر باشیم ( از لحاظ تعداد ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

watch over: Watch Over Me : بپا منو - هوامو داش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ought: تلفظ : Aat 🇺🇸 آت Ot 🇬🇧 اُت و ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oughta: a way of saying ‘ought to’ – used e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unnecessarily: You're unnecessarily beautiful : در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long time no see: Long time no see brother : داداش خی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inexperienced: بی تجربه متضاد experienced هست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dark circles: تیرگی دور چشم Dark circles around t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commonly mispronounced words: English is hard to spell. Neverthel ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commonly mispronounced words: English is hard to spell. Neverthel ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unibrow: A unibrow ( or jacco brow or monobr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inspection: Physical inspection : تفتیش بدنی - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misery: Misery is not something to be proud ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

belligerent: Yakuza members are so belligerent : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convenience store: A convenience store, convenience sh ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

telekinesis: the production of motion in objects ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

telekinesis: the production of motion in objects ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haste is waste: Haste is from the devil/satan : عجل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haste is waste: Haste is from the devil/satan : عجل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in a while: مثلا نوتیفیکیشن اینستا میگه : Crist ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word up: I approve; I agree گل گفتی زدی تو خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جلبک: ALGA : جلبک ALGAE : جلبک ها هر دو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seaweed: Seaweed or sea vegetables are forms ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gross: دو کلمه ی gross و grows که حالت سوم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hope that everything goes ok for you: امیدوارم همه چی باب مراد و میل تون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i hope that everything goes ok for you: امیدوارم همه چی باب مراد و میل تون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scapula: استخوان کِتف یا اسکاپولا ( به انگلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scapula: استخوان کِتف یا اسکاپولا ( به انگلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what's new: What's going on ? what's Happening ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how work is going: کار کاسبی چطوره - کارا چجوریه ؟

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how work is going: کار کاسبی چطوره - کارا چجوریه ؟

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

johnny: A johnny or johny is a term used to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

persepolis: پِر سِ پُلِس شهر باستانی پرسپولیس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is pushing 30: داره ۳۰ سالش میشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

she is pushing 30: داره ۳۰ سالش میشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

semi: سِ مای به معنای نیمه مثلا : semi au ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rifle: A rifle is a long - barrelled firea ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

background check: A background check is a process a p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

copycat: noun [count] 1 informal : a person ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take in: فهمیدن - گرفتم - متوجه شدن How much ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

italic: اِ تَلِک فونت های کج رو میگن itali ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

articulate: تلفظ : ■ صفت آرتِک یُلِت یا آرتیک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boxing: ورزش بوکس تلفظ : باکسین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jurisprudence: 🔴 the science or philosophy of law ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the: اگه بعد از the کلمه با حرف صدا دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relatable: It was the most relatable song i ev ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unconditional love: عشق بدون شرط - عشق بی چون و چرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i promise to love you: قول میدم عاشقت باشم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i promise to love you: قول میدم عاشقت باشم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soulful: با احساس - روح نواز - گوش نواز Sou ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prodigal: به جمله زیر که آیه ۳۱ اعراف هست توج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prodigal: به جمله زیر که آیه ۳۱ اعراف هست توج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jokes aside: شوخی به کنار - بی شوخی - حالا رو شو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jokes aside: شوخی به کنار - بی شوخی - حالا رو شو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get your weight up: "Get your weight up means I don't c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get your weight up: "Get your weight up means I don't c ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the middle of nowhere: وسط ناکجا آباد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in the middle of nowhere: وسط ناکجا آباد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subconsciously: ناخودآگاهانه Subconscious میشه ناخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

replica: ماکت Model Scarecrow هم میشه مترسک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spiffing: Excellent عالی توی stronghold مار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capital: پایتخت بزرگ بودجه سرمایه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zip off: stop talking; refrain from saying s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zip off: stop talking; refrain from saying s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pop off: Zip off phrasal verb of pop 1. IN ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتحادیه: Union League هم میشه ولی اولی دقیق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شلنگ: Hose تلفظ : هُز Howz

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suv: sport utility vehicles Once conside ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مامور: Agent An FBI Agent A CIA agent

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cylinder: سِلِن دِر ۱. سیلندر ( ماشین ) ۲. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

treated water: Treated water is any type of hydrog ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treated water: Treated water is any type of hydrog ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provided: تقریبا مثل as long as هیت در وین جم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in simpler terms: به بیان ساده تر - به عبارت ساده تر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in simpler terms: به بیان ساده تر - به عبارت ساده تر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attend: attend و participate چَمِ یکسانی دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lie: دراز کشیدن گذاشتن - قرار دادن دروغ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commute: The most cars commute in Tehran : ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

specialized text: متن تخصصی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quite a little: مقدار بسیار زیادی - مقدار زیادی Qu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite a little: مقدار بسیار زیادی - مقدار زیادی Qu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merchant: تاجر بازاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alcoholic drink: نوشیدنی الکلی Non - alcoholic bever ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orca: The killer whale or orca is a tooth ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ufo: Unidentified Flying Object : شی پرن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telecommunications: Telecommunication : ارتباط از راه د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

news: The word's true origin is unknown, ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fleshlight: وسیله جنسی برای آقایان Shaped like ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلول بنیادی: STEM CELLS سلول بنیادی یا یاخته بن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conjunction: جزء قیدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick with: He should just stick with track and ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deserted: Dessert میشه دسر Desert میشه بیابان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whitewash: ماسمالی کردن - ماله کشی کردن ولی ما ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

granary: انبار غله a building in which grai ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

granary: انبار غله a building in which grai ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crenulated: Crenulated wall : دیوار مُضَرَّس ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crenulated: Crenulated wall : دیوار مُضَرَّس ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barrack: 1 ) a building or set of building ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barrack: 1 ) a building or set of building ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mercenary: N / Adj مزدور ( خائن به لشکر و کشور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armory: زرادخانه - اسلحه خانه ( جایی که سلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armory: زرادخانه - اسلحه خانه ( جایی که سلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gatehouse: a small building near a gate at the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gatehouse: a small building near a gate at the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turret: noun [count] 1 : a small tower on a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guild: اتحادیه - اجتماع noun [count] : � ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mangonel: a military engine formerly used to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ballista: an ancient military engine often in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stable: N : اصطبل ( محل نگهداری اسب ها ) A ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tunneler: someone that digs a tunnel ( = a lo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tunneler: someone that digs a tunnel ( = a lo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smelt: Melting and smelting are two differ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drawbridge: noun HISTORICAL 🔴a bridge, especia ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

TAR: قییییییر noun [count, noncount] 1 ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brazier: noun [count] 1 : a container for ho ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brazier: noun [count] 1 : a container for ho ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S