A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nomad: عشایر - صحرا نشین - کوچ نشین - ایلی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sexual slavery: بردگی جنسی بردگی جنسی مورد خاصی از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sexual slavery: بردگی جنسی بردگی جنسی مورد خاصی از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slavery: برده داری در بندگی بودن اختیاری یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dominatrix: دومیناتریکس ( به انگلیسی: Dominatri ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominatrix: دومیناتریکس ( به انگلیسی: Dominatri ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dominance and submission: سلطه گری و سلطه پذیری ( به انگلیسی: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominance and submission: سلطه گری و سلطه پذیری ( به انگلیسی: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

companion: noun [count] 1 a : 🔴a person or a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compound: ▪ترکیب ( همون ترکیبی که در شیمی بکا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compound bow: In modern archery, a compound bow i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compound bow: In modern archery, a compound bow i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recurve bow: A recurve bow is a bow with limbs t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recurve bow: A recurve bow is a bow with limbs t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

domesticate: verb [ obj] 1 a : 🔴to breed or t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

warrior: در واقع warrior به کسی که میجنگه نم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arranged marriage: Arranged marriage is a type of mari ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

manifestation: The manifestation of beauty : مظهر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confirm: Let me add one point to confirm you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

addressed: We only accept criticism that is ad ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

can't stand: 🔴 used to say that you do not like ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hafta: HAFTA : have to NEEDA : need to D ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heterospory: ( the production of microspores and ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heterospory: ( the production of microspores and ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arctic: مربوط به قطب شمال - قطب شمالی این و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accusation: تهمت ( ارتکاب جرم به کسی زدن ) - ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

papyrus: noun 1 [noncount] : 🔴a tall plant ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

papyrus: noun 1 [noncount] : 🔴a tall plant ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defecate: formal : to pass solid waste from t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

number 2: ✳Rhyming slang for doing a poo. S ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

number 2: ✳Rhyming slang for doing a poo. S ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

girls don't poop: ✳ The widely accepted theory held b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

girls don't poop: ✳ The widely accepted theory held b ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pollinate: گدده افشانی کر ن - در واقع همون بار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pollinate: گدده افشانی کر ن - در واقع همون بار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

literally: به دو صورت تلفظ میشه : 🇺🇸لیدِرِلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arrogant: ? Why you so arrogant with everyone ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

willy: ✳Slang for penis. My willy is erec ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dementia: noun medical : 🔴a mental illness ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make that face: قیافتو اونجوری نکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't make that face: قیافتو اونجوری نکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sunkissed: ✳ Anything that has been touched by ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hop on: Hop in یعنی بپر تو ماشین - سوار شو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get off it: slang Stop it. This set phrase is u ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bugger off: to leave or go away, used especiall ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beauty pageant: جشنواره زیبایی - نمایش انتخاب ملکه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pen drive: The definition of a pen drive is sm ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pen drive: The definition of a pen drive is sm ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

origami: تلفظ : آرِ گامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's good: "What's good" is more of a slang ph ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what's good: "What's good" is more of a slang ph ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm all set: کاملا آماده ام I'm ready

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm all set: کاملا آماده ام I'm ready

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up your mind: Make your decision / decide تصمیم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm worn out: خیلی خسته ام I'm very tired

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm worn out: خیلی خسته ام I'm very tired

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

haughty: ❌ : Normal English ✔ : Advanced En ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

calvary: کَلوِری معنیش میشه گلگتا یا جلجتا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

calvary: کَلوِری معنیش میشه گلگتا یا جلجتا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

easter: عید پاک ( به فرانسوی: P�ques ) یکی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrong one: You picked the wrong one to fucking ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrong one: You picked the wrong one to fucking ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chick magnet: A very handsome guy who attracts gi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

handsome: تلفظ : ❌ هَند سام ✔ هَن سِم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seasoning: noun : a substance ( such as salt, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garam masala: Garam masala is a blend of ground s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reliable: قابل اعتماد - قابل اتکا - موثق - مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dual citizenship: 🔴 I thought you were french this w ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

schwa: In linguistics, specifically phonet ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schwa: In linguistics, specifically phonet ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bounce back question: There is a conversation faux - pas ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bounce back question: There is a conversation faux - pas ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fairly: As you can see above, these two par ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have a look: Let's have a look at a few here بیا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

some of you: بعضیاتون I guess some of you heve ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

some of you: بعضیاتون I guess some of you heve ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

日本語: JAPANESE Nihongo : نی هُنگُ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

日本語: JAPANESE Nihongo : نی هُنگُ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

简体中文: 简体中文 : simplified chinese Jiǎntǐ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

简体中文: 简体中文 : simplified chinese Jiǎntǐ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

繁體中文: 繁體中文 Traditional Chinese

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

繁體中文: 繁體中文 Traditional Chinese

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

한국어: hangug - eo هان گوگُ کره ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

한국어: hangug - eo هان گوگُ کره ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

українська: Ukrainian

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

українська: Ukrainian

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tiếng việt: Tiếng Việt Vietnamese

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tiếng việt: Tiếng Việt Vietnamese

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

български: Български Bulgarian

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

български: Български Bulgarian

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

հայերեն: Հայերեն Armenian

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

հայերեն: Հայերեն Armenian

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

香港: 香港 Honk kong

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

香港: 香港 Honk kong

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

台灣: 台灣 Taiwan

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

台灣: 台灣 Taiwan

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ไทย: ไทย Thai

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ไทย: ไทย Thai

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

монгол: Mongolia

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

монгол: Mongolia

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

नेपाली: नेपाली Nepali

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

नेपाली: नेपाली Nepali

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

অসমীয়া: অসমীয়া Assamese

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

অসমীয়া: অসমীয়া Assamese

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

தமிழ்: தமிழ் Tamil

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

தமிழ்: தமிழ் Tamil

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

සිංහල: සිංහල The sinhala

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

සිංහල: සිංහල The sinhala

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ਪੰਜਾਬੀ: ਪੰਜਾਬੀ Punjabi

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ਪੰਜਾਬੀ: ਪੰਜਾਬੀ Punjabi

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

मराठी: मराठी Marathi

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

मराठी: मराठी Marathi

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ಕನ್ನಡ: ಕನ್ನಡ Kannada

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ಕನ್ನಡ: ಕನ್ನಡ Kannada

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ગુજરાતી: ગુજરાતી Gujarati

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ગુજરાતી: ગુજરાતી Gujarati

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

বাংলা: বাংলা Bengali

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

বাংলা: বাংলা Bengali

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

हिन्दी: हिन्दी Hindi

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

हिन्दी: हिन्दी Hindi

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

magyar: Hungarian

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magyar: Hungarian

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

русский: Русский Russian

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lietuvių: Lithuanian

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lietuvių: Lithuanian

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

latviešu: Latvian

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

latviešu: Latvian

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bosanski: Bosnian

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bosanski: Bosnian

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gaeilge: Irish

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gaeilge: Irish

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

linear algebra: جبر خطی لینی یِر اَلجِبرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

linear algebra: جبر خطی لینی یِر اَلجِبرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the heaviest element: URANIUM The heaviest element foun ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the heaviest element: URANIUM The heaviest element foun ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

country code: کد کشوری که بهش International Diali ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

country code: کد کشوری که بهش International Diali ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

melting point: ■ MELTING POINT : نقطه ی ذوب ■ BOIL ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

melting point: ■ MELTING POINT : نقطه ی ذوب ■ BOIL ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

liar liar pants on fire: دروغگو دشمن خداست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

liar liar pants on fire: دروغگو دشمن خداست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

babylon: بَبِلان شهر باستانی بابِل ( نه باب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

babylon: بَبِلان شهر باستانی بابِل ( نه باب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

darius: داریوش ( نام چند پادشاه ایرانی در ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inscription: کتیبه words that are written on or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nibiru: Nibiru ( also transliterated Neberu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

earth orbit: مدار زمین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earth orbit: مدار زمین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

orbital period: دوره مداری مثلا برای زمین ۳۶۵ روزه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orbital period: دوره مداری مثلا برای زمین ۳۶۵ روزه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

electronegativity: ■ ELECTRONEGATIVE : having a tenden ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

electronegativity: ■ ELECTRONEGATIVE : having a tenden ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naruto: نارو تُ و یک انیمه سریالی ژاپنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

naruto: نارو تُ و یک انیمه سریالی ژاپنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

servile: خایمال - چاپلوس - پست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

silk road: جاده ابریشم جادهٔ ابریشم یا راه ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silk road: جاده ابریشم جادهٔ ابریشم یا راه ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gaza: Gaza : غزه ( شهری در فلسطین ) Giza ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gaza: Gaza : غزه ( شهری در فلسطین ) Giza ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cupboard: کابِرد قفسه - کابینت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

power plant: A power station, also referred to a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magma: Magma is the molten or semi - molte ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

component: Chemical Components : اجزای شیمیایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alzheimer's disease: تلفظ : 🇺🇸 آلتس های مِرز - آلتسای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alzheimer's disease: تلفظ : 🇺🇸 آلتس های مِرز - آلتسای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pronoun: Subject میشه فاعل ۲ نوع فاعل داریم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

caliper: کولیس Vernier caliper هم میگن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caliper: کولیس Vernier caliper هم میگن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

disease: Disease : بیماری - مریضی - مرض ( هم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nebula: Are planetary nebulae the result of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thyme: آویشن درست مثل time تلفظ میشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gas giant: غول گازی سیاره هایی مثل Jupiter و S ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gas giant: غول گازی سیاره هایی مثل Jupiter و S ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

french revolution: انقلاب فرانسه یا انقلاب کبیر فرانسه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

french revolution: انقلاب فرانسه یا انقلاب کبیر فرانسه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hope you back soon: Hey Suzanne I'm leaving Hope you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hope you back soon: Hey Suzanne I'm leaving Hope you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gladly: I gladly volunteer : با افتخار داوط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

count me in: من اوکی ام - من هستم - روم حساب کن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not a chance: حرفشم نزن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

samurai: سَمِ رای سامورایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

samurai: سَمِ رای سامورایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sumer: سومِر یا به طور دقیق تر شومِر، نخست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sumer: سومِر یا به طور دقیق تر شومِر، نخست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

say uncle: " Say " i ate shit and I'm regretfu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you son of a gun: ای پدر سوخته - ای پدر صلواتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

would you mind: ? No disrespect! Would you mind giv ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mesopotamia: بِینُ الْنَهرِین به معنی میان رودان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nostradamus: ناسترِ دَمِس یا دامِس غیبگو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nostradamus: ناسترِ دَمِس یا دامِس غیبگو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laid off: give up or stop doing something. " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ominous: آمِنِس suggesting that something ba ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

satoshi nakamoto: Satoshi Nakamoto is the name used b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

satoshi nakamoto: Satoshi Nakamoto is the name used b ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

see no evil hear no evil: شتر دیدی ندیدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

see no evil hear no evil: شتر دیدی ندیدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in charge: Idiom: in charge ( of someone/somet ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out'a curiosity: از سر کنجکاوی Out of curiosity

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out'a curiosity: از سر کنجکاوی Out of curiosity

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prosperous: 🔴having success usually by making ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S