A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insurgency: 🕴️Revolution : انقلاب انقلاب به مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اغتشاشات: تحلیل کامل واژه های شورش، اغتشاش، ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اغتشاشات: تحلیل کامل واژه های شورش، اغتشاش، ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fraction: Friction : اصطحکاک Fraction : کسر I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

friction: Friction : اصطحکاک Fraction : کسر I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infraction: Friction : اصطحکاک Fraction : کسر I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fractious: adjective [more fractious; most fra ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fool around: 🔴 معانی ◀️ مثال 🔴to spend your t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trust fund baby: Trust - fund Baby یا Trust - fund k ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profligate: ⬛ PROFLIGATE ⬛ adjective [more prof ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profligate: Traditionally the most common ( nou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wastrel: noun [count] literary : a person wh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spendthrift: noun [count] : a person who spends ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chauvinistic: ⬛ chauvinist ⬛ [more chauvinist; mo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trustafarian: 🔴 a wealthy young person who adopt ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trustafarian: 🔴 a wealthy young person who adopt ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idle rich: IDLE - RICH 1. Having old money 2. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idle rich: IDLE - RICH 1. Having old money 2. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dissolute: 🔴 ( of a person ) living in a way ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dissolute: 🔴 ( of a person ) living in a way ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rentier: 🔴 a person whose money comes from ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blue blooded: Blue - blood : آقازاده - اشرافی - ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blue blood: آقا زاده - اشرافی - ژن خوب - از ما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

highborn: اشراف زاده - آقازاده - ژن خوب adjec ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turbulence: ۱. آشفتگی - تلاطم - حرکات سریع ، پر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disclaimer: Disclaimer = فراغت نامه - بیانیه رف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feedback: Feedbag : کیسه ای که جلوی دهن اسب ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

team leader: سرگروه : Team leader مدیر : Manager ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

team leader: سرگروه : Team leader مدیر : Manager ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تکاور: Commando : تکاور - کماندو Commander ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sensational: ⚠️ SENSUAL ≠ SENSATIONAL ⚠️ ۱. هیجا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

same crap: همون Same shit هست بطور کلی Crap مو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

same crap: همون Same shit هست بطور کلی Crap مو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

provoke: ۱. بر افروختن - موجب شدن - تحریک کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expose: ۱. بی سرپناه رها کردن - ول کردن چیز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

customer service: خدمات مشتری یا امور مشتریان تدارک ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

watchdog: ⬛ GUARD DOG ⬛ noun [count] : 🔴 a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supervisor: سرپرست اصطلاحاً در نمودار سازمانی ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کارگر: کارگر : Laborer / Worker کارمند : E ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic terms: کارگر : Laborer / Worker کارمند : E ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

economic terms: کارگر : Laborer / Worker کارمند : E ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gents: Gents با Lads میاد Guys با Gals Boy ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

empire: Empire : امپراتوری Emperor : امپرات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that is a whole flame: That's a whole flame Means That's s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that is a whole flame: That's a whole flame Means That's s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mind: Mindset : ذهنیت - طرز فکر - چارچوب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

soul: Spirit : روح Soul : جان Ghost : شبح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dont: گاهی بصورت امری میاد یعنی نَکُن یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ever again: دیگه هیچ موقع - هرگز دوباره 🔴at an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ever again: دیگه هیچ موقع - هرگز دوباره 🔴at an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inexhaustible: خستگی ناپذیر - تموم نشدنی - پایان ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

erratic: غیرقابل پیش بینی - نامنظم - پرنوسان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intuitive: قبل از هر چیز Intuition به معنای شه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

philosophical terms: Mindset : ذهنیت - طرز فکر - چارچوب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

philosophical terms: Mindset : ذهنیت - طرز فکر - چارچوب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spiritual terms: Mindset : ذهنیت - طرز فکر - چارچوب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spiritual terms: Mindset : ذهنیت - طرز فکر - چارچوب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grown on me: وقتی میگیم it grew on me یعنی اول ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grown on me: وقتی میگیم it grew on me یعنی اول ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sage: ۱. فرد بسیار فرزانه، خردمند، هوشمند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sounds fun: باحال و سرگرم کننده به نظر می رسد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sounds fun: باحال و سرگرم کننده به نظر می رسد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pantyhose: ⬛ PANTYHOSE ⬛ جوراب شلواری ( به انگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trophy wife: noun [count] informal disapproving ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feisty: دعوایی - نترس ( از دعوا یا جر و بحث ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trophy: ۱. جام قهرمانی ۲. یادگاری و تحفه ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

futile: بیهوده - بی ثمر/فایده/حاصل/اثر پوچ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ethnicity: Ethnicity : قومیت Race : نژاد Tribe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

habitat: noun [count] : the place or type of ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش صدا: Good - sounding / euphonious / euph ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خوش صدا: Good - sounding / euphonious / euph ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سلسله مراتب: Hierarchy سلسله مراتب یا پایگان ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چندکاره: Multifunctional Versatile Omnibus

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چندکاره: Multifunctional Versatile Omnibus

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رقابت جنسی: Sex competition

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رقابت جنسی: Sex competition

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hypersexuality: بیش فعالی جنسی، هایپرسکسولیته یا اف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیاده خواهی جنسی: Hypersexuality

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زیاده خواهی جنسی: Hypersexuality

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extravagant: ۱. به طرز غیرضروری ای بسیار گران ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فراز و نشیب: vicissitudes Ups and downs Easy and ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خدمات مهندسی: Engineering services

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خدمات مهندسی: Engineering services

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long distance: Long - distance Relationship : رابط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stubborn: ۱. خودرأی - لجوج/لجباز - کله شق - ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fabulous: ۱. بسیار خوب - عالی ۲. عظیم - بزرگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comfort room: a room with a toilet or toilets He ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glamorous: Glorious : باشکوه - مجلل - افتخارآم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exquisite: ۱. خوش ساخت ۲. بسیار شدید ۳. بسیار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impervious: ۱. نفوذ ناپذیر ( در مقابل نفوذ یا ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sect: Scet : فرقه ی دینی Sectarianism : ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tragacanth: Natural gum consisting of the dried ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tragacanth: Natural gum consisting of the dried ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cult: دو تا کلمه داریم که خوبه با هم یاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الومینیوم: آلومینیوم یا آلومینیم ( به فرانسوی: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الومینیوم: آلومینیوم یا آلومینیم ( به فرانسوی: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

platinum: Chemical element, symbol Pt and ato ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

colloquial: Adjective [more colloquial; most co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کرم ریختن: Means to annoy someone یک اصطلاح ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرم نریز: یک اصطلاح عامیانه است در زبان فارسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کرم نریز: یک اصطلاح عامیانه است در زبان فارسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جون نکن: Stop annoying me or others / Calm d ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جون نکن: Stop annoying me or others / Calm d ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shall i ask you a question: مودبانه و به معنای ممکنه که یه سوال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shall i ask you a question: مودبانه و به معنای ممکنه که یه سوال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evade: ◀️ ( He evades working ( He doesn't ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pharmacy: Drugstore : داروخانه Pharmacy : دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

data: Experience : تجربه - آزمودگی Knowle ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

data: در این تصویر انواع data آورده شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apologetic: Apologetic و Apologetical هر دو صفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stay with me: موقع خداحافظی هم میگن گاهی. مثلا : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بهره هوشی: IQ : بهره هوشی ( Intelligence quoti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you should not: You shouldn't : راضی به زحمت نبودم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you should not: You shouldn't : راضی به زحمت نبودم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

berserk: adjective : crazy and violent espec ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aristotle: Aristotle : ارسطو Apostle : حواری A ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

embryo: به همراه چندین کلمه مرتبط : Embryo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aave: African American Vernacular English ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aave: African American Vernacular English ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i take your order: ? Welcome, can i take your order خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

can i take your order: ? Welcome, can i take your order خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call out: عمداً به کسی توهین کردن ( عمدتاً به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sensation: 🔴 someone or something that causes ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ufc: Ultimate Fighting Championship Mix ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preference: ⚠️ Preference با Reference فرق داره ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clique: Clique ≠ Click noun count] disappr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

parody: 👑Parody : نقیضه 👑Sarcasm : طعنه � ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

residence: ۱. اقامت ( حالت مقیم بودن ) ۲. اقا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اقامتگاه: dwelling / Adobe / Residence Unit ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ازمون تعیین سطح: Placement test/Exam

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازمون تعیین سطح: Placement test/Exam

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

irony: 🎀 PARODY 🎀 نقیضه a piece of writi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hobby: Recreation : تفریح Leisure/Free Tim ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decipher: رمزگشایی کردن - سر در آوردن ( از چی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surrounded by: Surrounded by enemy : محاصره شده تو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

armored titan: Colossus titan : تایتان غول آسا Arm ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armored titan: Colossus titan : تایتان غول آسا Arm ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resort: استراحتگاه، مجتمع اقامتی، مجتمع رفا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

black bear: Black Beard : ریش سیاه Black bear : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black bear: Black Beard : ریش سیاه Black bear : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sprout: جوانه زدن - سبز کردن/شدن verb 1 : t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indecisive: ۱. دودل - نامصمم - بلاتکلیف - ناتوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revenger: a person who exacts punishment or i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

larsen: son of Lars Larsen Danish pronunci ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

larsen: son of Lars Larsen Danish pronunci ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oppression: 🔴 a situation in which people are ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eavesdrop: شنود یا استراق سمع ( انگلیسی: eaves ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eyewitness: شاهد عینی noun [count] : 🔴a perso ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adaptable: وفق پذیر - انعطاف پذیر - سازش پذیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cultured: adjective 1 [more cultured; most cu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

وجدان: وجدان = Conscious وجدان، نیروی درو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پول علف خرس نیست: 🌠Money doesn't buy happiness : پول ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاشت مو: ( Hair transplant ( s Hair transpla ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کاشت مو: ( Hair transplant ( s Hair transpla ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

litter: Letter : نامه Litter : آشغال ریختن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

immigration lawyer: وکیل مهاجرت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immigration lawyer: وکیل مهاجرت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

luna park: Lunar : مربوط به ماه - قمری و اما L ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pedestrian: a person going on foot : WALKER Pe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy little vegemite: a cheerful or satisfied person The ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happy little vegemite: a cheerful or satisfied person The ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turquoise: Turquoise : فیروزه ای Tortoise : لا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how do you do: ✔️حالتون چطوره ؟ ❌چطور مطوری ؟ ⚠️ ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vip: V. I. P : بخش ویژه Person with pri ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heartbreaking: Heartbreaking : دردناک - کمرشکن - م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بزنم به تخته: Touch wood Touch the wood Knock woo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am jinxed: چشمم زدن - چشم خوردم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i am jinxed: چشمم زدن - چشم خوردم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy or married: خوشحال یا متاهل خوشحال در این جمله ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happy or married: خوشحال یا متاهل خوشحال در این جمله ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قابل توجه: Notable Noticable Remarkable Signif ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مزه نریز: Stop joking

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مزه نریز: Stop joking

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self destruction: خود تخریبی One minute to self - des ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in your face: تو روت مثلا : Don't say that worr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prone: prone VS supine 🔴 SUPINE 🔴 lying ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سجده: Prostration : سجده Reverential or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what it do: چطوری ؟ ( بسیار بسیار غیر رسمی و خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what it do: چطوری ؟ ( بسیار بسیار غیر رسمی و خو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whats crackin: 🔴A greeting, synonymous with greet ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whats crackin: 🔴A greeting, synonymous with greet ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whats good: همون چطوری هستش 🌠 ?Means 'What's ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whats good: همون چطوری هستش 🌠 ?Means 'What's ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good day to you: hello or goodbye to someone in the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good day to you: hello or goodbye to someone in the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indulgent: adjective [more indulgent; most ind ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carnage: معنیش میشه قتل عام یا کشتار ⚠️ نکته ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rejoice: ۱. عشق و صفا کردن - بسیار خوشحال بو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obsolete: منسوخ ( چرا ؟ چون چیز جدیدتر و باحا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excuse my french: INFORMAL used to apologize for swe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arson: آتش افروزی ( عمدی ) noun : the ill ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

french kiss: A kiss using tongue

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

titjob: 🌠 Similar to a handjob, but uses t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

titjob: 🌠 Similar to a handjob, but uses t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dreamgirl: One's ideal vision dreamgirl ( plur ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

titty fuck: 🌠Moving the penis in between the t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

titty fuck: 🌠Moving the penis in between the t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cumfeed: 🌠To deposit semen in the oral cavi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cumfeed: 🌠To deposit semen in the oral cavi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backyard: noun 1 [count] : an area in back of ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S