A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i miss all of you: دام برای همتون تنگ شده I miss you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as well: همون معنی also را میده. ولی as well ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regional trainer: What is a Region Trainer. A region ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regional trainer: What is a Region Trainer. A region ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چاپلوس: Sychophant میسه چاپلوس و صفتش Sycho ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کارامل: Caramel کارامل ( به انگلیسی: Caram ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nutritionist: متخصص تغذیه ☑️ NUTRITIONIST ☑️ اسم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comic book: اولاً ببینیم Comic Strip چیه : nou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comic: دوستان عزیز هر گردی گردو نیست. Comi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

psychiatrist: Psychiatrist : روان پزشک Psychother ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chef: Chef : سرآشپز ( آشپز خیلی حرفه ای و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رشته زبان انگلیسی: یکی از شاخه های تحصیلی در دانشگاه د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رشته زبان انگلیسی: یکی از شاخه های تحصیلی در دانشگاه د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

procrastinating: Procrastinating = Delaying = Puttin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

holy fucking shit: ☑️ HOLY SHIT ☑️ Holy shit is an Exc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sweet lord: Sweet lord Sweet Jesus Jesus Christ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

zealous: Zealous کسیه که Zeal را در وجودش دا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vodafone: ودافون ( به انگلیسی: Vodafone ) شرک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vodafone: ودافون ( به انگلیسی: Vodafone ) شرک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hideous: کریه - به شدت زشت - شنیع - بد سیما ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cassava: مانیوک یا کاساو ( نام علمی: Manihot ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cassava: مانیوک یا کاساو ( نام علمی: Manihot ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whomever: You should help whomever asks for h ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ضرب المثل: ☑️ PROVERB ☑️ noun [count] : a brie ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hang out: اگه سر هم بیاد معنیش میشه پاتوق ( ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beverage: noun [count] somewhat formal : so ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

watercourse: noun [count] formal : a river, str ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انشاءالله: used to express the wish that one w ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

canberra: Capital of Australia کانبرا پایتخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

canberra: Capital of Australia کانبرا پایتخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have a good one: در استرالیا زیاد استفاده میشه هر مو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

context: Learn the words in the context : کل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

direct message: Dm مختصر شده اش هست مثلاً میگن Sen ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

near: اشتباهی که خیلی میکنن اینه که دوست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

near: مثال : I live near Monica : من نزد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابگذر: Waterway

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابگذر: Waterway

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مطب: Surgery Doctor's Surgery Office به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invincible: Invincible : شکست ناپذیر ( صفت ) I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

job interview: Job interview : مصاحبه کاری/شغلی Re ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tested: مورد آزمایش قرار گرفته شده - آزموده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fella: Fella همون Fellow هست که با Dude هم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acquaintance: ۱. آشنا ( کسیکه میشناسیم ولی دوست ص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

familiarity: فِمِلی یِرِتی ۱. آشنایی ( knowledg ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flirt: Example : 1. Omg you are so beau ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanks for being with us: از وقتی که گذاشتید ممنونم مرسی که ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thanks for being with us: از وقتی که گذاشتید ممنونم مرسی که ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sounds like: مثال : 🔵Sounds like you're having ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rainbow: تلفظ : رِین بُ معنی : رنگین کمان - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

renewed: Will not be renewed : تمدید نخواهد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unanswered: Unanswered questions : سوالات پاسخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unanswered: Unanswered questions : سوالات پاسخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clinic: ۱. درمانگاه - کلینیک ۲. آموزش یا دو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like whom: مثل چه کسی ؟ اگه بگیم like who درس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

like whom: مثل چه کسی ؟ اگه بگیم like who درس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ielts: 🌠 IELTS International English Lang ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flagrant: فاحش - خیلی بد که نمیشه نادیده گرفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expel: بیرون راندن - بیرون انداختن - اخراج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sign me up: "Sign me up" has the same meaning a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what: چته ؟ مشکل چیه ؟ چرا انقدر ناراحتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep on: 1. continue to do something ◀️ "he ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one way: یک طرفه One - way route : مسیر یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authorship: ۱. نویسندگی ( شغل ) ۲. هویت نویسند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synchronize: مترادفه Coordinate هست. معنیش هم می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

psyche: noun [count] formal : the soul, min ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

practice: یکی از معانی این کلمه میشه عمل کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارزش غذایی: Nutritional value : ارزش غذایی Nutr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارزش غذایی: Nutritional value : ارزش غذایی Nutr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sanctity of life: تقدس حیات Principle stating that h ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vaginal birth: زایمان طبیعی Pregnancy delivery

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vaginal birth: زایمان طبیعی Pregnancy delivery

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enthuse: 🔴Enthuse : ( فعل ) با اشتیاق گفتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

splendid: عالی - بسیار خوب - تحت تأثیر قرار د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vivacious: بانشاط و خوشحال بطوریکه خیلی دلربا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

raise your hand: Raise your voice : صداتو ببر بالا ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cervix: noun count] medical] : 🔴the narro ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alrighty: Almighty : متعال - قادر مطلق - قدیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alrighty: Almighty : متعال - قادر مطلق - قدیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

avengement: فعلش Avenge هست verb [ obj] : to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give you my word: I give you my word I'll give you my ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give you my word: I give you my word I'll give you my ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پول زدن به حساب: میتونیم برای این موقعیت از Transfer ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پول زدن به حساب: میتونیم برای این موقعیت از Transfer ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

withdraw: برداشت پول از حساب بانکی ( فعل ) � ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پشت صحنه: Backstage Offstage Behind the scene ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اصطلاح: Idiom Phrase Expression Term همگی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

YOU: اصلا قابل شمارو نداره واقعاً خواهش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خسته نباشید: Well done Good Job Good work Keep i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tesol teacher: A TESOL teacher quite simply is som ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tesol teacher: A TESOL teacher quite simply is som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tesol trainer: Teacher of English to speakers of o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tesol trainer: Teacher of English to speakers of o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

any other: ? Any other pronunciation you wanna ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

any other: ? Any other pronunciation you wanna ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

passion: عشق و علاقه ( قوی و زیاد و قلبی ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pathway: مسیر - معبر - جاده noun 🔴count] : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چه برسه به: I don't like fish, Let alone caviar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go to sleep: Go to sleep : برو بخواب Going to sl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at the moment: در حال حاضر، فعلاً، الان مثال : � ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look at you: ۱. خودتو ببین - خودتو نگاه کن ( یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lazy ass: به شدت تنبل - تن لش - باسن گشاد - ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

couch potato: آدم تنبلی که فعال نیست و اکثر عمرش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tidy up: تمیز کردن ( جمع کردن ) - مرتب کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dice: ۱. تاس ( نه به معنای کچل، تاسِ بازی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

today is like every other day: How's your day going ? Today is li ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

today is like every other day: How's your day going ? Today is li ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

different story: مثال : 🔴 you are so beautiful 🔵 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

different story: مثال : 🔴 you are so beautiful 🔵 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fragrant: Fragrant کاملاً متضاد Stinky و smel ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خز: ۱. خز به پوست مودار تعدادی از پستان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homeland: Hometown : شهر یا روستایی که توش بد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get enough: I can't get enough of this song : ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get enough: I can't get enough of this song : ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compatriot: Patriot : وطن پرست ( Nationalist ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social gathering: مثال : I feel shy in the social ga ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

HY: همون Hi هستش به معنای سلام که به ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vernacular: ⛩️ VERNACULAR ⛩️ زبان محلی یا گویش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outcast: noun [count] : 🔴someone who is no ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تقسیمات جغرافیایی: Geographical Divisions

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تقسیمات جغرافیایی: Geographical Divisions

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vanguard: noun 1 [count] : the group of peopl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیشرو: Forerunner Pioneer Vanguard

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deadly alliance: اتحاد مرگبار عنوان یک بازی از سری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deadly alliance: اتحاد مرگبار عنوان یک بازی از سری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trilogy: سه گانه ◀️The Lord of the Rings tr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chaotic: ( This is chaotic ( situation is no ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

definitive: ۱. بی چون و چرا - قطعی - نهایی ۲. ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

violate: نقض کردن ( قوانین ) ◀️joe violates ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gamestop: شرکت گیم استاپ ( به انگلیسی: GameSt ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gamestop: شرکت گیم استاپ ( به انگلیسی: GameSt ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pre order: Pre - order : پیش سفارش دادن ( یعنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sold out: ناموجود - تمام شده - به اتمام رسیده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you play on: با چی بازی میکنی ( چه دستگاهی ) ؟ � ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what do you play on: با چی بازی میکنی ( چه دستگاهی ) ؟ � ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tickle: verb 1 [ obj] : to try to make ( so ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overheat: verb 1 [no obj] : to become too ho ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

michael jackson: مون واکر ( به انگلیسی: Michael Jack ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

michael jackson: مون واکر ( به انگلیسی: Michael Jack ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gumption: ۱. جسارت و شجاعت ۲. درایت ( هنر تصم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scarecrow: مترسک - انسان نما - آدمک سرخرمن nou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

screwdriver: Scar : زخم Scared : ترسیده Scarce : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curriculum: noun count] formal] : the courses ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blooper: سوتی، اشتباه خجالت آور جلوی دوربین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

necessity: ضرورت، نیاز، نیاز، احتیاج، لازم بود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

banana split: noun a dessert made with a split ba ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water bottle: بطری آب - قمقمه البته میم های تلفظ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lolipop: نوشتار درستش بادو تا L هست یعنی Lol ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dried fruit: خشکبار فکر نکنم درست باشه. البته مط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mediterranean fruit: همون Dried fruit هست به این اسم هم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mediterranean fruit: همون Dried fruit هست به این اسم هم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tutti frutti: Confectionery containing candied fr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tutti frutti: Confectionery containing candied fr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چابک: Nimble Agile Competent Brisk Speedy ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screen cleaner: پاک کننده صفحه نمایش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

screen cleaner: پاک کننده صفحه نمایش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unreachable: دست نیافتنی خیلی ترجمه ی خوبیه برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a fucking: TORONTO, What a fucking city : تورن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what a fucking: TORONTO, What a fucking city : تورن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

health care: توضیح دیکشنری : noun [noncount] : t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

informed: adjective 1 : having information ◀️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

authenticate: 🟪Authenticate ( فعل ) احراز هویت ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

authorize: 🟪 Authorize : [فعل] اجازه و اختیار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synchronization: توضیح ویکیپدیا : همگام سازی یا هم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

synchronized: بد نیست کلمات هم خانواده اش رو با ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anchorite: 🟪 Anchor [اسم - فعل] لنگر - اخبارگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anchorite: 🟪 Anchor [اسم - فعل] لنگر - اخبارگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سکوی پرتاب: Launch pad

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recite: verb 1 : to read ( something ) out ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تلاوت کردن: verb 1 : to read ( something ) out ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تلاوت کردن: verb 1 : to read ( something ) out ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social experience: تجربه اجتماعی Social experience is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social experience: تجربه اجتماعی Social experience is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are needed: لازمت داریم - یکی بهت نیاز داره yo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you are needed: لازمت داریم - یکی بهت نیاز داره yo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کره بادام زمینی: Butter : کره Peanut : بادام زمینی � ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epilepsy: Epilepsy : صرع ( نوعی بیماری عصبی ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intervene: ریش سفیدی کردن - پادرمیانی کردن - م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

murder: به قتل رساندن کسی از روی عمد Peopl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so odd: خیلی عجیب و غیر طبیعیه مثال : ? I’ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so odd: خیلی عجیب و غیر طبیعیه مثال : ? I’ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pinwheel: فرفره یا فرفرهٔ کاغذی ( به انگلیسی: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinwheel: فرفره یا فرفرهٔ کاغذی ( به انگلیسی: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beyblade: Beyblade ( ベイブレード, Beiburēdo, dimin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on the ground: بخواب یا بشین روی زمین پلیسا هنگام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get on the ground: بخواب یا بشین روی زمین پلیسا هنگام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

renegade: مرتد - کسی که از دین و گروه خودش خا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

graphic: به عنوان صفت یعنی : دارای خشونت و ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

traumatize: Traumatize 🇺🇲 Traumatise 🇬🇧 آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disturbing: ناخوش احوال کننده - برهم زننده ی حس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horrid: adjective [more horrid; most horrid ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new fear unlocked: ترس جدید باز شد این ۰عبارت طعنه آم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

new fear unlocked: ترس جدید باز شد این ۰عبارت طعنه آم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

horrible: ترسناک با Horrid مترادفه adjective ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amputate: Amputate : ( فعل ) قطع عضو کردن Amp ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disembowel: Bowel میشه روده ( لوله ای بلند برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disembowel: Bowel میشه روده ( لوله ای بلند برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bullet: گلوله a small piece of metal or an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flay: میشه پوست کندن با هر دو معناش ۱. دم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scum: Slum : پایین شهر ( همون Ghetto ) S ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if only: مثال : America is the Scum if wor ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S