A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moo: NOUN [count] : the sound made by a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on a regular basis: Regularly; occurring in regular tim ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

half the fun: 🔴 part of the reason something is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

half the fun: 🔴 part of the reason something is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blackmail: noun [noncount] 1 : the crime of th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crawl away: چهار دست و پا فرار کردن - چهار دست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crawl away: چهار دست و پا فرار کردن - چهار دست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

repressed: سرکوب شده - عقده ای - محدود شده - ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

repressed society: Oppressed societies and countries ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

repressed society: Oppressed societies and countries ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push your limits: Push yourself : بیشتر تلاش کن ( pus ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

push your limits: Push yourself : بیشتر تلاش کن ( pus ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resurrect: verb [ obj] 1 : to bring ( a dead p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resurrection: Resurrection : رستاخیز ( به پاخیزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

احسان: یک اسم پسرانه و واژه ای عربی است. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chaste: پاکدامن - خوددار ( از لحاظ جنسی و س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مهربانی: مهربانی به مجموعه اعمال و رفتاری گف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gallant: 🔵 GALLANT adjective [more gallant; ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take it out on someone: Definition of take ( something ) ou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stress: a state of mental tension and worry ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gruesome: 🔴causing horror or disgust ◀️The p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fetishize: فتیش سازی کردن I seriously don't u ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ass: ۱. الاغ - خر ۲. باسن ۳. داغون - زاق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dismember: قطع عضو کردن - اندام بری کردن - تحز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exterminate: verb [ obj] : to destroy or kill ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sickening: ۱. تعوع آور، منزجر کننده، حال به هم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

viable: کارا - کارآمد - شدنی adjective 1 [m ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engaged employee: An "engaged employee" is defined as ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

engaged employee: An "engaged employee" is defined as ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

employee engagement: Employee engagement is a fundamenta ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ravaged: تعریف دیکشنری برای Ravage : verb [ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

playboy: noun a wealthy man who spends his t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crappy: همون shitty هست. یعنی : داغون - چر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pleasurable: adjective [more pleasurable; most p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

language code: Symbol to identify a language, dial ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

language code: Symbol to identify a language, dial ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salivate: آب از دهن راه گرفتن - ترشح شدن بزاق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grip: verb [ obj] 1 : to grab or hold ( s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intrigued: تلفظ : اینتریگد یعنی کنجکاو و مشتاق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constructive criticism: Constructive criticism focuses on p ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

horsehair worm: Phylum of parasitoid animals, horse ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

horsehair worm: Phylum of parasitoid animals, horse ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنبیه بدنی: corporal punishment

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تنبیه بدنی: corporal punishment

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are spot on: ?? What does you are spot on mean ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you are spot on: ?? What does you are spot on mean ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carried away: to be so excited about something th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

same to you: همچنین برای شما، شما هم همینطور All ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rhinorrhea: راینِ ریا Type of medical symptom w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rhinorrhea: راینِ ریا Type of medical symptom w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head off: ترک کردن phrasal verb ( 1 🔴LEAVE A ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rubbish: تا حالا شده بپرسید فرق Trash با Gar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good day: exclamation expressing good wishes ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jump the gun: کاری را هول هولکی انجام دادن - شتاب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pumice: Pumice, called pumicite in its powd ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

your honor: a title of respect or form of addre ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut the crap: برو سر اصل مطلب، شر و ور نگو، چرت و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minors: a person under the age of full lega ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from now on: از الان به بعد Well I will Do the s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incel: Sees women as sexual objects instea ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

augusta: Capital of Maine, United States اِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

augusta: Capital of Maine, United States اِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roller shutter: درب کرکره ای، در برقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roller shutter: درب کرکره ای، در برقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put up: خیلی از مواقع با fight میاد که با ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیرو: Force Power

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pain level: سطح درد ? What's your pain level, w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pain level: سطح درد ? What's your pain level, w ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lonnie: اسمی است با جنسیت خنثی بیشتر برای پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lonnie: اسمی است با جنسیت خنثی بیشتر برای پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put down: My dog is old. She is 18 years old. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

budgerigar: Budgerigar : مرغ عشق Cockatiel : عر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لجن خوار: Janitor Fish البته یک نوع خیلی شبیه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لجن خوار: Janitor Fish البته یک نوع خیلی شبیه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

same shit: تو اسلنگ وقتی میپرسن how are you و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

same shit: تو اسلنگ وقتی میپرسن how are you و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sickle: a tool with a curved metal blade at ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ignoramus: noun [count] : a person who does no ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ignoramus: noun [count] : a person who does no ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freethinking: Free - thinker : آزاد اندیش Free - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retaliation: تعریف Retaliate که فعل retaliation ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

without further ado: بدون اتلاف وقت - مستقیم - بی معطلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suit yourself: هرطور راحتی - هرطور خودت صلاح میدون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drinks on me: نوشیدنی ها به حساب من ( مهمون من هس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drinks on me: نوشیدنی ها به حساب من ( مهمون من هس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sounds odd: عجیب به نظر میرسه Odd هم معنای فرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sounds odd: عجیب به نظر میرسه Odd هم معنای فرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a minute: Take your time : عجله نکن ( بفرمایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a minute: Take your time : عجله نکن ( بفرمایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

separate: Death won't separate us : مرگ مارو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck pig: An extremely promiscuous woman, ord ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck pig: An extremely promiscuous woman, ord ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuckmeat: 🔴Dude's term for a woman in whom h ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuckmeat: 🔴Dude's term for a woman in whom h ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jitterbug: Dance style associated with swing d ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

limelight: یکی از فیلم های چارلی چاپلین محصول ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plato friendship: دوستی افلاطونی یعنی دوستی غیر جنسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plato friendship: دوستی افلاطونی یعنی دوستی غیر جنسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never heard of: تا حالا چیزی نشنیدم ازش - نمی شناسم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

never heard of: تا حالا چیزی نشنیدم ازش - نمی شناسم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cavalry: ۱. سواره نظام ( اسب سواران یک سپاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infantry: Cavalry : سواره نظام Infantry : پیا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regiment: Regimen : پرهیز غذایی ( رژیم غذایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regimen: پرهیز غذایی ( برنامه غذایی شامل یکس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scout regiment: هنگ اکتشاف ( پیشاهنگ ) [مربوط به سر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scout regiment: هنگ اکتشاف ( پیشاهنگ ) [مربوط به سر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crucifixion: کروسِ فِک شِن این کلمه اسمه و فعلش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scout: ۱. مأمور اکتشاف - مکتشف - دیده بار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rivalry: noun : a state or situation in whic ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i dont agree with you: باهات موافق نیستم I don't agree wi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i dont agree with you: باهات موافق نیستم I don't agree wi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rapture: وجد - شعف - لذت شدید - شیدایی extr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rapture: وجد - شعف - لذت شدید - شیدایی extr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

velocity: سرعت حرکت ( برداری ) 🔴 quickness ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

velocity: Velocity بیشتر در مباحث علمی و فیزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

newborn: تازه متولد شده - نوزاد 🛸 ADJECTIVE ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

creator: Creative : خلّاق یا خلاقانه ( صفته ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

destroyer: نابودگر - از بین برنده - نابودکننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

destroyer: نابودگر - از بین برنده - نابودکننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

protector: noun [count] : a person or thing th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tournament: تورنمنت ( به انگلیسی: tournament ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

torment: ۱. درد و عذاب بسیار شدید ( روحی یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dissident: معاند - مخالف ( خصوصاً با حکومت یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

weasel: ۱. راسو ۲. یک فرد آب زیر کاه، غیرقا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

devastate: verb [ obj] 1 : to destroy much or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im tied up: I'm busy I'm slammed I'm snowed und ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

im tied up: I'm busy I'm slammed I'm snowed und ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jackhammer: چکش برقی ( که باهاش زمین و آسفالت ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

back and forth: پشت سر هم در جهت های مخالف ( چپ و ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

burst your bubble: Sorry to burst your Bubble : بابت ض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get hold of: پیدا کردن - کسب کردن - بدست آوردن - ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wagwan: A Jamaican slang for what's up/how ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wagwan: A Jamaican slang for what's up/how ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hype: گاهی به معنای خفن و سم هست. مثلا I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prometheus: a Titan who is chained and tortured ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

champ: کوتاه شده کلمه Champion ( Shortene ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

انحراف معیار: نوعی شاخص پراکندگی انحراف معیار ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mukbang: Online audiovisual broadcast involv ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overstep: پای خود را از گلیم خودت دراز تر کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دموکرات: Democrat : دموکرات Republican : جمه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feud: noun [count] : a long and angry fig ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to carry a baby: verb [usually cont] If a woman is c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to carry a baby: verb [usually cont] If a woman is c ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how many more do you want: چندتا دیگه میخوای ؟؟ یعنی از قبل ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how many more do you want: چندتا دیگه میخوای ؟؟ یعنی از قبل ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straight facts: The higher degree of "facts. " It i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straight facts: The higher degree of "facts. " It i ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

living legend: a person who is famous while still ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

living legend: a person who is famous while still ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شورشی: 🟦 INSURGENT 🟦 NOUN [count] : a pe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کار پاره وقت: Part - time Job

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کار پاره وقت: Part - time Job

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expat: noun plural noun: expats 🔴a person ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اطلاعات عمومی: درست ترین و بهترین ترجمه براش میشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sophisticate: 🟦 Sophisticate : فرد فرهیخته ( کسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وضعیت بحرانی: Critical situation واژه ی Critical ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وضعیت بحرانی: Critical situation واژه ی Critical ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

terraform: Terraforming به معنای زمینی سازی هس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

randy: adjective [also more randy; most ra ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

philippines: کشوری در جنوب شرقی آسیا 🔴جمعیت ( ۲ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indonesia: کشوری در قاره آسیا 🔴جمعیت : 277, 6 ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیروئید: Thyroid منبع ترشح هرمون غده تیروئ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تیروئید: Thyroid منبع ترشح هرمون غده تیروئ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شوید: شوید : Dill آویشن ( زعتر ) : Thyme ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مرزه: شوید : Dill آویشن ( زعتر ) : Thyme ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نعناع: شوید : Dill آویشن ( زعتر ) : Thyme ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کم لطفی: از تمام وجود مایه نزاشتن وقتی میتون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کم لطفی: از تمام وجود مایه نزاشتن وقتی میتون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vaseline: وَ سِ لین وازلین C25H52 ( به انگلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vaseline: وَ سِ لین وازلین C25H52 ( به انگلی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who or whom: فرق who و whome ثبت نامورود جستجو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

who or whom: فرق who و whome ثبت نامورود جستجو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heritage: noun [count] : the traditions, achi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

overwhelmed: شباهت زیادی با کلمه irritated داره. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frustration: توضیحات دوستمون آقا محمد درسته. یعن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frustrated: ناکام مانده، سرخورده، درمانده، مستأ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

asphalt: noun [noncount] : a black substance ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malignant: این کلمه صفت و رسمی هست adjective ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benign: ۱. خوش خیم ۲. ملایم و خوشایند ۳. مه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wholesome: ۱. سالم ( چه اخلاقی، چه ذاتی و جسمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناباروری: ناباروَری ( به انگلیسی: Infertility ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ناباروری: ناباروَری ( به انگلیسی: Infertility ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compensate: verb somewhat formal 1 [no obj] : t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gooey: چسبناک و لزج adjective informal : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

territorial: adjective 1 : of or relating to lan ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sensual: adjective [more sensual; most sensu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neutered: عقیم - عقیم شده If we get you neute ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel like a million dollars: I feel/look like a million dollars ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i feel like a million dollars: I feel/look like a million dollars ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

full of energy: پر از انرژی، خیلی سرحال و شاداب liv ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

full of energy: پر از انرژی، خیلی سرحال و شاداب liv ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mountain climbing: کوهنوردی چجوری بگیم �بیا بریم کوهن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تامین اجتماعی: Social Security سازمان تأمین اجتما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not at all: همون you're welcome و no worries هس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shareholder: ☑️ SHAREHOLDER ☑️ سهامدار - صاحب سه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armenia: کشور ارمنستان ( در شمال ایران ) A ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armenia: کشور ارمنستان ( در شمال ایران ) A ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

less than: کمتر از ? How long have you been li ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

experienced: دنیادیده، باتجربه، ماهر، کارکشته، م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i miss all of you: دام برای همتون تنگ شده I miss you ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S