A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stale: بیات ( نان ) - بوی لاشه سگ گرفته - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on all fours: on all fours phrase of all on hands ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swinger: a person who dates/sleeps with mult ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گارانتی مادام العمر: Lifetime warranty

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گارانتی مادام العمر: Lifetime warranty

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tan: برنزه، سبزه What is your opinion o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pedophile: بچه باز ( اشاره به بچه های ۱۰ تا ۱۳ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pineapple: آناناس Pineapple makes your genital ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

daddy: ۱. بابایی ( پدر ) ۲. بابایی ( ریئس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forgive my ignorance: بخاطر نادانی معذرت میخوام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forgive my ignorance: بخاطر نادانی معذرت میخوام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat some one to it: Beat me to it This idiom means, I w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

should have: i shouldn't have swiped : نباید عکس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as all get out: 🎆 US. Informal. to a considerable ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as all get out: 🎆 US. Informal. to a considerable ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

objectionable: I don't find this name so objection ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

badassery: Example Yeah Ricky is incredibly c ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pain tolerance: I have a really high pain tolerance ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pain tolerance: I have a really high pain tolerance ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy belated birthday: تولدت با تاخیر مبارک در مقابلش این ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happy belated birthday: تولدت با تاخیر مبارک در مقابلش این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piss on someone: شاشیدن به حرف کسی piss on ( someon ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

piss on someone: شاشیدن به حرف کسی piss on ( someon ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

straight: ۱. مستقیم ۲. دگرجنس گرا ( هم مثل ما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pepper spray: You're the reason girls carry peppe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

face: صورت، چهره If "I gave up" had a fac ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fight over: سر چیزی دعوا کردن It's like your no ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discouraged: دلسرد، نا امید، مأیوس Dont be disco ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tilt: خم کردن، سرازیر کردن to lift or mo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if only: چه خوب می شد اگر، ای کاش Im 18, ha ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

queer: adjective 🔴 1 old - fashioned : od ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

love child: noun a child born to parents who ar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liver transplant: پیوند کبد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

petulant: Petulant child : پسر گستاخ گستاخ : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

necrophilia: noun [noncount] : sexual feelings o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get hit on: To get hit on means to be flirted b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get hit on: To get hit on means to be flirted b ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

areola: هاله پستان. بخش تیره ذنگ دور nipple ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

areola: هاله پستان. بخش تیره ذنگ دور nipple ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pig: خوک آدم نجس و نکبت - لجن تمام عیار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gobble up: معنی GOBBLE : verb [ obj] 1 : to s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

true: ۱. صحیح - چیزیکه غلط نیست ۲. واقعی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shovel: Shovel : بیل قلبی شکل Spade : بیل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muffled: تعریف دیک برای MUFFLE : verb [ obj] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flip flop: درست گفتن. تغییر ناگهانی نظر و عقید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throwing: informal : to cause ( someone ) to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ghost: 🎆 When a person cuts off all commu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

warm up to something: حال کردن با کسب یا چیزی - شروع کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warm up to something: حال کردن با کسب یا چیزی - شروع کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به یک شرط: On one condition, the plug stays in

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merrier: خوشحالتر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new zealander: کسی که اهل نیوزلند باشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want one minute alone: یک دقیقه میخوام تنها باشم I want t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scat play: shit, human feces, eaten from one's ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scat: 🎆 sexual practices related to shit ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

infatuated: adjective : filled with foolish or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kale: کلم برگ ( نام علمی: Brassica olerac ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drawn to: In this context, "to be drawn to a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

most welcome: In "You're most welcome" it isn't s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

most welcome: In "You're most welcome" it isn't s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on all fours: چهار دست و پا شو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inform: اطلاع رسانی کردن، آگاهی دادن Don't ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revolting: adjective [more revolting; most rev ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attention seeking: Attention seeker و attention seekin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duct tape: Duct tape is cloth - or scrim - bac ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

poor job: You did a poor job : گند زدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaccid: adjective [more flaccid; most flacc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for your reference: FYR ( for your reference ) FYI is w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for reference: FYR ( for your reference ) FYI is w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overturn: سرنگون کردن - واژگون کردن - بر اندا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lifelike: adjective [more lifelike; most life ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch someone off guard: to catch someone off guard: to surp ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yet: یکی از مهمترین معنیاش میشه �هنوز، ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mop up: طی یا تی کشیدن، پاک کردن، با کهنه ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

testicular: Testicle : بیضه Testicles : بیضه ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

testicular: Testicle : بیضه Testicles : بیضه ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have at it: 10. In modern usage, to have at is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foto: همون photo ست. گشادا اینطوری مینویس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foto: همون photo ست. گشادا اینطوری مینویس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

greatest achievement: بزرگترین دستاورد Not getting caught ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greatest achievement: بزرگترین دستاورد Not getting caught ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self worth: ارزش خود You're a needy little biat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old fuck: خر پیر، کسی که یه پاش لبه گوره some ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

old fuck: خر پیر، کسی که یه پاش لبه گوره some ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pubes: چُخت، پشم If it wasn't for the faci ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roast: ۱. خیت کردن کسی, ریدن به هیکل کسی، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

squint: Squinting کلا دو جا بیشتر اتفاق نمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hairline: خط مو، مرزی که موها تمام میشن و پیش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sheesh: همون ایشششششش خودمونه exclamationI ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیزبین: Keen - sighted Keen - eyed Lynx - s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farsighted: able to see things that are far awa ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all i: تمام چیزیکه دارم میگم اینه که No id ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all i: تمام چیزیکه دارم میگم اینه که No id ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard to get: Easy to get : ساده از لحاظ درک کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard to get: Easy to get : ساده از لحاظ درک کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ambiguously: بطور دوپهلو - به صورت مبهم ??? Is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambiguously: بطور دوپهلو - به صورت مبهم ??? Is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atomic: اتی uh � TAA � muhk

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elsewhere: جای دیگه، مکان دیگر Are you seeing ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come along: از راه رسیدن، سبز شدن، ظاهر شدن Th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so much work went into it: خیلی براش زحمت کشیده شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so much work went into it: خیلی براش زحمت کشیده شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

having: داشتن البته معانی مختلفی میتونه پید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all i: All of my good for is singing a son ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timeless: adjective 🔴not affected by the pas ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

timeless sex: sex that is so good that you lose a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timeless sex: sex that is so good that you lose a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

timeless shit: What happens when you bring your ph ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timeless shit: What happens when you bring your ph ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chode: ۱. آلت تناسلی کوچولو که قطرش بیشتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chode: ۱. آلت تناسلی کوچولو که قطرش بیشتر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

imaginary friend: دوست خیالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imaginary friend: دوست خیالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divorced: مطلقه 20 years old and married? You ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stretchmarks: ترک های پوستی 20 years old and mar ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what does that tell you: این به شما چی میگه ؟ I found your ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what does that tell you: این به شما چی میگه ؟ I found your ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

latch: ۱. چفت یا ضامن در ۲. سفت چیزی رو چس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colossal: غول آسا، عظیم الجسه، بسیار بسیار بز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to give credit: اعتبار و ارزش به کسی دادن Are you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to give credit: اعتبار و ارزش به کسی دادن Are you ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

protohuman: ANTHROPOLOGY noun a hypothetical pr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

protohuman: ANTHROPOLOGY noun a hypothetical pr ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trailer park: Temporary or permanent area for mob ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trailer park: Temporary or permanent area for mob ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make fun of: He looks like he makes fun of peopl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cum sock: Cum sock همون cum rag هست 🎆 A soc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cum sock: Cum sock همون cum rag هست 🎆 A soc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lipstick on a pig: To put "lipstick on a pig" means ma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lipstick on a pig: To put "lipstick on a pig" means ma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

virginity: داداش دوشیزگی دیگه چیه ناموسا. درست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

newsworthy: adjective [more newsworthy; most ne ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

milestone: an important point in the progress ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big nose: بینی بزرگ Your nose is bug I feel ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big nose: بینی بزرگ Your nose is bug I feel ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big nose: Your nose is 10 minutes early where ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oxygen thief: دزد اکسیژن به افراد دماغ کنده میگن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oxygen thief: دزد اکسیژن به افراد دماغ کنده میگن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get dumped: 🎆 To be gotten rid of. To be throw ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get dumped: 🎆 To be gotten rid of. To be throw ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disability: mental disability : ناتوانی و عقب م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental disability: معلولیت، ناتوانی و عقب ماندگی ذهنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mental disability: معلولیت، ناتوانی و عقب ماندگی ذهنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airstrike: حمله هوایی مثلا Precision airstrike

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spooky: adjective 🔴 [also more spooky; mos ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spook: noun [count] informal 1 ) GHOST ◀️s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intolerant: Intolerance مخالف tolerance هست ( ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intolerance: Intolerance مخالف tolerance هست ( ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off: به عنوان فعل معنیش میشه �کشتن و بقت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accomplish: انجام دادن، کاری را با موفقیت انجام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run ones mouth: Run one's mouth 🔴 to talk at leng ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run ones mouth: Run one's mouth 🔴 to talk at leng ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

autism: I have ADHD and autism and special ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrambled: to prepare ( eggs ) by mixing the w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

color blind: Blind - color ❌ Color - blind ✔️ کس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

busybody: noun [count] disapproving : a perso ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind your own business: 🔴refrain from prying or interferin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose ones mind: Lose one's mind to become mentally ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lose ones mind: Lose one's mind to become mentally ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چال گونه: Cheek dimples : چال های گونه ( چال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dumplings: کسایی که پاندای کونگ فو کار را دیدن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dumpling: یه نوع غذای چینیه که kung fu panda ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dimple: Dimple میشه چال که میتونه به هر چال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dough: noun 1 [count, noncount] : a mixtur ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doughy: خمیری شکل، بیرنگ و ناسالم، شل و مل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doughy: خمیری شکل، بیرنگ و ناسالم، شل و مل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

of course not: البته که نه، معلومه که نه Ofc no ❌ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disown: عاق کردن، طرد کردن، دیگه گردن نگرفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold something out: 🔴resist or survive in difficult ci ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold something out: 🔴resist or survive in difficult ci ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

promise ring: A promise ring, sometimes known as ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

promise ring: A promise ring, sometimes known as ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dive into: If you are interested in something ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get used to: Your ways are lame Then I want you ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont take all day either: Mop it all up clean And don't take ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dont take all day either: Mop it all up clean And don't take ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bottom feeder: لجن خوار ( نوعی ماهی ) You're so f ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chastity belt: Chastity belts in BDSM may be used ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no simp september: Like No Nut November, No Simp Septe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no simp september: Like No Nut November, No Simp Septe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

locktober: 🎆 When typically men put on chasti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

locktober: 🎆 When typically men put on chasti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pegging: A subreddit 🎆 anal sex reveresed ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have fun: Have fun : خوش بگذره 🔴 Have fun ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

budget: این کلمه هم اسمه هم فعله هم صفت من ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deluxe: adjective [more deluxe; most deluxe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tiddy: tiddy ( plural tiddies ) ( humorous ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tiddy: tiddy ( plural tiddies ) ( humorous ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cooperative: این کلمه هم اسمع هم صفت. به عنوان ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

norm: It was good but it was a norm : خوب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meth: methamphetamine nounINFORMAL 1. t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

owning: داشتن Working at McDonald’s is not ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sonography: SONOGRAPHY : سونوگرافی CT SCAN : سی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walk away from me: از من دور شو از من فاصله بگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk away from me: از من دور شو از من فاصله بگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twice divorced: کسیکه دوبار طلاق گرفته You look li ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twice divorced: کسیکه دوبار طلاق گرفته You look li ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

haggard: adjective [more haggard; most hagga ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my ass: آره جون عمت - آره دلفینام پرواز میک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my ass: 🎆 When someone says something and ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S