A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in line with: در راستای Actions were taken in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امال: [ عربی ] ( اسم ) جِ امل امیدها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از این منظر: From this perspective From this poi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از این منظر: From this perspective From this poi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابراز تمایل کردن: Expressing the desire Showing inter ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابراز تمایل کردن: Expressing the desire Showing inter ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کریدور اقتصادی: Economic corridor

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کریدور اقتصادی: Economic corridor

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احقاق حق: I have come to assert the rights of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slave owner: صاحب برده Slave and slave owner

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slave owner: صاحب برده Slave and slave owner

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infraction: Infraction : قانون شکنی - تخلف •A m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جیران: ۱. جیران واژه ای ترکی و به معنای بچ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهداشت روانی: بهداشت : Hygiene روانی : Mental ام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بهداشت روانی: بهداشت : Hygiene روانی : Mental ام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بنیه دفاعی: بنیه = قدرت = توان defensive power ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بنیه دفاعی: بنیه = قدرت = توان defensive power ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سمعک: سَمعَک یا شنیدیار ( به انگلیسی: Hea ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard of hearing: کم شنوا - سنگین گوش 🔴 Hard of hear ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اویزه گوش کردن: To follow one's advice To imprint s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ضعف چشم: واژگان انگلیسی مرتبط با چشم : اخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ضعف چشم: واژگان انگلیسی مرتبط با چشم : اخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چشم: واژگان انگلیسی مرتبط با چشم : اخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استیگمات: واژگان انگلیسی مرتبط با چشم : اخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استیگمات: واژگان انگلیسی مرتبط با چشم : اخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چشم ضعیف: واژگان انگلیسی مرتبط با چشم : اخت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mating press: یک حالت در رابطه جنسی 💟 A sex pos ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mating press: یک حالت در رابطه جنسی 💟 A sex pos ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are being: آیا تا به حال پرسیدید که فرق بین Yo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you are being: آیا تا به حال پرسیدید که فرق بین Yo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are vs you are being: آیا تا به حال پرسیدید که فرق بین Yo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you are: آیا تا به حال پرسیدید که فرق بین Yo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you have my word: ❌ You have my words ✔️ You have my ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have my full attention: سر و پا گوشم تمام حواسم به شماست ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلب مسئولیت کردن: رفع تعهد نسبت به عملی که موظف به ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as we all should: همانطور که همه ی ما باید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اعلام حضور کردن: To announce your presence ◀️ This ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اعلام حضور کردن: To announce your presence ◀️ This ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنجار اجتماعی: هنجار : Norm هنجار اجتماعی : Social ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هنجار اجتماعی: هنجار : Norm هنجار اجتماعی : Social ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مزوتراپی: Non - invasive non - surgical techn ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مزوتراپی: Non - invasive non - surgical techn ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الزرقاوی: ابومصعب الزرقاوی تروریست اُردنی اب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الزرقاوی: ابومصعب الزرقاوی تروریست اُردنی اب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پهباد: پهباد ❌ پهپاد ✔️ Unmanned aerial v ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوادکوپتر: Helicopter with four rotors A quad ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیب: SLOPE GRADIENT جفتشون میشن شیب در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تمر هندی: تمر هندی : Tamarind تمبر : Postage ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فراریت: Volatility ( chemistry ) Tendency ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پدافند: آفند : این کلمه از انگلیسی وارد شده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیروگاه هسته ای: Nuclear power plant Thermal power s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افند: آفند یا حمله حالت و وضعیت نیرو با ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naval offensive: آفند دریایی A naval offensive is t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

naval offensive: آفند دریایی A naval offensive is t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تهاجم: تهاجم : 1. Offensive آفند - حمله 2 ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راهبرد نظامی: Military strategy Use of force or t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

راهبرد نظامی: Military strategy Use of force or t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غرب زدگی: ⬛ اندیشه غرب زدگی ⬛ اندیشه غرب زدگی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاکتیک نظامی: Military tactics Science and art of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تاکتیک نظامی: Military tactics Science and art of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پدافند غیرعامل: نوعی دفاع غیرنظامی پدافند غیرعامل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ضد انقلاب: Counter - revolutionary Someone who ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ضد انقلاب: Counter - revolutionary Someone who ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ام ای سیکس: MI6 سرویس اطلاعات مخفی اطلاعات خارج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اینرسی: لختی خاصیت مقاومت اجسام در برابر تغ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tiltrotor: Aircraft type A tiltrotor is an ai ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blasphemy: SACRILEGE vs BLASPHEMY ⬛ SACRILEG ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blasphemy: SACRILEGE vs BLASPHEMY ⬛ SACRILEG ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rotorcraft: Heavier - than - air aircraft which ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پادزهر: پادسم : Antitoxin پادزهر : Antidote ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اخته کردن: Castrate : اخته کردن Castration : ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اخته کردن: Castrate : اخته کردن Castration : ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخته کردن حیوانات: Neutering Removal of an animal's re ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اخته کردن حیوانات: Neutering Removal of an animal's re ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اخته: Neutered : اخته ( حیوان ) ( n ) Ca ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capon: کِی پان noun [count] : a male chic ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eunuch: noun [count] : a man who has had hi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهائیت: Bahaism - Bahai Faith دینی یکتاپرس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بهائیت: Bahaism - Bahai Faith دینی یکتاپرس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سازوکار: سازوکار، یا مکانیسم ( به فرانسوی: M ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سوخت وساز: Mechanism : سازوکار ( مکانیزم ) Me ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

canny: زیرک - کَیّس - بسیار باهوش - زیرک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خط مقدم: Frontline : خط مقدم ◀️ The Irania ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electronic devices: لوازم الکترونیکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

electronic devices: لوازم الکترونیکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hermosa: In Spanish it means GORGEOUS Hermo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

please leave your message after the tone: لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیغام بُگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

please leave your message after the tone: لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیغام بُگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impact play: Impact play Human sexual practice ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wee: adjective chiefly Scotland Ireland ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

winsome: adjective [more winsome; most winso ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eminem: EMINEM M&M ( Marshall Mathers; musi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فیبرهای کامپوزیتی: Composite fibers

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فیبرهای کامپوزیتی: Composite fibers

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cremation: ⬛ CREMATE ⬛ verb [ obj] : to burn ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

محققان: Researchers

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compensator: Compensate : جبرلن کردن Compensator ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ضرابخانه: زرادخانه : Arsenal/Armory/Armoury ض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suppressor: Suppress : سرکوب کردن Suppression : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

muzzle devices: Muzzle : سوراخ انتهای اسلحه که گلول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muzzle devices: Muzzle : سوراخ انتهای اسلحه که گلول ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

benefits of using silencer: 🟪 I always tell people not to ever ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benefits of using silencer: 🟪 I always tell people not to ever ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quickdraw magazine: QuickDraw = Fastdraw : هر دو صفت هس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quickdraw magazine: QuickDraw = Fastdraw : هر دو صفت هس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AR: اگه درباره اسلحه باشه بدین صورته : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polyamory: noun the practice of engaging in mu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scope: 🔖اسم ۱. جا - فضا ۲. فرصت ۳. وسیل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scopy: Scope به معنای وسیله ای است که کیفی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gas chamber: noun [count] : a room in which pris ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gas chamber: noun [count] : a room in which pris ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجزای تیر تفنگ: تیر یا فشنگ ( Cartridge ) از اجزای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجزای تیر تفنگ: تیر یا فشنگ ( Cartridge ) از اجزای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیش رانه: Bullet : گلوله Cartridge : فشنگ - ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیش رانه: Bullet : گلوله Cartridge : فشنگ - ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گلوله: Bullet : گلوله Cartridge : فشنگ - ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cartridge: Bullet : گلوله Cartridge : فشنگ - ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collage: Clutch : کلاچ ماشین Collage : ۱. چ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخش های مختلف یک اسلحه: Muzzle Barrel Front sight Rear s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بخش های مختلف یک اسلحه: Muzzle Barrel Front sight Rear s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hyperspermia: یک بیماری مردانه که فرد دچار، هنگام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyperspermia: یک بیماری مردانه که فرد دچار، هنگام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spermia: واژگانی که شامل Spermia هستند : A ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spermia: واژگانی که شامل Spermia هستند : A ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unwashed: Unwashed = dirty = Not washed = unc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unwashed: Unwashed = dirty = Not washed = unc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rimjob: مقعدلیسی - سوراخ کوچه لیسی Rimjob ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pussy job: 🟪 When a woman uses her pussy to s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handjob: ⬛ RIMJOB ⬛ An act of stimulating an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

milf: Sexually attractive mother "an acr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a second time: A second time دقیقاً همون again یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the fuck out of my sight: از جلوی چشمم گمشو بیرون از محدوده ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the fuck out of my sight: از جلوی چشمم گمشو بیرون از محدوده ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شرجی: اگر بخار آب موجود در هوا از حد معمو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تعلیق: تعلیق/شناوری : Levitation سامانه ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اب مقطر: تقطیر : Distillation آب مقطر : Dist ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ماندگار: Lasting Abiding Enduring Durable P ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سب نبی: تعبیر افراد از توهین هم متفاوت است. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سب نبی: تعبیر افراد از توهین هم متفاوت است. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زبده: تلفظ: ( زُ دِ ) [ عربی زبده ] ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زبده: تلفظ: ( زُ دِ ) [ عربی زبده ] ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plant based athlete: ورزشکار گیاهخوار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plant based athlete: ورزشکار گیاهخوار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پادگان: Garrison Barracks فرق این دو چیه : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why cant you figure this out: چرا نمیتونی اینو بفهمی ؟

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

why cant you figure this out: چرا نمیتونی اینو بفهمی ؟

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دنج: تلفظ: ( دِ ) ( اسم ) ( عا. ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mushy: مُشی | ماشی به معنای خیس adjective ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گلنگدن: گلنگدن : Bolt قنداق : Butt ضامن : S ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

simulator: Simulator : شبیه ساز Simulation : ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قوه قهریه: Extraordinary occurrence beyond con ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bullet train: اولین قطار تندروی ( HSR ) جهان که د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

همزاد: I found my look - alike : همزادم رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابتکار دارما: Dharma Initiative

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابتکار دارما: Dharma Initiative

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come over anytime: هر وقت خواستید تشریف بیارید A : Th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come over anytime: هر وقت خواستید تشریف بیارید A : Th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thigh job: 🟪 When one caresses another's geni ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uprising: Uprising = قیام = Insurrection = Re ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قیام: Uprising = قیام = Insurrection = Re ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurrection: Insurrection : قیام ( مترادف Rebell ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to leave someone hanging: A : Oh, you wanna know how to fix i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to leave someone hanging: A : Oh, you wanna know how to fix i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jew: Jew : یهود Jewish : یهودی Judaism : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

us presidents: روسای جمهور ایالات متحده 1. George ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

us presidents: روسای جمهور ایالات متحده 1. George ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby batter: Sperm

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baby batter: Sperm

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

علم مواد: Materials Science واژگان مرتبط با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وضعیت روحانی: وضعیت روحانی اینه که آگاهی و شناخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وضعیت روحانی: وضعیت روحانی اینه که آگاهی و شناخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هیولا: چیزی است که از لحاظ حجم بزرگ، از لح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کاسنی: کاسنی : Chicory بهارنارنج : Orange ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داش: داش همون داداش هست یا ادبیات لاتی و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

its: 1. It's دو تا معنی داره. یا it is م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

artemiss: Artemis : تخیلی الهه شکار یونانی Cl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

artemiss: Artemis : تخیلی الهه شکار یونانی Cl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

declining: رو به زوال - رو به کاستی - در حال ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هدف گذاری: Targeting Setting goals Goal - sett ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هدف گذاری: Targeting Setting goals Goal - sett ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازمون و خطا: Trial and error Method of problem - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کیهان: کیهان : Cosmos کهکشان : Galaxy جها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

artbreeder: Art website Artbreeder, formerly k ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

artbreeder: Art website Artbreeder, formerly k ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرکار: اگه منظور فردِ پرکار باشه و نه غده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wraith: Wraith و Ghost هم معنی و هر دو به م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloodhound: noun [count] : a large dog that has ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bloodhound: noun [count] : a large dog that has ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gibraltar: یک شخصیت در بازی Apex Legends همچن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lifeline: یکی از شخصیت های بازی Apex Legends ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pathfinder: یک از شخصیت های بازی Apex Legends n ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trailblazer: 🟩توضیحات واژه نامه Leaener noun [c ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bangalore: ۱. یکی از شخصیت های بازی Apex Legen ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bangalore: ۱. یکی از شخصیت های بازی Apex Legen ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arcade: Crane : جرثقیل noun Crate : جعبه چو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

octane: یکی از شخصیت های بازی Apex Legends ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

octane: یکی از شخصیت های بازی Apex Legends ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bohemian: 🟩 توضیحات واژه نامه Leaener : فرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rhapsody: noun [count] 1 : a piece of music t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhapsody: noun [count] 1 : a piece of music t ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S