A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

magnanimous: بزرگوار - بسیار بخشنده - شریف - خوش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consanguinity: همخونی ( انگلیسی: Consanguinity ) د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endogamy: درون همسری ( به انگلیسی: endogamy ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

desi: noun a person of Indian, Pakistani, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

desi: noun a person of Indian, Pakistani, ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interior architecture: معماری داخلی، طراحی فضایی است که تو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interior architecture: معماری داخلی، طراحی فضایی است که تو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hilarity: 🔴 تعریف ◀️ مثال noun [noncount] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hilarity: 🔴 تعریف ◀️ مثال noun [noncount] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

footprint: Footprint : رد پا 👣 Fingerprint : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arrowhead: سرِ پیکان - نوک تیر noun [count] : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to your senses: !Come to your senses دو تا معنی دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

توبه: To do penance To repent اینا میشن ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

investigate: !You cannot investigate God : از خد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misdemeanor: بزهکاری گونه ای از کج روی است که به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gullibility: دهان بینی به معنی واکنش نشان دادن ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gullibility: دهان بینی به معنی واکنش نشان دادن ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریخته گری: ریخته گری، فن شکل دادن فلزات و آلیا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ریخته گری: ریخته گری، فن شکل دادن فلزات و آلیا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frenzy: noun [count] : 🔴great and often w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feeding frenzy: noun [count] : a state of wild act ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مری: مری = لوله ی باریک گوارشی که غذا از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنگدان: سَنگدان اندامی است که در دستگاه گوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سنگدان: سَنگدان اندامی است که در دستگاه گوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیرابی: شکمبه یا سیرابی ( به انگلیسی: rumen ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ruminant: Hoofed herbivorous grazing or brows ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ruminant: Hoofed herbivorous grazing or brows ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monsieur: noun a title or form of address use ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

monsieur: noun a title or form of address use ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیکلون ب: سیکلون ب گاز کشنده مورد استفاده در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیکلون ب: سیکلون ب گاز کشنده مورد استفاده در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corpse bride: انیمیشن معروف و نوستالژیک عروس مرده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corpse bride: انیمیشن معروف و نوستالژیک عروس مرده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not only: نه تنها ( بعدش معمولاًalso یا but م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

props: 🌠giving proper respect to an indiv ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prank: 👑Parody : نقیضه 👑Sarcasm : طعنه � ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

standard: یکی از معنیش میشه استاندارد و معیار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تسهیل سازی: Facilitation

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تسهیل سازی: Facilitation

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

half naked: Naked : لخت - برهنه Half - naked : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

commercial: Budgetary : بودجه ای Commercial : ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

monetary: Budgetary : بودجه ای Commercial : ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واگذاری مالکیت: Assignment of ownership

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

واگذاری مالکیت: Assignment of ownership

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سال جاری: سالی که همین توش هستیم و تموم نشده. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

great smog of london: Great Smog of London 1952 air pollu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

great smog of london: Great Smog of London 1952 air pollu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

anagram: noun [count] : a word or phrase mad ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مهدی: مهدی : Rightly/Truly Guided هادی : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مهدی: Mahdi✔️ Mehdi❌ خواهشاً انقدر نگید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

man is a social being: انسان موجودی اجتماعی است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

man is a social being: انسان موجودی اجتماعی است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he has not been born yet: هنوز به دنیا نیامده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

he has not been born yet: هنوز به دنیا نیامده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how is life treating you: How's life ( treating you ) ? How a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how is life treating you: How's life ( treating you ) ? How a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

one after another: following each other in quick succe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stg: 🔴 Swear to God Give some random g ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attention seeker: someone who behaves in a way that w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attention seeker: someone who behaves in a way that w ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without pain and bleeding: بدون درد و خونریزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

without pain and bleeding: بدون درد و خونریزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

physician: Dentist : دندان پزشک ( گاهی جراح دن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

max speed: حداکثر سرعت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

max speed: حداکثر سرعت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moshing: ماشینگ ( به انگلیسی: Moshing ) که د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moshing: ماشینگ ( به انگلیسی: Moshing ) که د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heart touching: دلنواز - دلنشین something that mov ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

right on: بابا بنازم، ایولا ناموسا، دمت چیز، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thats so nice of you: این نهایت لطف شماست - نظر لطفتونه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thats so nice of you: این نهایت لطف شماست - نظر لطفتونه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get out of my way: از سر رام ( راهم = راه من ) برو کنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get back here: Hey get back here : هی برگرد اینجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get back here: Hey get back here : هی برگرد اینجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get over here: Come near in time ; Move towards Ge ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come at me: بیا پیشم Get over here : بیا اینجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come at me: بیا پیشم Get over here : بیا اینجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catchup: CATCH UP 1. succeed in reaching a p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گشتاور: Torque : گَشتاوَر نیرو یا نیروی چرخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

واریانس: وردایی یا واریانس ( به انگلیسی: Var ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spoil: ۱. به فساد کشاندن - خراب و فاسد کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عمود منصف: عمودمنصف، خطی است که بر آن پاره خط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گولاخ: ۱. غول آسا - هیکلی - تنومند ۲. نفهم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in near future: در آینده نزدیک I'm quite a picky e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in near future: در آینده نزدیک I'm quite a picky e ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

balkans: بالکان شبه جزیره ای در جنوب قارۀ ار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

balkans: بالکان شبه جزیره ای در جنوب قارۀ ار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست از سر کچلم بردار: دست از سرم ( سر کچلم ) بردار Get o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دست از سر کچلم بردار: دست از سرم ( سر کچلم ) بردار Get o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fun fact: حقیقت باحال، سرگرم کننده، خننده دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

welfare: Farewell : خداحافظ / خداحافظی Welfa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

farewell: Farewell : خداحافظ / خداحافظی Welfa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wart: Small, rough growth resembling a ca ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yacht: یات ( به انگلیسی: Yacht ) یک قایق ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reputation: ⚠️ Reputation به معنای شهرت، محبوبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get it together: خودت رو جمع کن ( گاهی وقتی یکی نمیت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get your shit together: ۱. بزرگ شو ( بچه نباش. دیگه بسه ) * ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep it together: ۱. خونسردیت رو حفظ کن ( حساس نشو ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it together: ۱. خونسردیت رو حفظ کن ( حساس نشو ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

attempt: Effort و Attempt هر دو تلاش معنا می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sketch: پیش طرح یا اسکیس ( به فرانسوی: esqu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trivial: بی اهمیت ( چیزیکه مهم نیست ) ناچیز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trivia: ⚠️ این اسم غیرقابل شمارش هست و مفرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

horoscope: Divination : طالع بینی Horoscope : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trivia questions: Trivia questions are a form of triv ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trivia questions: Trivia questions are a form of triv ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

استوا: Equator : استوا Equator line : خط ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

DAY: Day : روز - شبانه روز مراحل یک روز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منطقه البروج: منطقةالبروج که فلک البروج، زودیاک و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

منطقه البروج: منطقةالبروج که فلک البروج، زودیاک و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ecliptic: Ecliptic : دایرةالبروج Zodiac : منط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tv actress: Tv Actress/Actor : بازیگر تلویزیون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tv actress: Tv Actress/Actor : بازیگر تلویزیون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reality star: Tv Actress/Actor : بازیگر تلویزیون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reality star: Tv Actress/Actor : بازیگر تلویزیون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reality tv: television programmes about ordinar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recipe: Recipe : دستور غذا ( همون دیتور یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ornament: Ornament : وسیله/لوازم/شی تزئینی ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instant: Constant : باثبات، پایدار، ثابت قدم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constant: Constant : باثبات، پایدار، ثابت قدم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خطای دید: خطای دید ( نام های دیگر: خطای باصره ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنبلی چشم: Amblyopia : تنبلی چشم Visual Impair ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تنبلی چشم: Amblyopia : تنبلی چشم Visual Impair ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کوررنگی: Amblyopia : تنبلی چشم Visual Impair ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

طول موج: طولِ موج ( به انگلیسی: Wavelength ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ثابت پلانک: ثابت پلانک ( به انگلیسی: Planck con ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دارالترجمه: دارالترجمه یا دفتر ترجمه رسمی ( tra ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دارالترجمه: دارالترجمه یا دفتر ترجمه رسمی ( tra ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apprehension: درک ( به انگلیسی: Apprehension ) در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

choker: Close - fitting necklace A choker ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abandoned mansion: عمارت متروکه Mansion :عمارت Palace ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abandoned mansion: عمارت متروکه Mansion :عمارت Palace ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

توربین: Windmill : آسیاب بادی Watermill : آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پتروشیمی: پتروشیمی یا نفت شیمی ( انگلیسی: Pet ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

skater: اسکیت باز خود اسکیت هم زیر شاخه دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

penny wise: Pennywise ( It ) is an evil creatur ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

penny wise: Pennywise ( It ) is an evil creatur ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel sorry for you: برات متاسفم I feel sorry for me/yo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i feel sorry for you: برات متاسفم I feel sorry for me/yo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lord farquaad: Lord Maximus Farquaad is the main a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lord farquaad: Lord Maximus Farquaad is the main a ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sturgeon: Sturgeon is the common name for the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sturgeon: Sturgeon is the common name for the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get a life: چیز بهتری برای انجام دادن پیدا کن ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trustfully: مطمعناً - با اعتماد - با اطمینان I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trustfully: مطمعناً - با اعتماد - با اطمینان I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

joke around: 1. To act in a jovial or light - he ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breaking news: noun newly received information abo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in memory of: به یادِ ( برای افراد از دنیا رفته ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get ready for: آماده شو برای Get ready for a batt ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get ready for: آماده شو برای Get ready for a batt ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut it out: دست بردار دیگه بسه بیا پرونده اش رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut out: 🔴 To leave, go or exit ◀️ I am goi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crybaby: کسی که خیلی خیلی زود گریه اش درمیاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lovelorn: عاشق دلخسته - شیدا - عاشق غمگین ( چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مولفه: Component Criterion Parameter Entit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prototype: پیش نمونه یا پروتوتایپ ( به انگلیسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ask yourself: از خودت بپرس - از خودت سوال کن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ask yourself: از خودت بپرس - از خودت سوال کن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outfit: ۱. مجموعه ی لباسایی که تنتون هست ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شرکت کردن: Attend Participate Partake برای گف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

optional: اختیاری ( یعنی چیزیکه هست امکانش بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get off your high horse: 🔴 to stop talking as if you were b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wimp: 🔴 تعریف دیکشنری ☮️ تعریف افراد حقی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

simultaneous: adjective 🔴happening at the same t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bonus: پاداش - انعام - جایزه پرداخت اضافی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reward: Reward, Award, Prize همگی به معنای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

award: AWARD vs REWARD Reward : بیشتر به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contraband: ۱. کالا/جنس قاچاق ( غیرقانونی ) ۲. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

illusion: Illusion : وهم ( توهم انگیزی ) Del ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

five senses: حواس پنجگانه Hearing : شنوایی Sight ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

five senses: حواس پنجگانه Hearing : شنوایی Sight ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nihilism: هیچ انگاری نوعی دیدگاه فلسفی در فل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the bug: A more polite way to say WHAT THE F ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what the bug: A more polite way to say WHAT THE F ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contrary to popular belief: برخلاف باور همگان برعکس طوریکه اکث ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eight month pregnant belly: Eight - month pregnant belly شکم با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eight month pregnant belly: Eight - month pregnant belly شکم با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not to mention: used to introduce an additional poi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

content creation: تولید محتوا - محتوا سازی People hav ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

content creation: تولید محتوا - محتوا سازی People hav ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for those who dont know: برای کسانی که نمی دانند - برای اونا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for those who dont know: برای کسانی که نمی دانند - برای اونا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold up: hold up someone/something 🔴to del ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you reap what you sow: PROVERB you eventually have to face ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sexual object: یه تیکه گوشت - شی یا وسیله ی جنسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sexual object: یه تیکه گوشت - شی یا وسیله ی جنسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turned off: وقتی شهوتت میخوابه و دیگه حس و تمای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

virtue signal: Virtue signal فعل هست و Virtue sign ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

virtue signal: Virtue signal فعل هست و Virtue sign ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sexual objectification: Disregarding personality or dignity ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

final thoughts: In addition to the concluding state ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

till next time: تا دفعه بعد Another way to say good ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

till next time: تا دفعه بعد Another way to say good ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شهادت: Testify Martyrdom Witness Attestati ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

virtual education: Virtual education Virtual teaching ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

virtual education: Virtual education Virtual teaching ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misandry: مردستیزی ( به انگلیسی: Misandry ) ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intelligible: 🔰INTELLIGIBLE : فهمیدنی - قابل فهم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intelligible: 🔰INTELLIGIBLE : فهمیدنی - قابل فهم ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S