A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fit: Fit ( adj ) : خوش اندام - خوش هیکل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concentration camp: ⬛ LABOR CAMP ⬛ اردوگاه کار ( انگلیس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قارچ گانودرما: Lacquered bracket قارچی با خواص در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قارچ گانودرما: Lacquered bracket قارچی با خواص در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

espionage: اسم غیرقابل شمارش معنا : جاسوسی - پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patronage: Patron : پِی ترِن ( مشتری، حامی، کم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inform someone: به کسی اطلاع دادن Imma kill him, B ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inform someone: به کسی اطلاع دادن Imma kill him, B ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prodigy: اسم قابل شمارش معنا : 1] اعجوبه ( ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prodigal son: اگه prodigal با Son یا Daughter بیا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kinetic energy: انرژی جنبشی، یعنی Energy of a movin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustain: یکی از معنی هاش میشه نگهداشتن. ◀️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fungus: Fungus = قارچ یا سَماروغ Fungi is p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stem: Root : ریشه Stem : ساقه Petal : گلب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concussion: TBI/Traumatic brain injury : ضربه م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

furnace: Furnace : کوره Melting Furnace : کو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

latent: Laten به معنی پنهان، نهان، نهفته، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reminisce: یادآوری کردن، به خاطر آوردن، یاد کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

masquerade: اسم قابل شمارش ۱. بالماسکه ( n ) ۲ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bureau: تلفظ : BEE. uh. row یا BEER. ow تعا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sort out: تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sorted: تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to sort out: تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to sort out: تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابغوره: verjuice آبغوره یا آب غوره عصارهٔ غ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماله کشی: Whitewash : ماله کشی کردن whitewas ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dereliction: noun formal 1 [noncount] a : the ac ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dereliction: noun formal 1 [noncount] a : the ac ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i dont get to decide: باید بدانیم که I can't decide با i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i dont get to decide: باید بدانیم که I can't decide با i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you dont get to choose it: You don't get to choose it ❌شما نمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you dont get to choose it: You don't get to choose it ❌شما نمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مهدور الدم: مهدورالدم کیست در فقه اسلامی اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سیالات: سیال یا شاره = Fluid سیالات جمع سیا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sex deprived: SEX - DEPRIVED یک صفت هست به معنی گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sex deprived: SEX - DEPRIVED یک صفت هست به معنی گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love you back: در جواب i love you میشه استفاده کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

love you back: در جواب i love you میشه استفاده کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

industrialist: noun 🔴[count] : someone who owns o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occultist: Occult : علوم غریبه Occultism : اعت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to wrap ones head around: این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to wrap ones head around: این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrap your head around: این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrap your head around: این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specify: ۱. مشخصاً نام بردن/قید - اشاره - ذک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a different story: A different story = Otherwise یک ق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a different story: A different story = Otherwise یک ق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

escapade: noun [count] : an exciting, foolish ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pig: ? What does it mean when a person i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boar: The noun boar refers to an uncastra ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

github copilot: آینده برنامه نویسی بصورت خودکار یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

github copilot: آینده برنامه نویسی بصورت خودکار یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sex ratio: نسبت جنسی یعنی به ازای هر مرد چند ز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gender ratio: نسبت جنسیتی Sex ratio هم میگن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gender ratio: نسبت جنسیتی Sex ratio هم میگن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wirtschaftsingenieurwesen: Industrial engineering in Getman 🇩 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wirtschaftsingenieurwesen: Industrial engineering in Getman 🇩 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detainee: noun [count] : a person who is bein ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stealth: 📌 Stealth Technology/Low observabl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right off the bat: NORTH AMERICAN 🔴at the very beginn ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stalker: تعقیب کننده - بِپّا Stalker ( n ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tail: ۱. دُم ۲. دنبال و تعقیب کردن ( v ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایوا: اینطور که مشخصه در چندین زبان وجود ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kukri: کوکری، چاقو یا قمه ای است مرتبط با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kukri: کوکری، چاقو یا قمه ای است مرتبط با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tragic: Tragic : غم انگیز - سوگناک - تراژیک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terrific: Tragic : غم انگیز - سوگناک - تراژیک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مبارزه تن به تن: Hand - to - hand Combat Battle ❌ Wa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

melee weapons: سلاح هایی که در مبارزه ی تن به تن ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ranged weapon: سلاح پرتابی هر سلاحی که بتواند اه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ranged weapon: سلاح پرتابی هر سلاحی که بتواند اه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dagger: Kukri : کوکری Sword : شمشیر Katana ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

syndicate: گروهی از ( افراد/سازمان ها/کسب وکار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kraken: هیولای دریای اسکاندیناوی کِراکِن هی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kraken: هیولای دریای اسکاندیناوی کِراکِن هی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کراکن: Kraken = هیولای دریای اسکاندیناوی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترسناک: Creepy God, this is so fucking cree ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emulate: verb [ obj] : to try to be like ( s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emulating: تقلید کردن ◀️Looks awesome! I love ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بابا لنگ دراز: My Daddy Long Legs 1990 Japanese an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subsidiaries: Subsidiaries جمع Subsidiary هست که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aghast: adjective Usage: not used before a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

irritable: زودرنج - زودخشم - بی اعصاب - تحریک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرگین: تلفظ: ( س یا سَ ) [ پهلوی ] ( اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوجوانی: کودکی : Childhood نوجوانی : Adoles ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوجوانی: کودکی : Childhood نوجوانی : Adoles ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alt girl: Alt - girl : A subculturally alter ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alt girl: Alt - girl : A subculturally alter ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crooked path: مسیر خمیده و پر پیچ خم گاده نا صاف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crooked path: مسیر خمیده و پر پیچ خم گاده نا صاف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gleeful: شاد و خوشحال Happy, Content

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exodus: ۱. مهاجرت و ترک کردن دسته جمعی ۲. د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saddened: متأسف - ناراحت - غمگین - متأثر ( صف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اخمو: A Frowning face : چهره ای اخمو کلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more of a: ?Do you prefer dogs or cats I'm mor ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

more of a: ?Do you prefer dogs or cats I'm mor ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relic: یادگار مقدس ( انگلیسی: relic ) در ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disembark: Disembark ≠ Embark ۱. پیاده شدن ( ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هوچی گری: هوچی : تلفظ: ( هُ ) ( صفت ) حَ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

DEN: لانه ( مربوط به حیوانات وحشی ) ◀️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

icon: رایانه ها : تصویر کوچکی روی صفحه را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکستن گردن: Neck snap

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شکستن گردن: Neck snap

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put it: How can i put it nicely? چطوری میتو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ludicrous: adjective [more ludicrous; most lud ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get out of my face: get out of someone's face phrase of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

victorian england: انگلستان زمان ملکه ویکتوریا ( بهتری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

victorian england: انگلستان زمان ملکه ویکتوریا ( بهتری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chapel: کلیسای کوچک ( در آن گاهی مرایم ازدو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

al capone: Al Capone : آل کاپون El Chapo : ال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

al capone: Al Capone : آل کاپون El Chapo : ال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

al pacino: Al Capone : آل کاپون El Chapo : ال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چکش: ۱. چَکُّش : وسیله ای آهنین با دست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قضای حاجت کردن: قضای حاجت کردن ؛ کنایه از تخلیه کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spring water: Spring یکی از واژگان پرمعنی انگلیسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eyepatch: چشم بند ( که یکی از چشم هارا می پوش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heavy sleeper: Light sleeper : سبک خواب Heavy Slee ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

light sleeper: Light sleeper : سبک خواب Heavy Slee ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deep sleeper: Light sleeper : سبک خواب Heavy Slee ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

holding up: “How are you holding up?” is anothe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lead: نکته تلفظی : اگر lead به معنی راهن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peaky: Picky : سخت گیر - سخت پسند - مشکل پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوار قلب: Electrocardiography Electrocardiog ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نوار قلب: Electrocardiography Electrocardiog ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چوب پزشکی: چوب بستنی پزشکی = آبِسْلانگ یا اَبِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چوب پزشکی: چوب بستنی پزشکی = آبِسْلانگ یا اَبِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عصب کشی: Root Canal Treatment Root Cana Ther ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرکردن دندان: Dental Restoration Dental Fillings ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرکردن دندان: Dental Restoration Dental Fillings ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

روکش دندان: Crown Dental Cap

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well spoken: Well - Spoken یا Well Spoken یک اسم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speculum: Speculum : اسپکولوم Specula/Specul ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spectrum: Speculum : اسپکولوم Specula/Specul ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spatula: Speculum : اسپکولوم Specula/Specul ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

momentum: Momentous : مهم Momentum : تَکانه - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تکانه: Momentum : تکانه - اندازه حرکت Spec ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defense mechanism: مکانیزم یا سازوکار دفاعی هر جانداری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

still water: آبی که کربن دی اکسید ندارد بنابراین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wary: Wary یک واژه ی بسیار پرکاربرد و با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pound for pound: با وزن مساوی گاهی بصورت قید میاد که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pose a threat: To pose a threat to someone : برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rabies: Rabies = هاری ◀️ ? Is it OK to to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سرسام: Meningitis Inflammation of the memb ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بندپایان: arthropods بندپایان مثال : While t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فرضیه: فرضیه : پاسخ احتمالی و ثابت نشده به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hypothesis: فرضیه : پاسخ احتمالی و ثابت نشده به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outlive: بیشتر عمر کردن از verb [ obj] 1 : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make good pet: حسوان خانگی خوبی بودن مثال : ? Fo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make good pet: حسوان خانگی خوبی بودن مثال : ? Fo ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wartime: حین، زمان و دوران جنگ مثال : Cat m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wartime: حین، زمان و دوران جنگ مثال : Cat m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exotic pet: حیوان خانگی بیگانه ( به انگلیسی: Ex ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پونه: پونه : Pennyroyal نعناع : Mint ریحا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

silicon valley: سیلیکون ولی، به معنی درهٔ سیلیکون، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheepish: adjective [more sheepish; most shee ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand: یکی از پرمعناترین واژگان انگلیسی. ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitter chocolate: Chocolate : شکلات 🍫 Bitter Chocola ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aegis: noun [singular] formal : the power ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشتباه کردن: Make a mistake = اشتباه کردن ◀️He ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wellspring: noun [count] : something or someone ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheeky: صفت | عمدتاً در بریتانیا کاربرد دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unemotional: بی احساس - غیر احساسی مثال : ?Why ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

repercussion: 🟧CONSEQUENCE🟧 عواقب - پیامد somet ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منحنی عمر: Life Curve

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

منحنی عمر: Life Curve

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

initiative: Initiative : ابتکار قدرت و فرصت انج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اشباع شده: Saturation : اشباع Saturated : اشبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عوامل: Factors Controllable marketing fa ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fussiness: Fussy : often upset or unhappy Ex ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fussiness: Fussy : often upset or unhappy Ex ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طرح ریزی: Planning - Designing

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stargazer: 🟧 STARGAZER 🟧 اخترشناس آماتور [co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

savanna: ساوانا یا گَرم دشت به علفزارهای گرم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infestation: Example : If you don't take care o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رونویسی: رونویسی کردن : Transcribe رونویسی : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perpetuate: تداوم بخشیدن - ادامه دار کردن چیزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perpetrate: مرتکب سدن - انجام دادن ( خلاف و جرم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perplex: بسیار گیج، سردرگم، حیرت زده، شوکه و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perplex: بسیار گیج، سردرگم، حیرت زده، شوکه و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feather falling: سقوط بسیار آرام و بی صدا یک توانایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feather falling: سقوط بسیار آرام و بی صدا یک توانایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distant: یکی از چمارهای کمتر شنیده شدۀ این و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to become distant: غیرصمیمی، سرد و خشک شدن یکی از معنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to become distant: غیرصمیمی، سرد و خشک شدن یکی از معنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aloof: صفت | با more و most تفضیلی و عالی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conspicuous: همون Noticably ولی باکلاس تر و ادبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conspicuously: همون Noticably ولی باکلاس تر و ادبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand off: 🟧 STANDOFF 🟧 اسم an argument, co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tend to: کاربر ( انسی ) نظر دقیقی دادند. این ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay alert: گوش به زنگ باش - چهار دونگ هواست را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subtle: صفت | با کمک more و most تفضیلی و ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قطعیت: There's no certainty : هیچ قطعیتی و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

economic sanctions: تحریم های اقتصادی Sanction میشه تح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انرژی هسته ای حق مسلم ماست: Nuclear energy/Power is our inalien ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

انرژی هسته ای حق مسلم ماست: Nuclear energy/Power is our inalien ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inalienable: adjective formal : 🔴impossible to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in addition to: علاوه بر - اضافه بر - به جز - افزون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کافور: داروی گیاهی کافور ماده ای مومی، سف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seminary: noun [count] : 🔴a school for trai ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

atrocity: ◀️ مثال انگلیسی 🔴 تعریف انگلیسی n ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S