A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sentiment: درود خدمت دوستان. حقیر تعاریف و مثا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sentiments: درود خدمت دوستان. حقیر تعاریف و مثا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minion: noun [count] : someone who is not p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

محضر: گاهی از ( محضر ) بجای ( خدمت ) استف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شمشیر کشیدن: Drawing Sword Example : On the da ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هیهات منا الذله: Hayhāt minnā l - dhilla ( Arabic: ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chancellor: نخست وزیر : Prime Minister - Premie ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show teeth: 🔴 to show that you are capable of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

show teeth: 🔴 to show that you are capable of ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مفتضحانه: ludicrous, embarrassing, disgracefu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مفتضحانه: ludicrous, embarrassing, disgracefu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fiasco: noun [count] : a complete failure o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secondly: خیلی از افراد بجای Secondly از seco ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chirp: جیر جیر کردن ( جیرجیرک، پرندگانی مث ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mistral: 1. Bugatti Mistral 2. Cold northwes ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mistral: 1. Bugatti Mistral 2. Cold northwes ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

y�all: Y'all کوتاه شده ی You all هست و تلف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

degenerate: Degenerate : فاسد - بی اخلاق - منحط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lonelyfans: طرفداران تنها شوخی از اسم اونی فنز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

checks out: phrasal verb. If something checks o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

xenophobia: Ignorance, xenophobia, bigotry, and ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امانت داری: امانت داری : Bailment - Trustworthi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

your highness: Good morning Your highness : صبح بخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fight: Example : Everybody that you fight ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

photoshopped: فوتوشاپ شده ◀️ She's definitely ph ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sheeesh: exclamation INFORMAL 🔴 used to exp ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheeesh: exclamation INFORMAL 🔴 used to exp ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chonky: Chonk and chonky are great examples ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chonky: Chonk and chonky are great examples ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

temperament: noun : the usual attitude, mood, or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live: ۱. زنده ( ارتباط ) adj ۲. زندگی کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

note: یکی از معناهاش که بصورت فعل هست ( گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well nourished: well - nourished tummy, round and b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well nourished: well - nourished tummy, round and b ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wtfaut: ?What the fuck are you thinking : ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wtfaut: ?What the fuck are you thinking : ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come round: 🔴 تعریف ◀️ مثال عبارت Come Round ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run down: Run - down is an adjective and mean ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get to the wall: بچسب به دیوار برو کنار دیوار نزدیک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get to the wall: بچسب به دیوار برو کنار دیوار نزدیک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیپ: تیپ مشخصاً از واژه انگلیسی Type وار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suck up to someone: چاپلوسی/کاسه لیسی/خایه مالی کسی را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suck up to someone: چاپلوسی/کاسه لیسی/خایه مالی کسی را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

denominator: مخرج ( کسر ) - وجه Common denomina ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appetite: I have lost my appetite : اشتهام کو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to roll with something: 🔴 To adapt to a situation despite ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to roll with something: 🔴 To adapt to a situation despite ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uppity: پر فیس و افاده - افاده ای - مغرور ◀ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

came: Came گذشته come هست اما نکته بسیار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be deadass: To be dead - ass = to be serious ◀ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be deadass: To be dead - ass = to be serious ◀ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

like what: مثل چی ◀️ I love many things about ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bug eyed: چشم وزغی - چشم قلمبه ◀️ Did prince ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what can i do for you: چه کاری از دستم بر میاد؟؟؟؟ مثل ho ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the big apple: "The Big Apple" is a nickname for N ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the big apple: "The Big Apple" is a nickname for N ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flirt with someone: لاس زدن با کسی Don't flirt with me ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flirt with someone: لاس زدن با کسی Don't flirt with me ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatic: *تمامی معانی این کلمه صفت هستند و ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detained: توقیف شده - بازداشت ◀️ ?Am i being ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting involved: درگیر شدن ◀️ ?what the hell are we ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

getting involved: درگیر شدن ◀️ ?what the hell are we ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

میمون: ۱. نوعی پستاندار پشمالو و از لحاظ ژ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کنسرو: کنسرو از کانسرو Conserve میاد که خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران المان: حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران المان: حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demeanor: 🔴 behavior toward others : outward ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i give all the props: کلی احترام قائلم خیلی احترام میذار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i give all the props: کلی احترام قائلم خیلی احترام میذار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایجاد بازدارندگی: Create Deterrence

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایجاد بازدارندگی: Create Deterrence

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demoralize: [ obj] : to cause ( someone ) to lo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مصداق: تلفظ: ( مِ ) [ عربی ] ( اسم ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black light: Light fixture that emits long - wav ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تقلید کورکورانه: Blind imitation کپی پیست کردن از ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کعبه: ❌ کعبه با قبله فرق داره ⬛ کعبه ( K ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pampered: Pampered = Spoiled = نازپرورده - لو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نازپرورده: Pampered

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foulmouthed: بد دهن - بی ادب/تربیت - ناسزاگو - ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be not: Be : باش Be not : نباش ◀️ Be not t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be not: Be : باش Be not : نباش ◀️ Be not t ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on deck: INFORMAL / NORTH AMERICAN 🔴 ready ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on deck: INFORMAL / NORTH AMERICAN 🔴 ready ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i got you: بسته به جایگاه در جمله معانی مختلف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

man eating: آدمخوار ◀️ ??You want me to go in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wisdom: Ability to think and act using know ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shortcoming: noun [count] 1 : a weakness in some ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to pull something out of ass: از کون/باسن چیزی را در آوردن ( این ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to pull something out of ass: از کون/باسن چیزی را در آوردن ( این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull it out of your ass: از کون/باسن چیزی را در آوردن ( این ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull it out of your ass: از کون/باسن چیزی را در آوردن ( این ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up high: Up high متضاد down low هست ◀️ You ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are looking sharp: You're looking sharp, Darryl : دریل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you are looking sharp: You're looking sharp, Darryl : دریل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay off: ۱. دوری و اجتناب کردن از چیزی ۲. رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manual labor: کار یدی ( کاری که به وسیله دست و به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stall: معطل/الاف کردن - وقت کسی را گرفتن � ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do not stall me: Don't stall me, fat boy. Let's go : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do not stall me: Don't stall me, fat boy. Let's go : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get lovelier: ◀️ Darryl, your mom gets lovelier e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get lovelier: ◀️ Darryl, your mom gets lovelier e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tie the knot: 🔴 to get married; It could also me ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel like: 🔴 to have a desire to do or have s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cook: ۱. آشپز ( n ) ۲. آشپزی کردن ( v ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

welcome to my humble abode: 🔴 It’s a phrase that can be used w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

welcome to my humble abode: 🔴 It’s a phrase that can be used w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abode: noun [count] formal humorous : the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dabble: 🔴 معنی ◀️ مثال 🔴 to take a sligh ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goat herding: بز چرانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goat herding: بز چرانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what is going on: ?What's going on?: What's happening ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

must: Must نسخه قویتر، رسمی تر و جدی تر s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the ceiling: سقف گاهی در جواب what's up میشنویم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the ceiling: سقف گاهی در جواب what's up میشنویم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infrequent: Frequent : مکرر - پی درپی - تکرارش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divisive: adjective [more divisive; most divi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slander: Defamation : تهمت یا افترا Oral def ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buck: Buck = Dollar Bucks = Dollars ◀️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rescued: Good news, Akeem. We've been rescue ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whats the matter: مشکل چیه؟ چیه؟ idiom 🔴 used for a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step out: یه سر بیرون رفتن ترک موقتی محلی یه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how come: 🔴 said when asking how or why some ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

admirer: Admire : تحسین/ستایش کردن - ستودن A ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چرت زدن: چرت میشه Nap و با فعل Take میاد ◀️ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touched: لمس شده - قدردان - شکرگذار That l ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what matters most: What matters most is that she's try ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what matters most: What matters most is that she's try ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taking care of: ۱. مراقبت کردن ۲. تامین کردن ( مال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to this day: تا به امروز تا امروز ◀️ To this da ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prosthetic: مصنوعی ( اندام مثل دست، بازو، پا، . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bear cub: توله/بچه خرس ◀️ That bear cub is s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bear cub: توله/بچه خرس ◀️ That bear cub is s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hella sketch: Hella means a lot or very Sketch me ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hella sketch: Hella means a lot or very Sketch me ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gran turismo: Turismo can refer to: Tourism - in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gran turismo: Turismo can refer to: Tourism - in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

welfare case: 1. someone who lives off of another ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

welfare case: 1. someone who lives off of another ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come off: کندن - از بین رفتن - رفتن - پاک شدن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stridulate: verb ( of an insect, especially a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stridulate: verb ( of an insect, especially a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

euphrates: Euphrates is a River in Turkey, Ira ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a drama out of sth: 🔴 To exaggerate or put too much fo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to give someone the cold shoulder: نادیده گرفتن عمدی کسی یا رفتار غیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give someone the cold shoulder: نادیده گرفتن عمدی کسی یا رفتار غیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cold shoulder: 🔴 an unfriendly attitude shown to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reckon: یکی از معنی هاش دقیقا برابر با Thin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

master key: شاه کلید ◀️ A key that opens ever ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strict: سخت گیر - جدی - خسک ◀️ Slavery is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endangered species: گونه های رو به انقراض Endangered ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deterrence: بازدارندگی noun [noncount] formal ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

always a bridesmaid never the bride: Said about someone who is never the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

always a bridesmaid never the bride: Said about someone who is never the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indigenous: adjective : produced, living, or ex ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compatible: adjective [more compatible; most co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incompatible: adjective [more incompatible; most ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compatibility: سازگاری - جوریت - جور بودن ❌ Compa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حقوق گرفتن: I get paid 96 million tomans a mont ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوکیش: نوکیش ( تغییر دین داده ) کسی است که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوکیش: نوکیش ( تغییر دین داده ) کسی است که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پارتی گرفتن: To throw a party To throw parties ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پارتی گرفتن: To throw a party To throw parties ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

معاینه چشم: Eye examination for driving certifi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

معاینه چشم: Eye examination for driving certifi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tf: Tf کوتاه شده ی The fuck هست که گاهی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misfit: noun [count] : a person who is diff ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pliable: adjective [more pliable; most pliab ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pliable: adjective [more pliable; most pliab ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرنگ: فرهنگ : Culture فرنگ : 1. White Eur ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snowsuit: Snowsuit نام دیگر Ski suit هست. لبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خوک: Pig, Swine, Sow, Warthog, Boar البت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اصطبل: Granary : انبار غله ( برای انسان ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

barn: Granary : انبار غله ( برای انسان ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

like: اگه همراه با علامت سوال در آخر جمله ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

qt: QT در چت به معنای Cute هست You're ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

qt: QT در چت به معنای Cute هست You're ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چهارراه: Crossroad 🇬🇧 Intersection 🇺🇲 ◀ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good riddance: Get rid of میشه راحت شدن از شر چیزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

riddance: Get rid of میشه راحت شدن از شر چیزی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rest in piss: Rest in peace یعنی روحش شاد ولی گاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rest in piss: Rest in peace یعنی روحش شاد ولی گاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حجاب: Hijab : حجاب Tchador/Chador : چادر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ثوب: Thobe : ثوب دشداشه ( به عربی: دِشد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چفیه: ‏یک نوع سربند رایج به ویژه یکی از ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عقال: عقال ( عربی: عِقال ) یک وسیله جانبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mislead: verb : to cause ( someone ) to beli ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misleading: غلظ انداز - گمراه کننده - فریبنده - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

implement: ۱. ابزار - افزار - آلت ( نه آلت تنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tyrants: معنی Tyrant : *حکمران ستمگر و سنگد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تکبیر: "Arabic phrase "ʾAllāhu ʾakbar", me ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

andalusia: اَندِلوسیا اَندِلوژا یکی از بخش ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

andalusia: اَندِلوسیا اَندِلوژا یکی از بخش ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دارم: در فارسی حال استمراری رو فقط با دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keeper: US, informal : something or someone ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slavic countries: Slovakia Bulgaria North Macedonia M ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slavic countries: Slovakia Bulgaria North Macedonia M ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slavic country: کشور اسلاوی Slovakia Bulgaria Nort ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slavic country: کشور اسلاوی Slovakia Bulgaria Nort ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slavic languages: زبان های اسلاوی Today there are 12 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slavic languages: زبان های اسلاوی Today there are 12 ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S