A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outdoor: ∆ Don't smoke indoors : در فضای بست ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گیت هاب کوپایلوت: گیت هاب کوپایلوت دستیار برنامه نویس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

live forever: اگه به کسی بگید Live Forever معادل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نرم افزار: Non - tangible executable component ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dead end: کوچه، جاده یا خیابانی که تنها یک را ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انفولانزا: Influenza = Infectious disease, oft ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

double check: یعنی دوباره چیزی رو بررسی کنی - باز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رهگذر: Pedestrian, Wayfarer, Traveller, Vi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on sight: به محض دیدن - همون لحظه ای که دیده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سالک: سالک = رهگذر = معبر = پیاده Pedest ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

un fucking believable: همون باورنکردنی = Unbelievable که ف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پمپ بنزین: پمپ بنزین : Gas Station - Filling S ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brolly: 1. Umbrella ( adj ) 2. Brotherly ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بنزین زدن: Gas ( something ) up 🔴 to fill a v ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brotherly: برادرانه ∆ ?Can I give you some bro ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gas up: Gas ( something ) up : بنزین زدن 🔴 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

broken: بعضیا شاید فکر کنن Broken فقط به مع ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how spicy: چقدر تند ? How spicy do you want yo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

parry: to defend yourself by turning or pu ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how spicy: چقدر تند ? How spicy do you want yo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beyond description: "It means "Very much ∆ Ugly beyond ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are we eating: شام/نهار چی داریم؟ قراره چی بخوریم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be rewarded: جایزه داده شده ∆ I'll be rewarded a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what are we eating: شام/نهار چی داریم؟ قراره چی بخوریم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

afterlife: اون دنیا - جهان آخرت ∆ I'll be rewa ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the phone: پای تلفن - در حال مکالمه *He tickl ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

given: Given : داده شده - اعطا شده ∆ Freed ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you're welcome: در جواب thank you گفته میشه و یعنی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thank enough: به اندازه ی کافی تشکر کردن. اما بیش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calm down: آروم باش A : hey, kim i wanna cal ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

owe a favor: She owes me a favour : او یک لطفی ب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat someones ass: باسن کسی رو جر دادن - دهن کسی رو آس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

im sure: There was a door here : یک در اینجا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat someones ass: باسن کسی رو جر دادن - دهن کسی رو آس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pocketknife: Pocket : جیب 👖 Knife : چاقو 🔪 Poc ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump back: در این مثال یعنی همونطوری که پریدی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alone: ۱. صفت باشه میشه تنها ∆ I have been ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترس از ارتفاع: Acrophobia در این مثال یعنی همونطو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take somebody in danger: کسی را در خطر انداختن I will not ta ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترس از ارتفاع: Acrophobia در این مثال یعنی همونطو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

has it: Has it شکل پرسشی it has می باشد. مث ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

running late: دیر کردن - دیر شدن A : wake up, ge ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tutor: به معلمی میگن که خصوصی درس میده، به ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squeeze something in: 🔴 تعریف | ◀️مثال وقت باز/خالی کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

handout: A handout is something given freely ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squeeze something in: 🔴 تعریف | ◀️مثال وقت باز/خالی کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trade school: A trade school ( also known as a te ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squeeze someone in: 🔴 تعریف | ◀️مثال وقت باز/خالی/جور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cum: ۱. منی - جق ( n ) ۲. اومدن ( آب ) ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i find: از نظر من - به نظر من - احساس میکنم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paag: Phat ass Asian girls

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water bottle: بطری آب It's a fkn water bottle, it ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

streak: در دولینگو یعنی : A streak counts ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll down the window: شیشه رو بده پایین امری است. متظور ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

onetime: One - time یک صفت هست به معنی یکبار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pervasive: فراگیر، نافذ، فراگیرنده 🔴 existing ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سقف شیروانی: Hip roof Gable roof Slopin roof واح ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off the wall: 🔴 تعریف ◀️ مثال معنی : ۱. غیر عاد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tree: یک درخت از ۳ بخش اصلی تشکیل شده : ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eccentric: 🔴 tending to act in strange or unu ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slugger: اسلاگر اغلب به معنای بازیکن بیسبال ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک گیر کردن: یک گیر کردن یعنی مرتب و راست و ریست ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bug out: 1. to leave a place or situation qu ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یک گیر کردن: یک گیر کردن یعنی مرتب و راست و ریست ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

absofuckinglutely: Same as "absolutely", just a little ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all day: All day : تمامِ روز All days : تمام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gigachad: گیگاچد رو سرچ کنید عکس ادیت شده ی ی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being done: هنوز کارش تموم نشده هنوز کار داره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chad: چَد با بهتر از اون، گیگاچَد رو که س ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

being done: هنوز کارش تموم نشده هنوز کار داره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

care: یکی از معنی های عجیبش دوست داشتنه. ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ddos attack: DDOS ATTACK = distributed denial of ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

4 times: در اینطور مواقع گاهی میشه معنا کرد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ddos attack: DDOS ATTACK = distributed denial of ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lucky day: روز بخت و اقبال - روز شانس ∆ the th ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوراخ بینی: Nostril : سوراخ بینی ( دو هجایی است ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hrt: هورمون درمانی افراد ترنس ( به انگلی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سوراخ بینی: Nostril : سوراخ بینی ( دو هجایی است ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to give an oscar: اسکار دادن Damn somebody give this ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

navel: Nostril : سوراخ بینی ( دو هجایی است ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

silhouette: سایه نما یا سایه رخ یا سیلوئت ( به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

navel: Nostril : سوراخ بینی ( دو هجایی است ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foot fetish: A strong feeling of love for feet, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nasal: Nostril : سوراخ بینی ( دو هجایی است ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pronounced: ۱. تلفظ کرد ( past verb ) ۲. بسیار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شته: Aphid Superfamily of insects Aphids ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ain't nobody: از لحاظ گرامری کاملاً اشتباهه که بگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خزه: Moss : خزه Fern : سرخس Aphid : شته

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go astray: To go stray یعنی به بیراهه رفتن، از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خزه: Moss : خزه Fern : سرخس Aphid : شته

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck buddies: دوست یا آشنایی که فرد به طور منظم ب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

google extension: Meaning : Extensions are software ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck buddy: دوست یا آشنایی که فرد به طور منظم ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

google extension: Meaning : Extensions are software ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abrupt: ♠ brief to the point of rudeness; c ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to send shivers down someones spine: زهره ی کسی را ریختن - زهر ترک کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

them: 🚨 یک نکته ی مهم : In non - standa ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to send shivers down someones spine: زهره ی کسی را ریختن - زهر ترک کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

any: یک پرسش مهم ؛ بعد از any اسم باید ج ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send chills down somebody's spine: زهره ی کسی را ریختن - زهر ترک کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enjoying himself: مثلاً یه پرنده لم داده زیر آفتاب دا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

send chills down somebody's spine: زهره ی کسی را ریختن - زهر ترک کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

X: اگه بعد از عدد X بیاد، اون X به معن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

send shivers down somebody's spine: زهره ی کسی را ریختن - زهر ترک کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

halicarnassus: Ancient Carian city, present day Bo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to send chills down somebody's spine: زهره ی کسی را ریختن - زهر ترک کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shinji mikami: Japanese video game designer, direc ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to send chills down somebody's spine: زهره ی کسی را ریختن - زهر ترک کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

odds: For Pirouz and the odds of his exti ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to send shivers up somebodys spine: به جای shivers میشه chills هم گفت. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پرداخت: در دندانپزشکی پرداخت کردن یا پرداخت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to send shivers up somebodys spine: به جای shivers میشه chills هم گفت. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mag: Pulls out mag : خشاب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disassemble: اوراق کردن - از هم جدا کردن - دل و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boss: در بازی های ویدیویی به شخصیت های من ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burial: تلفظ : بِری یِل /beh. ree. uhl/ این ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

office hours: Departure point for personnel and c ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cremate: verb 🔴[ obj] : to burn ( the body ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wrap up: تمام کردن - پرونده یک کاری را بستن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utilize: 🔴 [ obj] formal : to use ( somethi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ساعات اداری: Office hours ∆ Departure point for ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seemingly: جایگزین جالبی برای apparently و obv ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

british union of fascists: اتحادیه فاشیست های بریتانیا ( به ان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obviously: Obviously Apparently Supposedly See ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قرص نصف کن: Pill splitter Pill cutter دستگاه تق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conundrum: اسم قابل شمارش 1. a confusing and d ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep me in the loop: It means "keep me informed", for ex ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ubc: "UBC refers to "The University of B ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ubc: "UBC refers to "The University of B ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pudding: پودینگ ( به انگلیسی: pudding ) یکی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muff: کوتاه شده ی Muffin که یک نوع کیک تک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quitter: کسیکه جرأت انجام و به پایان رساندن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep your mouth shut: دهنت رو بسته نگهدار، همون خفه خون م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شال: خود واژه ی شال هم انگلیسی هست SHAW ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that many: اونقدرا A : the focus group people ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that many: اونقدرا A : the focus group people ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calabasas: A very beautiful city in LA شهری بس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calabasas: A very beautiful city in LA شهری بس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take someone seriously: It's so hard to take you seriously ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take someone seriously: It's so hard to take you seriously ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cancun: شهری بسیار زیاد زیبا در مکزیک کانک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first class: I have two first - class tickets to ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waste on: ( نفله/تلف/حروم ) کردن ( بخاطر/برای ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my entire life: کل/تمام عمرم ? A : you feeling all ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my entire life: کل/تمام عمرم ? A : you feeling all ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a shit: Take a piss : شاشیدن - چُریدَن - اد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a piss: Take a piss : شاشیدن - چُریدَن - اد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a piss: Take a piss : شاشیدن - چُریدَن - اد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get in line: Fine. Just get in line : باشه فقط ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crib: the place where someone lives در Am ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do we do: What do we do دقیقاً با what should ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what do we do: What do we do دقیقاً با what should ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what kind: در مثال زیر متوجه معنی و کاربرد "wh ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vividly: VIVID In English : seeming like re ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

later: میتونه به معنی خداحافظ یا همون خداف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on me: On me یه طوریه که نمیشه براش یکی دو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look at: امروز میخوایم تفاوت بینLook after و ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look after someone: امروز میخوایم تفاوت بینLook after و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look after someone: امروز میخوایم تفاوت بینLook after و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go after: درود به همگی. امروز میخواهیم تفاوت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

woulda coulda shoulda: An expression of dismissiveness or ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

woulda coulda shoulda: An expression of dismissiveness or ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

woulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

woulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circus: Electrical Circuit : مدار الکتریکی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پریود شدن: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پریود شدن: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gets her period: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gets her period: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get my period: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get my period: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what up: What's Up = What Up = what is happe ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat ass: دهن کسی رو سرویس کردن Because the w ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat ass: دهن کسی رو سرویس کردن Because the w ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who you is: در اصل با you باید are بیاری ولی در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

who you is: در اصل با you باید are بیاری ولی در ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ketamine: یک نوع داروی بیهوشی کتامین ( به ان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ketamine: یک نوع داروی بیهوشی کتامین ( به ان ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

k hole: یک نوع داروی بیهوشی کتامین ( به ان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

k hole: یک نوع داروی بیهوشی کتامین ( به ان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

k hole: چند عکس در این رابطه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet up: Meaning : come into the presence o ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hacker: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

types of hackers: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

types of hackers: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hackers: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hackers: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whassup: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whaddup: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whaddup: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whats going on: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy meal: مک دونالد رو که میشناسید. شرکت غذای ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bluebottom butterfly: پروانه ی سه گوش نیلی که در بین موجو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what kind of: در مثال زیر متوجه معنی و کاربرد "wh ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what kind of: در مثال زیر متوجه معنی و کاربرد "wh ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indoor: خانگی Indoor cats generally live fr ...

١١ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S