A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

woulda coulda shoulda: An expression of dismissiveness or ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

woulda coulda shoulda: An expression of dismissiveness or ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

woulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

woulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circus: Electrical Circuit : مدار الکتریکی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

circuit: Electrical Circuit : مدار الکتریکی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پریود شدن: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پریود شدن: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gets her period: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gets her period: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get my period: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get my period: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what up: What's Up = What Up = what is happe ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat ass: دهن کسی رو سرویس کردن Because the w ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat ass: دهن کسی رو سرویس کردن Because the w ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who you is: در اصل با you باید are بیاری ولی در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

who you is: در اصل با you باید are بیاری ولی در ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ketamine: یک نوع داروی بیهوشی کتامین ( به ان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ketamine: یک نوع داروی بیهوشی کتامین ( به ان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

k hole: یک نوع داروی بیهوشی کتامین ( به ان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

k hole: یک نوع داروی بیهوشی کتامین ( به ان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

k hole: چند عکس در این رابطه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet up: Meaning : come into the presence o ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hacker: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

types of hackers: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

types of hackers: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hackers: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hackers: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how are you holding up: How are you? signals inauthenticity ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greeting: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whassup: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wassup: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whaddup: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whaddup: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how are you: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greetings: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whats going on: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

got: هممون معنی ( داستن ) برای این کلمه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have got: هممون معنی ( داستن ) برای این کلمه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy meal: مک دونالد رو که میشناسید. شرکت غذای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

happy meal: مک دونالد رو که میشناسید. شرکت غذای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reindeer: خیلی از افراد همه ی اینارو فقط گوزن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bluebottom butterfly: پروانه ی سه گوش نیلی که در بین موجو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bluebottom butterfly: پروانه ی سه گوش نیلی که در بین موجو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mantis shrimp: میگوی آخوندکی یا دهان پا از سخت پوس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mosquito: بیشترین قربانی از انسان را پشه ها د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what kind of: در مثال زیر متوجه معنی و کاربرد "wh ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what kind of: در مثال زیر متوجه معنی و کاربرد "wh ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indoor: خانگی Indoor cats generally live fr ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

longevity: ۱. عمر طولانی ۲. طول عمر ۳. دیرپایی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apricity: The warmth of the Sun in winter ( n ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مزید برعلت شدن: قوز بالا قوز شدن گاومون دو قلو زایی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مزید برعلت شدن: قوز بالا قوز شدن گاومون دو قلو زایی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no cap: What cap 🧢 means? Cap is slang to ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

signify: ۱. نشان . . . بودن - به معنی . . . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

check mark: Checkmark، علامت و نشانه ی استاندار ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

x mark: Checkmark، علامت و نشانه ی استاندار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

x mark: Checkmark، علامت و نشانه ی استاندار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unmarried: کسی که ازدواج نکرده است - عزب - سین ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock off: Knock out : ضربه فنی و بیهوش کردن K ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock on: Knock out : ضربه فنی و بیهوش کردن K ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beef: Beefs are conflicts expressed throu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hacktivist: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

state sponsored terrorist: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

state sponsored terrorist: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

script kiddie: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cyberterrorist: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هکتیویست: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هکتیویست: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ننه اونلی فنز دار: Onlyfans mother یک فحش جدید که به ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ننه اونلی فنز دار: Onlyfans mother یک فحش جدید که به ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جلب اعتماد: Win someone's trust

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

win trust: جلب اعتماد کردن - اعتماد کسب کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

win trust: جلب اعتماد کردن - اعتماد کسب کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

human: خطرناکترین جاندار زنده، پستاندار دو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poacher: شکارچی غیرقانونی ( یکسری حیوانات که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quetzal: پرنده ی زیبای روبه انقراضی است که ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calm him down: آرومش کنید Relax

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calm him down: آرومش کنید Relax

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

efiing: همون Fucking که حرف اولش F هست ولی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

efiing: همون Fucking که حرف اولش F هست ولی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هفت قران مابین: یعنی قرآن ازت محافظت که این اتفاق ن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هفت قران مابین: یعنی قرآن ازت محافظت که این اتفاق ن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick on: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick on someone: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick on somebody: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to pick on somebody: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to pick on somebody: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick on someone your size: ❌ شخصی را با اندازه خود انتخاب کنید ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick on someone your size: ❌ شخصی را با اندازه خود انتخاب کنید ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mgk: MACHINE GUN KELLY is an american mu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mgk: MACHINE GUN KELLY is an american mu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compromise: Compromise - Amity - Comity این ۳ ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comprise: 🚨 نکته مهم اینکه Compromise را با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distilled water: Distilled Water : آب مقطر Purified ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dignitary: آدم سرشناس و عالی مقام - شخص بزرگ م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

responses to how is your day going: روز شما چگونه می گذرد همون حالت چطو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

philanthropic: ابتدا ببینیم Philanthropy به چه معن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

giving up: دست کشیدن از - انصراف دادن - ترک کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sacrifice: ۱. به عنوان اسم، sacrifice یک کار و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dormant: به معنی خواب هست اما برای مَش قربون ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

asleep: Asleep یعنی خفته - در وضعیت خواب - ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concessionaire: شخصی یا بیزنسی که حق فروش چیزی را د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concession: ۱. حق امیتاز - امتیاز ۲. اعتراف به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worthwhile: ارزشمند - با ارزش - ارزنده *اینو با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rewarding: ۱. راضی کننده - خوشحال کننده - ایجا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precious: ۱. گرانبها - ارزشمند - ارزنده - با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cherished: چیزیکه Cherished باشه شما خیلی به ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vigorous: Strong - Powerful - Potent - Vigoro ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strong: Strong - Powerful - Potent - Vigoro ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

robust: Strong - Powerful - Potent - Vigoro ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary: اتفاقی - سرسری - خودسرانه - من درآو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haphazard: ( صفت ) اتفاقی - تصادفی - سرسری - ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

philanthropist: فرد پولداریکه از وقت و ثروت خود زده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thermostat: THERMOSTAT : ترموستات - دماپا THERM ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infuse: verb 1 [ obj] a : to cause ( a pers ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

square enix: اسکوئر انیکس ( به ژاپنی: 株式会社スクウェア・ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

square enix: اسکوئر انیکس ( به ژاپنی: 株式会社スクウェア・ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسکوئر انیکس: Square Enix Holdings Co. , Ltd. is ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسکوئر انیکس: Square Enix Holdings Co. , Ltd. is ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you never know: نمیشه گفت - نمیشه قول داد - شاید - ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mri: ⭐ CT scan : مقطع نگاری رایانه ای - ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ct scan: ⭐ CT scan : مقطع نگاری رایانه ای - ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mammography: ⭐ CT scan : مقطع نگاری رایانه ای - ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mammography: ⭐ CT scan : مقطع نگاری رایانه ای - ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترخیص: مرخص شدن از بیمارستان با کلمه ی [ ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

layman: غیر متخصص در هر زمینه ای - نادان ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ABG: ABG : Arterial blood gas ( test ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vbg: ABG : Arterial blood gas ( test ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تب سنج: در انگلیسی تب سنج و دماسنج جفتشون ر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تب سنج: در انگلیسی تب سنج و دماسنج جفتشون ر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thermometer: در انگلیسی تب سنج و دماسنج جفتشون ر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fingertip: the tip of a finger \∆/ نوک انگشت � ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infrared forehead thermometer: تب سنج غیر لمسی ( infrared forehead ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infrared forehead thermometer: تب سنج غیر لمسی ( infrared forehead ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تب سنج غیر لمسی: تب سنج غیر لمسی ( infrared forehead ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تب سنج غیر لمسی: تب سنج غیر لمسی ( infrared forehead ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pulse oximeter: پالس اکسیمتر ( Pulse Oximeter ) یا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اکسیژن سنجی خون: پالس اکسیمتری روشی غیرتهاجمی است که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اکسیژن سنجی خون: پالس اکسیمتری روشی غیرتهاجمی است که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باندینگ: دندان نوعی فرایند زیبایی دندانپزشکی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

باندینگ: دندان نوعی فرایند زیبایی دندانپزشکی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسکالپل: Sharp bladed instrument used for su ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صندلی تابوره: A taboret ( also spelled tabouret o ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

صندلی تابوره: A taboret ( also spelled tabouret o ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oxygen flowmeter: فلومتر اکسیژن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oxygen flowmeter: فلومتر اکسیژن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امالگاماتور: آمالگاماتور چیست؟ از این دستگاه برا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

امالگاماتور: آمالگاماتور چیست؟ از این دستگاه برا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اینه دندان پزشکی: Convex mirror : آینده محدب Concave ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اینه دندان پزشکی: Convex mirror : آینده محدب Concave ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرز دندانپزشکی: Dental Bur

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فرز دندانپزشکی: Dental Bur

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اکارتور: اکارتورها یا رکترتورها ابزاری هستند ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اکارتور: اکارتورها یا رکترتورها ابزاری هستند ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انقباض گر: انقباض گر یا منقبض کننده ( به انگلی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

انقباض گر: انقباض گر یا منقبض کننده ( به انگلی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نبولایزر: Drug delivery device In medicine, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نبولایزر: Drug delivery device In medicine, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

respirator: Device worn to protect the user fro ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گلوکومتر: گلوکومتر ( به انگلیسی: glucometer ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گلوکومتر: گلوکومتر ( به انگلیسی: glucometer ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all in all: روی هم رفته - در کل 🔴 considering ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مترون: a female nurse who is in charge of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مترون: a female nurse who is in charge of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فک: Pinniped/Seal : فُک - خوک دریایی Ea ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walrus: Pinniped/Seal : فُک - خوک دریایی Ea ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

manatee: Pinniped/Seal : فُک - خوک دریایی Ea ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گرد و خاک: گرد و غبار - گرد و خاک = Dust خاک و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hunnit: That's how some African Americans p ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hunnit: That's how some African Americans p ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

restaurant owner: صاحب رستوران

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

restaurant owner: صاحب رستوران

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unit number: شماره پرونده شماره واحد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unit number: شماره پرونده شماره واحد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attending physician: پزشک معالج دکتری که تو بیمارستان می ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attending physician: پزشک معالج دکتری که تو بیمارستان می ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

date of admission: تاریخ پذیرش ( در بیمارستان ) همون ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

date of admission: تاریخ پذیرش ( در بیمارستان ) همون ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخش در بیمارستان: Ward : بخش۲

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بخش در بیمارستان: Ward : بخش۲

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ward: Ward : بخش عمومی بیماران بستری Room ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

father name: Family name : نام خانوادگی Father ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

father name: Family name : نام خانوادگی Father ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mosh pit: ماشینگ ( به انگلیسی: Moshing ) که د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suicide pit: گودال یا چالت خودکشی منظور مسیر حرک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suicide pit: گودال یا چالت خودکشی منظور مسیر حرک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

faceplant: با صورت خوردن به زمین - با کله رفتن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mud pit: حوضچه لجن و کثافت Too bad you ain’t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mud pit: حوضچه لجن و کثافت Too bad you ain’t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

braindead: Brain - dead : صفت هست ۱. کسی که به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pound: معانی زیادی داره اما بنظرم مهمترینا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

layback: یعنی به پشت بخواب ( نه به شکم که شک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

restroom: ۱. اتاقی در یک ساختمان عمومی مثل بی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take dinner: شام خوردن Eat dinner = Have dinner ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take dinner: شام خوردن Eat dinner = Have dinner ...

٤ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S