پارسا حیدری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unstoppable: شکست ناپذیر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire extinguisher: کپسول آتش نشانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eleven: 11

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fort: حصار

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

design: طرح

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spouse: 1. husband 2. wife 3. mate

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roadblock: راه بند

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hibernation: خواب زمستانی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

function: ماموریت Role

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extract: عصاره

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slaveholder: Who is very hard working

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whoever: If some Wh - s plus with ever it me ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

formidable predator: شکارچی وحشتناک

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'll: I will

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull: کشیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

otherwise: Else

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang on: Wait

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pretty soon: خیلی زود

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pretty soon: خیلی زود

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

afghanistan: افقانستان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concrete foss: فسیل بتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foss: گودال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blast: انفجار

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fire extinguisher: Hand held device for extinguishing ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

police: پلیس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knew: Past form of know

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mary's: For Mary

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fult: سرزمین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salmon: 1. ماهی سالمون 2. ماهی آزاد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got him: گرفتمش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tiny: Very small

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equator: خط استوا Equator را ما equator می ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhythm: ریتم Rhythm را rhythm می نویسند ام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alright: OKAY

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there're: مخفف there are

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close one: Very near

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guess: حدس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ago: 1. before 2. in the past

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one point and six hundred and eighteen: 1, 618

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pyramids: Ejeption pyramids

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ratio: نسبت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

common location: مکان مشترک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mecca: مکه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spouse: 1. husband 2. wife 3. mate

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

river: رود رودخانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

permian: وابسته

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

triassic: تریاس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scientist: Professor

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vest: جلیقه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mission: Task

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

50 days: ۵۰ روز

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carboniferous: Containing carbon

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spire: مخروطی شدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

number 1: درجه 1

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wiz: Wizard

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hercules: هرکول

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weapon: An instrument for fighting

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weapon: An instrument for fighting

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grasshopper: 🦗🦗🦗

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

castro: فیدل کاسترو

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heron: ماهی خوار

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tortuga: جزیره تورتوگا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

features: امکانات

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

atelier: Artist's studio or workroom

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swordfish: نیز ماهی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

galapagos: Group of islands situated on the eq ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buddy: رفیق

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

minitrizer: کوچک کن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dame: Madame

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

machine: دستگاه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set: دسته

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snooze: چرت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

development: پیشرفت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

osprey: عقاب دریایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whistle: سوت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tuff: نوعی سنگ آتشنشانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unstoppable: شکست ناپذیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

syrian: Syrian : A person who lives in Syri ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settee: English word: Settee Plural : - P ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hopper: جهنده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

truster: توکل کننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

did: Past form of do

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hajj: English word: hajj Plural: - Part ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whatever: هر چه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dual: دوتایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marlin: نیزه ماهی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spread: شیوع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lizard: سوسمار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

existence: وجود هستی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

froze: منجمد شد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naptime: وقت چرت زدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monster: هیولا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

explore: کاوش کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whenever: هرگاه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assistance: معاونت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

empire: فرمانروایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

empire: فرمانروایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fang: نیش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consider: ۱. فرض کردن ۲. سنجیدن

١١ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tuscany: ناحیه توسکانی

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disaster: Bad happens

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elicit agreement: از زیر زبان کشیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quilt: لحاف

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sagittarius: Ninth sign of zodiac sign

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elicit: Slang از زیر زبان کشیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfortunately: Unluckily, unhappy

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

webcam: Camera for computer

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barbecue: کباب کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

injury: صدمه 1. Hurt ; wound ; harm , dama ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neptune: 8th eighth planet in the solar syst ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

these: Plural of this

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

host: گروه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tutu: توتو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ridiculous: Silly stupid or other meaning

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

asphalt: آسفالت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vacuum: خلا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

without: We can see planets near to us witho ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aquarius: 11th eleventh sign of zodiac sign

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gasoline: Also gasolene

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

A: First letter of English alphabet

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

E: Fifth letter of English alphabet

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

E: Fifth letter of English alphabet

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gasolene: Also gasoline

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step aside: برو کنار

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

four: 4

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

four: 4

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

five: 5

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seven: 7

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nine: 9

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twelve: 12

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twelve: 12

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thirteen: 13

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fourteen: 14

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fifteen: 15

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sixteen: 16

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seventeen: 17

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eighteen: 18

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twenty: 20

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twenty one: 21

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twenty two: 22

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twenty two: 22

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twenty three: 23

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twenty four: 24

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twenty five: 25

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twenty six: 26

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twenty eight: 28

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twenty nine: 29

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thirty: 30

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thirty: 30

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirty one: 31

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thirty one: 31

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirty two: 32

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fort: حصار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fort: حصار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sense of appreciation: احساس قدردانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quran: An Islamic book revealed by god to ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

universe: World

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zipline: زیپ لاین

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smelly: بدبو

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one fourth: Quarter

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goblin: 1. ugly mischievous Sprite, gremlin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pentagon: A shape which has 5 sides

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ridiculous: چرند

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mud puddle: چاله گل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not enough information: اطلاعات کافی نیست

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

got it: فهمیدم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

very close: خیلی نزدیک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

very close: خیلی نزدیک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ETC: Etcetera

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oh my gosh: Meand oh my god

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bookworm: 1. one who is fond of reading 2. a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

storyteller: قصه گو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

author: Writer

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

either: One or two

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

since: Before

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

can: توانستن قوطی

١١ ماه پیش

مدال‌های پارسا حیدری