مهدی کشاورز - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حافظ اصفهانی: مهندس نوآور اسپهانی در سده دهم هجری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در طی: در گذرانِ . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

میتوکندری: "راکیزه" یکی از چمها ( معانی ) واژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اژدها: نامواژه اژدها را می توان در جایگاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هورت: هُورت: زمخت، گنده، نتراشیده نخراشید ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بو کشیدن: "اشنودن" ریخت کهن بنواژهای شنودن و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرامد شدن: فرامد به جای مشتق. فرامد شدن= مشتق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

و: نویسه و واج /و/ با نام "واو"، به جز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the: درود / شناسواژه / شناسواژه یا حرف م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مشترک: هم بهره، همبست، همباز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتوماتیک وار: به طور خودکار، خودکاروار، خودبه خو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خودکار وار: به طور خودکار، خود به خود، به خودی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابرناکی: ابرناک بودن، ابری بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استرس زا: تنش زا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به طور معمول: هماره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متماثل: در انگارش ( ریاضی ) واژه "همتا" می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باز: "باز" بن کنونی کارواژه باختن به چم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تایپ: رایانگاری، رایانویسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ضرب: درود ُ سپاس # بارمان# می توان از وا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کلمن: یخدان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

علی الاطلاق: بی چون و چرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داغون: درود آیا درباره یک واژه ساده نیاز ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بخشیاب: بخشیاب به جای مقسوم علیه هم بخشیاب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گنج: درود ُ سپاس هنگامی که برخی دوستان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واکنش سریع: تند واکنش، زود واکنش گروه های تند و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بایمان: بایمان به جای قانون بایمان: بای=بن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تبادل نظر: هم نگری، هم اندیشی، رایزنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امتحان الهی: آزمون خداوندی اگر با من نبودش هیچ م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساپورت کردن: "داریدن" به جای ساپورت کردن [تو برو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

موارد: نمونه ها، باره ها در برخی موارد = ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کف: درود ُ سپاس واژه قاشق که در پهلوی و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تراتوژن: ناهنجاری زا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درشت سری: "درشت سری" ناهنجاری مادرزادی که در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سالب: "ناینده" ناینده از کارواژه ی [نایست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اقدام: اقدام به . . . کردن؟!!! کارواژه ی [ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همانژیوم: رگ توده، رگتوده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ توده: رگ توده واژه ای ست برساخته که می تو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

منتهی الارب: منتهی الارب با ارزشترین و گسترده تر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همادن: همادن= هم کردن، باهم ( جمع ) کردن، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هماده: همادن= هم کردن، باهم ( جمع ) کردن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرتسمه: نگارین، نگاشته، برنگاریده، نگار شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اعتراف: خستو شدن = اعتراف کردن/ بزرگان دانا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موهوب: بخشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عطف بماسبق کردن: پَسنِگری کردن، پسنگریستن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مکانیک: "بازنوکار" می توان از واژه ی [بازنو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دایی: درود در زبانهای ایرانی برای ژاد یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بازخیزی: بازبرخاستن، زندگی دوباره، رستاخیز، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لانگ: "یکسره" شیفت لانگ= پاس یکسره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الفبای اوستایی: "دین دبیره" الفبای اوستایی یا دین د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تشکیل دادن: فراهم کردن، سرشتن

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرانسوی: فرانکی، فرانسیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انواع: گونِگان، گوناگون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایزومرف: در زیست شناسی: جورریخت، همریخت= جان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایزومرفیسم: در زیست شناسی: جورریختی، همریختی= ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همریختی: همریختی در زیست شناسی: همانندی ساخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

واردات: درود ُ سپاس "درآیمان و فرستمان" بجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برزونامه: نویسنده ی برزونامه بر پایه ی یکی از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

علیت: " بُنابَر" واژه بُنابر آمیزه ای ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استینافا: بازنگرانه، بازبینانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استیناف دهنده: بازنگرخواه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استیناف دادن: بازنگری خواستن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تجدید نظر خواهی: بازنگری خواهی

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خراشیدن با چنگال: خشودن، خشولیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تقریظ نوشتن: پیرانوشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مسامحه کار: ولنگار، آسانگیر،

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سفچه: کُمبوزه، سفت چه، سفچه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسان گیرانه: ولنگارانه، ساده انگارانه، شلخته وار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منسوب به: پیوست شده به، پیوند شده به، پیوست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شمس الدین محمد کوسج: سراینده یا شاعر رزمی پهلوانی ( حماس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تجزیه شدن: فروشکافتن، واپاشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متعارف: آشنا، شناخته ( شده ) ، کاربردی، بهن ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اقدام: کارِش می توان این واژه را به جای ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مصراع: در سروده و چکامه می توان واژه "جُفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بایت وینگ: میان دندانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیکارسک: رِندنامه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تعریف شدن: شناسانده شده، شناسه شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گاوبندی کردن: این واژه باید ( وابندی کردن ) باشد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نامتناهی بودن: بیکرانِگی، بیمرزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارباب رجوع: آمدِگان، درخواستگر ( ان ) ، درخواست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مطلق: مطلق به چم "بی قید و شرط" و "بی چون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مطابقت: همخوانی، همترازی مطابقت از ریشه سه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

التماس: لابه، لابه کردن = التماس کردن، لُو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بیت: در سروده و چکامه می توان واژه "جُفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نخشید: نخشید نام پارسی گیاه آگلونما. رشته ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درفش گیاه: "درفش گیاه" درفش گیاه نام یک سرده ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انتوریوم: "درفش گیاه" درفش گیاه نام یک سرده ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لوکژ: "لوکَژ" نام پارسی گیاه پتوس است. ل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاشق: درود جناب باقری گرامی در گذشته ی حت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واهنگ: "واهَنگ" واج آهنگ، وازآهنگ، واهنگ. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الماسواره: الماسواره ( یا الماس گونه ) از واژه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شبه الماس: " الماسواره" الماسواره ( یا الماس گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تف سنج: "تَف سنج" گونه ای دماسنجِ سنجش از د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فسفرسان: شبتاب ماده ای ست که پس از برخورد ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کامل: درود بودن مشتقهای یک واژه در زبان ت ...

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابعاد: راستِگان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تقویت روحیه: انگیزه افزایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تقویت روابط: پیوند افزایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم شل کن: داروی روان کننده شکم و روده، داروی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رحم: زهدان = رَحِم " زَه" یا زِه، بن کنو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کربن پرتوزا: "کربن پرتوزا" به جای [رادیو کربن] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تربیت: بار آوردن، بارآوری، بارآورش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در نتیجه: به جای [در نتیجه یِ] می توان گفت: د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لق خواندن: " لق خواندن" پیشنهادیست به جای واژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صادرات: درود ُ سپاس "درآیمان و فرستمان" بجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماموریت: "کار نَوردی" واژه ماموریت که درواقع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قانع کنندگی: باور پذیری، خرد پذیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

من: درود واژه "من" با درونمایه ( مفهومِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خط مشی: شیوه نامه، دستورِ کار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اتمام حجت کردن: زنهار دادن، زنهاره دادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایورت: مِه رگ، مهرگ

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داغان: درود آیا درباره یک واژه ساده نیاز ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خاویار: درود ُ سپاس واژه "خاویار" در پارسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استاندارد: اِستانده = استاندارد، استاندارد شده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تراش: تراش بن کنونی کارواژه ی تراشیدن، از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ساعت: واژه " تَسوک" در زبان پهلوی که در پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بشقاب: شاید [بُش یا پُش یا بوش] در بشقاب ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پندار دانش: به جای جهل مرکب می توان از واژه ی ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پندار دانشیک: "پنداردانشیک" واژه ای پیشنهادی ست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خودبار: "خودبار" واژه ای پیشنهادی به جای کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عقل اول: خرد نخست، خرد فراگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شرط و شروط: اگر مگر برای من شرط و شروط تعیین نک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پی جو: واژه ی "پِی جو" را می توان به جای و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سومر: می گویند زبان سومری، پیوندی یا التص ...

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گوجه: درود ُ سپاس جناب دودانگه! در سخنی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چکش: درود ُ سپاس سرزمین شما؟! کجا هست ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دشمن: درود ُ سپاس این واژه من درآوردی جدی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غنچه: درود ُ سپاس واژه "غُن" در برخی شهره ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هجده: نوشتار درستتر این شماره ( 18 ) ، هژ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گویمان: حکایت، روایت، حدیث، قول، نقل = گویم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quote: کوت ( quote ) می تواند همریشه با وا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاد: درود ُ سپاس کاربر بالا ابتدا دم از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

معده: کومیک، کوم ( کُم ) در لری و گویشها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مجلس: می توان از کهن واژه مهستان به جای م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بستر: درود ُ سپاس کارواژه "گستردن" به چم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به فرض: گیریم که، با پذیرش به فرض درستی این ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بفرض: گیریم که، با پذیرش به فرض درستی این ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دایی: درود ُ سپاس ممکنه دوستان از بنمایه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سخت: درود ُ سپاس واژه "سخت" در زبان پهلو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زیبا: درود ُ سپاس جناب بهداروند! بگمانم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تشکیل دادن: فراهم کردن، سرشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ظریف: مو شکافانه، تیزبینانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غوزه: واژگان غوزه، کوزه، کاسه، کوس ( طبل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صادرات و واردات: درآیمان و فرستمان بجای واردات و صاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قیچی: درود ُ سپاس روانشاد استاد دهخدا و ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هناس: درود ُ سپاس زبانهای لری، لکی، کردی، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تنظیم: ساماندهی، سازماندهی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقسوم علیه مشترک: بخشیاب هموَند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تقسیم: با سپاس از سرور فرتاش به پاس کوشش و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قورمه: درود ُ سپاس اینگونه بنظر می آید که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کف: درود ُ سپاس واژه قاشق که در پهلوی و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقسوم: "بخشُده" بجای مقسوم در دانش مزداهیک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پل شهرستان: درود ُ سپاس کهنترین پل بر روی زایند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متوازی الاضلاع: همسوبر؛ نگاره ای با برها ( اضلاع ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرواژه: درود ُ سپاس "سرواژه" واژه ای ست که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دایی: درود ُ سپاس جناب رحمتلو ( البته با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تقویتی: نیروبخش، توان افزا، توانبخش مانند: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بیل: درود ُ سپاس جناب باقری! به راستی که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شبکه مربعات: "چهارخانه بندی" برای یافتن آسان جاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مرسوم: فراگیر، روامند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متداول: پرکاربرد، روامند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

معمول: معمول= شناخته شده، پرکاربرد، فراگیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گل: درود ُ سپاس دگرش واج "و" به " گ" در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دیوار: درود ُ سپاس واژه های "باره و بارو" ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باجه: به نظر می رسد که واژه "باجه" دگردیس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استدلالی: اگر واژه استدلالی، در جایگاه فروزه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ماندارین: واژه "ماندارین" که نام زبان رسمی چی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مراجعه: سر زدن، رو کردن، روی آوردن، روی آور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هزینه: درود ُ سپاس اینکه استاد دهخدا واژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کاراکتر: چهره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

متروپل: متروپل، نمادی از یک کشورداری ناکارآ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طولی: تاری، برگرفته از تار در تاروپود.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مجرای ادرار: میزراه، پیشابراه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تفسیر: بجای تفسیر، گاهی می توان از یکی از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کسور: کاستی، ریزش، کمبود می توان این واژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تعارض: همسِتیزی، هم ستیزی = تعارض ( ناسازگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترا: " تَرا" پیشوندی ست در زبان پهلوی به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قابل دفاع: پدافندپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترجمه: ترگومان، همچنین " ترگویه" و " گرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترگویه: " ترگویه" ترجمه، ترگومان برگردان، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تلویزیون: درود ُ سپاس این پنداشت که نامهای بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکعبی: " تاسی" برگرفته از "تاس" به چم مکعب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تختال: "تختال" تکه های بزرگ تاسی ( مکعبی ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسلب: "تختال" 1 - تکه های بزرگ تاسی ( مکع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نسبت به: "درباره ی" / "در سنجش با " در برخی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متبادر: گویا این واژه در پارسی همیشه در پیو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متبادر: گویا این واژه در پارسی همیشه در پیو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قشلاق: درود ُ سپاس جا گرفتن به ترکی=palave ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ورود ممنوع: راه نیافتنی، نارفتنی، نیامدنی بی در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ممنوع: در برخی واژاکهایی ( اصطلاحاتی ) که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بنظر رسیدن: به چشم آمدن، گمان رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وجود: وجود داشتن = پدیدار بودن، فراهم بود ...

١ سال پیش

مدال‌های مهدی کشاورز