تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشنهاد واژه در دانش مزداهیک ( ریاضی ) : ( پی مانده/پی ماندَن ) = ( باقی مانده/باقی ماندن ) پارسی/آلمانی/انگلیسی پی مانده/remainder / Rest . . . . . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیشنهاد واژه: پارسی= انگلیسی = آلمانی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . پی آمدن = folgen =to ensue، to follow، to succeed از چیزی پی آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

( ایوَرزیدن ) از بخش پیشوندیِ ( ای/ایو ) به چم ( یک ) و کارواژه ( وَرزیدن ) می باشد که در زبان پهلوی به معنای ( سفر کردن، مسافرت رفتن، حرکت کردن ) بو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

( ای ) یا ( ایو ) به چم ( یک ) در زبان پارسی میانه - پهلوی به عنوان پیشوندِ کارواژه بکارگیری میشد: بمانند کارواژه ( ایوَرزیدن ) به چم ( سفر کردن، مسا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بررسی واژه الفنجیدن: 1 - چنین انگاشته می شود که کارواژه ( الفنجیدن ) پس از دگرگونی آوایی در زبان بلخی پدید آمده است. ( برخی آواها در واژگان اوستایی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

واکاوی واژه سپردن /سفارش : اُسپاردن یا اُسپوردن از یک بخشِ پیشوندی و یک بخشِ کارواژه می باشد: بخش نخست: ( سِ یا اُس ) :پیشوندِ جدایی ناپذیر در زبان پ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشنهاد واژه: ویژگی در زبان پارسی با واژگانِ ( Besonderheit و Eigenschaft ) در زبان آلمانی برابر است. می توانیم در زبان پارسی به جای ( خصوصیت ) از و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه: ویژگی در زبان پارسی با واژگانِ ( Besonderheit و Eigenschaft ) در زبان آلمانی برابر است. می توانیم در زبان پارسی به جای ( خصوصیت ) از و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( aftermath = پس آیند )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارسی/آلمانی/انگلیسی ( ریخت، ریختار ) /gestalt، shape، form/Gestalt بسته به گزاره، می توان به جای Gestalt ( گشتالت ) در زبان آلمانی از واژگان ( ریخت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیشنهاد واژه می توان واژگانی چون ( فَرهِشت، فَرنهاده ) را به جای قانون به کار برد. در زبان آلمانی به قانون Gesetz می گویند که این واژه از کارواژه set ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پارسی/انگلیسی/آلمانی اَلفَنجیدن/ergeben / to yield، to give اَلفَنجِش ( همچنین: اَلفَنجه ) /Ergebnis /result، outcome، conclusion، yield از چیزی الف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پارسی/انگلیسی/آلمانی اَلفَنجیدن/ergeben / to yield، to give اَلفَنجِش ( همچنین: اَلفَنجه ) /Ergebnis /result، outcome، conclusion، yield از چیزی الف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پارسی/انگلیسی/ آلمانی ارزش گذاری ( ارزش یابی ) /Wertbestimmung /valuation

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( ( فروگشودن ) ) برابر پارسیِ واژه آلمانی ( aufloesen ) است. ( ( فروگشایی ) ) برابر پارسیِ واژه آلمانی ( Aufloesung ) است. نمونه: هنگام حل یک مسئل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پارسی / انگلیسی/آلمانی سره / echt / proper در دانش مزداهیک ( ریاضی ) ، نمونه: گردایه یِ سره/ echte Menge/ proper set

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دستِ کم = حداقل کمینه= مینیموم، حداقل دستِ بیش = حداکثر بیشینه=ماکزیمم، حداکثر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دست کم = حداقل کمینه= مینیموم، حداقل دست بیش = حداکثر بیشینه=ماکزیمم، حداکثر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دست کم = حداقل کمینه= مینیموم، حداقل دست بیش = حداکثر بیشینه=ماکزیمم، حداکثر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پارسی/آلمانی/انگلیسی بازه/interval / Intervall

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر چیزی استوار کردن = مبنا قرار دادن ( در زبان آلمانی zugrunde legen ) برای نمونه : آنها نظریه ی خود را بر فلان چیز استوار کردند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیشنهاد واژه: ( زِبَررفتن ) / زِبَررفت /زِبَرراندن ( زِبَررفتن: انتقال یافتن ) در زبان المانی هنگامیکه x به y انتقال می یابد یا تبدیل می شود می گو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه: ( زِبَررفتن ) / زِبَررفت /زِبَرراندن ( زِبَررفتن: انتقال یافتن ) در زبان المانی هنگامیکه x به y انتقال می یابد یا تبدیل می شود می گو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیشنهاد واژه: ( زِبَررفتن ) / زِبَررفت /زِبَرراندن ( زِبَررفتن: انتقال یافتن ) در زبان المانی هنگامیکه x به y انتقال می یابد یا تبدیل می شود می گو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پیشنهاد واژه: ( زِبَررفتن ) / زِبَررفت /زِبَرراندن ( زِبَررفتن: انتقال یافتن ) در زبان المانی هنگامیکه x به y انتقال می یابد یا تبدیل می شود می گو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه: coincidence = هم فِتادگی coincide = هم فِتاده بودن، هم فتاد بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

هم فِتادگی ( هم فِتادی ) = coincidence

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه: برابر پارسی coincide ( هم فِتاد ( ه ) بودن ) می باشد. هم فِتاد با چیزی بودن ( پارسی ) /coincide with sth ( انگلیسی ) /zusammenfallen m ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه: برابر پارسی coincide ( هم فِتاد ( ه ) بودن ) می باشد. هم فِتاده با چیزی بودن ( پارسی ) /coincide with sth ( انگلیسی ) /zusammenfallen ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد واژه: ( هم فِتاد ) برابر پارسی coincide ( هم فِتاد بودن یا هم فِتادن ) می باشد. هم فِتاد با چیزی بودن ( پارسی ) /coincide with sth ( انگلیس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشنهاد واژه: برابر پارسی آن نیز ( هم فِتاد بودن یا هم فِتادن ) می باشد. هم فِتاد با چیزی بودن ( پارسی ) /coincide with sth ( انگلیسی ) /zusammenfal ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه ( آریا، آریان، آرین ) و دگرریختهای آن در زبانهای گوناگون: اوِستایی:ARIIA، ARIYO پارسی باستان:ARIYA پهلوی:ERA، ERANAG، ERAN اوستی:IROE، IRON سانس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

واژه ( آریا، آریان، آرین ) و دگرریختهای آن در زبانهای گوناگون: اوِستایی:ARIIA، ARIYO پارسی باستان:ARIYA پهلوی:ERA، ERANAG، ERAN اوستی:IROE، IRON سانس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

برابر ( کتاب ) ، ( نبیگ ) هست. نسک به دیسه ی ( نسخ، نسخه ) درآمده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

( آخشیج گونه ) برابر پارسی واژه ( بسیط ) می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پارسی /انگلیسی /پارسی درنهشت، جایگزینی / Ersetzung /replacement ، substitution در نهشتن، برجای گزیدن/ersetzen/ to replace، to substitute بهتر است برا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پارسی /انگلیسی /پارسی درنهشت، جایگزینی / Ersetzung /replacement ، substitution در نهشتن، برجای گزیدن/ersetzen/ to replace، to substitute بهتر است برا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پارسی /انگلیسی /پارسی درنهشت، جایگزینی / Ersetzung /replacement ، substitution در نهشتن، برجای گزیدن/ersetzen/ to replace، to substitute بهتر است برا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارسی /انگلیسی /پارسی درنهشت، جایگزینی / Ersetzung /replacement ، substitution در نهشتن، برجای گزیدن/ersetzen/ to replace، to substitute بهتر است برا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به هیچ روی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

( آخشیج گویی ) برابرِ پارسی واژه ( تناقض، تناقض گویی ) می باشد. منبع:بنیادهای منطق نگریک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

فِتاد: مورد نمونه: در این مورد = در این فتاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارسی / آلمانی / انگلیسی دیسه نما / schema /Schema

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارسی / آلمانی / انگلیسی: چندی نما /quantifier/ Quantor چندی نما همان ( سور ) می باشد که در منطق و مزداهیک ( ریاضیات ) نیز بکار می رود. برای نمونه: ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی واژه ( اهمیت ) ، واژه ( مایه وَری ) است. در رویه 107 نبیگ بنیادهای منطق نگریک: بی از مایه وری = بدون اهمیت بدون:بی از، بی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه ( برخه ) به معنای ( کسر ) با واژگان ( برخ، برخی ) از کارواژه ( بَرخیدن=جزء جزء کردن، بخش بخش کردن، پاره پاره کردن ) همخانواده می باشد و از واژگا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

آلمانی/ انگلیسی / پارسی : conceptualization / Begriffsbildung / چم سازی ( چم پردازی، چم سازَند ) در زبان آلمانی نیز Begriffsbildung از دو واژه زیر س ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

این پیشوندِ فعلی در زبان پارسی نیاز به واکاوی دارد. نخست به دیدگاه هایِ تارنماهای گوناگون می پردازیم، سپس با نام بردن برخی کارواژه ( فعل ) ها به نابس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

سیستم=راژمان سیستماتیک=راژمند ( راژ/مند ) ( راژ ) همان ( رَج ) می باشد. سیستماتیک کردن= راژیدن ( رَجیدن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سیستم=راژمان سیستماتیک=راژمند ( راژ/مند ) ( راژ ) همان ( رَج ) می باشد. سیستماتیک کردن= راژیدن ( رَجیدن )