تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

واژه یِ "دالان" با واژه یِ اوستاییِ "دَر" به چمِ " دَریدَن، شکافتن، گسیختن" از یک بُن و ریشه است. واژه یِ "دالان" به چمِ "شکاف، دهنه" بوده است که در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه یِ "سالار" با واژه یِ "سردار" همریشه است. واژه یِ "سالار" در زبانهایِ پهلوی - پارسیِ میانه بوده است. در کارنامه اردشیر پاپکان از "اردوان سالار" ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه یِ "سالار" با واژه یِ "سردار" همریشه است. در زبانهایِ پهلوی - پارسیِ میانه واژه یِ "سالار" آمده است. در کارنامه اردشیر پاپکان نیز واژه یِ " ارد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 - " رَز" در زبانِ اوستایی به چمهایِ زیر بوده است: 1. 1 - راست کردن، به خط کردن، ردیف کردن، مرتب کردن 1. 2. - دراز کردن ( کِشیدن، کِش دادن ) ، به در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - " رَز" در زبانِ اوستایی به چمهایِ زیر بوده است: 1. 1 - راست کردن، به خط کردن، ردیف کردن، مرتب کردن 1. 2. - دراز کردن ( کِشیدن، کِش دادن ) ، به در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 - " رَز" در زبانِ اوستایی به چمهایِ زیر بوده است: 1. 1 - راست کردن، به خط کردن، ردیف کردن، مرتب کردن 1. 2. - دراز کردن ( کِشیدن، کِش دادن ) ، به در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 - " رَز" در زبانِ اوستایی به چمهایِ زیر بوده است: 1. 1 - راست کردن، به خط کردن، ردیف کردن، مرتب کردن 1. 2. - دراز کردن ( کِشیدن، کِش دادن ) ، به در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 - " رَز" در زبانِ اوستایی به چمهایِ زیر بوده است: 1. 1 - راست کردن، به خط کردن، ردیف کردن، مرتب کردن 1. 2. - دراز کردن ( کِشیدن، کِش دادن ) ، به در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - " رَز" در زبانِ اوستایی به چمهایِ زیر بوده است: 1. 1 - راست کردن، به خط کردن، ردیف کردن، مرتب کردن 1. 2. - دراز کردن ( کِشیدن، کِش دادن ) ، به در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 - " رَز" در زبانِ اوستایی به چمهایِ زیر بوده است: 1. 1 - راست کردن، به خط کردن، ردیف کردن، مرتب کردن 1. 2. - دراز کردن ( کِشیدن، کِش دادن ) ، به در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 - " رَز" در زبانِ اوستایی به چمهایِ زیر بوده است: 1. 1 - راست کردن، به خط کردن، ردیف کردن، مرتب کردن 1. 2. - دراز کردن ( کِشیدن، کِش دادن ) ، به در ...

پیشنهاد
٠

1 - ( ه ) در زبانِ اوستایی با ( س ) در سانسکریت برگردانپذیر است و پاژگونه. 2 - ( س ) در اوستایی با ( ch ) در سانسکریت برگردانپذیر است و پاژگونه. 3 ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

" وَشنَ، وَشنا ( پارسیِ باستان ) ، وَسنَ ( اوستایی ) " به چمِ " اراده، خواست" بوده است. در پارسی باستان آمده است: به "خواست و اراده یِ" اهورمزدا، من ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

" وَشنَ، وَشنا ( پارسیِ باستان ) ، وَسنَ ( اوستایی ) " به چمِ " اراده، خواست" بوده است. در پارسی باستان آمده است: به "خواست و اراده یِ" اهورمزدا، من ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

" وَشنَ، وَشنا ( پارسیِ باستان ) ، وَسنَ ( اوستایی ) " به چمِ " اراده، خواست" بوده است. در پارسی باستان آمده است: به "خواست و اراده یِ" اهورمزدا، من ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

" وَشنَ، وَشنا ( پارسیِ باستان ) ، وَسنَ ( اوستایی ) " به چمِ " اراده، خواست" بوده است. در پارسی باستان آمده است: به "خواست و اراده یِ" اهورمزدا، من ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

" وَشنَ، وَشنا ( پارسیِ باستان ) ، وَسنَ ( اوستایی ) " به چمِ " اراده، خواست" بوده است. در پارسی باستان آمده است: به "خواست و اراده یِ" اهورمزدا، من ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

" رُز، رُزیتا" واژگانی ایرانی هستند. هر نامِ ایرانی را که می جوییم، یا نوشته اروپایی یا مغولی یا . . . . آخر این بیگانه پرستی شماها را می کشد. مدر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

" رُز، رُزیتا" واژگانی ایرانی هستند. هر نامِ ایرانی را که می جوییم، یا نوشته اروپایی یا مغولی یا . . . . آخر این بیگانه پرستی شماها را می کشد. مدر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه واژه یِ " لَت" در واژگانی همچون " لَت و کوب" و " لَت و پار": ریشه یِ واژه یِ " لَت" به واژه یِ اوستایی - سانسکریتِ " کرَت krath" و " کرتی" بازمی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه واژه یِ " لَت" در واژگانی همچون " لَت و کوب" و " لَت و پار": ریشه یِ واژه یِ " لَت" به واژه یِ اوستایی - سانسکریتِ " کرَت krath" و " کرتی" بازمی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ریشه واژه یِ " لَت" در واژگانی همچون " لَت و کوب" و " لَت و پار": ریشه یِ واژه یِ " لَت" به واژه یِ اوستایی - سانسکریتِ " کرَت krath" و " کرتی" بازمی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بررسیِ واژه یِ اردبیل: "ارد یا ارتَ" که روشن است: 1 - زمین2 - پاک و اشویی و مقدس بخش دومِ " بیل" را به طور بازگشتی بررسی می کنیم. 1 - در برخی واژگان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

" سَهیستَن" با بُن کنونیِ " سَه" در زبانِ پارسیِ میانی - پهلوی به چمِ " به نظر آمدن، نمایان شدن" بوده است. این کارواژه در زبانِ پارسیِ کُنونی به دیسه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

" سَهیستَن" با بُن کنونیِ " سَه" در زبانِ پارسیِ میانی - پهلوی به چمِ " به نظر آمدن، نمایان شدن" بوده است. این کارواژه در زبانِ پارسیِ کُنونی به دیسه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

" سَهیستَن" با بُن کنونیِ " سَه" در زبانِ پارسیِ میانی - پهلوی به چمِ " به نظر آمدن، نمایان شدن" بوده است. این کارواژه در زبانِ پارسیِ کُنونی به دیسه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

" سَهیستَن" با بُن کنونیِ " سَه" در زبانِ پارسیِ میانی - پهلوی به چمِ " به نظر آمدن، نمایان شدن" بوده است. این کارواژه در زبانِ پارسیِ کُنونی به دیسه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

" سَهیستَن" با بُن کنونیِ " سَه" در زبانِ پارسیِ میانی - پهلوی به چمِ " به نظر آمدن، نمایان شدن" بوده است. این کارواژه در زبانِ پارسیِ کُنونی به دیسه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

" سَهیستَن" با بُن کنونیِ " سَه" در زبانِ پارسیِ میانی - پهلوی به چمِ " به نظر آمدن، نمایان شدن" بوده است. این کارواژه در زبانِ پارسیِ کُنونی به دیسه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

" سَهیستَن" با بُن کنونیِ " سَه" در زبانِ پارسیِ میانی - پهلوی به چمِ " به نظر آمدن، نمایان شدن" بوده است. این کارواژه در زبانِ پارسیِ کُنونی به دیسه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

" سَهیستَن" با بُن کنونیِ " سَه" در زبانِ پارسیِ میانی - پهلوی به چمِ " به نظر آمدن، نمایان شدن" بوده است. این کارواژه در زبانِ پارسیِ کُنونی به دیسه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

" سَهیستَن" با بُن کنونیِ " سَه" در زبانِ پارسیِ میانی - پهلوی به چمِ " به نظر آمدن، نمایان شدن" بوده است. این کارواژه در زبانِ پارسیِ کُنونی به دیسه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

" سَهیستَن" با بُن کنونیِ " سَه" در زبانِ پارسیِ میانی - پهلوی به چمِ " به نظر آمدن، نمایان شدن" بوده است. این کارواژه در زبانِ پارسیِ کُنونی به دیسه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

" سَهیستَن" با بُن کنونیِ " سَه" در زبانِ پارسیِ میانی - پهلوی به چمِ " به نظر آمدن، نمایان شدن" بوده است. این کارواژه در زبانِ پارسیِ کُنونی به دیسه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بررسیِ واژگانِ " هیتَن/های": در زبانِ اوستایی " ها ( ی ) ha ( y ) " به چمِ " بستَن" بوده است. مجهولی/گذشته یِ این واژه "هیتَ" بوده است ( PPfP در فرتو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بررسیِ واژگانِ " هیتَن/های": در زبانِ اوستایی " ها ( ی ) ha ( y ) " به چمِ " بستَن" بوده است. مجهولی/گذشته یِ این واژه "هیتَ" بوده است ( PPfP در فرتو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بررسیِ واژگانِ " هیتَن/های": در زبانِ اوستایی " ها ( ی ) ha ( y ) " به چمِ " بستَن" بوده است. مجهولی/گذشته یِ این واژه "هیتَ" بوده است ( PPfP در فرتو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بررسیِ واژگانِ " هیتَن/های": در زبانِ اوستایی " ها ( ی ) ha ( y ) " به چمِ " بستَن" بوده است. مجهولی/گذشته یِ این واژه "هیتَ" بوده است ( PPfP در فرتو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

بررسیِ واژگانِ " هیتَن/های": در زبانِ اوستایی " ها ( ی ) ha ( y ) " به چمِ " بستَن" بوده است. مجهولی/گذشته یِ این واژه "هیتَ" بوده است ( PPfP در فرتو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بررسیِ واژگانِ " هیتَن/های": در زبانِ اوستایی " ها ( ی ) ha ( y ) " به چمِ " بستَن" بوده است. مجهولی/گذشته یِ این واژه "هیتَ" بوده است ( PPfP در فرتو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بررسیِ کارواژه هایِ " نِهُفتَن، نِهُمبیدن ( نهومبیدن ) " در زبانِ پارسی: در زبانِ پارسیِ میانه هر دو کارواژه یِ نامبرده به دیسه هایِ " نیهوفتَن، نیهو ...