اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل های فارسی برای جستجو در فهرست ضرب المثل ها واژه خود را در بخش بالا بنویسید. فهرست از خر شیطان پایین آمدن یا پیاده شدن از خود مایه گذاشتن از خیر چیزی گذشتن از دار فنا رفتن از دل ودماغ افتادن از دماغ فیل افتاده از دنده چپ بلند شدن از دور داد می زنه از دور دل می برد از نزدیک زهره از روی کسی بالا رفتن از زیر بته درآمدن یا زیر بته عمل آمدن از سایه ی خود ترسیدن یا رمیدن از سکه افتادن از شیر مرغ تا جون آدمیزاد از صدقه ی سر کسی یا چیزی از طلا گشتن پشیمان گشته ایم مرحمت فرموده ما را مس کنید از عرش تا فرش از لام تا کام نگفتن یا حرف نزدن از ما به خیر و از شما به سلامت از ما گفتن از شما شنیدن از مار به اژدها پناه بردن از ماست که بر ماست از منبر پایین نیامدن از نا افتادن از ناعلاجی به خر می گه خانوم باجی از نخورده بگیر بده به خورده از نیش عقرب به مار غاشیه پناه بردن از هر چه بگذری سخن دوست خوشتر است از هر دستی که بدهی از همان دست پس می گیری از هر طرف باد بیاید بادش می دهد از هرچه بدش می آمد سرش آمد از هول حلیم در دیگ افتادن از کسی خاطرجمع بودن از کسی زهر چشم گرفتن یا به کسی زهر چشم نشان دادن از کفر ابلیس معروف تر بودن از کله سحر تا بوق سگ از کوره در رفتن از کوزه همان برون تراود که در اوست از کیسه خلیفه بخشیدن از کیسه ی خلیفه بخشیدن از یا ز هر طرف شود کشته سود اسلام است اس بازی اس وقس کسی درست بودن اسبش را گم کرده دنبال نعلش می گردد استخوان ترکاندن استخوان خرد کردن استخوان لای زخم استخوان لای زخم گذاشتن اسدالله خان اسگل کردن اسم بدنامی اسم پسری را روی دختری گذاشتن اسم خود را عوض کردن اسم درکردن اسم گذاشتن روی کسی اسم کسی بد دررفتن اسم کسی به چیزی دررفتن اسمش را بگو تا من صدایش کنم اسناد بستن به کسی اسکل اسکیموزی اشتهای کسی باز شدن اشتهای کسی را تیز کردن اشتهای کسی را کور کردن اشک تمساح ریختن اشک کباب موجب طغیان آتش است اشک کسی در یا توی آستینش بودن اشک کسی دم مشکش بودن اشکش دم مشکش است اصفهان نصف جهان اعصاب برای کسی نگذاشتن اعصاب برای کسی نماندن اعصاب کسی خرد یا داغان یا داغون شدن اعصاب کسی را خرد یا داغان یا داغون کردن اعصاب کسی را خط خطی کردن افاده ها طبق طبق سگ ها به دورش وق و وق افتض افسار پاره کردن افقی شدن اقبال کسی بلند بودن > 12345678910 ... <