دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ مترادف ها و متضادها با حرف گ - صفحه 6
گمشدگی
گمنام
گمنامی
گمیز
گناه
گناهکار
گنبد
گنج
گنجایش
گنجشک
گنجفه
گنجه
گنجور
گنجینه
گند
گنداب
گندزدایی
گندم
گندم گون
گنده
گنده دماغ
گندیدگی
گندیده
گنگ
گنگی
گنه کار
گه
گهر
گهربار
گهواره
گواتر
گوارا
گوارش
گوارنده
گواه
گواهی
گواهی نامه
گود
گودال
گودی
گور
گورخانه
گورستان
گورکن
گوریل
گوز
گوزن
گوژ
گوژپشت
گوژی
2
3
4
5
6
7
8