اسم دختر ترکی - صفحه 3

درخشندگی نور ماه

همراه ماه

پری دریایی

روشنایی

همانند ایل، ( ایل، سا ( پسوند شباهت ) ) همانند ایل، شبیه ایل

السانا، همانند ایل، ( = السانا )

تاب ماه

آتش ایل، زیباروی ایل، ( ایل، نار = آتش )، ( به مجاز ) موجب روشنایی و گرمای ایل

اولین ماه، اولین زیبا

دختر بسیار زیبا

طایفه من، قبیله ام

خوش قامت

ملکه مادر، عنوان زنان ارجمند، خانم، خاتون، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می س ...

گیسو

درخشان، منور، پخش کننده نور

بی بی ( ترکی ) + گل ( فارسی )، بی بی عنوانی احترام آمیز برای زنان سالخورده

بی بی ( ترکی ) + ماه ( فارسی )، بی بی عنوانی احترام آمیز برای زنان سالخورده

بی بی ( ترکی ) + ناز ( فارسی )، بی بی عنوانی احترام آمیز برای زنان سالخورده

یکدانه، یگانه

ماه صبحگاهان، ماه شرح شفق، ماه سپیده دمان، ( ترکی )، ( اَعلام ) نام شهری در کلامسی در ایالت نیور فر ...

همراه خدا

زلالی چشمه، تمیزی و پاکی، زیبایی، تمیزی و پاکی و زیبایی، تمیزی، پاکی، شبنم صبحگاهی

بی نظیز، بی همتا، تک، ( تای= لنگه، همتا و نظیر، سز = بدون )، در مجموع به معنی بی نظیر

مانند ماه

عنوانی مخصوص زنان اشراف، در دوره مغول، نام مادر سلطان محمد خوارزمشاه

موی قشنگ، نام دخترانه ترکی به معنی " موی قشنگ"

دانا، دانشمند، عاقل، خردمند

ماه ترک

گل

توت فرنگی

ملکه، شاهزاده خانم

کشتزار

یار و شریک، ( ترکی ـ فارسی ) [تاش = داش ( پسوند ترکی که شرکت، مصاحبت یا همراهی را می رساند، معادل پ ...

مادر بی همتا

نظیر و مانند مادر، ( آنا= مادر، تا= نظیر، مانند، لنگه )، لنگه ی مادر

نظیر و همتای مادر، به معنی مانند مادر

ماه مادر

ترکیب دو اسم آنا و مهر ( مادر و خورشید )

ناز مادر

مادر سر زنده

کلمه خطاب به زنان و دختران، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها ...

خانمی که از زیبایی و لطافت چون گل است، خانم ( ترکی ) + گل ( فارسی ) خانمی که از زیبایی و لطافت چون ...

خانم، کلمه خطاب به زنان و دختران، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی ...

شیرین و نمکین

آرامش مادر، عزیز مادر

پادشاه دل

باقی بماند

احساس

آرزو، آمال، خواسته، تمنا، خواهش

رز مادر

آب حیات دهنده و زندگی بخش

نا پژمردنی، بدون خزان

دختر نازدار و زیبا

کسی که خدا و بندگان خدا او را دوست دارند

بلبل

نگهبان و نگهدارنده، ( = صایین، صائین )، ( اعلام ) بخشی از نام قدیم ( سایین دژ، صایین دژ، شاهین دژ ) ...

محجوب و باحیا

هاله دور ماه و خورشید

همتای عشق

عشق

عشق و علاقه

عشق، محبت

زلف زیبا، دختری با گیسوانی بلند

سولماز، زنی که پژمرده و پیر نمی شود

مورد محبت و علاقه بسیار، محبوب

محبت

آب ها، ( سو = آب، لار ( پسوند جمع در ترکی ) )

رسمی، مقدس، موقر، محترم، با احترام، با تشریفات

ناز عشق

نسیم

با اخلاق، با نزاکت

موج

قطره

بانوی عشق

شادی

شعله آتش

عروس، زنِ پسر که عروس شده باشد، ( در ترکی ) گلین

بهار شاداب

ترلان، زیبا

نام دختر الغ بیک گورکان

دختر زیبارو

شاه ( فارسی ) + صنم ( عربی )، شاه زیبارویان، نام همسر فتحعلی شاه قاجار

ترکی از عربی صبح

صاباح ( ترکی ) + گل ( فارسی ) مرکب از صاباح ( صبح ) + گل

ماه با شکوه

قله، اوج

زینت داده شده

بی همتا

بی همتا

جواهر ماه

سرچشمه زندگی

شکوفه و غنچه

زیبا، قشنگ

دختر بس، در قدیم برای اینکه فرزند بعدی دختر نباشد روی نوزاد دختر تازه به دنیا آمده این اسم را می گذ ...

خندان