اسم دختر با حرف م - صفحه 4

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

معطر/moeattar/

عطرآگین، عطرآمیز، خوش بو، آغشته به چیزی خوشبو، ( در شیمی ) آروماتیک ( نوع خاص از ترکیب های آلی که ب ...


دختر

عربی
مفرح/mofarreh/

فرح آور، شاد کننده، شادی بخش، ( طب قدیم ) داروی مقوی قلب، شادی آور، نشاط آور، ( در پزشکی قدیم ) دار ...


دختر

عربی
مه نو/mahno/

ماه نو


دختر

فارسی
مهادا/mehādā/

مهاد، گهواره، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مِهاد، مِهاد


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مهدیان/mahdyan/

هدایت شده


دختر

فارسی، عربی
مهر تابان/mehr-taban/

خورشید درخشان


دختر

فارسی
مهینا/mahinā/

مهین، منسوب به ماه، زیباروی، بزرگترین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مهین


دختر

فارسی

کهکشانی
ماهوار/māhvār/

مانند ماه، مثل ماه، [مجاز] زیبا، نیکوروی، ماهیانه، شهریه، ( ماه، وار ( پسوند شباهت ) )، شبیه به ماه ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
محترمه/mohtarame/

محترم


دختر

عربی
ملائک/malā’ek/

ملک، فرشتگان، ( عربی ) ( جمعِ مَلَـک و مَـلأک )، ( در گفتگو ) ( به مجاز ) فرشته


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
مناهل/manahal/

چشمه ها


دختر

عربی
مهرافزا/m.-afzā/

افزاینده محبت، آن که بر مهر و محبت خود بیفزاید، مهر افزاینده، مهر فزاینده، آن که به محبت و مهربانی ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
ماهینه/māhine/

منسوب به ماه، ( به مجاز ) زیبا و دوست داشتنی، ( ماه، اینه ( پسوند نسبت ) )، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مجلله/mojallale/

دارای بزرگواری و عظمت و قدرت و شوکت و جلال، باشکوه و باجلال، دارای بزرگواری، عظمت، قدرت، شوکت و جلال


دختر

عربی
محبه/mohebbe/

دوستدار


دختر

عربی
محتشمه/mohtašame/

دارای حشمت و شکوه، ( عربی ) ( مؤنث محتشم )، ( محتشم، و


دختر

عربی
محیان/mehyan/

وقت و هنگام چیزی


دختر

فارسی
مرمری/marmari/

منسوب به مرمر، ساخته شده از مرمر یا از جنس مرمر، به رنگ مرمر، ( مرمر، ی ( پسوند نسبت ) )، ساخته شده ...


دختر

فارسی

طبیعت
مهاندخت/mehān dokht/

دخترِ بزرگان، ( به مجاز ) بزرگ زاده، ( مِهان، دخت = دختر )، ( اَعلام ) مادر فیروزبن مهران دختر یزدا ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
مهروی/mah ruy/

مه رو، ماه روی، که رویی چون ماه دارد، ( مجاز ) زیبا و جمیل، ( = مَهرو )، ( مَهرو


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مولیان/moliyān/

بندگان، نام رودخانه ای در بخارا، تلفظ عامیانه ی موالیان به معنی بندگان، ( اعلام ) ( = جوی مولیان ) ...


دختر

عربی

طبیعت
موهبه/muhebe/

آنچه به کسی ببخشند، بخشش، دهش، ( عربی، مَوهَبَة ) هر چیز ارزشمندی که به کسی بخشیده می شود یا او از ...


دختر

عربی
میناگون/m.-gun/

سبز رنگ، به رنگ مینا، ( به مجاز ) زیبا و با طراوت، ( مینا، گون ( پسوند شباهت ) )، مانند مینا، شبیه ...


دختر

فارسی

پرنده، طبیعت، گل
میناوش/m.-vaš/

جلا داده و صیقل شده، شبیه به شیشه ٔ کبود، ( مینا، وش ( پسوند شباهت ) )، مانند مینا، شبیه به مینا، م ...


دختر

فارسی

پرنده، طبیعت، گل
ماداک/madak/

سرخوشی


دختر

سانسکریت
مادیا/madiya/

نام همسر آخرین پادشاه ماد


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
مارتینا/martina/

گل سرخ


دختر

لاتین
ماریسا/marisa/

مانند حضرت مریم ( س )


دختر

فارسی، عبری
ماشگانا/mashgana/

مهربان، ناز، شیرین، از گذشته های بسیار قدیم در روستاهای آذربایجان شرقی مرسوم بوده است


دختر

ترکی
مامکان/māmakān/

مامک، مادر، خطاب محبت آمیز به فرزند دختر، ان ( نسبت ) ) منسوب به مامک


دختر

فارسی
مانا دخت/m.-dokht/

دختر ماندنی و پایدار، ( مانا = ماندنی و پایدار، دخت = دختر ) دختر ماندنی و پایدار


دختر

فارسی
مانتره/mantre/

سخن اندیشه برانگیز


دختر

اوستایی
ماندخت/mandokht/

دختر جاویدان


دختر

فارسی
مانل/manel/

بمان برایم


دختر

مازندرانی
مانلیا/manelia/

پری دریایی


دختر

مازندرانی
مانوشا/manusha/

نام یک کوه، نام یکی از کوههای سلسله جبال البرز که منوچهر پادشاه پیشدادی در آن بدنیا آمد


دختر

کردی
مانیتا/manita/

مانند زندگی ماندگار


دختر

فارسی
مانیدا/manida/

مانند مادر جاودان


دختر

لری
مانیشا/manisha/

هوش


دختر

سانسکریت
مانیکا/manika/

ماه خوب و زیبا


دختر

فارسی

کهکشانی
ماه بانو/mahbanu/

بانوی ماه، زنی که چون ماه می درخشد


دختر

فارسی
ماه بخت/m.-bakht/

( به مجاز ) کامیاب و خوشبخت، سفیدبخت


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
ماه به

بهتر از ماه


دختر

فارسی
ماه بی بی

ماه ( فارسی ) + بی بی ( ترکی ) بانویی که چون ماه زیبا و نورانی است


دختر

فارسی، ترکی
ماه پرن

زیبا و لطیف چون ماه و پرند


دختر

فارسی
ماه ثمین/mah-samin/

ترکیب دو اسم ماه و ثمین ( دختر زیباروی و با ارزش )


دختر

فارسی، عربی
ماه خاتون

بانویی که چون ماه زیباست


دختر

فارسی
ماه زیور

زیور و زینت ماه


دختر

فارسی
ماه سا/m.-sā/

چون ماه، به سان ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( ماه، سا ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
ماه ستی/m.-satti/

ترکیب دو اسم ماه و ستی ( زیبا و بانو )، ( ماه، ستّی ( مخفف سیدتی ) ) ماه خانم، ماه بانو


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
ماه سمن/mah saman/

ماه لطیف


دختر

فارسی
ماه شاد/m.-šād/

ترکیب دو اسم ماه و شاد ( زیبا و خوشحال )، ( به مجاز ) خوش سیمای شادمان، خوش سیمای خوشحال، مرکب ازما ...


پسر، دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
ماه فروز/m.-foruz/

ترکیب دو اسم ماه و فروز ( زیبا و تابش )، افروزنده ی ماه، روشن کننده ی ماه، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
ماه فروغ/m.-foruq/

ترکیب دو اسم ماه و فروغ ( زیبا و روشنی )، فروغ و روشنایی ماه، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
ماه نیلا/m.-nilā/

ترکیب دو اسم ماه و نیلا ( زیبا و آبی دریا )، ( فارسی ـ سنسکریت ـ فارسی )، ماه کبود رنگ، ماه آسمان ک ...


دختر

فارسی، سانسکریت

طبیعت، کهکشانی
ماهایا/mahaya/

مادر خورشید و ماه


دختر

ارمنی، سانسکریت
ماهتا/māhtā/

همتای ماه، لنگه ماه، ( به مجاز ) زیبارو، مهتا، مانند ماه


دختر

فارسی

کهکشانی
ماهتاج/mah-taj/

آن که تاج او چون ماه می درخشد


دختر

فارسی

کهکشانی
ماهتیسا/mahtisa/

ماه تنها، اسمی است مازندرانی، در گویش مازندران ماه تنها


دختر

فارسی، مازندرانی

کهکشانی
ماهتینار/mahtinar/

ماه تنها


دختر

مازندرانی
ماهدیس/mahdis/

آن که مانند ماه زیباست


دختر

فارسی

کهکشانی
ماهریز/m.-riz/

ریزنده ماه، ( به مجاز ) زیباروی، ( ماه، ریز= جزء پسین بعضی از کلمه های مرکّب به معنی «ریزنده» )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
ماهزاد/mahzad/

زاده ماه، زیبا


دختر

فارسی
ماهسار/mahsar/

مانند ماه


دختر

فارسی
ماهگل/mah-gol/

آن که چون ماه و گل زیباست، زیبا روی، ان که چون ماه و گل زیباستف زیبا روی


دختر

فارسی

طبیعت
ماهلی/mahli/

صاحب ماه


دختر

ترکی، فارسی

کهکشانی
ماهلین/mahlin/

هاله ماه


دختر

فارسی
ماهم/maham/

ماه من


دختر

ترکی
ماهنا/mahna/

عشق سوزان، شور عشق


دختر

فارسی

کهکشانی
ماهنور/mah-nur/

دارای درخشش ماه


دختر

فارسی، عربی

کهکشانی
ماهیدا/mahida/

ماه مادر


دختر

لری، فارسی
ماهیسا/mahisa/

نوع خاصی گل زیبا و ظریف و کمیاب


دختر

فارسی

گل
مایابانو/maya-bano/

الهه بهار و حاصلخیزی


دختر

یونانی
متانه/matāne/

وقار و سنگینی، [قدیمی] محکم بودن، [قدیمی] نیرومندی، پایداری، استواری، متانت


دختر

عربی
مجیبه/mojibe/

مونث مُجیب، پاسخ گو، روا کننده حاجت


دختر

عربی
مجیده/majide/

بزرگوار، بلند مرتبه


دختر

عربی
مجیرا/mojirā/

مجیر، پناه دهنده، ( عربی ) ( مؤنث مجیر )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
محدثه زهرا/m.-zahrā/

ترکیب دو اسم محدثه و زهرا ( سخن گو و روشن تر )، از نام های مرکب، ه محدّثه و زهرا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
محیا 2/mohayyā/

صورت، رخساره، چهره


دختر

عربی
مدیحا/madiha/

ستایش


دختر

عربی
مرجان چهر/m.-čehr/

ویژگی آن که چهره اش مثل مرجان سرخ گون است، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

فارسی، عربی

طبیعت
مرجان دخت/m.-dokht/

دختر مرجان گونه، دختر سرخ گون، ( به مجاز ) زیبارو، ( مرجان، دخت = دختر )


دختر

فارسی، عربی

طبیعت
مرجان رخ/m.-rokh/

مرجان چهر، زیبارو، آنکه چهره اش مانند مرجان سرخ گون باشد، ( = مرجان چهر )


دختر

فارسی، عربی

طبیعت
مردآوند/mard-avand/

نام دختر کوچک یزدگرد پادشاه ساسانی


دختر

فارسی
مرسانا/Mer.sā.nā/

هدیه خداوند، هدیه ی خدا


دختر

عبری
مرسَنا/mersana/

لطف خدا مهر خداونی


دختر

عبری
مروئه/maroee/

هویدا، پیدا، آینه


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
مرکا/mareka/

مرمر


دختر

مازندرانی
مریلا/merila/

شادی و شعف


دختر

عبری
مشکات الزهرا/meškātozzahrā/

ترکیب دو اسم مشکات و زهرا ( مکان نورانی و درخشنده روی )، ( عربی ) از نام های مرکب، مشکات و زهرا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
مشکین دخت/m.-dokht/

دختر مُشک آلود و معطر، یا دختر سیه موی، ( به مجاز ) جذاب و دل انگیز، ( سنسکریت ـ فارسی )، دختر مشک ...


دختر

فارسی، سانسکریت

طبیعت
مشیما/mašimā/

منسوب به مَشیم، ( به مجاز ) زیبارو، ( عربی ـ فارسی ) ( مَشیم = باخال و دارای خال، ا ( پسوند نسبت ) ...


دختر

فارسی، عربی
معززه/mo‛azzaze/

معزز، گرامی، ارجمند، بزرگوار، مؤنث معزز


دختر

عربی
ملانیا/melaniya/

تاریک


دختر

یونانی
ملدا/melda/

جوان


دختر

ترکی
ملورینا/melorina/

مروارید در صدف


دختر

فارسی
ملک آفرین

ملک ( عربی ) + آفرین ( فارسی ) مرکب از ملک ( سرزمین ) + آفرین ( آفریننده )


دختر

فارسی، عربی
ملک تاج

ملک ( عربی ) + بانو ( فارسی ) شاه بانو


دختر

فارسی، عربی
ملک شاد/malak šād/

زیباروی شاد، فرشته روی شادمان، شاداب و زیبا


دختر

فارسی، عربی
ملینا/melina/

گل سپید کوچک، عسل، رنگ گل بهی، همچنین نوعی گل


دختر

لاتین



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر