اسم دختر با حرف ا - صفحه 2

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

آناهید/ānāhid/

آناهیتا، الهه پاکی، بی آلایش، الاهه پاکی، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صو ...


دختر

اوستایی، فارسی

طبیعت، کهکشانی
آیسانا/āysānā/

همچون ماه، ماه وش، ( مجاز ) زیبارو، ( ترکی ـ فارسی ) ( آی = ماه، سان ( پسوند شباهت )، ا ( اسم ساز ) ...


دختر

ترکی، فارسی

طبیعت، کهکشانی
آیتک/āytak/

ماه تنها، ماه بی همتا، ( مجاز ) زیبارو، ( ترکی ـ فارسی )، مانند ماه


دختر

ترکی، فارسی

طبیعت، کهکشانی
الماس/almās/

سخت ترین ماده ی طبیعی است و کاربردهای تزیینی و صنعتی دارد، ( مجاز ) شمشیر، ( از یونانی )، ( در مواد ...


دختر، پسر

فارسی، یونانی

طبیعت
السانا/elsānā/

مثل ایل، مثل مردم ایل و شهر و ولایت، چون خویشان، اصیل، خانواده دار، ( ترکی ـ فارسی ) [ال = آل، شهر ...


دختر

ترکی، فارسی
ابریشم/ābriša (o) m/

رشته ای که از تارهای پیله برای دوختن و بافتن سازند، حریر، نوعی ساز زهی، ( پهلوی )، ( در گیاهی ) گلی ...


دختر

فارسی، پهلوی، عبری

طبیعت
الیکا/elikā/

هل، قاقله ی صغار، شکوفه، ( سنسکریت )، هیل [= هِل، دانه ی معطر گیاهی از تیره ی زنجبیلی ها]، ( در هند ...


دختر

مازندرانی، عربی، سانسکریت، فارسی

طبیعت
الیا/alyā/

شحم المرج، گل خطمی صحرایی، ( یونانی )، الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و د ...


دختر، پسر

عربی، یونانی، عبری

طبیعت، گل
افشان/afšān/

افشاننده، پریشان، پراکنده، آشفته، پاشان، ریزنده، آشفته و پریشان چنان که زلف، ( در گیاهی ) ویژگی ریش ...


دختر

فارسی
آرتینا/ārtinā/

آرتین، ا ( پسوند اسم ساز ) )، منسوب به آرتین، و


دختر

فارسی
آصفه/āsefe/

آصف، بادتدبیر و خردمند، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به آصف، ه آصف، ( منسوب به آصف )، مونث آصف، مشاور ...


دختر

فارسی، عربی
آوات/āvāt/

آرزو، خواسته، ( در کردی ) به معنی آرزو، در زبان کردی به معنی آرزو


پسر، دختر

کردی
آلما/ālmā/

سیب، درخت سیب جنگلی، [درخت سیب جنگلی را در رودسر سیب، هسیب و هسی و در توالش سف و در ارسباران و آستا ...


دختر

ترکی

طبیعت
اسنا/asnā/

بلندتر، عالی تر، ارفع، بزرگوار کردن، بلندمرتبه کردن


دختر

عربی
ایل ناز/il nāz/

افتخار ایل، نازنین ایل، ( ایل، ناز = افتخار، نوازش، زیبا )، مورد نوازش ایل، ایل ( ترکی ) +ناز ( فار ...


دختر

ترکی، فارسی
ارمغان/armagān/

هدیه، تحفه، سوغات، رهاورد، تحفه ای که از جایی دیگر برند، ره آورد


دختر

ترکی
افرا/afrā/

( به مجاز ) خوش قامت و زیبا، کلمه تحسین به معنی آفرین، مرحبا، نام نوعی درخت، ( در گیاهی )، درختی از ...


دختر

فارسی

طبیعت
آمیتیس/āmitis/

نام دختر خشایار پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) شاهدخت ایرانی دختر هووخشتر ( شاه ماد ) و نوه ی کیاکسار پ ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
اطهره/athare/

زن پاک از القاب حضرت فاطمه میباشد، ( اطهر، ه ( پسوند نسبت ) ) منسوب به اطهر


دختر

فارسی، عربی
اطهر/athar/

پاکیزه ترین زن، پاکدامن ترین بانو، ( در قدیم ) پاکیزه تر، پاک تر، طاهرتر


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
آیین/āyin/

روش، رسم، شیوه ی مناسب و مطلوب، کیش، دین، ( در قدیم ) جلال و شکوه، عادت و خوی، ( = آئین )، آئین، دی ...


پسر، دختر

فارسی
آوان/āvān/

سرسبزی، شادابی، آباد، وسیع، آبادان، مُزد، زیاد


دختر

کردی

طبیعت
انیسا/anisā/

بانوی همدم، دختری که مونس انسان است، ( اَنیس، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به اَنیس، ( عربی ـ فارسی ) ...


دختر

فارسی، عربی
آیلر/āy lar/

جمع ماه، زیبارو، ماه ها


دختر

ترکی

کهکشانی
انار/aban/

میوه ای خوراکی با دانه های قرمز یا سفید فراوان و مزه ترش یا شیرین، انار


دختر

فارسی

طبیعت
ادیبه/adibe/

موٌنث ادیب، ( مؤنث ادیب )


دختر

عربی
ایرانه/irāne/

مربوط به ایران، ایرانی، منتسب به ایران زمین، ( ایران، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به ایران، ( ایران + ...


دختر

فارسی
الیانا/elyānā/

نیکی، هدیه، مأنوس، دوست داشتنی ایل، نیکی و هدیه، ( به مجاز ) به معنی مأنوس، دوست داشتن ایل، دوست مش ...


دختر

ترکی
آگرین/āgarin/

آتشین، آذرین، بسیار شجاع و پرکار، ( در کردی ) کنایه از آدم بسیار شجاع و پرکار است، به رنگ آتش


دختر

کردی
ایل ماه/il māh/

زیباروی ایل، ( ایل، ماه ) ( به مجاز ) زیباروی ایل


دختر

ترکی، فارسی

کهکشانی
آسو/āsu/

افق طلایی، آهو، شتاب، کوشا، ( در کردی ) به معنی افق طلایی، ( در پهلوی ) صورت پهلوی واژه ی «آهو»، ( ...


دختر، پسر

کردی، پهلوی، اوستایی
آیگین/āygin/

دارنده و همراه ماه، زیبا روی، ایل زیبا، ( آی = ماه، گین = جزء پسین بعضی از کلمه های مرکّب به معنی د ...


دختر

ترکی، کردی، فارسی

کهکشانی
آلاله/ālāle/

شقایق، لاله، ( در گیاهی ) گیاهی است از تیره ی آلاله ها، لاله ی نعمان، لاله ی قرمز، گلی به رنگ زرد س ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
آدینه/ādine/

روز جمعه، آخرین روز هفته، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند آدینه م ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آیرین/āyrin/

آگرین، آتشین، آذرین، بسیار شجاع و پرکار، آهرین


دختر

کردی، فارسی
انتصار/entesār/

کمک کردن، یاری یافتن، نصرت یافتن، پیروزی یافتن، ( در قدیم ) یاری دادن، داد ستدن


دختر

عربی
آیتن/āy tan/

ماه بدن، ماه پیکر، برابر با ماه، ( به مجاز ) زیبارو، به معنی ماه بدن، آی ( ترکی ) + تن ( فارسی ) مه ...


دختر

ترکی، فارسی

کهکشانی
آرمینه/ārmine/

منسوب به آرمین، ( آرمین، ه/، e/ ( پسوند نسبت ) )، ( آرمین + ه/، منسوب به آرمین آرمین، ارمنی، دختر ا ...


دختر

فارسی، ارمنی
انوشه/anuše/

جاویدان، شادمان، خوشحال، از شخصیتهای شاهنامه، جاوید، باقی، پایدار، ( در حالت قیدی ) به طور همیشگی، ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
ایمانه/imāne/

منسوب به ایمان، باور، گرایش، اعتقاد، ( ایمان، ه ( پسوند نسبت ) )، م ایمان


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
آینه/āyene/

شیشه تصویرنما، آیینه، ( = آیینه و آئینه )


دختر

فارسی
آلینا/ālinā/

زیبا و سرخ روی


دختر

فارسی
افروزه/afruze/

افروز، شهاب، تابان و سوزاننده، آنچه بدان آتش گیرانند، آتش گیره


دختر

فارسی
ابتهاج/ebtehāj/

شادمانی، شادی، خوش و خرم، شادن شدن، خوشی


دختر، پسر

عربی
آمین/āmin/

برآور، بپذیر، اجابت کن، از نام های خداوند، از نامهای خداوند جل شأنه، [معمولاً پس از دعا بر زبان می ...


پسر، دختر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
اکرام/ekrām/

بزرگداشت، احترام کردن، گرامی داشتن، احسان، حرمت، از واژه های قرآنی


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
آیشین/āy šin/

مانند ماه، ماهوار، ( به مجاز ) زیبا، به معنی مثل و مانند ماه و ماهوار، شبیه ماه


دختر

ترکی

کهکشانی
اردیبهشت/'ordibeheSt/

نام دومین ماه از سال خورشیدی، نام سومین روز از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام فرشته ای که نماینده پ ...


دختر

فارسی

طبیعت
الوان/alvān/

رنگ ها، نوع ها، رنگارنگ، رنگین، ( در قدیم ) گوناگون، گونه گون، ( در قدیم ) اقسام، انواع، ( اَعلام ) ...


دختر

عربی
ارشین/aršin/

دوست ترین، دوست داشتنی، نام یکی از شاهدخت های با درایت هخامنشی، ( اَعلام ) نام یکی از شاهدخت های هخ ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آیشن/āy šen/

همانند ماه، ( به مجاز ) زیبا رو، شبیه ماه


دختر

ترکی

کهکشانی
آرا/ārā/

آراستن، زیور، زینت و آرایش، آرایش کننده، آراینده، ( مخفف آراینده )، [این واژه با واژه ی عربی آرا ( ...


دختر

فارسی
ازهار/azhār/

شکوفه ها، گل ها


دختر

عربی

طبیعت، گل
آسمان/ās (e) mān/

عالم بالا، درگاه قدس خداوند، عالم غیب، جایگاه فرشتگان، سپهر، فضای لایتناهی که منظومه ها و صورت های ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
آیلی/āyli/

بانوی ایرانی، مهتاب


دختر

ترکی
ایپک/ipak/

حریر، ابریشم، ابریشمی، ( به کسر پ ) ابریشم نرم و لطیف


دختر

ترکی
آنالی/ānāli/

دارنده مهر و محبت، [از دو جزء آنا ( مادر )، پسوند نسبت ساز ( لی ) ]، دارنده ی محبت، برخوردار از محب ...


دختر

ترکی
آیتکین/āy takin/

مانند ماه، غلام ماه


دختر، پسر

ترکی

کهکشانی
آلین/ālin/

سرخ گون، قرمزرنگ، ( آل= سرخ، ین ( پسوند صفت ساز ) )، ( اَعلام ) ( در قدیم ) نام روستایی در مرو، سفل ...


دختر

ترکی
ایل آی/il āy/

زیبارویی از ایل و قبیله، ماه ایل، ماه قبیله


دختر

ترکی
آیما/āymā/

ماه من، زیبارو، ( آی= ماه، ما= مخفف ماه )، ماهرو، ( ترکی ـ فارسی ) ( آی = ماه + ما = مخفف ماه )، مج ...


دختر

ترکی، فارسی

کهکشانی
اندیشه/andiše/

فکر، اندیشه، آنچه از اندیشیدن حاصل می شود، ( در قدیم ) توجه، غم خواری، آنچه حاصل اندیشیدن است


دختر

فارسی
اخلاص/ekhlās/

خلوص نیت، پاک بودن، بی آلایشی، دوستی خالص داشتن، خلوص نیت داشتن، عقیده داشتن، عقیده پاک داشتن، اراد ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
الفت/olfat/

دوستی، همدمی، خو گیری، انس، محبت، عادت کردن به کسی ( چیزی ) همراه با دوست داشتن ِاو ( آن )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
اروین/arvin/

تجربه، امتحان، ( = آروین )، ( آروین، آزمون


پسر، دختر

فارسی
احیا/ahyā/

زندگی، زندگان، زندگی از نو، خاندان ها، قبیله ها، نامی برای شبهای نوزدهم، بیست و یکم، و بیست وسوم ما ...


دختر، پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آسیا/āsiyā/

بزرگترین قاره، ( اَعلام ) بزرگترین قاره از قاره های پنج گانه جهان


دختر

یونانی

کهکشانی
انسی/ensi/

مربوط به انس، انسان، ( اِنس = انسان، بشر، ی ( پسوند نسبت ) )، انسانی، ( در قدیم ) فردی از انس


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
آفریده/āfaride/

مخلوق، بشر، انسان، آدمی، خلق شده، از نیستی هست گردیده


دختر

فارسی
آنسه/ānese/

زن نیکو، دختر خانم، زن نیکو زبان، انس گیرنده، همنشین نیکو، ( مؤنث آنس )، مانوس، خو گیرنده


دختر

عربی
آدلیا/ādliyā/

مشهور، نامدار، ( به مجاز ) دختری که به لحاظ زیبایی مشهور و نامی است، ( آدلی= نامی، ا ( پسوند نسبت ) ...


دختر

ترکی، فارسی
آسانا/āsānā/

دختر زیبا


دختر

فارسی
ارنیکا/arnikā/

آریایی نیکو رفتار، آریایی خوب و زیبا، آریایی نیکو کردار


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
آتاناز/ātā nāz/

افتخار پدر، موجب آسایش و شادکامی پدر، عزیزِ پدر، دختر نازنین بابا


دختر

ترکی، فارسی
آینا/āynā/

بانوی سپید چهره، ( به مجاز ) زیبارو، ( ترکمنی ) به معنی آیینه، ( ترکی ) آیینه، آبگینه، شیشه، شفاف، ...


دختر

ترکی
آدینا/ādinā/

منسوب به آدین، دارای زیور، زینت و آرایش، ( به مجاز ) زیبا، ( آدین = آذین، ا ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی
آیسونا/āy sonā/

مرغابی ماه گونه، ( به مجاز ) زیبارو، اردک وحشی چون ماه


دختر

ترکی

پرنده، کهکشانی
احسانه/ehsāne/

منسوب به احسان، بخشش، خوبی، نیکی، ( احسان، ه ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی، عربی
آسا/āsā/

آسودن، آسایش دهنده، وقار، ثبات، آراینده، ( در قدیم ) شکل و شمایل، زیور مایه زیبایی و آرایش، وقار و ...


دختر

فارسی
آشتی/āšti/

دوستی و پیوند دوباره بعد از رنجش و آزردگی، سازش و صلح، آرامش، رنجشی را فراموش کردن، پس از قهر از نو ...


دختر

فارسی
آریاناز/āriyā nāz/

مایه ی افتخار نژاد آریایی، مظهر زیبایی و جمال نژاد آریایی، موجب فخر و مباهات قوم آریایی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
آیگل/āy gul/

درخشان مانند ماه و زیبا مانند گل، گل ماه، ماه گل، گل زیبا چون ماه، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف


دختر

ترکی، فارسی

گل، کهکشانی
ایلقار/il qār/

عهد و پیمان، عهد بستن


پسر، دختر

ترکی
آیتا/āitā/

مانند ماه، دختر زیبا رو، ( آی = ماه، تا= نظیر، مانند، لنگه )، نظیر و مانند ماه، لنگه ی ماه، ( به مج ...


دختر

ترکی، فارسی

کهکشانی
ایدا/iydā/

آیدا، شاد خوشحال، یاری نمودن


دختر

ترکی
آرامش/ārāmeš/

آسایش، راحتی، صلح، امنیت، وقار و طمأنینه، ( اسم مصدر از آرامیدن و آرمیدن )، فراغت، راحت، آشتی، ایمن ...


دختر

فارسی
آیینه/āyine , ā’ine/

جسمی شفاف و منعکس کننده صورت اشیا، ( = آیینه و آینه )، سطح صاف و صیقل یافته شیشه ای یا فلزی که تصوی ...


دختر

فارسی

هنری
ادنا/adnā/

کمترین، نازلترین، جزئی ترین، ( ادنی )، از واژه های قرآنی، پایین تر، پایین ترین، به فتح الف


دختر، پسر

عربی، فارسی
اریکا/erikā/

نخل هندی، فوفل، شاهزاده، پوفل، درختی از تیره ی نخل ها که در مناطق گرم آسیا می روید، ( در عربی ) فوف ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
آرنوش/ārnuš/

ایرانی جاوید، آریایی، ( آر = آریایی، ایرانی، نوش = جاوید ) روی هم به معنی ایرانی و آریایی جاوید


دختر

فارسی
آرنوشا/ārnušā/

آریایی جاویدان، ( آرنوش، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به آرنوش، ایرانی جاوید، مرکب از آر به معنای آریا ...


دختر

فارسی
آوید/āvid/

خرد، عقل، دانش، [در زبان اوستایی کلمه های «آوید، وید، ویدا» هر سه به یک معنی به کار رفته است]، عقل ...


دختر، پسر

اوستایی، فارسی
ایرن/iren/

گونه ای دیگر از واژه ایران، گونه ای دیگر از واژه ی ایران، گ ایران، ایران، نام ملکه روم شرقی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
اریسا/arisā/

معرب ایرسا، گل زنبق زیرشاخه گل سوسن، ( = ایرسا )، ( ایرسا


دختر

عربی، یونانی

طبیعت، گل
ارکیده/orkide/

نوعی گل سرخ و صورتی، گیاهی از خانواده ثعلب، ( در گیاهی )، گلی به شکل های غیرعادی و رنگ های درخشان، ...


دختر

فرانسوی، فارسی

گل
انوشا/anušā/

جاویدان، شادی، خوشحالی، بی مرگ و جاویدان، شادی و خوشحالی و شادمانی، همچنینن ماندنی و جاودانه، صورتی ...


دختر

فارسی
آریستا/āristā/

زیبا، مانند عروس، زیبا و خوشکل مانند عروس، مرکب ازآریس به معنای عروس و تا پسوند مشابهت


دختر

فارسی
آذرنوش/āzar nuš/

نوش آذر، نام آتشکده دوم، ( اَعلام ) ) ( در شاهنـامه ) «نوش آذر» آمده و آن نام آتشکده ای است در بلخ ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
انفال/anfāl/

هشتمین سوره قرآن، غنیمت دادن، سوره ی هشتم از قرآن کریم دارای هفتاد و شش آیه، اموال عمومی


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
آماندا/āmāndā/

در امان تو، در پناه تو، در امان


دختر، پسر

ترکی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر