اسم دختر با حرف ج
زن زیبا، نیکو، نیکو سیرت، پسندیده، جمیل، ( اَعلام ) جمیله بانوی آواز خوان و موسیقیدان عرب از مردم م ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی جواهر
گوهرها، سنگ ها و زیورآلات قیمتی و زینتی، هر یک از سنگهای گران بها مانند یاقوت و زمرد، ( به مجاز ) آ ...
دختر
عربی
طبیعت جیران
آهو، غزال، چشمِ زیبا، ( به مجاز ) معشوقِ زیبا
دختر
ترکی، مغولی
طبیعت جهان
کیهان، عالم، گیتی، دنیا، ( به مجاز ) فرهنگ، نمادی برای بزرگی و عظمت، مردم دنیا و زندگی، ) حیطه، به ...
دختر، پسر
فارسی
کهکشانی جنت
فردوس، بهشت، باغ
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی جانان
معشوق، محبوب، زیبا، بسیار دوست داشتنی، عزیز، خوب، زیباروی، معشوق محبوب، محبوبف معشوق
دختر
فارسی جان افروز
فروزنده جان، تازه کننده جان، روشن کننده جان، ( به مجاز ) آسایش بخش روان، از شخصیتهای شاهنامه، نام ی ...
دختر، پسر
فارسی جلیله
بزرگ، بزرگوار، باشکوه، ( عربی ) ( مؤنث جلیل )، جلیل
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی جنان
بهشت، باغ ها، دل، قلب، ( اَعلام ) نام یکی از زنان شاعره عرب از عباسیان
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی جانا
خطاب به کسی که مانند جان عزیز باشد، ای جان، ای عزیز، عزیزا، محبوبا
دختر
فارسی جهان آفرین
ترکیب دو اسم جهان و آفرین ( دنیا و ستایش )، آن که عالم را خلق کرده است، خدا، آفریننده جهان
دختر، پسر
فارسی جوانه
نو، جوان، شاخه تازه درخت، تازه، به مجاز جوان، اندام نورس، فشرده، و قابل رشدی در گیاه که در انتهای ش ...
دختر
فارسی
طبیعت جهان آرا
زینت دهنده ی جهان، آراینده جهان، زیبا، ( در قدیم )، زیبا کننده، زینت بخش و مایه ی زیبایی جهان، ( به ...
دختر
فارسی جلاله
بزرگوار، عظمت، بزرگی، ( مؤنث جلال )، جلال
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی جمانه
یک دانه مروارید، یک دانه لؤلؤ، ( اَعلام ) نام دختر ابوطالب و خواهر حضرت علی ( ع )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی جلوه
حالت دلپذیر در چیزی یا کسی، زیبایی، نمایان شدن، آشکار کردن، خود را آشکار کردن، خودنمایی، جاذبه
دختر
عربی جهان ناز
مایه ی افتخار جهان، فخر جهان، آن که موجب فخرو مباهات جهان است
دختر
فارسی جهاندخت
دختر شهره در عالم، مرکب از جهان ( عالم، گیتی ) + دخت ( دختر )
دختر
فارسی جنات
بهشت ها
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی جان آرا
زینت دهندۀ جهان، ( مجاز ) زیبا، آرایندۀ جهان، نظم دهنده به جهان، آراینده ی جان و روح، زینت جان
دختر
فارسی جان آرام
آرام کننده جان، باعث آرامش
دختر
فارسی جانام
ضمیر دستوری ( نگارش کردی
دختر
کردی جانبانو
بانویی که چون جان عزیز است
دختر
فارسی جانتاب
فروغ بخش جان، ( مجاز ) جان افروز، ن، ک
دختر
فارسی جاندخت
محبوبه، معشوقه، دختری که چون جان عزیز است
دختر
فارسی جانسو
آب حیات دهنده و زندگی بخش
دختر
ترکی، فارسی جاهده
زن جهد کننده و کوشا و ساعی، ( عربی ) ( مؤنث جاهد )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی جمدخت
دختر پادشاه بزرگ، جم ( پادشاه بزرگ ) + دخت ( دختر )
دختر
فارسی جهان آذر
مرکب از جهان ( عالم، گیتی ) + آذر ( آتش )
دختر
فارسی جهان آسا
موجب آسایش و آرامش مردم جهان
دختر
فارسی جهان آوا
مرکب از جهان ( عالم، گیتی ) + آوا ( صدا، بانگ )
دختر
فارسی جهان بانو
بانوی جهانیان
دختر
فارسی جهان ماه
آن که در جهان چون ماه می درخشد، زیبا
دختر
فارسی
کهکشانی جهان مهر
آن که در جهان چون خورشید می درخشد، زیبا
دختر، پسر
فارسی جهانرخ
مرکب از جهان ( عالم، گیتی )، رخ ( چهره، صورت )، گیتی ) + رخ ( چهره
دختر
فارسی جوفیل
نام یکی از فرشتگان الهی
دختر
عبری
مذهبی و قرآنی جیدا
زنی که گردنی بلند، کشیده و زیبا دارد
دختر
عربی جیهان
کیهان، جهان، گیتی، ( اَعلام ) نام دختر شاه جهان از سلسله ی تیمور لنگ که به تصوف و زیبایی مشهور بوده ...
دختر
کردی، عربی
تاریخی و کهن، کهکشانی جاریه
کشتی، سفینه، ناو
دختر
عربی جاسمین
نوعی گل زینتی، یاسمین، یاسمن، گلی زینتی با گلهای درشت و معطر به رنگهای سفید، زرد، و قرمز
دختر
فارسی
گل جانک
بچه سال
دختر
فارسی جسیکا
خدا و پرنسس
دختر
لاتین جمیلا
خوب، نیکو، زیبارو، شایسته، ( عربی ـ فارسی ) [جمیل= زیبا، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به جمیل
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی جهان خاتون
خاتون جهانیان، بانوی جهانیان، شاعره ایرانی در قرن هشتم
دختر
فارسی جهانتاب
روشنایی دهنده به جهان، روشن کننده عالم
دختر
فارسی جوآنا
دختر زیبا
دختر
کردی جودت
نیکویی، خوبی
دختر
عربی جیلا
ژیلا، ژاله تگرگ
دختر
گیلکی جانانه
معشوق، محبوب، درست و حسابی، سخت و کامل، ( در تصوف ) ( به مجاز ) خداوند
دختر
فارسی جاودانه
پاینده، پایدار، همیشگی، ابدی، ( قید ) تا همیشه، ( = جاویدان )، جاویدان
دختر
فارسی جوهر
گوهر
دختر
فارسی جیحون
رود، دریا، آمودریا، رود بزرگ، نام رودی در آسیای میانه، ( عربی )، نام رودخانه ای در آسیای میانه
پسر، دختر
عربی، فارسی
طبیعت جان فروز
جان افروز، روشن کننده جان، ( = جان افروز )
دختر
فارسی جان نواز
آرامش دهنده جان، محبوب
دختر
فارسی جریره
از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر پیران ویسه، همسر سیاوش و مادر فرود
دختر
فارسی
تاریخی و کهن جهان افروز
روشن کننده جهان
دختر
فارسی جیلان
عناب، سنجد، میوه ای تیره و قرمز به اندازه زیتون، ( = چیلان )، میوه ای به رنگ قرمز تیره و اندازه ی ز ...
دختر
فارسی
طبیعت