اسم پسر عربی - صفحه 4

محبوب، دانا، شاه محبوب، سرور گرامی، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) پهلوان ایرانی، پسر کاوه و برادر قار ...

ترکیب دو اسم علی و نقی ( بلندمرتبه و پاکیزه )، از نام های مرکب، ( علی و نقی )، نام امام دهم شیعیان

بنده خدای بزرگ، بنده ی خدای بزرگ، ( اَعلام ) عبدالله ابن علی ابن حسین ابن زید ابن حسن ابن علی ابن ا ...

زیباروی، نیکو، زیبا، ( به مجاز ) شایسته، بایسته، خوب

موجب نیکی آیین، موجب نیکی دین و آیین، ( اَعلام ) صلاح الدین ایوبی: ( = یوسف ابن ایوب ) [، قمری] سلط ...

کمینگاه، محل گذر، گذرگاه

علی وار، مانند علی، ( علی، سان ( پسوند شباهت ) )

نام یکی از عارفان و پارسایان، از یاران پیامبر ( ص )، ( اَعلام ) ) نام یکی از عارفان و پارسایان و تا ...

( به مجاز ) برتری یافته از سوی خدا، دارای باطن و روح خدایی، ( به مجاز ) کسی که برتری و مهتری او از ...

ترکیب دو اسم محمد و کیان ( ستوده و پادشاهان )، از نام های مرکب، ا محمّد و کیان

اراده، انگیزه، بلند نظری، جوانمردی، آرزو، و پشتکار قوی برای رسیدن به هدف، بلند طبعی، ( در قدیم ) خو ...

ترکیب دو اسم محمد و صدیق ( ستوده و راستگو )، از نام های مرکب، ا محمّد و صدیق

ترکیب دو اسم محمد و سام ( ستوده و از شخصیت های شاهنامه )، از نام های مرکب، محمّد و سام

آباد کننده، معمور، آبادان، بسیار عمر کننده، بسیار عمر کننده [تفألاً فرزندان خود را به این نام موسوم ...

ترکیب دو اسم غلام و محمد ( ارادتمند و ستوده )، [غلام = ( به مجاز ) ارادتمند و فرمان بردار، محمّد]، ...

بنده پروردگار روزی دهنده، بنده ی خدای روزی دهنده، ( اَعلام ) ) عبدالرزاق باشتینی: نخستین امیر سربدا ...

شکوه و بزرگی خداوند، ( نشانِ ) شکوه و بزرگی خدا، شکوه و جلال خداوند

مرد خنده روی، نیکو روی، نیکوکار، ساده دل، به معنای مرد خنده رو، مهتر نیکو روی، جامع همه ی خیرات، ( ...

پدر فتح، پدرِ فتح، ( اَعلام ) ابوالفتح خان زند: شاه ایران [، قمری] از سلسله ی زند، پسرِ کریمخان زند

با ایمان، بردبار، با وقار، استوار، مرد با ایمان، ثابت و استوار، صاحب حلم و وقار، ( اَعلام ) ) عمار ...

نام یکی از پیامبران، ( اَعلام ) ) پیامبری که بنا به روایات با شستشو در چشمه ی آب حیات عمر جاودان یا ...

جانشین، فرزند صالح، شایسته، صالح، ( به مجاز ) پیروی کننده از پدر در اخلاق و کردار، ( در قدیم ) فرزند

پاک، پاکیزه، نیکو، مطهر، ( در قدیم ) آنچه پاک و مطبوع است

بنده خداوند بزرگوار و والا، بنده ی خدای بزرگوار، ( اَعلام ) عبدالجلیل نصیرالدین ابوالرشید رازی دانش ...

ترکیب دو اسم امیر و حمزه ( پادشاه و شیر بیشه )، از نام های مرکب، ( امیر و حمزه )

دارای مجد و بزرگی، بزرگوار، بخشنده، از نامهای خداوند

بی عیب، درست، تندرست، منزه، فاقد بیماری جسمی یا روحی، بدون عیب یا خرابی، بدون آلودگی، ( به مجاز ) م ...

بی عیب و نقص، ( به مجاز ) فاضل و دانا، ( عربی )، آن که یا آنچه ویژگی های لازم را دارا است و کم و کا ...

ترکیب دو اسم علی و حسن ( بلندمرتبه و نیکو )، از نام های مرکب، ( علی و حسن )

فرخندگی، خجستگی، مبارکی، ( در قدیم ) سعد بودن، ( اَعلام ) سعدی [حدود، قمری] تخلّص و شهرت مشرف الدین ...

مهربانی، لطف، ( عربی )، توجه به کسی همراه با مهربانی، نیکی، احسان، کمک، یاری، ( در تصوف ) توجه خاص ...

عهد و پیمان، پیمان و عهد

شاد، مسرور، خوشحال، شادان، خندان

ترکیب دو اسم محمد و امیر ( ستوده و فرمانروا )، از نام های مرکب، ا محمّد و امیر

ترکیب دو اسم امیر و هوشنگ ( فرمانروا و خردمند )، از نام های مرکب، امیر و هوشنگ

داستان پرداز، قصه گو

طاها، نام سوره ٔ بیستم قرآن کریم، نام پیامبر اسلام ( ص )، ( = طاها ) ( اَعلام ) ) بیستمین سوره از ق ...

ترکیب دو اسم محمد و نقی ( ستوده و پاک )، از نام های مرکب، ا محمّد و نقی

ترکیب دو اسم امیر و پارسا ( فرمانروا و پرهیزکار )، امیر پرهیزگار، پادشاه زاهد و متقی، حاکم دانشمند، ...

ترکیب دو اسم محمد و هاشم ( ستوده و خرد کننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و هاشم

ترکیب دو اسم محمد و سینا ( ستوده و سوراخ کننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و سینا

یگانه، آن که در نوع خود بی نظیر و منحصر به فرد است، از نام های خداوند، بی مثل، یکتا، ( اعلام ) ) وا ...

دل، قلب، ( اَعلام ) نام دو تن از فرمانروایان مصر ) فؤاد اول: شاه [، میلادی]، ) فؤاد دوم: آخرین شاه ...

ترکیب دو اسم حسن و رضا ( نیکو و خشنود )، از نام های مرکب، حسن و رضا

مرد نیرومند و مقاوم، ( اَعلام ) ابن عوام قریشی [قرن اول هجری] از خویشاوندان و از صحابه ی پیامبر اسل ...

نور دین، آن که چون ستاره ی روشنی در دین است، نورِ دین، آن که وجودش برای دین تابناک است، ( اَعلام ) ...

آن که در راه راست است، ( به مجاز ) دیندار، نام یکی از خلفای عباسی، متدین، ( اَعلام ) لقب ابو جعفر م ...

ترکیب دو اسم امیر و مسعود ( پادشاه و نیک بخت )، امیر و پادشاه نیکبخت و سعادتمند، پادشاه خوشبخت و خو ...

دانشمند، فیلسوف، پزشک، دانا، خردمند، از نام های پروردگار، طبیعت، فرزانه، دانا به چیزی ( داننده ی ام ...

فرزند، نام دو تن از خلفای اموی، ( در قدیم ) زاده، ( اَعلام ) ) نام دو تن از خلیفه های اموی: ولید او ...

نیکی و بخشش خداوند، بخشش خدا، آن که خداوند به او نیکوئی مرحمت کرده است، نیکی خداوند

سعید، نیک بخت، خوش ترین، مبارک ترین، نیک بخت تر، خوشبخت تر، بهروزتر، ( اَعلام ) ) نام چند تن از اشخ ...

خاک

روزگار، وقت، هنگام، جریانی پیوسته، غیر قابل انقطاع، رونده، و بی آغاز و بی انجام که در طی آن، حوادثی ...

نشانه، علامت، آیه، [واژه ی آیت و آیه هر دو از نظر معنی یکسان هستند اما با توجه به موسیقی واژه ها، ف ...

بسیار قطع کننده، نام یکی از اصحاب بزرگ پیامبر اسلام ( ص )، بسیار قطع کننده ی چیز، ( اَعلام ) نام یک ...

حاکم، قاضی، داور، جدا کردن حق از باطل، داوری، شمشیر بران

برگزیده خداوند، لقب حضرت آدم ( ع )، ( در قدیم ) برگزیده ی خداوند، لقب آدم ( ع )

بنده پروردگار مبرا از نقص و فنا، بنده ی خدای مبرا از نقص و فنا، [سلام از نام های خداوند]، ( اَعلام ...

نیکی، نیکوکاری، شایستگی، شایسته و مناسب بودن امری با در نظر گرفتن پیامدهای آن، مصلحت، درست کاری، ( ...

بزرگ تر، دارای درجه و مقامی بالاتر از دیگران، رشیدتر، مافوق

اعتماد کردن، سپردن کارها به خداوند، یقین داشتن به رحمت خداوند و امید بستن به او، ( در تصوف ) واگذار ...

با تدبیر و خردمند، نام وزیر حضرت سلیمان ( ع )، ( اَعلام ) ) آصف [ابن برخیا]، نام دبیر یا وزیر حضرت ...

بسیار مهربان، بخشنده، با محبت، از نام های خداوند مهربان، مهربان

ترکیب دو اسم محمد و عارف ( ستوده و دانا )، از نام های مرکب، ا محمّد و عارف

ترکیب دو اسم محمد و مصطفی ( ستوده و برگزیده )، از نام های مرکب، ا محمّد و مصطفی

محل و زمان قرار ملاقات، وعده، قرار، محل قرار ملاقات، وعده گاه، زمان قرار ملاقات، زمان وعده، محل قرا ...

بزرگی و بخشندگی خداوند

ترکیب دو اسم محمد و احسان ( ستوده و بخشش )، از نام های مرکب، ا محمّد و اِحسان

ستاره صبح، نام هشتاد و ششمین سوره قرآن کریم، سوره ی هشتاد و ششم از قرآن کریم دارای هفده آیه، ( در ق ...

سرزمین، کشور، زادگاه، ( جمعِ دار )، موطن

عالی، بلند مرتبه، منسوب به سام پسر نوح نبی ( ع )، بلند، ) نژاد بزرگی از مردم سفید پوست شامل عرب ها، ...

ترکیب دو اسم محمد و کسرا ( ستوده و خسرو )، از نام های مرکب، ا محمّد و کسری ( کسرا )

رهایی از خطر، خلاصی، آزادی، ( به مجاز ) رستگاری، وضع دشوار یا ناخوشایند، رهایی

آن که تقاضای عفو و بخشش گناه کسی را از دیگری می کند، شفاعت کننده، شفاعت گر، پایمرد

شیر درنده، ( به مجاز ) پهلوان، دلاور، ( به مجاز ) پهلوان دلاور، ( عربی، ضِرغام ) ( در قدیم ) شیر در ...

آن که چون ستاره ای در دین می درخشد، ستاره دین، آن که در دینداری و آگاهی به اصول و فروع دین چون ستار ...

نجات دهنده، منجی، ( به مجاز ) رستگار، ( در قدیم ) نجات یابنده و

دوست خداوند، لقب حضرت ابراهیم ( ع )، دوست خدا، ع خلیل، لقب ابراهیم ( ع )

شکوه و عظمت دین، نام شاعر و عارف بزرگ قرن هفتم، مولانا جلال الدین بلخی، ( اَعلام ) ) مولانا جلال ال ...

بزرگوارتر، با شرف تر، ( اَعلام ) بزرگتر، بزرگوار

بنده خدای بسیار آمرزنده، بنده ی خدای بسیار آمرزنده، ( عربی ) بنده ی بسیار آمرزنده ( خدای )، بنده پر ...

ترکیب دو اسم محمد و محسن ( ستوده و تحسین شده )، از نام های مرکب، ا محمّد و محسن

زیبایی دین، زیبایی در دین، نیکویی در دین، آن که در چهره اش زیبایی دین نهفته است، ( اَعلام ) ) جمال ...

شیر بیشه، ( به مجاز ) دلیر و شجاع، ( اَعلام ) نام چند تن از صحابیان پیامبر اسلام ( ص ) از جمله اسام ...

آشکار، نمایان، از نام های پروردگار، بخش آشکار، هویدا، یا بیرونی از هر چیز یا هر شخص در مقابلِ باطن، ...

ترکیب دو اسم حسین و رضا ( نیکو و خشنود )، از نام های مرکب، حسین و رضا

دلیر، بی باک، پردل و جرئت، نترس، آن که از چیزی یا کسی نمی ترسد، ( اَعلام ) ( در نجوم ) [= آبمار] یک ...

ترکیب دو اسم محمد و زمان ( ستوده و روزگار )، از نام های مرکب، ا محمّد و زمان

آن که یا آنچه سفیدی آن آمیخته با سرخی ( گندمگونی ) باشد، از صحابه ی پیامبر اسلام ( ص )، ( مصغر اَصْ ...

ترکیب دو اسم محمد و فاضل ( ستوده و نیکو )، از نام های مرکب، ا محمّد و فاضل

عنوانی که به شاه زادگان دوره صفوی و قاجار داده می شد، ( در قدیم ) در دوره ی صفوی و قاجار عنوانی که ...

ترکیب دو اسم محمد و رشید ( ستوده و شجاع )، از نام های مرکب، ا محمّد و رشید