اسم پسر عربی با حرف ف

ترکیب دو اسم فتح و الله ( پیروزی و خدا )، پیروزی خدا، ( اَعلام ) نام وزیرِ امیر مبارزالدین محمّد ( ...

یگانه، یکتا، بی نظیر، بی مانند

پیروز، برنده، غالب، فاتح، ( اَعلام ) [قرن اول هجری] از ایرانیان یمن، والی صنعا در زمان معاویه، که ن ...

گشایش از جانب خداوند، ( عربی ) گشایش خدا، گشایش و فراوانی از سوی خدا، گشایشی از جانب خداوند

بخشش خدا، لطف و توجه خداوند، ( اَعلام ) ) بنیانگذار آیین حروفیه، ) فضل الله سربداری: امیر، سربداران ...

دارای فضیلت و برتری در علم، نیکو، پسندیده، دارای فضیلت و برتری در علم به ویژه علوم ادبی، پسندیده به ...

لطف و محبت خداوند، بخشش خدا، بخشش و عطای خدا

گشایش در کار، به دست آمدن وضعیت مناسب یا مورد علاقه در کار، گشایش در کار و از میان رفتن غم و رنج

تمیز دهنده و فرق گذارنده، از صحابه ی پیامبر اسلام، ( اَعلام ) ) لقب عمرابن خطاب ( خلیفه ی دوم )، ) ...

سبب سربلندی و افتخار دین، موجب نازش و افتخار آیین و کیش، ( اَعلام ) ) فخرالدین اسعد گرگانی: [زنده د ...

گشاینده، از صفات و نام های پروردگار، از صفات و نام های خداوند، از نامهای خداوند

شاد، مسرور، خوشحال، شادان، خندان

دل، قلب، ( اَعلام ) نام دو تن از فرمانروایان مصر ) فؤاد اول: شاه [، میلادی]، ) فؤاد دوم: آخرین شاه ...

حاکم، قاضی، داور، جدا کردن حق از باطل، داوری، شمشیر بران

ترکیب دو اسم فیض و محمد ( بخشش و ستوده )، از نام های مرکب، ( فیض و محمّد )

سوار بر اسب، ( به مجاز ) دلاور، جنگجو، دلیر

جوانمرد و بخشنده، دارای آثارِ مفید، پر برکت

گشاینده و فتح کننده ی سرزمین ها در جنگ، پیروز، ( عربی )، ( در حالت قیدی ) با حالت برنده و پیروز

گران بها، باارزش، عالی، نیکو

نیکوکار، ( اَعلام ) نام فقیه حَنبلی مذهب از دواسِر نَجد

کودک پرگوشت و خوب صورت، مرد درشت اندام، پرهود، فلزی که رنگ آن به علت حرارت دگرگون شد است

باهوش، دانا، فرزانه، دانشمند، تیزفهم، ( عربی ) ( = فهمیده )، فهمیده

رستگاری، نیک انجامی، سعادت

رهایی یابنده، رستگار شونده، رستگار، پیروز، ( در قدیم ) نایل، پیروزی یابنده، فایز

یگانه در دین، بی نظیر در دین داری و دین ورزی، ( اَعلام ) ) شیخ فریدالدین محمّد نیشابوری، متخلص به ع ...

دارای برتری، مسلط، عالی، برگزیده، چیره، ( اَعلام ) فائق، داستان نویس ترک، مؤلف مجموعه داستانهای سما ...

آب شیرین و صاف، آب گوارا، خوشترین آب، آب شیرین، آب بسیار گوارا، آبی که از فرط گوارایی عطش را بشکند

بسیار فهمیده و دانا، ( در قدیم ) بسیار دانا و فهمیده

برتری دانش، اخلاق، و هنر، لطف، توجه، رحمت، برتری در دانش، اخلاق و هنر، دانش و معلومات، لطف و توجه و ...

دلیر و شجاع، شیر بیشه، شیر ( اسد )

جدا کننده ی حق از باطل، آنچه جدا کننده ی حق از باطل باشد، ( اَعلام ) ) سوره بیست و پنجم از قرآن کری ...

ترکیب دو اسم فهیم و رضا ( دانا و خشنود )، از نام های مرکب، فهیم و رضا

خوش سخن، تر زبان، ویژگی سخن یا بیانی که روان، روشن و شیواست و شنونده و خواننده آن را به سهولت در می ...

ترکیب دو اسم فرید و رضا ( یگانه و خشنود )، از نام های مرکب، فرید و رضا

پیروزمند، موفق، کامروا

شکافنده، [این واژه برگرفته از «فالق الاصباح» به معنی شکافنده ی صبح گاهان، روشن کننده ی صبح و همینطو ...

نازیدن، مباهات کردن، سربلندی، سرافرازی، افتخار، ( در قدیم ) مایه ی سربلندی، مایه ی نازش، ( در قدیم ...

بخشش حضرت علی ( ع )

در حال فکر، آن که بسیار فکر می کند، دانا، خردمند، ( در حالت قیدی ) به معنی در حال فکر، ( در قدیم ) ...

باعث عظمت دین، ( فر = شکوه و جلال، آئین )، موجب شکوه و جلالِ دین و آیین

روشنی دین، ( اَعلام ) فروغ الدین اصفهانی از شعرای عهد قاجار ( ناصرالدین شاه )

نایل، رستگار

فیض رسان، فایده بخش

دارای برتری، مسلط، فائق، چیره، عالی، برگزیده

جوانمردی، بخشندگی، سخاوت

زیرکی، هوشیاری، درک و فهم، ( در تصوف ) هوشیاری و دریافت امور پنهانی از روی ظواهر امور، یا اشراف بر ...

آنچه به طور موقت به عنوان حقیقت یا واقعیت مطرح می شود بدون آنکه درستی آن ثابت شده باشد، پنداشتن، تص ...

سپیده صبح، فجر، نام سوره ای در قرآن کریم

توفیق، سعادت، بهره، فایده یا محبت و لطف کسی نسبت به دیگری، ( در قدیم ) بخشش

فیض دهنده، فایض

نجات دهنده، کسی که خود را برای دیگران فدا کند، لقب حضرب عیسی ( ع )، ( اعلام ) لقب حضرب عیسی ( ع ) ن ...

نام پسر یهودا و نواده یعقوب است

پیروزی در دین

مایه سربلندی و افتخار سرزمین

نام روستایی در حجاز

دیندار، متدین، ( فرا = سویِ، جانبِ، به سوی، دین ) ( به مجاز ) دیندار

ترکیب دو اسم فربد و علی ( دارای جلال و شریف )، از نام های مرکب، فربد و علی

فرخ ( فارسی ) + یسار ( عربی ) دارای مال و ثروت خجسته و مبارک

فرش ( عربی ) + آورد ( فارسی )، فرشید ورد

هر یک از دو ستاره فرقدی، هر یک از دو ستاره فرقدین

ترکیب دو اسم فرید و حسین ( یگانه و نیکو )، از نام های مرکب، فرید و حسین

آن که در زمان خود یگانه و بی نظیر است

آن که در زمان خود در فصاحت از همه بالاتر است

آن که در کشور خود در فصاحت از همه بالاتر است

ترکیب دو اسم فواد و مهدی ( قلب و هدایت شده )، از نام های مرکب، فؤاد و مهدی

آن که دارای فکر و اندیشه ای چون اندیشه علی ( ع ) است

ترکیب دو اسم فیروز و مهر ( پیروز و مهربانی )، خورشیدِ پیروز، خوش سیمای پیروز

( عربی ) ( در قدیم ) دل، قلب

یگانه، تنها، تک

آفریننده، خالق، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم، از صفات و نام های خداوند، ( اَعلام ) سو ...

زیرک، دانا، آگاه

مرکب از فتح ( پیروزی ) + علی ( بلندمرتبه )، نام دومین پادشاه قاجار

یکتا، یگانه

ریزه ی نان، پاره های خمیر، گرده ی نان که در تنور افتد، ( اَعلام ) لقب ابوفراس همام ابن غالب ابن صعص ...

دارای روشنی و فصاحت در دین

دارای فضل

نام طایفه ای از کردان