اسم - صفحه 85
معطرکننده، خوشبو کننده
پسر
عربی مطیع الله
مطیع و فرمانبردار خداوند
پسر
عربی مطیعا
منسوب به مطیع، ( به مجاز ) کسی که فرمانبردار و مطیع است، ( عربی ـ فارسی ) ( مطیع = اطاعت کننده، فرم ...
پسر
فارسی، عربی مظفرعلی
مرکب از مظفر ( پیروز ) + علی ( بلندمرتبه )، نام نقاش معروف ایرانی در دوره صفویه
پسر
عربی معاذالله
پناه بر خدا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی معارج
پله ها، نردبان ها، پلکان ها، نام سوره ی هفتادم از قرآن کریم، ( عربی ) ( جمعِ مَعرَج و مِعراج )، ( ا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی معبود
مورد ستایش
پسر
عربی معتضد
یاری گیرنده، نام یکی از خلفای عباسی
پسر
عربی معزالدین
گرامی دارنده دین، نام یکی از امیران سلسله آل کرت
پسر
عربی معززه
معزز، گرامی، ارجمند، بزرگوار، مؤنث معزز
دختر
عربی مارتینا
گل سرخ
دختر
لاتین مارتیک
رزم آور، جنگجو
پسر
ارمنی مارگاریتا
نام جزیره ای در شمال کشور ونزوئلا
دختر
فرانسوی مارگریت
گلی زیبا به رنگ سفید
دختر
فرانسوی
گل مارلین
برج، پناهگاه
دختر
عبری ماروسپند
از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار شیرویه پسر خسروپرویز پادشا ساسانی
پسر
فارسی ماریان
مریم، انگلیسی از عبری
دختر
عبری ماریانا
مریم مقدس
دختر
لاتین ماریسا
مانند حضرت مریم ( س )
دختر
فارسی، عبری مارین
ساقه ی اصلی گیاهانی که مثل پیچک به دور هر چیزی می پیچند، ( اعلام ) نام روستایی در شهرستان گچساران
دختر
مازندرانی
طبیعت ماریو
نام یک شخصیت داستانی
پسر
لاتین مازستا
بهترین و خوب ترین
پسر
فارسی
تاریخی و کهن ماسا
زیبا و درخشنده مثل ماه
دختر
کردی ماسال
حکایت، قصه، داستان
دختر
ترکی ماسو
نور مهتاب
دختر
مازندرانی ماسیس
نام کوه آرارات
پسر
ارمنی ماشگانا
مهربان، ناز، شیرین، از گذشته های بسیار قدیم در روستاهای آذربایجان شرقی مرسوم بوده است
دختر
ترکی ماگنولیا
گیاهی همیشه سبز با برگ های پهن و براق و گل های زیبا و معطر به رنگ زرد یا ارغوانی، گل های این گیاه، ...
دختر
فرانسوی
طبیعت، گل مالکه
مؤنث مالک، از شخصیتهای شاهنامه، آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، نام دختر طایر غسانی
دختر
عربی
تاریخی و کهن مالیا
درختی با گل های سفید و برگ هایی شبیه برگ بادام که مصرف دارویی دارد، سیاه، درختی است باریک و دراز که ...
دختر
عربی، یونانی
طبیعت مزدیسنا
زردشتی، مزداپرست، خداپرستی، ( در ادیان ) دین پیامبر ایران اشوزرتشت اسپنتمان موسوم است به مزدیسنا، [ ...
پسر
پهلوی، اوستایی
مذهبی و قرآنی مسباد
از نامهای دوران هخامنشی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن مسرور
شاد، شادمان، خوشحال
دختر، پسر
عربی مسلمه
مؤنث مسلم، پیرو دین اسلام، مسلمانان
دختر
عربی مسین
بزرگ
پسر
فارسی مشاری
مشورت کننده
پسر
عربی مشانا
منسوب به مشان، ( به مجاز ) دارای حلاوت و شیرینی، ( مشان= نوعی از بهترین خرما، ا ( پسوند نسبت ) )، ( ...
دختر
فارسی، عربی مشرف
ناظر، بیننده، بلندی، نمایان، اشراف دارنده، در تصوف آن که خداوند او را بر ضمایر خلق آگاه می کند
پسر
عربی مشرف الدین
دارای اشراف در دین، نام شاعر بزرگ قرن هفتم، مشرف الدین سعدی شیرازی
پسر
عربی مشفق
مهربان، دلسوز، مهربانی کننده
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مشهور
معروف میان مردم، نامی، نام دار، بنام، پرآوازه، معروف، بسیار شناخته شده، شهرت یافته، نام آور، ( در ح ...
پسر
عربی مشک
ماده ای با عطر نافذ و پایدار که از کیسه ای در زیر شکم نوعی آهوی نر به دست می آید
دختر
سانسکریت مشک دانه
مشک ( سنسنکریت ) + دانه ( فارسی ) دانه خوشبویی که آن را سوراخ می کنند و به رشته می کشند، نام یکی از ...
دختر
فارسی، سانسکریت مشکات الزهرا
ترکیب دو اسم مشکات و زهرا ( مکان نورانی و درخشنده روی )، ( عربی ) از نام های مرکب، مشکات و زهرا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی مشکان
منسوب به مشک، خوشبو، ( سنسکریت ـ فارسی ) ( مشک، ان ( پسوند نسبت ) )، ( اَعلام ) نام پدر بونصر ( مشک ...
پسر
فارسی، سانسکریت
طبیعت مشکاه
مکان نورانی، چراغدان، طاقی بلند که چراغ را در آن گذارند
دختر
فارسی مشکنک
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی
دختر
فارسی
پرنده، تاریخی و کهن مشکین
آنچه که بوی مشک بدهد، مشک آلود، ( مجاز ) خوش بو، ( مجاز ) سیاه، تیره رنگ، ( به مجاز ) معطر، ( به مج ...
دختر
فارسی، سانسکریت
طبیعت مشکین دخت
دختر مُشک آلود و معطر، یا دختر سیه موی، ( به مجاز ) جذاب و دل انگیز، ( سنسکریت ـ فارسی )، دختر مشک ...
دختر
فارسی، سانسکریت
طبیعت مشی
نام نخستین مرد در فرهنگ ایران باستان برابر با آدم در اسطوره های سامی
پسر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن مشیا
فناپذیر، درگذشتنی، مشیا ( در اوستا ) به معنی فناپذیر، مردم و انسان آمده، ( در بندهشن پهلوی ) «مشیا» ...
دختر
پهلوی، اوستایی مشیانه
نخستین زن آفریده، این واژه به معنای «نخستین آفریده» است، ا مشیا، ( اَعلام ) ( در اسطوره ی ایرانی ) ...
دختر
پهلوی، اوستایی مشیت
اراده، خواست، سرنوشت
پسر
عربی مشید
استوار، بلند
پسر
عربی مشیرالدین
آن که در دین راهنمای دیگران است
پسر
عربی مشیما
منسوب به مَشیم، ( به مجاز ) زیبارو، ( عربی ـ فارسی ) ( مَشیم = باخال و دارای خال، ا ( پسوند نسبت ) ...
دختر
فارسی، عربی محبه
دوستدار
دختر
عربی محترمه
محترم
دختر
عربی محتشمه
دارای حشمت و شکوه، ( عربی ) ( مؤنث محتشم )، ( محتشم، و
دختر
عربی محدث
سخن گو، روایت کننده اخبار و احادیث نبوی، ( در ادیان ) آن که احادیث پیشوایان دینی را می داند و آنها ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محدثه زهرا
ترکیب دو اسم محدثه و زهرا ( سخن گو و روشن تر )، از نام های مرکب، ه محدّثه و زهرا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی محرم
حرام شده، ماه اول از سال قمری
دختر، پسر
عربی محسن رضا
ترکیب دو اسم محسن و رضا ( تحسین شده و خشنود )، از نام های مرکب، محسن و رضا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محصون
محفوظ و استوار، درامان، ( در قدیم ) محفوظ، مصون
پسر
عربی محقق
درست و استوار، قطعی و مسلّم، به حقیقت پیوسته، اهل تحقیق، تحقیق کننده، آن که درباره ی موضوعی مطالعه ...
پسر
عربی محمد آراس
ترکیب دو اسم محمد و آراس ( ستوده و آراز )، از نام های مرکب، ا محمّد و آراس
پسر
ترکی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد اردلان
ترکیب دو اسم محمد و اردلان ( ستوده و پارسایی )، از نام های مرکب، ا محمّد و اردلان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد ارشاد
محمد راهنمایی کننده، محمد هدایت کننده، از نام های مرکب، ا محمّد و ارشاد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد ارشام
ترکیب دو اسم محمد و ارشام ( ستوده و نیرو )، از نام های مرکب، ا محمّد و ارشام
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد اسامه
ترکیب دو اسم محمد و اسامه ( ستوده و دلیر )، از نام های مرکب، ا محمّد و اسامه
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد اعلا
ترکیب دو اسم محمد و اعلا ( ستوده و برتر )، از نام های مرکب، ا محمّد و اعلا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد افشار
ترکیب دو اسم محمد و افشار ( ستوده و معاون )، از نام های مرکب، ا محمّد و افشار
پسر
ترکی، فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد افشین
ترکیب دو اسم محمد و افشین ( ستوده و لقب پادشاهان اسروشنه )، از نام های مرکب، ا محمّد و افشین
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد برنا
ترکیب دو اسم محمد و برنا ( ستوده و جوان )، از نام های مرکب، ا محمّد و برنا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد بسام
ترکیب دو اسم محمد و بسام ( ستوده و خوشرو )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و بسام
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی منوش
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر پشنگ و نوه دختری ایرج از پادشاه پیشدادی، نام یکی از ناموران قدیم که ام ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن منوشان
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از فرمانروایان دلاور ایرانی که از سپاهیان کیخسرو پادشاه کیانی بود
پسر
فارسی
تاریخی و کهن منوشچهر
منوچهر
پسر
فارسی منکشه
گل بنفشه
دختر
ترکی
گل محمد سنا
ترکیب دو اسم محمد و سنا ( ستوده و روشنایی )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و سنا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد سهراب
ترکیب دو اسم محمد و سهراب ( ستوده و دارنده آب و رنگ سرخ )، از نام های مرکب، ا محمّد و سهراب
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد سهند
ترکیب دو اسم محمد و سهند ( ستوده و محکم )، از نام های مرکب، ا محمّد و سهند
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد سورنا
ترکیب دو اسم محمد و سورنا ( ستوده و سورن )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد شاهد
ترکیب دو اسم محمد و شاهد ( ستوده و گواه )، از نام های مرکب، ا محمّد و شاهد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد شاهرخ
ترکیب دو اسم محمد و شاهرخ ( ستوده و شاه سیما )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و شاهرخ
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد شایگان
ترکیب دو اسم محمد و شایگان ( ستوده و سزاوار )، از نام های مرکب، ا محمّد و شایگان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد شبیر
ترکیب دو اسم محمد و شبیر ( ستوده و شیرکوچک )، از نام های مرکب، ا محمّد و شبَیر
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد شمس
ترکیب دو اسم محمد و شمس ( ستوده و خورشید )، از نام های مرکب، ا محمّد و شمس
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد شهرام
ترکیب دو اسم محمد و شهرام ( ستوده و مطیع شاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و شهرام
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد شهروز
ترکیب دو اسم محمد و شهروز ( ستوده و پادشاه روزگار )، از نام های مرکب، ا محمّد و شهروز
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد شهیار
ترکیب دو اسم محمد و شهیار ( ستوده و مونس شاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و شهیار
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد صائب
ترکیب دو اسم محمد و صائب ( ستوده و رسا )، از نام های مرکب، ا محمّد و صائب
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد صاین
محمد نگهدارنده، محمد پرهیزکار، از نام های مرکب، ا محمّد و صائن ( صاین )، [صائن ( صاین ) = نگه دارند ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد صبیر
ترکیب دو اسم محمد و صبیر ( ستوده و شکیبا )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و صبیر، [صبیر = شکیبا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد صمیم
ترکیب دو اسم محمد و صمیم ( ستوده و خالص )، از نام های مرکب، ا محمّد و صَمیم
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد طه
ترکیب دو اسم محمد و طه ( ستوده و طاها )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد ظفر
ترکیب دو اسم محمد ظفر ( ستوده و نصرت )، از نام های مرکب، ا محمّد و ظفر
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد عمید
ترکیب دو اسم محمد و عمید ( ستوده و حاکم )، از نام های مرکب، ا محمّد و عَمید
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد فائق
ترکیب دو اسم محمد و فائق ( ستوده و برگزیده )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و فائق
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد فاخر
ترکیب دو اسم محمد و فاخر ( ستوده و گران بها )، از نام های مرکب، ا محمّد و فاخر
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی