اسم - صفحه 54

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

ترسا/tarsā/

ترسنده، راهب مسیحی


پسر

فارسی
ترگل/targol/

گل تازه و شاداب


دختر

فارسی

گل
ترنگ/torang/

تورنگ، تذرو، قرقاول، ( = تورنگ، قرقاول ) پرندهای از خانوادهی ماکیان با سری که کاکل گوشتی دارد، دم د ...


دختر

فارسی

پرنده، طبیعت
ترنه/torne/

گیسو


دختر

فارسی
ترنیان/tarniyan/

سبدی که از شاخه های بید می بافند


دختر

فارسی
تروسکه/truske/

درخشان و نورانی


دختر

کردی
تروند/tarvand/

میوه تازه رسیده، نوبر


دختر

فارسی
ترکان/tarkan/

عنوانی مخصوص زنان اشراف، در دوره مغول، نام مادر سلطان محمد خوارزمشاه


دختر

ترکی

تاریخی و کهن
تریتا/terita/

اولین پزشک ایرانی در اوستا


پسر

اوستایی
تریتی/teriti/

نام دختر دوم حضرت زرتشت


دختر

عبری

مذهبی و قرآنی
تژاو/tazhav/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی داماد افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
تسلا/tasallā/

آرامش یافتن یا کم شدن اندوه، آرامش، ( در قدیم ) خشنود، خرسند، راضی


دختر

عربی
تسکین/taskin/

ساکن و آرام قرار دادن کسی را


دختر

عربی
تقدیر/taghdir/

سرنوشت


دختر، پسر

عربی
تقوا/taqvā/

ترس از خدا و اطاعت امر او، پرهیزکاری، پرهیز، پارسایی، ( عربی، تقوی ) نگه داشتن خود از گناه و اطاعت ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
تگین

تکین، پهلوان، دلاور


پسر

ترکی
تلاطم/talātom/

آشفتگی


دختر

فارسی
تیشکو/tishko/

پرتو نور


پسر

کردی
تیفانی/tifani/

رنگی آبی شبیه به فیروزه ای


پسر

فارسی
تیگران/tigran/

خوب و پسندیده، نام پادشاه ارمنستان و داماد مهرداد ششم، نام یکی از سرداران خشایار پادشاه هخامنشی


پسر

ارمنی
تیل او/tilav/

بزرگ


پسر

ترکی
تیلکو/tilko/

بچه کوه


پسر

فارسی
تیماس/timas/

جنگل، بیشه


پسر

فارسی
تیمورتاش

نام یکی از طوایف ترک


پسر

ترکی
تیناب/tinab/

آنچه در خواب دیده می شود، رؤیا


دختر

فارسی
تینو/tino/

تشنه


پسر

کردی
تینوش/tinush/

نوش تو


دختر

گیلکی
تیهو/teyhu , tihu/

پرنده ای شبیه کبک اما کوچک تر از آن با گوشتی لذیذ و پرهای خاکستری مایل به زرد و خال های سیاه رنگ در ...


دختر

فارسی

پرنده، طبیعت
پویراز/poyraz/

باد صبا که از جانب شمال می وزد


پسر

ترکی
پویش/puyeš/

حرکت و فعالیت، پی گیر، در جستجوی چیزی، ( اسم مصدر از پوییدن )، پی گیری و فعالیت مستمر و جدی در بدست ...


دختر

فارسی
پیچک/pichak/

نام نوعی گیاه، گیاهی زینتی که ساقه ای بالا رونده دارد


دختر

فارسی

طبیعت
پیداگشسب

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام چوبین


پسر

فارسی
پیدرا/pidra/

رودی در امریکا


دختر

لاتین، فارسی
پیراسته/pirāste/

مزین، مرتب، زدوده، آماده، ( صفت مفعولی از پیراستن )، ویژگی آنچه از طریق کم کردن یا از بین بردن زوای ...


دختر

فارسی
پیران/piran/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه سپهدار افراسیاب تورانی و یکی از شخصیتهای محبوب در داستان سیاوش


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پیرداد

داده پیر یا بچه ای که در پیری داده شده


پسر

فارسی
پیرمهر/pir mehr/

محبت و دوستی کهن


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
پیروزان/piruzān/

پیروز، نام یکی از سرداران یزگرد پادشاه ساسانی، ان ( پسوند نسبت ) )، منسوب به پیروز، جمع پیروز، تا، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پیروزدخت/piroz-dokht/

دختر فرخنده و شاد، مرکب از پیروز ( فاتح یا فرخنده یا خوشحال ) + دخت ( دختر )، نام دختر فیروز پسر قب ...


دختر

فارسی
پیغام/peyqām/

خبر، پیام، مژده


پسر

فارسی
تورنگ/turang/

مرغ صحرایی، تذرو، قرقاول، ترنگ، ( = ترنگ )، ← ترنگ، پرنده ای از خانواده ماکیان، خروس صحرایی


دختر، پسر

فارسی

پرنده، طبیعت
تورک/turak/

نام پسر شیدسب پادشاه زابلستان


پسر

فارسی
تورکای/torkai/

ماه ترک


دختر

ترکی
توری

گیاهی درختچه ای و زینتی از خانواده حنا که گلهای خوشه ای بنفش و تاج گسترده دارد


دختر

فارسی
توریا

چهارمین حالت از آگاهی ذهنی در عرفان هندی است، در این حالت شخص نه خواب است و نه بیدار و در عین حال ش ...


دختر، پسر

هندی
توس/tus/

درختی بزرگ و جنگلی، پسر نوذر پهلوان و سردار بزرگ ایران در دوره ی کیقباد، غان، کیکاووس و کیخسرو، سرد ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
توسا/tosa/

توسکا، درختی بلند و جنگلی که در مناطق مرطوب و کنار آبها می روید


دختر

فارسی
توسن

اسب سرکش


پسر

ترکی
توسکا/tuskā/

نام نوعی درخت که در مناطق مرطوب می روید، ( مازندرانی ) ( = توسا ) درختی بلند و جنگلی، توسه، توسا، د ...


دختر

فارسی

طبیعت
توشار/Tuşar/

مبتلا، پابند


پسر

ترکی
توشیار/tushyar/

دچار، روبرو شدن


پسر

کردی
توفان/tufān/

جریان هوای بسیار شدید، تندباد، ( به مجاز ) غوغا، هیاهو، ( = طوفان )، جریان هوایی بسیار شدید معمولاَ ...


پسر، دختر

فارسی، آرامی

طبیعت
تولا/tavala/

دوستی، محبت و مهربانی


پسر

عربی
توما/tuma/

تؤام، همراه، نام یکی از حواریون عیسی ( ع )


پسر

یونانی
توماژ/tomazh/

پوست چرم دباغی شده و خوشبو


پسر

ترکی
تونیا/tonia/

ستودنی و قابل ستایش


دختر

لاتین
توهان/tohan/

ناآرامی، خشم، طوفان


پسر

فارسی
تووشیار/tuvšyār/

خورشید، اشعه ی خورشید، برخورد و ملاقات، ( کردی، tušyār )، به معنی خورشید


دختر

کردی

طبیعت
توکا/tukā/

پرنده ای از خانواده ی گنجشک با منقاری باریک و تنی رنگارنگ، پرنده ای از خانواده گنجشک با منقاری باری ...


دختر

فارسی، مازندرانی

پرنده، طبیعت
توکان/tukān/

آن که چون چشم عزیز است، نام یکی از صورت های فلکی، [در گویش لری توک = چشم، عین که با ( ان ) نسبت آمد ...


پسر

لری، فارسی

کهکشانی
تک آفرین

مرکب از تک ( یگانه یا بی نظیر ) + آفرین ( آفریننده )


پسر

فارسی
تک بانو

بانوی یگانه


دختر

فارسی
تک تا/taktā/

یگانه، بی همتا، یکتا


دختر، پسر

فارسی
تکاور/takāvar/

تگاور، دونده، تیزتک، اسب تندرو، ( = تگاور )، ( در نظام ) مأمور عملیات ویژه در ارتش، تندرو


پسر

فارسی
تکذبان/tokazzeban/

شما دو گروه تکذیب می کنید


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
تکش/takaš/

نام یکی از پادشاهان سلسله خوارزمشاهیان


پسر

ترکی

تاریخی و کهن
تی تی

گیلکی شکوفه


دختر

گیلکی
تی تی سا

تیتی ( شکوفه ) + سا ( مانند )، مانند شکوفه، کنایه از زیبایی و طراوت


دختر

گیلکی، فارسی
تی تی گل

گیلکی مرکب از تی تی ( شکوفه ) + گل


دختر

گیلکی، فارسی
تی تی نار

گیلکی شکوفه انار


دختر

گیلکی، فارسی
تیا/tiyā/

چشم


دختر

لری
تیادا/tiyada/

نور چشم مادر


دختر

لری
تیارام/tiaram/

چشم آرام


دختر

لری، فارسی
تیاما/tiama/

ماه چشمان


دختر

لری، فارسی
تیامهر/tiya-mehr/

دختری که چشمانی با محبت دارد


دختر

لری، فارسی
تیامو/tiamo/

چشمان من، عزیز من


پسر

لری
تیامیس/tiamis/

چشمانم برایش


دختر

لری
تیامین/tiyamin/

فدایی چشمان


پسر

لری
تیدآ/tida/

تیدا، دختر خورشید، زاییده خورشید، دهتر زیبارو، مرکب از تی به معنای خورشید و دا به معنای زاییده


دختر

فارسی
تیده آ/tidehaa/

ملکه و سرور گل ها


دختر

پهلوی
تیرا/tirā/

نام فرشته ای است که بر ستوران موکل است و تدبیر و مصالحی در روزهای تیر به او تعلق دارد


دختر

فارسی
تیراژه/tirāže/

تیراژی، رنگین کمان، قوس و قزح، طوق بهار، قوس قزح


دختر

فارسی

طبیعت
تیران/tirān/

نام پسر اردشیر سوم و نام چندین پادشاه از سلسله اشکانیان، ( اَعلام ) ) نام پسر اردشیر سوم، ) تیران ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
تیربد/tirbod/

فرمانده ی یک ستون کوچک تیر انداز


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
تیرش/tirash/

چشم عسلی


پسر

لری
تیرگان/tirgān/

روز سیزدهم تیرماه، جشنی که در این روز در ایران باستان برپا می کرده اند، ( در قدیم ) در ایران قدیم ج ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
تیروژ/tirozh/

پرتو و درخشش خورشید


دختر

کردی
تیریژ/tirizh/

پرتو


پسر

کردی
تیسا/tisā/

تنها، ( به مجاز ) یکتا و یگانه، ( طبری )، خالی، واحد، در گویش مازندران خالص


دختر

مازندرانی، فارسی
تیساگل/tisā gol/

گل خالص، گل ناب، [تیسا ( در طبری ) خالی، گل] ( به مجاز ) گلِ خالص، [تیسا ( در طبری ) خالی + گل] ( ب ...


دختر

مازندرانی، فارسی

طبیعت، گل
تیسان/tisan/

نام دو ستاره است


دختر

فارسی

کهکشانی
تیساناز/tisa-naz/

مرکب از تیسا ( خالص )، ناز ( زیبا )، در گویش مازندران مرکب از تیسا ( خالص ) + ناز ( زیبا )


دختر

فارسی
افروزان/afruzān/

افروختن، افروزاندن، افروزانیدن


دختر

فارسی
افروشه/afruše/

نوعی حلوا، ( = آفروشه )


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
افروغ/afrogh/

تابش روشنی، شعاع آفتاب تابش ماه، نام یکی از شارحان اوستا که در اواخر عهد ساسانیان می زیسته است


دختر

فارسی
افری/afri/

آفرین، ( مخفف آفرین )، کلمه تحسین و آفرین


دختر

فارسی
آفریدون

فریدون، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر آبتین و فرانک، از پادشاهان پیشدادی ایران و به بند کشنده ضحاک م ...


پسر

فارسی
افریدون/afereydun/

فریدون، از شخصیتهای شاهنامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آفرین دخت

مرکب از آفرین ( واژه تحسین ) + دخت ( دختر )، دختر تحسین برانگیز، دختری که تمام خوبی ها را دارد


دختر

فارسی
آفرین گل

مرکب از آفرین ( واژه تحسین ) + گل، گل تحسین برانگیز کنایه از دختر بسیار زیبا


دختر

فارسی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم