دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف �� - صفحه 454
گریمور
گریه
گریه انداختن
گریوه
گز
گزار
گزاردن
گزارش
گزارش دادن
گزارش کردن
گزارشگر
گزاره
گزاره کردن
گزاف
گزاف گویی
گزافه
گزافه گو
گزافکاری
گزان
گزانگبین
گزاونگان
گزاییدن
گزر
گزردن
گزریدن
گزش
گزگز کردن
گزلک
گزلیک
گزمر
گزمه
گزند
گزند رسانیدن
گزنه
گزک
گزیت
گزیدن
گزیده
گزیده کردن
گزیر
گزیرش
گزیره
گزین
گزین کردن
گزینش
گزینه
گژ
گژار
گژدم
گس
450
451
452
453
454
455
456
457
458
459