دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف ص - صفحه 6
صلاح
صلاح کردن
صلاحیت
صلایه
صلب
صلبوت
صلبیه
صلت
صلح
صلحاء
صلصال
صلصل
صلصله
صلع
صلعم
صلف
صلم
صله
صله خوردن
صله یافتن
صلوات
صلواتی
صلی اللهعلیه و اله
صلیب
صم
صماء
صمات
صماخ
صمت
صمد
صمصام
صمغ
صمم
صموت
صمیم
صمیمانه
صناب
صناج
صناعت
صناعی
صنایع
صنج
صندل
صندلی
صندوق
صندوقدار
صندید
صنع
صنعت
صنعت ساختن
2
3
4
5
6
7
8