صنایع

/sanAye~/

برابر پارسی: پیشه ها، ساخته ها، هنرها

معنی انگلیسی:
arts, industries

لغت نامه دهخدا

صنایع. [ ص َ ی ِ ] ( ع اِ ) ج ِ صَنیع. ( منتهی الارب ). ج ِ صَنیعَه. ( المنجد ) ( مهذب الاسماء ). رجوع به صنیع، صنیعة و صنائع شود :
از هر صنایعی که بخواهی بر او اثر
وز هربدایعی که بجوئی بر او نشان.
فرخی.
و چون نصر گذشته شد از شایستگی و بکارآمدگی این مرد محمود شغل همه صنایع غزنی خاص بدو مفوض کرد.( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 124 ). اما بازار فضل و ادب و شعر کاسدگونه میباشد و خداوندان این صنایع محروم. ( تاریخ بیهقی ص 277 ). آثار و ایادی و عواطف و عوارف و مکارم آل سامان بر هیچکس از صنایع و بندگان ظاهرتر نیست که بر پسر سیمجور. ( تاریخ ترجمه یمینی ص 38 ). از ابطال سوابق صنایع و هدم قواعد عوارف متحرز میشد. ( تاریخ ترجمه یمینی ص 437 ). و کان سنباد من اصحاب ابی مسلم و صنایعه. ( ابن الطقطقی ).
صنایع ایران : آنچه در ایران ساخته میشود. مصنوعات ایران. آنچه بدست ایرانی و یا در کارخانه های ایران ساخته میشود. هرچند کشور ایران را امروز در ردیف کشورهای صنعتی نمی شمارند و آنرا کشوری فلاحتی می دانند؛ اما مفهوم آن ، این نیست که ایران از صنعتگران نامی و مصنوعات زیبا خالیست ، بلکه این اصطلاح جغرافیائی اخیراً رواج یافته و مقصود از آن این است که ایران در شمار ممالکی نیست که مصنوعات آن رقم عمده صادرات کشور را تشکیل دهد؛ اما وضع فعلی ایران را نمیتوان مقیاس گذشته این کشور قرار داد، زیرابه گواهی تاریخ و به شهادت خاورشناسان ، در دورانی که ممالک دیگر چندان از تمدن ابتدائی برخوردار نبودند، صنعت گران ایرانی ذوق و ابتکاری مخصوص داشته و پابپای قافله تمدن توانسته اند مصنوعات خود را ترقی دهندتا آنجا که کشورهای جهان نمی توانستند خود را از صنایع ایران و از حسن سلیقه و قریحه سرشار مردم این سرزمین بی نیاز بدانند. پروفسور پوپ متخصص صنایع اسلامی که اثری مهم و معروف به نام هنرهای ایران در شش مجلد ضخیم به طبع رسانیده و از مصادر گرانبهای این موضوع بشمار میرود، در سخنرانیی که در تهران ایراد کرده درباره صنایع ایران چنین می گوید: متجاوز از دوهزارسال است که دنیای متمدن قدیم و جدید با لفظ و با پول قریحه ایرانی را در زیبائی تقدیر کرده است. در ایام روم قدیم غنی ترین بزرگان آن مملکت مبالغ گزاف برای قطعه کوچکی از پارچه های دوره ساسانی که حتی امروز عظمت و زینت آنها ما را تهییج میکند خرج میکردند. چین و ژاپون به این دوری بوسایل مختلف اقتباسات صنعتی از ایران میکردند. در میناکاری ، رنگ آمیزی ، کاشی سازی و پارچه بافی چین مدیون ایران است. معماری و نقاشی و بدایع ادبی هند شمالی مستقیماً در تحت نظر صنعتگران ایران ایجاد گردید. در زمان سلجوقیان آسیای صغیر دارای صنعت قشنگ و بااهمیتی شد که تقریباً تمام آن کار معلمین و اهل حرفه ایران بود. تقریباً همه صنایعی که منسوب به ترک است اصلاً ایرانی میباشد. علاوه بر اینها، صنعت ایران بسواحل اروپا نیز رسید و در آنجا اسلوب و طرزهای جدیدی در صنایع نشان داده ظرافت و نظافت و جاذبیت خود را به صنایع موجوده اروپا عاریت داد. صنعت ایران بزرگترین سرمایه این مملکت بوده ، زیرا نه فقط ثروت و حیثیت برای آن بوجود آورده ، بلکه در هر دوره و هر جا برای ایران دوستان ایجاد کرده و هیچ مملکت متمدنی امروز نیست که مجموعه ای از صنایع ایران نداشته باشد. مجموعه ای که به صاحبان نظر نشان بدهد که ایران استحقاق ستایش و محبت دارد. در رشته صنایع به درجه عالی رسیدن کار کوچکی نیست... بدیهی است که در یک کنفرانس نمیتوان صنایع ایران را تعریف و تشریح نمود. صنایعی که دو هزار و پانصد سال عمر دارند و شامل سبکهای عدیده بوده و انواع و اقسام مواد و مصالح در آنها به کار رفته ، یک عمر برای بیان و شرح آن لازم است. بقول همر «اگر من حلقی از برنج و حجاب حاجزی از مس و یک عمر ابدی داشتم نمی توانستم مقامات آنرا بیان کنم ». در این جا شاید بتوانیم فقط کلیاتی راجع بصنایع ایران گفته سوء تفاهماتی که مزایای آنرا مختفی ساخته و احیاء آنرا به تأخیر انداخته است رفعکنیم.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

جمع صناعت و جمع صنیعه، صنایع ظریفه: هنرهای زیبا، کارهای دستی ظریف
( اسم ) ۱ - جمه صنیعه . ۲ - جمع صنعت . یا صنایع بدیعی . صنعتهایی که در علم بدیع بحث می شود مانند تجنیس مراعاه النظیر لف و نشر و غیره . یا صنایع دستی . صنعتهایی که دست در آنها دخیل است مانند : پارچه بافی قالی بافی . یا صنایع ظریفه . صنعتهایی که در آن ها ظرافت به کار رود از قبیل خطاطی نقاشی مجسمه سازی رقص هنرهای زیبا . یا صنایع مستظرفه . صنایع ظریفه . یا صنایع یدی . دست ورزی صنایع دستی .

فرهنگ معین

(صَ یِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جِ صنیعه . ۲ - جِ صنعت .

فرهنگ عمید

۱. [جمعِ صِناعَة] = صناعت
۲. [جمعِ صَنیعَة] = صنیعه
* صنایع مستظرفه: [قدیمی] هنر های زیبا مانند نقاشی، مجسمه سازی، منبت کاری.

مترادف ها

industry (اسم)
صنعت، ابتکار، صنایع، مجاهدت، پیشه و هنر

crafts (اسم)
صنایع

professions (اسم)
صنایع

پیشنهاد کاربران

صنایع: این کلمه در عربی جمع صناعت و صَنیعه است، اما در فارسی آن را به عنوان جمع صنعت به کار می برند و اشکالی ندارد.
( ابوالحسن نجفی، فرهنگ دشواری های فارسی )
صنعت:فرساخت
صنایع:فرساخت ها
صنایع دستی:فرساخت های دستی
کالا ها و دستگاها
فیارها، فیاوارها

بپرس