کرم

/karam/

مترادف کرم: بخشش، بخشندگی، بذل، جود، سخا، سخاوت، بزرگواری، جوانمردی

برابر پارسی: بخشش، جوانمردی، خامه، دهش، سرشیر، نرماک

معنی انگلیسی:
generosity, magnanimity, greatness, creme, cream, custard, worm, benefaction, beneficence, charity, daub, cream(-coloured), lotion

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

کرم. [ ک َ رَ ] ( اِ ) کلم. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( جهانگیری ). غنبید. بقلةالانصار. ( یادداشت مؤلف ). کرنب. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت مؤلف ) :
گفت بخوردم کرم درد گرفتم شکم
سربکشیدم دو دم مست شدم ناگهان.
لبیبی.
هرکه او از کرم دست تو آگاهی یافت
نخرد حاتم طی را به یکی دسته کرم.
سوزنی.
اندرین موسم انباز کرم لوزینه ست
از سخای تو شود ساخته این انبازی.
سوزنی.
در روزگارهیچ نشان دیدی از کرم
جز در میان سبزه و اطراف بوستان.
اخسیکتی ( از فرهنگ جهانگیری ).
گویند مراخواجگکی هست کریم
یک برگ کرم به که چنو شصت کریم.
علی پنجهیری.
|| قسمی گیاه خودرو. ( یادداشت مؤلف ) :
روز کرم گذشت و کرم را به بوستان
اندر میان سبزه کند انتظار چشم.
شهاب الدین محمدبن رشید.
رجوع به کرنب و کلم شود.

کرم. [ ] ( اِخ ) کرم و رونیز دو شهرک است در راه پسا. هوای آن معتدل است و [ دارای ] آب روان و جامع و منبر باشد و غله و میوه ، و بعهد اتابکی چون حادثه پرگ افتاد مگرایشان بی ادبی کردند، پس به غارت داد و خراب شد. ( فارسنامه ابن البلخی چ اروپا ص 130 ). کرم و رونیز دو شهرک اند در راه فسا. هوایش معتدل است به گرمی مایل و آب روان دارد. ( از نزهةالقلوب چ دبیرسیاقی ص 169 ).

کرم. [ ک ُ رُ ] ( اِ ) در اصطلاح بنایان ، گچ که بار اول بر دیوار زنند تا شمشه کنند. گچ اول که به دیوار زنند شمشه کاهگل را. ( یادداشت مؤلف ).

کرم. [ ک ِ رِ ] ( فرانسوی ، اِ ) از موادی است که در آرایش و زیبائی به کار می رود و عبارت است از مخلوط یک یا چندماده معطر همراه با گردهای زیبایی که در چربی خوک یا وازلین و یا چربی پشم کاملاً ممزوج شده و بصورت نوعی پماد درآمده است که منحصراً به مصرف آرایش و زیبایی می رسد و بیشتر برای نرم کردن و خوشبو کردن و خوشرنگ کردن دست و صورت به کار می رود. ( فرهنگ فارسی معین ). || رنگ سفید مایل به زردی به مناسبت رنگ کرم ( خامه ). نخودی. ( فرهنگ فارسی معین ). || چربی حاصل از شیر که سه تا چهار درصد شیر را تشکیل می دهد و از آن کره سازند. خامه. || بطور معمول خوردنی که از شیر و تخم مرغ و کره سازند و غالباً پس از غذا بعنوان دسر مصرف کنند. ( لاروس ). || قسمی دسر فرنگی که انواع دارد: کرم بادامی ، کرم پات سیر و کرم قالبی. ( از فرهنگ فارسی معین ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جوانمرد ی بزرگوار ی : [ من ار چه حافظ شهرم جوی نمی ارزم مگر تو از کرم خویش یار من باشی ] . ( حافظ ) ۲ - بخشش جود : [ شود بکل گدایان زکات و حج واجب کند چو دست کرم زیر او در افشانی ] . ( وحشی )
کرامه . کرمه . نفیس گردیدن و با عزت شدن . یا بسیار باران گردیدن ابر

فرهنگ معین

(کَ رَ ) [ ع . ] (اِمص . ) جوانمردی ، سخاوت .
(کَ ) [ ع . ] (اِ. ) تاک ، رز. ج . کروم .
(کِ رِ ) ۱ - (اِ. ) رنگ سفید مایل به زردی ، نخودی رنگ . ۲ - [ فر. ] (اِ. ) ماده ای خمیری شکل جهت مراقبت از پوست . ۳ - نوعی خمیر نرم جهت تهیه انواع شیرینی و غذا.
(کِ ) (اِ. ) گروهی از بی مهره گان هستند که در لای و لجن و آب راکد و میوه پدید می آیند. اکثراً بدن نرم و برهنه و دراز دارند. مهم ترین انواع آن ها عبارتند از: کرم های پهن ، کرم های حلقوی ، کرم های لوله ای . ~ ، ~داشتن الف - دارای کرم بودن . ب - موذی بودن ،

فرهنگ عمید

=کروم korom
۱. رنگ سفید مایل به زرد، نخودی.
۲. (پزشکی ) مادۀ نیمه جامد خمیری و چرب مرکب از چند ماده که روی پوست مالیده می شود و مصرف دارویی، آرایشی، و بهداشتی دارد.
۳. مایع غلیظی شامل شیر یا خامه، شکر، زردۀ تخم مرغ، و مواد خوش بوکننده که در شیرینی پزی و آشپزی کاربرد دارد.
هر جانور بی دست وپا و خزنده با بدن نرم و بی استخوان، مانند کرم خاکی، زالو، و امثال آن ها.
* کرم ابریشم: (زیست شناسی ) نوزاد کرمی شکل پروانه، با بدنی استوانه ای و دارای حلقه که از برگ درخت توت تغذیه می کند و از پیلۀ آن الیاف ابریشمی تهیه می شود، کرم پیله، کرم بادامه.
* کرم خاردار: (زیست شناسی ) = خاردار
* کرم رنگرزان: (زیست شناسی ) = قرمزدانه
* کرم ساقه خوار: (زیست شناسی ) حشره ای از آفات برنج.
* کرم شب تاب: (زیست شناسی ) حشره ای باریک و زردرنگ از خانوادۀ سوسک که مادۀ آن از زیر شکم خود نور می تاباند، کرم شب افروز، شب چراغک، آتشک، آتشیزه، کمیچه.
* کرم کدو: (زیست شناسی ) نوعی کرم انگلی دراز و نواری شکل که از طریق گوشت آلوده وارد بدن انسان می شود، کدودانه.
* کرم معده: (زیست شناسی ) = آسکاریس
۱. جوانمردی، بزرگواری.
۲. جود، بخشش.
درخت انگور.
= کَلَم

فرهنگستان زبان و ادب

{worm} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] بدافزاری که به صورت برنامه ای مستقل و بدون نیاز به پرونده های میزبان عمل می کند، خود را تکثیر می کند و با تخریب بخش های رایانه آن را از کار می اندازد

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی کَرِیمٌ: بسیارگرامی - بسیار ارجمند و ارزشمند - بسیار صاحب کرم و بزرگوار(معنای تکریم با تفضیل متفاوت است، چون تکریم معنائی است نفسی و در تکریم کاری به غیر نیست ، بلکه تنها شخص مورد تکریم مورد نظر است که دارای شرافتی و کرامتی بشود ، به خلاف تفضیل که منظور از آن...
معنی مَّأْکُولٍ: خورده شده (عصف ماکول به معنای برگ زراعتی ، مثل گندم است که دانههایش را خورده باشند ، و نیز به معنای پوست زراعتی است مانند غلاف نخود و لوبیا ، که دانهاش را خورده باشند ، و منظور آیه این است که اصحاب فیل بعد از هدف گیری مرغان ابابیل به صورت جسدهایی بی...
معنی فَضْلِ: زیادی و فزونی در کارهای ستوده - بخششی که به دلیل استحقاق فرد مورد بخشش قرار گرفته ، صورت نمی گیرد بلکه از زیادی کرم شخص بخشنده است (کلمه فضل مانند کلمه فضول به معنای زیادی است ، با این تفاوت که فضل به طوریکه گفتهاند زیادی در مکارم و کارهای ستوده است ...
معنی وَعْدَ: وعده (کلمه "وعد" بدون همراهی با کلمه وعید هم معنای وعده خیر می دهد و هم به معنای وعده شر . ولی اگر هر دو با هم در کلامی بیایند ، وعد به معنای وعده خیر ، و وعید به معنای وعده شر خواهد بود.لذا خلف وعده مقبوح و زشت است ولی خلف وعید نشانه ی کرم و لطف به ...
معنی وَعْدَکَ: وعده ی تو (کلمه "وعد" بدون همراهی با کلمه وعید هم معنای وعده خیر می دهد و هم به معنای وعده شر . ولی اگر هر دو با هم در کلامی بیایند ، وعد به معنای وعده خیر ، و وعید به معنای وعده شر خواهد بود.لذا خلف وعده مقبوح و زشت است ولی خلف وعید نشانه ی کرم و لط...
معنی وَعْدَهُ: وعده ی او (کلمه "وعد" بدون همراهی با کلمه وعید هم معنای وعده خیر می دهد و هم به معنای وعده شر . ولی اگر هر دو با هم در کلامی بیایند ، وعد به معنای وعده خیر ، و وعید به معنای وعده شر خواهد بود.لذا خلف وعده مقبوح و زشت است ولی خلف وعید نشانه ی کرم و لط...
معنی وَعِیدِ: وعده شرّ - وعده عذاب (کلمه "وعد" بدون همراهی با کلمه وعید هم معنای وعده خیر می دهد و هم به معنای وعده شر . ولی اگر هر دو با هم در کلامی بیایند ، وعد به معنای وعده خیر ، و وعید به معنای وعده شر خواهد بود.لذا خلف وعده مقبوح و زشت است ولی خلف وعید نشانه...
تکرار در قرآن: ۴۷(بار)
(بر وزن فرس) و کرامت به معنی سخاوت، شرافت، نفاست و عزت است. در صحاح و قاموس گوید: «اَلْکَرَمُ ضِدُّ الّلُؤْمِ» یعنی کرم ضد لئامت است پس کریم به معنی سخی است چنان که در دو کتاب فوق و اقرب الموارد آمده . همانا پروردگار من بی نیاز و سخاوتمند است. در مصباح فیومی و اقرب الموارد آمده: «کَرُمَ الشَّیْ‏ءُ کَرَماً: نَفَسَ وَ عَزَّ فَهُوَ کَریمٌ» بنابر این کریم به معنی نفیس و عزیز است . او را به غفران و مزدی شریف و نفیس بشارت ده. راغب می‏گوید: کرم اگر وصف خدا واقع شود مراد از آن احسان و نعمت آشکار خداست و اگر وصف انسان باشد نام اخلاق و افعال پسندیده اوست که از وی ظاهر می‏شود به کسی کریم نگویند مگر بعد از آنکه آن اخلاق و افعالی از وی ظاهر شود و هر چیزی که در نوع خود شریف است با کرم توصیف می‏شود. پس در هر جا از قرآن لفظ کریم یا کرامت و یا فعل آن آمد با در نظر گرفتن تناسب محل می‏شود آن را به یکی از معانی چهارگانه که در اول گفته شد گرفت. * . اولاد آدم را فضیلت دادیم و شرافتمند کردیم و راه خشکی و دریا را بر وی گشودیم. * . بگو این همان است که بر من فضیلت دادی؟! * . آنکه یوسف را از مصر خرید به زنش گفت اقامت و سکونت او را در این خانه، گرامی دار. *** کریم: از اسماء حسنی است، در غیر خدا نیز به کار می‏رود . . کریم فقط در این دو آیه وصف حق تعالی آمده است. آن را در خداوند جواد و منعم معنی کرده‏اند. «رَجُلٌ کَریمٌ اَیْ جَوادٌ. قَوْمٌ کِرامٌ اَیْ اَجْوادٌ». * . طبرسی در این آیه رزق کریم را عظیم و واسع و آنچه ناگواری در آن نیست و در ذیل آیه چهارم از همین سوره، بزرگ و پر قیمت معنی کرده در اقرب الموارد آمده: «رِزْقٌ کَریمٌ اَیْ کَثیرٌ» اینها همه مصداق شرافت و نفاست اند. * . این بشر نیست بلکه فرشته‏ای است بزرگوار. ایضاً آیه هفدهم از سوره دخان و چهلم از حاقه و غیره. * . . وصف عرش در تمام آیات و در آیه 74 همین سوره «عظیم» و فقط در آیه فوق کریم آمده است، شاید آن نیز به معنی عظیم و شاید به معنی محترم و شرافتمند باشد: عرش محترمیکه مصدر دستورات امور عالم است. طبرسی آن را نیکو معنی کرده و فرماید: کریم در جمادات به معنی نیکو است. قرآن کریم: یعنی قرآن شریف و محترم و گرانقدر. جمع کریم کرام است به کسر اول . با دست یا در دست نویسندگانی که بزرگواران و نیکوکارانند . *** اکرم: اسم تفضیل است . محترمترین و شریفترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شما است این آیه همان است که افتخارات پوچ را زیر پا گذاشته و ارزش انسان را در پیشگاه خدا فقط در تقوی به رسمیت می‏شناساند و اگر پیامبران و امامان و فقهاء و نظیر آنها را محترم می‏داریم آنهم از «اتقی» بودنست و اگر سیدی را به خاطر اجدادش محترم بداریم باز منتهی به «اتقی» بودن اجدادش می‏باشد. * . شاید مراد از اکرم آنست که عطای خدا مافوق عطاها است لذا در مجمع «اَعْظَمُ کَرَماً» که کرم هیچ کریم به او نمی‏رسد گفته است. *** مُکْرِم (به صیغه فاعل) عزیز کننده. . هر که خدا خوارش کند او را عزیز دارنده‏ای نیست. مُکْرَم (به صیغه مفعول) عزیز و شریف . بلکه بندگانی شریف اند مکرمة (به صیغه مفعول) از باب تفعیل نیز بدان معنی است . *** * . . اکرام مانند تکریم در کتب لغت متعدی آمده است «اَکْرَمَ فُلاناً: شَرَّفَهُ» در مفردات گفته: اکرام و تکریم آنست که به کسی نفع خالصی یا شی‏ء شریفی رسانده شود. خداوند دارای دو گونه صفات است: صفات جلال مثل عظمت، کبریاء، عزت، غلبه، پاکی و غیره و صفات جمال که مبین مقام نعمت و افاضه رحمت‏اند مثل علم، قدرت، جود، رحمت و غیره. لفظ «ذُوالْجَلال» راجع به صفات جلال و عظمت و لفظ «الِاکرام» راجع به صفات جمال و نعمت و رحمت است پس اکرام در مقام افاضه رحمت و نعمت به بندگان است. معنی آیه اول چنین می‏شود: می‏ماند پروردگارت که دارای صفات جلال و جمال است خدائی که مقام ذات بالاتر از همه و در مقام نعمت، معطی و مفیض همه نعمت‏هااست. در کشّاف از رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» نقل شده: «اَلِظُّوا بِیاذَاالْجَلالِ وَ الْاِکْرامِ» به خواندن خدا با این جمله مداومت کنید و آن حضرت کسی را دید که نماز می‏خواند و می‏گفت یا ذاالجلال و الاکرام فرمود: دعایت مستجاب شد.

دانشنامه عمومی

کرم (آرایشی). کرم آرایشی ( به فرانسوی: crème ) شکل نیمه جامدی برای محصولات دارویی و آرایشی است. کرم از موادی است که در آرایش و زیبائی به کار می رود و عبارت است از مخلوط یک یا چند مادهٔ معطر همراه با گردهای زیبایی که در چربی حیوانی از جمله خوک یا وازلین یا چربی پشم، کاملاً ممزوج شده و به صورت نوعی پماد درآمده است که منحصراً به مصرف آرایش و زیبایی می رسد و بیشتر برای نرم کردن و خوشبو کردن و خوشرنگ کردن دست و صورت به کار می رود.
عکس کرم (آرایشی)عکس کرم (آرایشی)

کرم (پاکستان). کُرَّم ( به انگلیسی: Kurram Agency ) با ۳٬۳۸۰ کیلومتر مربع مساحت و ۶۱۹٬۵۵۳ نفر جمعیت در نزدیکی کوه های تبت ( رشته کوه های هیمالیا ) و ۶۰۰ کیلومتری سین کیانگ واقع شده است.
عکس کرم (پاکستان)

کرم (جانور). در طبقه بندی جانوران که در آغاز قرن نوزدهم انجام گرفت، تمام جانورانی که دارای بدنی دراز و فاقد ضمائم واضح بودند به کرم موسوم شدند. کرم ها به یونانی و به لاتین ورم نام دارند. این جانوران برخلاف سایر بی مهرگان یک انتهای قدامی یا سر که دارای اندام های حسی است و به قصد روبرو شدن با محیط به طرف جلو حرکت می کند و یک انتهای خلفی یا دم دارند. کرم ها تقارن دوجانبی دارند.
صدها هزار نوع کرم وجود دارد که حدوداً ۲۷۰۰ نوع آن کرم خاکی هستند. بسیار از گونه های دریایی و آب شیرین نیز که معمولاً توسط زیست شناسان دیده می شوند نیز در زمره کرم ها قرار دارند. شفیره و لارو حشرات نیز در گویش رایج کرم خوانده می شوند.
کرم ها از لحاظ زندگی دو دسته کلی دارند: ۱ - آزادزی و ۲ - پارازیتها ( انگل ) کرم های آزادزی می توانند مواد را جذب و مصرف کنند. کرم های پارازیت زندگی آزاد ندارند و حیات آن ها وابسته به موجودات میزبان است.
۱. کرم های پهن: پست ترین کرم ها، کرم های پهن یا پلات هلمنت ها می باشند که بدن های نازک و نرم دارند. عده کمی از آن ها آزادند و بیشتر آن ها به حالت انگل هستند. این کرم ها از ۳ رده تورکیان، بادکش داران، و نواریان تشکیل شده اند مانند کرم کپلک گوسفند و کرم کدو.
• کرم های لوله ای: بدن آن ها بدون تقسیم است. دارای بدنی باریک و استوانه ای، همراه با کوتیکول مقاوم و یک لوله هاضمه کامل و دایمی می باشند. این جانوران در میان جانوران پریاخته از حیث تعداد بعد از حشرات شاید مقام دوم را داشته باشند. جنس های نر و ماده آن ها معمولاً از هم جدا می باشند و جنس نر کوچک تر از ماده است. نمونه بارز کرم های لوله ای، کرم آسکاریس می باشد.
• کرمهای حلقوی: بدن آن ها مرکب از بسیاری قطعات حلقه ای شکل، همانند یا قطعه می باشد. داشتن قطعات مشابه، معمولاً هم در شکل خارجی و هم در ساختمان داخلی از قبیل عضلات، اعصاب و اندام های گردش خون، وازنش و تولید مثل نمایان است. کرم های حلقوی شامل رده کم تاران، رده پرتاران و رده زالوها می باشد.
کرم ها در بیشتر نقاط جهان می زیستند. از محیط های دریایی گرفته تا آب شیرین یا در خشکی. گونه هایی از کرم ها در خاک زندگی می کنند که به بهبود وضعیت خاک کمک می کنند. برخی از کرم ها نیز به صورت انگلی در گیاهان، جانوران یا انسان ( مانند کرم کدو ) رشد می کنند. برخی کرم های دیگر نیز ممکن است زندگی غیرانگلی و آزادانه داشته باشند. کرم ها در زیست بوم هایی مانند دریا و آب شیرین و حتی ساحل زیست می کنند. کرم ها یکی از حلقه های اصلی زنجیرهٔ غذایی در تمام زیست بوم های جهان هستند.
عکس کرم (جانور)

کرم (داروسازی). کرم ( به فرانسوی: Crème ) نوعی پماد موضعی است که بر روی پوست استفاده می شود. کرم نسبت به لوسیون، گرانروی کمتری دارد.
کرم نامیزه ای نیمه جامد از روغن و آب است. کرم ها به دو دسته تقسیم می شوند:
• روغن در آب: که ترکیبی از قطرات روغن پراکنده شده در فاز پیوسته آب تقسیم می شوند.
• آب در روغن: ترکیبی از قطرات پراکنده شده آب در فاز پیوسته روغن تقسیم می شوند.
عکس کرم (داروسازی)

کرم (رنگ). رنگ کرم گستره رنگ روشنی است که از ترکیب هر سه رنگ اصلی ( زرد، سرخ، آبی و صورتی ) و سفید به دست می آید و سفید غلبه دارد. گسترهٔ کرم شامل رنگهایی گرم، خنثی، تا گرم است. نام این رنگ از کرم خوراکی ( خامه یا سرشیر ) در زبان های اروپایی گرفته شده است و همرنگ خامه طبیعی است. رنگ سفید مایل به زردی به مناسبت رنگ کرم ( خامه ) ، نخودی.
رنگ های نزدیک: شیری، استخوانی، نخودی، بژ، نبات، خاکی.
عکس کرم (رنگ)

کرم (فیلم ۲۰۰۵). کرم ( به هندی: Karam ) فیلمی است محصول سال ۲۰۰۵ و به کارگردانی سانجی اف. گوپتا است. در این فیلم بازیگرانی همچون جان آبراهام، پریانکا چوپرا، شاینی آهوجا، آنجان سیرواستاو ایفای نقش کرده اند.
عکس کرم (فیلم ۲۰۰۵)

کرم (فیلم ۲۰۰۶). «کرم» ( روسی: Cherv ) یک فیلم است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
عکس کرم (فیلم ۲۰۰۶)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کِرم (worm)
گروهی از بی مهرگان دراز، فاقد اندام حرکتی، متعلق به شاخه های متفاوت. کرم ها مشتمل اند بر کرم های پهن، از قبیل ترماتودها (کرم های پهن انگل)، و کرم های نواری؛ کرم های لوله ای یا نماتودها (نخسانگان)، ازجمله کرم قلاب دار و نخسانۀ گیاهی؛ کرم های نواری دریایی یا نمرتین ها (تسمه سانان)؛ و نیز کرم های حلقوی (انلید). کرم پهن نیوزیلند، با نام علمی Artioposthia triangulata، پانزده سانتی متر طول و دو گرم وزن دارد و بعد از ۱۹۹۰، در همۀ استان های ایرلند شمالی و بخش هایی از اسکاتلند ساکن شده است. این کرم ظرف مدت ۳۰ دقیقه یک کرم خاکی را می خورد و با ازبین بردن کرم های خاکی حاصل خیزی خاک را از بین می برد. در ۱۹۷۹، در سوراخ های آب گرم، در عمق ۲,۴۵۰متری کف دریا، در اقیانوس آرام در شمال شرقی جزایر گالاپاگوس، نوعی کرم غول آسای دریایی با طولی حدود سه متر کشف شد که در لوله هایی زندگی می کند که از ترشحات بدن خودش ساخته می شود. در ۱۹۹۷، گونۀ جدیدی از کرم های پر تار در کف خلیج مکزیک کشف شد. این گونۀ جدید شامل کرم های صورتی صد پا مانندی با طولی حدود پنج سانتی متر است که در گروه های پرجمعیت، و در یخ های متان زندگی می کنند.

کرم (اخلاق). کَرَم (اخلاق)
(در لغت به معنای بزرگواری و بخشندگی) مراد از کرم بخشیدن مال بسیار در امور مهم و عام المنفعه، به اقتضای مصلحت، در نظر انسان کاری آسان به شمار آید و آن کس که بدین سان مال بسیار ببخشد کریم محسوب می شود.

مترادف ها

cream (اسم)
زبده، خامه، کرم، کرم رنگ، سرشیر، هر چیزی شبیه سر شیر

phylloxera (اسم)
شته، کرم، شته مو

magnificence (اسم)
بزرگی، عظمت، کرم، طمطراق

benefaction (اسم)
خیر، بخشش، نیکی، احسان، کرم

worm (اسم)
کرم، مار

worms (اسم)
کرم

helminth (اسم)
کرم، کرم روده، کلمات پیشوندی به معنی کرم

munificence (اسم)
بخشش، کرم، سخاوت، بخشندگی، دهش، بذل، کرامت

larva (اسم)
کرم، کرم حشره، نوزاد حشره، لیسه

فارسی به عربی

دهن , دودة , سخاء , یرقة

پیشنهاد کاربران

ای خدای بزرگ از تو خواستارم در هر زمینه ای از سر لطف و کرامت به تو و کسانیکه تو میخواهی توجه کنم . . . .
علّامه مهدی بارانی
کرم: نام رنگی از رنگها در زبان اصیل پارسی است و همان قهوه ای است
البته آن چی که پایین نوشتم لوازم آرایشی است واژهش فرانسوی است
البته واژه جانور کرم فارسی است.
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
منبع. فرهنگ لغت عمید
کرمکرم
کَرْم: تاک، انگور که از آن باده سازند
( آتش گرم با آب کَرْم در هم آمیخته ) ( مقامات حمیدی، مقاله ی پنجم )
واژه کرم
معادل ابجد 260
تعداد حروف 3
تلفظ [kerem]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: cr�me]
مختصات ( کِ ) ( اِ. )
آواشناسی karam
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
کرم ( انگلیسی ورم worm )
ازریشه هندواروپائی ور - wer یا پیچیدن و خم شدن و ورمی - wrmi وکرمیش - kermish یا کرم ودر اوستا کرم kerema ودر سانسکریت کرمیkermi و در لاتین ورمیس vermis برگرفته از فارسی در عبری کرمیل krmi و در عربی قرمز نامیده میشود.
کَرَم
اربی شده ی " گِرام ، گِرامی " پارسی
این واژه ریشه پارسی دارد و معرب شده گرامی است.
تازی از این واژه گ ر م را گرفته و به کرم تبدیل نموده.
سپس اکرم ، مکرم، مکرمه، اکرام و کرم را برساخته کرده.
اکرم و مکرمه و اکرام هرسه به معنای گرامی است.
کَرَم، صفتی است که به فرد گرامی نصبت داده می شود و به معنای جود، دهش و بخشش است.
نام برخی از حشرات به انگلیسی:
ant = مورچه 🐜
bee = زنبور 🐝
wasp = زنبور 🐝
butterfly = پروانه 🦋
cockroach = سوسک 🪳
beetle = سوسک
cricket = جیرجیرک
...
[مشاهده متن کامل]

dragonfly = سنجاقک
fly = مگس
grasshopper / locust = ملخ 🦗
mantis = آخوندک
ladybug ( American ) / ladybird 🦓 ( British ) = کفشدوزک 🐞
millipede / millepede = هزارپا
mosquito = پشه 🦟
moth = شب پره، شاپرک
snail = حلزون 🐌
spider = عنکبوت 🕷
termite = موریانه
tick = کنه
worm = کرم 🪱
caterpillar = کرم ابریشم
flea = کک
louse = شپش
❗️جمع: lice
aphid = شته
bedbug = ساس
leech = زالو

معنی کرم: بخشیدن
علاو بر معانی که عزیزان فرمودند،
کِرِم کِرِم به صداى خوردن چیزی مثل قند که صدا بدهد هنگام خوردن هم می گویند که صداى جالبی نیست.
جرقه : برق ، درخشش
هشام
جوان مردی، بزرگواری، لطف
برای اگاهی بسیاری از ایرانیان باید بگویم ک کرم شاه شاه کرمان بود که در زمان فروپاشی پادشاهی اشکانی و پدیداری اردشیر بابکان بر استان کرمان فرمانروایی میکرد و ریشه نام کرمان نیز از همین شاهنشاه گرفته شده است و کرم یک نام ایرانی میباشد
به کِرم در زبان ترکی قورد یا قورداخ گفته می شود .
آغاجی اؤز ایچینن "قورد" یئیر :
ترجمه:
درخت را از درون خودش کرم می خورد.
شعر :
پور دستان را برادر کشت این نبود شگفــــت
لطمه از کرم درون خویش می بیند درخــــت ( علی باقری )
خُم های پراز انگور . یا معدن فلز . باغهای انگور

بخشندگی. بخشنده
بزرگی

کخ
جود
مترادف:آزادگان
معنی:بخشش، بزرگی، بزرگواری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس