موسی

/musA/

معنی انگلیسی:
moses

فرهنگ اسم ها

اسم: موسی (پسر) (عربی، عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: musā) (فارسی: موسي) (انگلیسی: musa)
معنی: از آب گرفته شده، نام پیغمبر بنی اسرائیل، نام هفتمین امام شیعیان، به معنی از آب کشیده، ( اَعلام ) ) موسی ابن عمران ( ع ) پیغمبر معروف بنی اسرائیل در زمان فرعون و رهبر اسیران یهودی در مصر، که آنان را به سوی فلسطین رهبری کرد، ولی پیش از رسیدن بدانجا در اردن درگذشت، ) موسی ابن جعفر ( ع ) ( = ابوالحسن موسی بن جعفر ) : [، قمری] ملقب به کاظم هفتمین امام شیعیان، در زندان هارون الرشید مسموم و به شهادت رسید، ) موسی بن شاکر: [زنده در سال قمری] دانشمند ایرانی، از مرد خراسان، که همراه مأمون به بغداد رفت و فرزندانش معروف به بنوموسی، در اختر شناسی، مکانیک و ریاضیات شهرت یافتند، ) موسی ابن میمون: [، میلادی] پزشک و اندیشمند یهودی آندلسی، که از سال در مصر اقامت گزید، مؤلف کتابهایی در پزشکی، منطق و علم کلام، از جمله: دلالة الحایرین و سراج المنیر، ) موسی خورنی: [، میلادی] مورخ ارمنی، مؤلف تاریخ ارمنستان ( ترجمه )، ( در اعلام ) موسی بن عمران ( ع ) پیغمبر معروف بنی اسرائیل در زمان فرعون، ( در اعلام ) موسی بن جعفر ( ع ) ملقب به کاظم هفتمین امام شیعیان، از آب کشیده شده، نام امام هفتم شیعیان، نام پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل که در زمان فرعون به دنیا آمد
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عربی، اسم عبری، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

مؤسی. [ م ُ ءَس ْ سی ] ( ع ص ) نعت فاعلی از تأسیة. تعزیت دهنده. تسلی دهنده.

مؤسی. [ م ُ ءَس ْ سا ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تأسیه. تیمار داشته شده. مورد غمخواری واقع شده. || تسلی داده شده. ج ، مؤسین.

موسی. [ سا ] ( ع اِ ) استره. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( نصاب الصبیان ). ج ، مواسی ( مؤنث و گاهی مذکر آید ). ( ناظم الاطباء ). حلاق. تیغ. تیغ دلاکی که بدان سر تراشند . عربی استره است که بدان موی سر تراشند. ( از غیاث ) ( از آنندراج ) :
به موسی ̍ کهن عمرِ کوته امید
سرش کرد چون دست ِ موسی سپید.
سعدی ( بوستان ).
|| طرف اعلای خود آهنی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

موسی. [ سا ] ( اِخ ) پیغمبر بنی اسرائیل. رجوع به موسی بن عمران شود.

موسی. [ سا ] ( اِخ ) رجوع به موسی بن جعفر شود.

موسی. [ سا ] ( اِخ ) نام ایل کرداز طوایف پشتکوه. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 71 ).

موسی. [ سا ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گورگ بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 46 هزارگزی جنوب مهاباد با 109 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

موسی.[ سا ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جلال وند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 50 هزارگزی جنوب کرمانشاه با 280 تن سکنه. آب آن از رودخانه تنگ سنگ و راه آن مالرو است در سه محل نزدیک به هم به نام علیا و وسطی و سفلی مشهورند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

موسی. [ سی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به موسی ̍. ( منتهی الارب ). ج ، موسَون َ، موسون َ. ( ناظم الاطباء ).

موسی. [ سا ] ( اِخ ) ابن ابوالفضل یونس بن محمدبن منعة ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوالفتح ( 551-639 هَ. ق. ) فقیه شافعی ، در موصل علم فقه را از پدر فرا گرفت و بعد در سال 570 هَ. ق. به بغداد عزیمت و در مدرسه نظامیه اقامت کرد و در محضر شیخ رضی شیرازی و سدید سلمانی که دستیار وی بود واستادان دیگر، علم خلاف و اصول و ادب را فرا گرفت و بعدها به موصل بازگشت و پس از درگذشت پدر در مسجد امیر زین الدین که مانند مدرسه بود به تدریس پرداخت و بعد این مدرسه در نسبت به وی به نام مدرسه کمالیه معروف گشت. وی در میان فضلا شهرت فراوانی به دست آورد ودر همه فنون تبحر یافت و علومی را فرا گرفت که هیچ کس همه آنها را یکجا فرا نگرفته بود. در علم ریاضی بخصوص یگانه بود و من ( یعنی ابن خلکان ) در سال 626 هَ. ق. در موصل او را دیدم و بارها به محضرش رسیدم واستفاضه کردم. موسی در علوم حکمت و منطق و طبیعی و الهی و هم چنین طب و ریاضی و اقلیدس و هیأت و مخروطات و متوسطات و مجسطی و انواع حساب و جبر و مقابله و موسیقی دست داشت. و گویندگان مقام فضل و کمال او را ستوده اند. ( از وفیات الاعیان ابن خلکان صص 256 - 259 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

موشا پیغمبر بنی اسرائیل که در زمان فرعون بدنیا آمد و مادرش تا سه ماه او را مخفیانه نگهداشت و بعد از ترس فرعون وی را در زنبیلی قیر اندود گذاشت و در میان نی زار رود نیل رها ساخت . دختر فرعون موسی را برداشت و بزرگ کرد . موسی در سن چهل سالگی برسالت از طرف خداوند برگزیده شد و مدت چهل شبانه روز در کوه سینا براز و نیاز با خداوند مشغول بود و از این نظر او را کلیم الله لقب داده اند . عمر موسی را صدو بیست سال نوشته اند .
تیغ سرتراشی، استره
( اسم ) تیغ سلمانی استره .
نوبختی .

فرهنگ معین

(سا ) [ ع . ] (اِ. ) تیغ سلمانی ، استره .

فرهنگ عمید

تیغ سرتراشی، استره.

گویش مازنی

/moosi/ مفعول – مرد همجنس بازی که خودفروشی می کند

دانشنامه عمومی

موسی (ایلخان). موسی ( انگلیسی: Musa; ۱ ژانویهٔ ۱۳۵۰ – ۱۰ ژوئیه ۱۳۳۷ ) ۴ ماه خان ایلخانان بود.
او نوه بایدو بود. پس از بی طرفی شیخ حسن، علی پادشاه، حامی موسی، در 29 آوریل 1336 به نبرد با آرپا خان در دشت جغاتو در نزدیکی مراغه رفت. ارتش آرپا توسط 60 امیر، به ویژه حاجی تقای ( پسر سوتی، والی دیار بکر ) رهبری می شد. فرمانده اویغور اوگرونچ، توروت ( پسر ناری و از خویشاوندان نارین تقای ) ، اورتوق شاه ( پسر الغو ) و پسر چوپان سورگان سیرا. اما به زودی برخی از امیران به طرف علی پادشاه متواری شدند، مانند محمود بن اسن قوتلوق و سلطانشاه نیکروز. نبرد به شکست آرپا انجامید و اندکی بعد در سلطانیه اسیر شد و کشته شد. [ ۱]
پس از آن موسی به عنوان ایلخان جدید و در واقع به عنوان دست نشانده علی پادشاه بر تخت نشست. حامیان آرپاخان، یعنی حاجی تقایی در همین حین نزد شیخ حسن بزرگ رفتند که به نوبه خود شاهزاده برجیگیدی دیگر به نام پیرحسین را به عنوان یک ایلخان در 20 ژوئیه 1336 بزرگ کرد. سورگان سیره چوپانی دوباره تغییر سمت داد و در نبرد قره به جلایریان پیوست. نزدیک وان یک گروه گرجی به فرماندهی امیرگامبر اول پاناسکرتلی، دوک تائو نیز به نبرد در سمت جلایری پیوست. [ ۲] علی رغم اینکه نیروه های علی پادشاه، حاجی تقای و اوگرونچ سورغان را شکست دادند، موسی در مرکز نبرد مستقر بود و به شدت شکست خورد. در نتیجه این نبرد علی پادشاه دستگیر و اعدام شد در حالی که موسی در 24 ژوئیه 1336 مجبور به فرار شد. [ ۳]
موسی علیرغم از دست دادن حامی خود، از ادعای خود برای ایلخانان دست برنداشت و به بغداد عقب نشینی کرد و بعداً با پیوستن به طغاتیمور در ژوئن 1337 سلطانیه را اشغال کرد. اما به زودی توسط امیر قره حسن اسیر شد و در 10 ژوئیه 1337 کشته شد. [ ۴]
عکس موسی (ایلخان)

موسی (بدره). موسی، روستایی در دهستان علیشروان بخش مرکزی شهرستان بدره در استان ایلام ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۲۲ نفر ( ۴۰ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس موسی (بدره)

موسی (مینی سریال). موسی ( انگلیسی: Moses ) مینی سریال درام آمریکایی است که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد.
بن کینگزلی در نقش موسی
فرانک لانگلا در نقش مرنپتاه
کریستوفر لی در نقش فرعون
جرالدین مک ایوان در نقش میریام
دیوید سوشی در نقش هارون
آنتونی هیگینز در نقش قارون
انریکو لو ورسو در نقش یوشع بن نون
سونیا براگا در نقش سفورا
آنتون لسر
فیلیپ استون
آنا گالینا
• وینسنت ریوتا
عکس موسی (مینی سریال)

موسی (میکل آنژ). موسی ( ایتالیایی: Mosè ) یک مجسمه ساخته شده از سنگ مرمر توسط هنرمند ایتالیایی و مشهور رنسانس، میکل آنژ بوناروتی است. این اثر هنرمند امروزه در کلیسای سان پیترو این وینکولی در شهر رم قرار دارد. مجسمه در سال ۱۵۰۵ و برای آرامگاه پاپ ژولیوس دوم ساخته شد که نشانگر موسی به همراه کتاب مقدس و دو شاخی است که بر روی سر وی قرار دارد. [ یادداشت ۱] این شاخ ها، نمادی برگرفته از اشارهٔ فصل ۳۴ از کتاب سفر خروج در لاتین قدیمی می باشد
↑ "نماد شاخ به معنای تابش و درخشش و پرتو رو به جلو است، در عبرانی باستان، راوی در توصیف موسی هنگام رجعت از کوه سینا می گوید؛ او شاخ ها را روانه کرد. با این احوال شاخ، به عنوان سمبل نور یا خرد خداوند تعبیر گردیده. "
عکس موسی (میکل آنژ)عکس موسی (میکل آنژ)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

موسی (ع) (قرن ۱۳پ م)
از پیامبران اولوا العَزْم. زبان شناسان در عجمی بودن نام موسی متفق اند و این واژه را مرکب از «مو» به معنی آب و «شا» به معنی درخت پنداشته اند و گفته اند از آن جا که موسی از میان آب و درخت گرفته شده به این نام موسوم گردیده است. در عهد عتیق، مقام شارع و داور عبرانی را دارد که بنی اسرائیل را از مصر به ارض موعود کنعان برد. او مدعی شد که، در طور/کوه سینا، شریعت شفاهی و کتبی را شامل احکام عشره/ده فرمان حک شده بر الواح سنگی از یهوه دریافت کرده است. پنج سِفر نخست عهد عتیق را که در یهودیت به تورات موسوم است به او نسبت داده اند. به روایت تورات، پس از آن که فرعون دستور قتل همۀ نوزادان پسر عبرانیان را صادر کرد، موسای نوزاد را در نی زارهای کنارۀ نیل پنهان کردند. یکی از دختران فرعون او را یافت و بزرگ کرد. سرانجام او رهبر قوم بنی اسرائیل در خروج از مصر و ۴۰ سال سرگردانی در بیابان شد. در ۱۲۰سالگی پس از آن که از کوه فِسجَه نگاهی به ارض موعود افکند جان سپرد. نام پدر و مادر موسی در قرآن ذکر نشده است اما برحسب تورات نام پدرش عمران و مادرش یوکابد نام داشته است. نام حضرت موسی ۱۳۶بار در قرآن آمده است و در بیست سوره از او سخن گفته شده است. داستان زندگی و پیامبری او در قرآن (اعراف، ۱۳۰ـ۱۷۲؛ یونس، ۷۵ـ۹۵ و ...) آمده است. مفصل ترین بخش داستان او در (طه، ۹ـ۱۰۱؛ قصص، ۳ـ۴۳) بیان شده است. فرعون دستور داده بود که فرزندان ذکور بنی اسرائیل به هنگام تولد کشته شوند (قصص، ۵) از این رو مادر موسی فرزند خود را در صندوقی گذاشته به رود نیل می اندازد (قصص، ۱۳) آسیه همسر فرعون او را از آب گرفت و به فرزندی پذیرفت و مادر موسی را به عنوان دایه برای او انتخاب کرد. در جوانی به همراه همسرش صفورا (دختر شعیب) عازم مصر شد و در وادی اَیمَن به رسالت مبعوث شد (قصص، ۳۰ـ۳۱) و مأمور هدایت فرعون و نجات بنی اسرائیل از اسارت او و رساندن آنان به ارض مقدس شد. موسی معجزاتی چند ظاهر کرد که فرعون همه را سحر خواند. در نهایت به امر الهی قوم موسی از مصر به شام کوچ کردند و فرعونیان که در تعقیب آن ها بودند در دریای سرخ غرق شدند.

پیشنهاد کاربران

ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﺳﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﻲ ﭼﻮﻥ ﺩﺍﻭﻭﺩ، ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ، ﻳﻮﺷﻊ، ﺯﻛﺮﻳّﺎ ﻭ ﻳﺤﻴﻲ - ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻥ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻴﺴﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺎﻳﻞ ﺭﻭﺷﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ( برگرفته از تفسیر نور حجت الاسلام والمسلمین قرائتی )
تیغ سرتراشی ، استره،
به موسی، کهن عمر کوته امید
سرش کرد چون دست موسی سپید
احتمالا روایات و داستانهای ( آیین میترائیسم ) از داستانها و سرگذشت حضرت موسی در برخورد با ( گوساله سامری ) که خود این داستان گوساله سامری هم عقبه ای درباره گاو دارد گرفته سده است
عقبه گاو در بنی اسراییل بدین صورت است که در بین بنی اسراییل قتلی اتفاق افتاد و نزدیک به جنگ بین قبایل شد
...
[مشاهده متن کامل]

از حضرت موسی کمک طلبیدند و او از خداوند خواست
و خداوند به او دستور داد تا گاو نر با خصوصیات متمایزی را کشته و خون آن را بر بدن مقتول بمالد تا زنده شود و ماوقع را لگوید و حضرت موسی چنین کرد و آن مرده زند سد و واقعیت را گفت.
گوساله سامری یا سومری احتمالا با این عقبه ایجاد شدو سامری مردم را به پرستش گوساله دعوت کرد
و پس از بازگشت حضرت موسی از کوه طور با گاو و گاو پرستی مبارزه کرد و به قربانی کردن گاو مشغول شد تا تقدس گاو از ذهن مردم بیرون برود
در آیین میترائیسم قربانی کردن گاو یکی از اصول اولیه است
اما در آیین زرتشتی یا مزدیسنایی برای مخالفت با آیین ( مهر پرستی ) که پیش از آیین زرتشتی پدید آمده بود با قربانی کردن گاو به شدت مخالفت شد و چون هنوز مهر پرستی در میان مردم رواج داشت آن را به اهرمن نسبت داد.
و آیین ضد قربانی کردن حیوانات زنده بنا نهاد شد
که گیاهخواری یک از این سنتهاست
به نظر می آید این آیینها بر گرفته از سرگذشت حضرت موسی علیه السلام با گاو و گوساله سامری باشد
که در گذشته در ایران و اکنون در هند برای گاو تقدس زیاد قائل بودند
نزدیکی داستان و خصوصیات میترا خدای مهر به داستان حضرت موسی علیه السلام این گمانه را تایید میکند
که موسی همان میترا است. که مجازا در دین مهرپرستی استفاده شده است

شبان وادی اَیْمَن ؛ کنایه از حضرت موسی ( ع ) هست که ده سال شبانی حضرت شعیب کرد و شعیب دختر خود را نامزد وی کرد. ( از غیاث اللغات ) ( از برهان ) :
شبان وادی اَیْمَن گهی رسد به مراد
که چند سال بجان خدمت شعیب کند.
حافظ.
Goschin با تلفظ گوشین محل تولد موسا به معنای گوشه ای ؛ کناری ؛ کنجی یا کنارین و کنجین . به احتمال قوی منظور مصریان از انتخاب نام آن محله این بوده است که این ایل یا طایفه یا قبیله و یا این قوم باید در شهر های سرزمین ما حاشیه نشین باشند و نه مرکز نشین.
...
[مشاهده متن کامل]

Jochebed نام مادر موسا دارای چند تلفظ و معنای مختلف به شکل های زیر بوده است :
- یوخِ اِبد به معنای یوغ ابدی یعنی دائم العمر زیر یوغ بودن یا حامل یوغ در طول زندگی دنیوی.
- یوخِ عبِد به معنای یوغ عبودیت و طاعت و بندگی.
- یوخِ بید یعنی مثل درخت بید که یوغ طبیعی روی گردن و پشت آن گذاشته شده باشد؛ سر بزیر و فروتن و متواضع مثل بید مجنون.
واژه سانسکریت ( در اصل به شکل زان سکری ت ؛ به معنای دانش سری یا رمزی ) یوگا جمع یوغ به معنای یوغ ها یا یوغ یوغها یعنی برترین یوغ ها.
یوخ یا یا یوغ همان ابزار یا وسیله چوبی می باشد که در قدیم و امروز روی گردن دو گاو شخمی گذاشته می شده و میشود برای کشیدن خیش و شخم زدن .
- Amram نام پدر موسا با تلفظ اَم رام از دیدگاه و زبان پدر یا مادر ( لِوی و کِهات ) به معنای رام یا اهلیِ من و با تلفظ آم رام شاید به معنای رامیت یا اهلیت عام بوده باشد.
Schebuel نام نوه موسا با تلفظ شِبو اِل دو معنا داشته ؛ یکی شبیه اِل و دیگری شب اِل .
Mirjam خواهر موسا دو تلفظ و دو معنا داشته است؛ یکی میر جام به معنی کاسه یا پیاله امیر و امیر فرمانروای آسمانی و دیگری میر یام به معنای دریای امیر.
حرف J در زبان آلمانی نقش ی و در زبان انگلیسی نقش ج را بازی می کند.
Aaron برادر موسا با تلفظ آّرون به زبان های غربی. حرف آ به احتمال قوی حرف اول کلمات آغاز ؛ اول و یا ازل بوده است و پسوند رون ریشه در مصدر راندن داشته . لذا این نام به معنای راننده یا نیروی محرکه اولیه بوده است مثلا مانند خدا. علامت تشید روی آن نشانه تاکید بوده است؛ آغازین و اولی یا اولی اولیه.
Gerschom نام یکی از فرزندان موسا با تلفظ جِر شوم به معنای جر دهنده یا پاره کننده شوم ها یعنی نیکو کار یا مخالف سرسخت بد کاران. و با تلفظ گیر شوم به معنای دستگیر کننده شوم ها و پلیدان و بدکاران .
Elieser نام فرزند دیگر موسا با دو تلفظ و دو معنای مختلف ؛ یکی اِلی اِسِر به معنای اثر الی و دیگی اِلیِ سِر به معنای سِر یا راز اِلی . Eli با تلفظ اِلی در کنار اله نام خداوند به زبان آرامی بوده است.
Nebo محل مرگ موسا با تلفظ نِبو در اصل نی بو به معنای بوی نَی و یا به معنای بی بو .
Synagoge با تلفظ سینا گو گه نام عبادت گاه قوم یهود که زمان پیدایش اولیه آن در زبان ملت یهود ناپیداست . سینا به معنای شنود یا شنیدن و گو به معنای گفتن و گه به معنای وقت و مکان . یعنی جایگاه و زمان گفت و شنود با خداوند و یا عبادتگاه.
کوه سینا در اصل و ریشه به معنای کوه شنود یا
شنیدن صدای خدا .
یک داستان از زبان سارگون اولین پادشاه قوم اکّد ( اک کد به معنای کوتاه قد ) بنیانگذار اولین امپراطوری روی کره زمین حدود چهار هزار و دویست و پنجاه سال پیش و وارث فرهنگ و تمدن قوم فارسی زبان سومر و بخشی از فرهنگ ایلام ، یافت شده روی یک لوح گلی تف داده شده در کتاب خانه نینوا پایتخت آشور نوشته شده به خط میخی حدود هشت سال قبل از میلاد مسیح :
مادرم یک راهبه و پیشوای بزرگ بود و به من بار دار شد و مرا در خفا یا پنهانی زائید و مرا در یک سبد حصیری بافته شده از نَی گذاشت و درز های آنرا با قیر مسدود نمود و سبد و مرا روی آب رود خانه گذاشت. آب سبد و مرا غرق نکرد تا اینکه آکّی akki زن آب کِش کنار رود آمد و مارا از آب بیرون کشید و مرا به فرزند خواندگی پذیرفت و بزرگ کرد.
Sargon دارای دو تلفظ و معنا می باشد ؛ یکی سارگون به معنای شبیه گنجشگ صحرایی و از دیدگاه والدین فارسی زبان به این معنا بوده است که فرزند آنان از لحاظ جست و خیز و پرش در میدان نبرد می تواند مثل گنجشک به سهولت از این شاخه به آن شاخه بپرد؛ دیگری زر گون به معنای طلایی رنگ .

Mose با تلفظ موزه در زبان های غربی.
- مو زه : یعنی نخ یا ریسمان موئی یا رسیده شده از مو معمولا موی بُز.
- مَوز ه : او مَوز است، میوه درخت مَوز.
- مَو زی : زندگی کننده از میوه درخت انگور.
...
[مشاهده متن کامل]

- مَو زه : الیاف یا ریشه در تاک یا انگور.
- موسی یا مَو سی : دارای ۳۰ تا مو روی سر یا دارای ۳۰ تا درخت انگور .
Musa با تلفظ موسا به زبان فارسی - عبری .
مو سا : مانند مو به دو معنا یکی به زیبایی مو و دیگری باریک مثل مو یا لاغر اندام.
مَو سا : شبیه درخت انگور.
Noah : نوآه ( نوح ) به معنای آه یا دَم نو در رقابت و مقایسه با دَم قدیمی آدم.
Abraham : آب راه ام ( ابراهیم ) : از زبان یکی از والدین فارسی زبان سومری ( معمولا پدر در عصر پدر سالاری ) به معنای آب راه یا روشنایی راه من .
Abram : ابر ام ( آب رام ) نام دوران کودکی و نوجوانی وی به زبان پدر یا مادر به معنای ابرِ من ؛ مانند ابر سایه و باران بخش من .
Ismael : ایس ما اِل یا ایل ( اسماعیل ) به زبان والدین یعنی آبراهام و هاجر کنیز مصری سرا و سارای وی به معنای ؛ این است اِل یا ایل ما.
Isaak ؛ Isaac ؛ Ishaq : ایساّک ( اسحاق ) به شکل ایسا اک از دیدگاه و زبان آبراهام به معنای ایسای کوچک .
Isa : ایسا ( عیسی ) به شکل این سا به معنای شبیه و مثل و مانند این. این ضمیر اشاره به نزدیک است و تنها اشاره به یک فرد انسانی نداشته است بلکه هرکدام از موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی یعنی یکی بودن خدا و طبیعت.
Jesus : با تلفظ یِزور به زبان آلمانی و جی زِز به زبان انگلیسی نامی است که گویا مریم به سفارش روح مقدس ( فرشته گابریل یا جبرئیل ) روی فرزند خود گذاشته است. این نام در اصل و ریشه یعنی به زبان آرامی ( زبان مریم و یوسف و ایسا و اجداد آنان ) و فارسی به شکل جی سوز بوده است به معنای سوزاننده جا و مکان و مقام و منزلت و جاه و جلال دنیوی با هدف جاودانه نمودن نام خویش در ذهن و زبان و خط انسان و در حافظه یا خاطره تاریخ .
Jeshua : با تلفظ اصلی و ریشه ای جی شوا ( و نه یشوا ) لقب ایسا به زبان آرامی - فارسی و نه عبری ) یا ناجی موعود به معنای شوینده یا پاک کننده جا و مکان یعنی تمیز کننده فضای حسی و فکری و خیالی یا سر و دل .
Mashiach با تلفظ ماشیاخ لقب ایسا به زبان عبری - فارسی به معنای شیخ ما ؛ بزرگ ایل و قبیله و قوم ما .
و هزار و یک نوع مثال دیگر از این قبیل . حال سوال این که آیا این نام ها که بیشتر فارسی هستند به امر و حکمت و سیاست و خواست و کلام و کار و هنر خداوند متعال تغییر یافته و از طریق جبرئیل در قالب وحی به گوش سر پیامبر اسلام ابلاغ گردیده اند با هدف گمراه نمودن متفکرین و اندیشمندان پارسی زبان اواخر دوران امپراتوری ساسانی و هدایت مسیر حسی و فکری و خیالی آنان بسوی ظلمت های ژرف و جهل های علاج ناپذیر ، طوریکه دیگر در آینده نتوانند از آن دام و تله های مخوف رهایی یابند. یا اینکه این تغییرات توسط حکیمان و عارفان و ادیبان و شاعران قوم عرب و در راس آنان ابوالقاسم محمد مصطفی شیر خروشان الله، صورت گرفته است که اقوام عجم و بخصوص پارس را در رکاب و پشت سر خود داشته باشد در میدان رقابت های جانانه و سر سختانه بر سر نام و نشان و شهرت متاثر از شهوت غریزه طبیعی نامجویی و نام آوری و شهرت طلبی با دین موسا یعنی یهودیت و یوغ سنگین شریعت موسائی ( موسوی ) تحت عنوان قانون ( در اصل و ریشه کانون به زبان فارسی به معنای مرکز ) و دین ایسا یعنی مسیحیت و یوغ سبک ایسائی ( عیسوی ) تحت عنواین شفا و نجات.
راه حل معقول و منطقی کلیه مسائل و اختلافات عدیده بین پیروان این سه دین به اصطلاح توحیدی با تحریکات رهبران و پیشوایان و مراجع تقلید و فتوا دهندگان عبارت است از باور و بینش نوین زیر :
خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی و مذهبی و فرقه ای و حلقه ای که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و ادبیات و یک مفهوم و یک ایده انتزاعی در فهم و عقل یا خرد محض انسان باستانی تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری.
انسان آئینی و دینی به اندازه سر یک سوزن هیج گونه معرفت حقیقی به خداوند متعال ندارد غیر از تپه های ریز و درشتی از معارف اوهامی و ابهامی و خرافی و بسی گمراه کننده . بنیانگذاران و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع این سه دین و پیروان هم عصر و طراز اول و پیروان بعدی آنان تاکنون در سطوح بالای رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید هیچگونه تصور روشنی از مبداء نداشته و ندارند غیر از دو داستان بنیادی و مشترک ؛ یکی داستان آفرینش شش روزه جهان و دیگری داستان بابا آدم و ننه حوا که مطمئنن و یقینن و بدون هیچ گونه شک و تردیدی ، دو افسانه تخیلی و توهمی بیش نمی باشند و محتوای آنها از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان ابلاغ نگردیده است.
ای انسان آئینی و دینی دست بردار ، زمین بگذار ، رها کن ، بگذر از این سد و مانع عظیم باز دارنده یعنی آئین یکتا پرستی / زیرا که نبوده و نمی باشد چیز دیگری غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی/ گر نمی توانی ترک کنی این عادت یا اعتیاد کهنه و دیرنه را به تنهایی / به آن تن ده شبانه روز تا می توانی در چاردیواری کوخ گلی خویش که داری و از آن برخورداری / اما به سنت و رسم و طریق و روش قدیمی ضحاک مار بر دوش / نکن آنرا با زور و چماق بر دیگران و همگان تحمیل بطور اجباری/ جدی دان و مپندار و نگیر و نی انگار آن طنین را به شوخی و بازی / یعنی پژواک صدای نازنین شعار زن و زندگی و آزادی/ در گوشان سر و دل نگران حاجیان پس کوچه ها و خیابان و خورده بازاری/ در پایان یک پند کودکانه به شیوخ خوب وان اینکه دست بردارند از این همه مردم آزاری/ تا که انشاء الله شاید باشد الله از دست و زبان دنیوی شان در آخرت و قیامت خشنود و راضی/

جناب مهدی گرامی، باسپاس از توجه جنابعالی، بررسی ها نشان می دهد که در زبان عبری، اغلب حرف سین به شین تبدیل می شود ، مانند آنچه که در واژه موسی گفته شد، و یا سلام که شالوم تلفظ می گردد، ودهها واژه دیگر.
مادر موسی، پس از افکندن موسی ( علیه السلام ) به دریا، دچار اضطراب و دلهره شدید شد:
•• �وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ؛ ما به مادر موسىی الهام کردیم که: �او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدى، وى را در دریا ( ى نیل ) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو باز می گردانیم، و او را از رسولان قرار می دهیم!�.
...
[مشاهده متن کامل]

نام مادر حضرت موسی
نام مادر حضرت موسی علیه السلام در کتاب مقدس یوکابَد ذکر شده[۱] به معنای ( خداوند؛ داراى مجد است ) زیرا کلمه ( یوکابد ) مرکب است از: �یهوه� یعنی خداوند و از: �کابد� یعنی داراى مجد و بعبارت دیگر، مجید. [۲]
تولد موسی علیه السلام
مطابق با آنچه در قرآن آمده حضرت موسی علیه السلام در زمانی به دنیا آمد که فرعونیان به دستور فرعون پسر بچه هاى بنی اسرائیل را سر می بریدند. موسی علیه السلام چند ماهی پس از ولادت، در دامان مادر زندگی کرد، و آن گاه که مادرش بیمناک شد مبادا راز او فاش شود، خداوند بدو الهام فرمود تا موسی را در صندوقی نهاده به رود نیل بیفکند و خدا قلب او را آرامش بخشید و به وى مژده داد که موسی را به سوى او باز خواهد گرداند و او را به پیامبرى برمی گزیند.
مادر موسی بعد از انجام این دستور، خواهر موسی را در کنار ساحل به همراه فرزند خود فرستاد تا ببیند سرنوشت کودکش به کجا می انجامد. صندوق به همراه جریان آب وارد قصر فرعون شد و همسر فرعون به محض آنکه به موسىی نظر کرد، خداوند محبت وى را در دلش افکند و لذا از فرعون تقاضا کرد که این طفل را پیش خودشان نگه دارند و فرعون با تقاضای همسرش موافق نموده از قتل او منصرف شد.
فرعون و همسرش برای شیر دادن موسی دایه هاى شیرده را احضار کردند، شاید طفل سینه یکی از آنها را بگیرد ولی موسی از همه آنها روى گرداند! تا اینکه خواهر موسی مادرش را به عنوان دایه به آنها معرفی نمود و به این صورت موسی علیه السلام به مادرش برگردانیده شد تا شیرش دهد و تربیتش نماید. [۳]
پانویس
1 - کتاب مقدس، سفر اعداد، باب 26
2 - بلاغی، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ۱۳۸۶ق، مقدمه اول، ص255
3 - سوره قصص ، آیات 7 تا 13

جناب آقای علی بدری شما ذکر فرمودید که در زبان عبری سین وجود ندارد :
1 - یوسف 2 - یونس 3 - ساره
بنده برای شما 3مثال زدم
نام یکی از پیامبران . که برای تحقیق کتاب های عربی خوب است
موسی : /musā/ موسی ( عبری ) 1 - به معنی از آب کشیده؛ 2 - ( اَعلام ) 1 ) موسی ابن عمران ( ع ) پیغمبر معروف بنی اسرائیل در زمان فرعون و رهبر اسیران یهودی در مصر، که آنان را به سوی فلسطین رهبری کرد، ولی پیش
...
[مشاهده متن کامل]
از رسیدن بدانجا در اردن درگذشت؛ 2 ) موسی ابن جعفر ( ع ) ( = ابوالحسن موسی بن جعفر ) : [128 - 183 قمری] ملقب به کاظم هفتمین امام شیعیان. در زندان هارون الرشید مسموم و به شهادت رسید؛ 3 ) موسی بن شاکر: [زنده در سال 200 قمری] دانشمند ایرانی، از مرد خراسان، که همراه مأمون به بغداد رفت و فرزندانش معروف به بنوموسی، در اختر شناسی، مکانیک و ریاضیات شهرت یافتند؛ 4 ) موسی ابن میمون: [1135 - 1204 میلادی] پزشک و اندیشمند یهودی آندلسی، که از سال 1166 در مصر اقامت گزید. مؤلف کتابهایی در پزشکی، منطق و علم کلام، از جمله: دلالة الحایرین و سراجُ المُنیر؛ 5 ) موسی خورنی: [407 - 492 میلادی] مورخ ارمنی، مؤلف تاریخ ارمنستان ( ترجمه ) .

خلاصه پرسش
بر اساس منابع شیعی، آیا می توانیم نام پیامبران بنی اسرائیل را بر فرزندان خود بگذاریم؟
پرسش
آیا روایتی داریم مبنی بر این که نام انبیای بنی اسرائیل را بر فرزندان خود بگذاریم؟ اگر پاسختان مثبت است، لطفاً سند آن را ذکر بفرمایید.
...
[مشاهده متن کامل]

پاسخ اجمالی
بر اساس آنچه در روایات آمده است؛ ائمه اطهار ( ع ) نام فرزندان خود را نام پیامبران بنی اسرائیل می گذاشتند و با الگوبرداری از سیره و روش آن بزرگواران می توان نام پیامبران بنی اسرائیل را بر فرزندان خود نهاد.
1. نام امام کاظم ( ع ) موسی بود. [1] که یکی از انبیای بنی اسرائیل است. [2] نام برخی از فرزندان امام کاظم ( ع ) نیز به نام پیامبران بنی اسرائیل بود؛ مانند سلیمان، [3] داود. [4]
2. برخی از اصحاب و راویان بزرگ ائمه اطهار ( ع ) نام های پیامبران بنی اسرائیل را داشتند؛ مانند زکریا بن آدم قمّی که از اصحاب و راویان امام رضا ( ع ) بود. [5]

[1]. شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 215، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
[2]. ر. ک: �تکرار داستان موسی ( ع ) در قرآن�، سؤال 4962؛ �پیامبران اولوالعزم�، سؤال 460.
[3]. الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 244.
[4]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ‏48، ص 289، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1363ش.
[5]. شیخ مفید، الإختصاص، ص 86، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق؛ کشی، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال، ص 594، نشر دانشگاه مشهد، 1348ش.

موسی بمعنای پسر دانایی علم و دانش از دل دریا
موسی بمعنی پسری که از دل دریا در آغوش خود گرفتن وتحسین شده دردانایی علم و دانش
موسی بمعنی اسم تحسین شده و پسر دانایی علم و دانش میباشد که از دل دریا گرفته شده است محبوبترین اسم مورد علاقه من هست چون اسم عشق دل و جانمم هست .
گویند موسی در زبان عبری به معنی برگرفته از آب است لطفا در این مورد هم تحقیق شود
موسی بمعنای دریای زلال سرچشمه پاک زیبا ، پسر فرمانروای آرام دریا
موسی به معنای دانایی در علم و دانش و پسر زیبارو از دل دریا حکم فرمان دریا به اذن خداوند
موسی اسم پسران نجیب زاده و تحسین شده و زیبا رو هستند موسی یعنی پسری از دل دریا
عشق دل و نفس هست
موسی بمعنای دانای از دل دریا ، موسی یعنی تحسین شده موسی یعنی تک پادشاه دریا
موسی بمعنی دانایی درعلم ودانش پسرزیبارو از دل دریا
موسی بمعنی تحسین شده ی دانایی
تحسین شده و پسری از دل دریا
پسری از دل دریا ، تحسین شده
موسی /ماُسا= ما سا=مادر آسمانی تمام مخلوقات
موسی به معنی از آب گرفته شده ، معرب موشه است ، چون در زبان عبری اغلب حرف سین به شین تبدیل می شودویا به صورت شین تلفظ می گردد، لذا به موسی درعبری موشه میگویند، مانندموشه دایان.
موسی . ( ا ) ، ( زبان مازنی ) ، کونی .
یکی از پیامبران الهی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس