مباهله

/mobAhele/

مترادف مباهله: فریه، لعن، لعنت، نفرین

معنی انگلیسی:
cursing, cursing each other

لغت نامه دهخدا

( مباهلة ) مباهلة. [ م ُ هََ ل َ ] ( ع مص ) همدیگر را نفرین کردن یعنی دعای بد کردن. ( غیاث ) ( آنندراج ). یکدیگر رانفرین کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). یکدیگر را لعن کردن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). یکدیگر را لعنت و نفرین کردن و آن چنین است که چون اختلافی میان قوم روی دهد گرد هم آیند و گویند لعنةاﷲ علی الظالم منا؛ لعنت خدای بر ستمکار از میان ما دو فرقه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- یوم المباهله ؛ روز مباهله مطابق است با بیست و چهارم ذی الحجةالحرام و آن روز دعوت رسول ( ص ) نصارای نجران را مباهله بود. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). روزی است که پیغمبر اسلام ( ص ) در سال دهم هجرت با دخترش فاطمه ( ع ) و علی ( ع ) حسن ( ع ) و حسین ( ع ) از مدینه بیرون شدند تا با بزرگان نصارای نجران بایستندو مباهله کنند. لیکن نجرانیان از بیم نپذیرفتند و با پیغمبر مصالحت کردند و رجوع به تفسیر ابوالفتوح چ قمشه ای ج 2 ص 377 ببعد و روضةالصفاء و حبیب السیر ج 1 ص 406 و تفسیر گازر ج 2 ص 61 و 62 و تاریخ ابن اثیر ج 2 ص 142 و کشف الاسرار ج 2 ص 147 منتهی الاَّمال ص 69 شود.

فرهنگ فارسی

یا روز مباهله . روزی است که پیغمبر اسلام ( ص ) با کسان خود ( دخترش فاطمه ( ع ) و علی ( ع ) و دو فرزند او حسن و حسین ( ع ) از مدینه بیرون شدند تا با بزرگان نصارای نجران بایستند و مباهله کنند لیکن آنان از بیم نپذیرفتند و با پیغمبر مصالحت کردند . و این واقعه روز بیست و چهارم رجب سال دهم از هجرت بود .
بهمدیگرنفرین کردن
( مصدر ) لعنت کردن یکدیگر را نفرین کردن : از جانب حق در زمان حضرت نبی و وصی و زهرا و سبطین علیهم الصلاه و والسلام هر پنج بوعده گاه بعزم مباهله بیرون فرمودند .

فرهنگ معین

(مُ هَ لِ ) [ ع . ] (مص م . ) بر یکدیگر لعنت کردن .

فرهنگ عمید

لعن و نفرین کردن به یکدیگر.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در روز مباهله بنا بود مسلمانان و مسیحیان نجران یکدیگر را نفرین کنند، تا خدا آن طرف را که دروغگوست، عذاب کند.در سوره آل عمران آیه ۶۱ آمده است: «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» «هر گاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
در معنای ابتهال دو نظر است:۱) یکدیگر را لعن کردن که میان دو نفر رخ می دهد.۲) نفرین برای هلاک کسی. دراین آیه،«مباهله» به معنی نفرین کردن دو نفر به همدیگر است. به این صورت که وقتی استدلالات منطقی سودی نداشت، افرادی که با هم درباره یک مسأله مهم دینی گفتگو دارند، در یک جا جمع می شوند و به درگاه خدا تضرع می کنند و از او می خواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند. مباهله در لغت به معنی ملاعنه و نفرین متقابل می باشد. و در اصطلاح به این معناست که «دو تن یا دو گروه بر علیه یکدیگر دعای بد کنند. پس هر کدام ظالم باشد حق تعالی وی را رسوا گرداند و نقمت و عذاب خود را بر وی فرستد و ذریه او را مستاصل کند و هلاک گرداند». در حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) روایت شده که حضرت فرمود: «خداوند عزوجل به من خبر داده که پس از مباهله عذاب بر گروه باطل نازل می شود و حق را از باطل مشخص می سازد». از روایاتی که درمنابع اسلامی نقل شده است، استفاده می شود که مباهله اختصاص به زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم)ندارد و در تمامی زمان ها قابل اجرا است. در حدیثی از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که ایشان فرمود: اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذیرفتند، آن ها را به مباهله دعوت کنید.
تعریف لعنت
لعن و لعنت یعنی طرد نمودن ودور ساختن ازروی خشم. لعن از سوی خدادر آخرت به معنی عقوبت است و در دنیا، انقطاع از قبول رحمت و توفیق الهی است و لعن از سوی انسان، نفرینی است بر دیگران.
ماجرای مباهله
در سال دهم هجری، افرادی از سوی رسول خدا صلوات الله علیه مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران از بلاد یمن شدند. مسیحیانِ نجران نیز افرادی را مانند سید و عاقب و اباحارثه، به نمایندگی از سوی خود برای گفتگو با پیامبر اسلام به مدینه گسیل داشتند. گروه نجران وارد مدینه شده و با پیامبر صلوات الله علیه دیدار کردند. آنها گفتند: ای محمد، آیا تو صاحب و سرور ما را می شناسی؟پیامبرفرمودند: «سرور شما کیست»؟گفتند: عیسی بن مریم.پیامبر صلوات الله علیه فرمودند:«او عبد و رسول خدااست.گفتند: به ما نشان بده کسی را که خدا مانند او آفریده باشد در آنچه دیده و شنیده ای... .جبرئیل بر پیامبرصلوات الله علیه این آیه را نازل فرمود:«إِنّ مثل عیسی عنداللَّه کمثلِ آم خلقه من ترابٍ ثمّ قال له کن فیکون؛ مثل عیسی(علیه السلام) در نزد خدا، همچون آدم (علیه السلام)است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: موجود باش. او هم فوراً موجود شد.» بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیّت او نیست.آنان از پذیرفتن حقیقت سر باز زدند و لجاجت ورزیدند.
← داستان مباهله
...

[ویکی شیعه] مباهله، تقاضای لعن الهی از سوی دو نفر یا دو دسته برای طرف مقابل خویش که هر یک خود را بر حق می دانند.
این واژه در تاریخ اسلام به ماجرایی اشاره دارد که طی آن، پیامبر اسلام(ص) پس از مناظره با مسیحیانِ نجران، پیشنهاد مباهله داد و آنان پذیرفتند؛ ولی در روز موعود از این کار خودداری کردند.
بنابر اعتقادات شیعی، جریان مباهله پیامبر(ص) نه تنها نشانگر حقانیت اصل دعوت پیامبر(ص) است، بلکه بر فضیلت ویژه همراهان او در این ماجرا دلالت می کند چنانچه امام علی(ع) را به منزلۀ جان پیامبر معرفی می کند. واقعه مباهله در روز ۲۴ ذی الحجه، سال نهم هجری، روی داد و قرآن در آیه ۶۱ سوره آل عمران به آن اشاره کرده است.

دانشنامه آزاد فارسی

مُباهله
(در لغت به معنی نفرین کردن یکدیگر) در اصطلاح قرآن، به درگاه خداوند نالیدن و درخواست از او برای مشخص کردن طرف حق از ناحق و طلب عذاب برای طرف ناحق. مفسران در تفسیر آیۀ ۶۱ سورۀ آل عمران (آیۀ مباهله) برآن اند که این آیه به مناظرۀ نصارای نجران با پیامبر (ص) اشاره دارد. این مسیحیان توصیف عیسی (ع) را در قرآن قبول نداشتند تا پیامبر (ص) به آنان پیشنهاد مباهله داد. اما آن ها با دیدن اخلاص و صدق پیامبر (ص) و همراهانشان به این امر راضی نشدند و با پیامبر (ص) صلح کردند و از ایشان خواستند تا بر دین خود باشند اما جزیه بپردازند و پیامبر (ص) نیز پذیرفت. روزی را که رسول خدا (روز ۲۱/۲۴/۲۵/۲۷ از ماه ذی الحجۀ سال ۱۰ق) به همراه امام علی (ع)، حضرت فاطمه (س) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) از مدینه بیرون رفتند تا با بزرگان نصارای نجران مباهله کنند، یوم المباهله گویند. به نظر برخی غسل، روزه و نیز نمازی مخصوص به شیوۀ نماز روز عید غدیر در این روز مستحب است. آیین مباهله به «وَر» و نیز «سوگندخوردن» از فرهنگ ایران باستان، و تحمل آزمون رنج آور برای اثبات حق یا بی گناهی خود (ordeal) در فرهنگ مسیحی و غربی بی شباهت نیست.

پیشنهاد کاربران

یعنی نفرین
separate the sheep from the goats

حضرت علی علیه السلام نفس پیامبر است به شهادت قرآن . آیه ۶۱سوره أل عمران .
علی ‏اکبر بابازاده
1ـ در سال دهم هجرت گروهی از نصاراى نجران به نمایندگی از سوى مسیحیان به مدینه آمده، و گفتند: دین شما چه فضیلتی بر دین ما دارد؟ و چرا ما به شما مسلمانان �جزیه� بدهیم؟
...
[مشاهده متن کامل]

پیامبر اسلام، دلایل زیادى در جامعیت و تکامل اسلام بیان داشتند، ولی تعصب و هواهاى نفسانی نگذاشت افراد مزبور حقایق اسلام را از زبان پیامبر بزرگ ما بپذیرند، در این هنگام آیه زیر براى داورى میان دو گروه نازل شد:
�فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل: تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الکاذبین� آیه ۶۱سوره أل عمران . ( 1 )
هرگاه بعد از علم و دانشى که درباره مسیح به تو رسیده، باز کسانى با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو �بیائید ما و شما در برابر یکدیگر با فرزندان و زنان و نفوس خود مباهله نموده، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم�.
رسول گرامی اسلام پس از دریافت این آیه �نصاراى نجران� را به �مباهله� دعوت کرد، قرار شد در روز معینی هر دو گروه با افراد خود به مباهله بیایند، و همدیگر را نفرین کنند، تا خداوند گروه باطل را نابود سازد.
روز موعود فرا رسید، و نصارا را دیدند پیامبر اسلام با �امام حسن و حسین و حضرت فاطمه و حضرت امیر المومنین� علیهم السلام بیرون آمد، و آن چنان عظمت و بزرگوارى اهل بیت آنان رامرعوب ساخت که گفتند � اگر اینان از خدا بخواهند که کوهها را نابود سازد هر آینه مستجاب مى‏گردد� ( 2 ) و لذا از مباهله خوددارى نموده، و آماده پرداخت �جزیه� شدند.
آنچه از این آیه و قضیه تاریخی به بحث ما مربوط است این که: خداوند متعال �حسنین� را فرزندان رسول خدا معرفی نموده و فاطمه زهرا علیها السلام را اسوه زنان بیان داشته، و �امیر المومنین� علی علیه السلام را �نفس پیامبر� آورده است که ارزش وجودى علی را می رساند، و نشان می دهد که جایگاه علی و مقام وى، جایگاه و مقام پیامبر است !!
خوشبختانه اکثر مفسرین قریب به اتفاق اعم از شیعه و سنی به این حقیقت اعتراف کرده ‏اند و مورخین و محققین اهل سنت در کتابها و سیره‏ هاى خویش به این موضوع اشاره نموده و على علیه السلام رانفس پیامبر خوانده‏اند، که شما خوانندگان عزیز مى‏توانید مراجعه فرمائید . ( 3 ) .
�احمد بن حنبل� در مسند خود می ‏نویسد: گروهی از نمایندگان قوم �ثقیف� به حضور پیامبر خدا آمدند، و مذاکراتی را با آن حضرت انجام داده، ولى در گفتار خویش سرسختى نشان دادند، رسول گرامی اسلام خطاب به آنان فرمودند:
�لتسلمن، او لا بعثن الیکم رجلا منى عدیل نفسى، فلیضربن اعناقکم و لیسبین ذراریکم و لیاخذن اموالکم� قال عمر: فما تمنیت الامارة الا یومئذ و جعلت انصب له صدرى رجاء ان یقول: هو هذا. فالتفت فاخذ بید على و قال: �هو هذا� مرتین. � ( 4 )
یا اسلام را بپذیرید، و یا مرد بزرگوارى را که از من است، و مساوى من مى‏باشد به سوى شما خواهم فرستاد، او در صورت جنگ کردن گردن شما را مى‏زند، و زنانتان را اسیر مى‏گیرد، و اموالتان را به نفع اسلام تصرف مى‏نماید، �عمر بن خطاب� مى‏گوید: من هرگز مقام فرماندهى را آرزو نکردم، جز در این روز، و با خود مى‏گفتم: اى کاش پیامبر خدا مرا به این کار منصوب کند، ولى او دست روى على علیه السلام گذاشته و فرمود: آن شخص همین مرد بزرگوار است، و این را دو بار متذکر شد.
این حدیث را به صراحت على علیه السلام را نفس پیامبر و مساوى با وى معرفى مى‏کند.
پی ‏نوشتها:
. 1 سوره آل عمران آیه 61
. 2 �هذه وجوه لو اقسمت على الله ان یزیل الجبال لازالها�
. 3 کامل ابن اثیر ج 2 ص 293، صحیح مسلم ج 7 ص 120، تفسیر طبرى ج 3 ص 192، مسند احمد بن حنبل ج 1 ص 185، سنن ترمذى فى فضائل على، و تاریخ الخلفاء سیوطى ص 65، احقاق الحق ج 3 ص 46 تفسیر فخر رازى ج 8 ص 85، جامع الاصول ج 9 ص . . . 470
. 4 مسند احمد بن حنبل کتاب الفضائل لعلى ( ع ) بنقل از ابن ابى الحدید ج 9 ص 167 خبر الثانى .
آفتاب ولایت ص 76

بپرس