[ویکی فقه] این غزوه در ذی الحجة سال دوم هجری و بعد از گذشت بیست و دو ماه از هجرت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) به مدینه در روز یکشنبه به وقوع پیوست.
"ابوسفیان" که در جنگ بدر ضربه سختی از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) و مسلمانان خورده بود و یک پسرش کشته و دیگری اسیر شده بود قسم یاد کرد که تا از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) انتقام کشته های قوم خود را نگیرد با زنان همبستر نشود، بدن خود را روغن نزند و آن را شستشو ندهد. بنابر این دو ماه بعد از جنگ بدر به قصد انتقام همراه با دویست نفر و طبق حدیث "ابن کعب" همراه با چهل نفر و طبق نقل "مرحوم طبرسی" همراه با صد نفر به قصد انتقام گرفتن از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) و مسلمانان به سوی مدینه حرکت کرد تا به منطقه «نجدیه» در نزدیکی مدینه رسید.و شبانه به قلعه های بنی نظیر رفته و به در خانه "حیی بن اخطب" رئیس قبیله بنی نظیر رفت تا از مسلمانان و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) اطلاعاتی بدست آورد.اما "حیی بن اخطب" که رئیس قبیله بود و با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) پیمان صلح امضاء کرده بود او را به خانه اش راه نداد.ابوسفیان پس از ناامیدی از همکاری حیی بن اخطب با وی به خانه "سلام بن مِشکَم" از بزرگان بنی نظیر و مسئول خزانه رفت.سلام او را به خانه خود راه داد و با روی باز از او استقبال کرد و به ابوسفیان شراب نوشانید و اخبار و اطلاعات مسلمانان را در اختیار وی قرار داد.طبق نقل "زهری" ابوسفیان دو بیت شعر در مدح سلام بن مشکم و شرابی که وی به او نوشانید سروده است.ابوسفیان همان شب نزد سپاهیان خود بازگشت و همراه با تعدادی از آنها سحرگاه به نخلستان های عُرَیض در مدینه رفتند و شخصی از انصار را که به همراه غلامش در نخلستان مشغول کار بود کشتند و باغ آنها و دو خانه را به آتش کشیدند. ابوسفیان اینگونه تصور کرد که با همین جنایتی که مرتکب شده به قسم خود عمل کرده است و با این کار انتقام کشته های بدر را از مسلمانان گرفته است و از ترس اینکه به سپاهیان رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) مواجه نشوند به سمت مکه فرار کردند.
جانشین
صبح روز بعد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) از این اقدام ابوسفیان مطلع شد اصحاب خود را فرا خواند و به تعقیب آنها رفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) قبل از خروج از مدینه "ابولُبابة بن عبد المنذر" را به جانشینی خود در شهر منصوب کردند و سپس از مدینه خارج شدند. و تا منطقه "قَرقَرة الکدر" در چهارده منزلی مدینه آنها را تعقیب کرد.اما به دشمن دسترسی پیدا نکرد زیرا آنها ساعاتی قبل متواری شده بودند.ابوسفیان و همراهانش از ترس سپاه اسلام و به خاطر سرعت بیشتر در فرار به مکه، وسایل خود، مانند کیسه های محتوی سویق (آرد) را که آذوقه همراه آنان بود رها کرده و فرار کرده بودند.مسلمانان این کیسه ها را پیدا کرده و با خود به مدینه آوردند و به همین خاطر این غزوه را "سَویق" نامیدند. زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) و مسلمانان به مدینه بازگشتند از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) سوال کردند: «که آیا حق داریم این ماجرا را برای خود غزوه به حساب بیاوریم (با توجه به اینکه جنگی اتفاق نیفتاده است) رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) در پاسخ فرمودند: آری.» و این جواب رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به این خاطر بود که این اصحاب به نیتجنگ و مبارزه از مدینه خارج شده بودند بنابر این برای آنها غزوه به حساب می آید.غزوات یعنی سفرهای جنگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) که شخصا در آن شرکت داشت بیست و شش غزوه بود. البته بعضی هم گفته اند بیست و هفت غزوه بوده است.
بهترین غزوات
گروه اول رفتن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) را به خیبر و وادی القری یک غزوه گرفته اند و آنها بیست و هفت غزوه به حساب آورده اند. جنگ خیبر را یکی و رفتن به وادی القری را یک غزوه جداگانه محسوب کرده اند.اولین غزوه حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) از مدینه تا ودان بود که به نام غزوه ابواء معروف است. آخرین غزوه ایشان هم غزوه تبوک نام دارد. غزوۀ سویق هفتمین غزوه از غزوات پیامبر است. غزواتی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) خودشان در آنها شمشیر زدند طبق گفتۀ ابن اسحاق، نه غزوه، بنا به قول واقدی یازده غزوه بوده است. از بهترین غزوات حضرت رسول هم غزوۀ بدر کبری یعنی بدر دوم بود که ضمن آن بزرگان و سران قریش کشته شدند و بعضی هم اسیر گردیدند.
غزوه سویق
...
"ابوسفیان" که در جنگ بدر ضربه سختی از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) و مسلمانان خورده بود و یک پسرش کشته و دیگری اسیر شده بود قسم یاد کرد که تا از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) انتقام کشته های قوم خود را نگیرد با زنان همبستر نشود، بدن خود را روغن نزند و آن را شستشو ندهد. بنابر این دو ماه بعد از جنگ بدر به قصد انتقام همراه با دویست نفر و طبق حدیث "ابن کعب" همراه با چهل نفر و طبق نقل "مرحوم طبرسی" همراه با صد نفر به قصد انتقام گرفتن از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) و مسلمانان به سوی مدینه حرکت کرد تا به منطقه «نجدیه» در نزدیکی مدینه رسید.و شبانه به قلعه های بنی نظیر رفته و به در خانه "حیی بن اخطب" رئیس قبیله بنی نظیر رفت تا از مسلمانان و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) اطلاعاتی بدست آورد.اما "حیی بن اخطب" که رئیس قبیله بود و با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) پیمان صلح امضاء کرده بود او را به خانه اش راه نداد.ابوسفیان پس از ناامیدی از همکاری حیی بن اخطب با وی به خانه "سلام بن مِشکَم" از بزرگان بنی نظیر و مسئول خزانه رفت.سلام او را به خانه خود راه داد و با روی باز از او استقبال کرد و به ابوسفیان شراب نوشانید و اخبار و اطلاعات مسلمانان را در اختیار وی قرار داد.طبق نقل "زهری" ابوسفیان دو بیت شعر در مدح سلام بن مشکم و شرابی که وی به او نوشانید سروده است.ابوسفیان همان شب نزد سپاهیان خود بازگشت و همراه با تعدادی از آنها سحرگاه به نخلستان های عُرَیض در مدینه رفتند و شخصی از انصار را که به همراه غلامش در نخلستان مشغول کار بود کشتند و باغ آنها و دو خانه را به آتش کشیدند. ابوسفیان اینگونه تصور کرد که با همین جنایتی که مرتکب شده به قسم خود عمل کرده است و با این کار انتقام کشته های بدر را از مسلمانان گرفته است و از ترس اینکه به سپاهیان رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) مواجه نشوند به سمت مکه فرار کردند.
جانشین
صبح روز بعد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) از این اقدام ابوسفیان مطلع شد اصحاب خود را فرا خواند و به تعقیب آنها رفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) قبل از خروج از مدینه "ابولُبابة بن عبد المنذر" را به جانشینی خود در شهر منصوب کردند و سپس از مدینه خارج شدند. و تا منطقه "قَرقَرة الکدر" در چهارده منزلی مدینه آنها را تعقیب کرد.اما به دشمن دسترسی پیدا نکرد زیرا آنها ساعاتی قبل متواری شده بودند.ابوسفیان و همراهانش از ترس سپاه اسلام و به خاطر سرعت بیشتر در فرار به مکه، وسایل خود، مانند کیسه های محتوی سویق (آرد) را که آذوقه همراه آنان بود رها کرده و فرار کرده بودند.مسلمانان این کیسه ها را پیدا کرده و با خود به مدینه آوردند و به همین خاطر این غزوه را "سَویق" نامیدند. زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) و مسلمانان به مدینه بازگشتند از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) سوال کردند: «که آیا حق داریم این ماجرا را برای خود غزوه به حساب بیاوریم (با توجه به اینکه جنگی اتفاق نیفتاده است) رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) در پاسخ فرمودند: آری.» و این جواب رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به این خاطر بود که این اصحاب به نیتجنگ و مبارزه از مدینه خارج شده بودند بنابر این برای آنها غزوه به حساب می آید.غزوات یعنی سفرهای جنگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) که شخصا در آن شرکت داشت بیست و شش غزوه بود. البته بعضی هم گفته اند بیست و هفت غزوه بوده است.
بهترین غزوات
گروه اول رفتن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) را به خیبر و وادی القری یک غزوه گرفته اند و آنها بیست و هفت غزوه به حساب آورده اند. جنگ خیبر را یکی و رفتن به وادی القری را یک غزوه جداگانه محسوب کرده اند.اولین غزوه حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) از مدینه تا ودان بود که به نام غزوه ابواء معروف است. آخرین غزوه ایشان هم غزوه تبوک نام دارد. غزوۀ سویق هفتمین غزوه از غزوات پیامبر است. غزواتی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) خودشان در آنها شمشیر زدند طبق گفتۀ ابن اسحاق، نه غزوه، بنا به قول واقدی یازده غزوه بوده است. از بهترین غزوات حضرت رسول هم غزوۀ بدر کبری یعنی بدر دوم بود که ضمن آن بزرگان و سران قریش کشته شدند و بعضی هم اسیر گردیدند.
غزوه سویق
...
wikifeqh: غزوه_سویق