صفاتیه

لغت نامه دهخدا

( صفاتیة ) صفاتیة. [ ص ِ تی ی َ ] ( اِخ ) گروهی از قدمای متکلم اند که برای خداوند تعالی صفاتی بعنوان صفات ازلیه مثل علم و قدرت و حیات و اراده و سمع و بصر و کلام و جلال و اکرام و جود و انعام و عزت و عظمت اثبات میکردند و بین صفات ذات و صفات فعل فرقی نمیگذاشتند، بلکه در هردو باب به یک شکل سخن میراندند و در نتیجه این ترتیب صفاتی نیز بعنوان صفات خیریه مثل دو دست و صورت برای خداوند تعالی اثبات می نمودند و بتأویل آنها نمی پرداختند و میگفتند چون این صفات در شرع وارد شده ماآنها را به اسم صفات خیریه میخوانیم. چون معتزله ازخداوند نفی صفات میکردند و قدمای اهل حدیث و سنت دراثبات آنها سعی داشتند این طایفه اخیر را بهمین نظر صفاتیه و معتزله را مُعطله خوانده اند. کار بعضی ازاثبات کنندگان صفات به آنجا کشید که حتی صفات ایزدی را بصفات محدثه نیز تشبیه نمودند و جمعی نیز بهمان صفاتی اقتصار کردند که افعال بر آنها دال است و در خبر نیز وارد شده و در این مرحله به دو فرقه منقسم گردیدند: جماعتی آن صفات را از روی احتمالاتی که از لفظ آنها برمی آید تأویل می نمودند و جماعتی دیگر می گفتندکه مقتضای عقل بما چنین می فهماند که هیچ چیز بخدای تعالی مانند نیست و هیچ یک از مخلوقات به او شباهت ندارد و از این رو یقین حاصل میشود که ما از ادراک معنی بعضی الفاظ که در این باب وارد شده عاجزیم و نباید در تأویل آنها بکوشیم مثلاً در باب قول خداوند که :«الرحمن علی العرش استوی » ( قرآن کریم 5/20 ) و «خلقت بیدی » و «جاء ربک » و امثال اینها ما مکلف نیستیم که تفسیر این آیات را بدانیم و آنها را تأویل کنیم بلکه تکلیف ما اعتقاد داشتن است به اینکه برای خداوند شریک و مانندی نیست واین جمله از راه یقین بر ما مبرهن گشته است. جمعی دیگر از متأخرین بر آنچه اسلاف ایشان در باب صفات گفته بودند زوائدی آورده گفتند بایدآیات را همان طور که ظاهر آنها حاکی است گرفت و بدون تأویل آنها را بشکلی که وارد شده تفسیر کرد و بماندن در حد ظاهر نیز اکتفا ننمود: این طایفه برخلاف عقیده اسلاف گرفتار تشبیه صرف شدند. و تشبیه صرف حتی در میان یهود هم عمومیت نداشت بلکه یک دسته از ایشان که قرائین خوانده میشدند چون به الفاظ زیادی در توراة برخوردند که بر آن دلالت داشت به آن پرداختند. اما در میان مسلمین از شیعه جماعتی راه غلوّ رفتند و عده ای راه تقصیر. به این شکل که طایفه اول بعضی از ائمه خود را در صفات بخداوند تعالی تشبیه کردند و طایفه دوم خداوند را به یک تن از مخلوق مانند ساختند و چون معتزله و متکلمین اولیه ظاهر شدند بعضی از شیعه از راه غلو و تقصیر برگشتند و به اعتزال گرویدند و در تفسیر بظاهر از جماعتی از اسلاف تبعیت کرده گرفتار تشبیه شدند. اما از اسلاف کسانی که بتأویل نپرداختندو دستخوش تشبیه نشدند یکی مالک بن انس است که در باب آیه «الرحمن علی العرش استوی » میگفت معنی استوا معلوم است ولی کیفیت آن معلوم نیست و ایمان به آن واجب و سؤال از آن بدعت است واحمدبن حنبل و سفیان و داود اصفهانی و پیروان ایشان ، تا آنکه دوره به عبداﷲبن سعید کلابی و ابوالعباس قلانسی و حارث بن اسد محاسبی رسید و این جماعت که بهمان عقاید اسلاف بودند بعلم کلام دست زدند و عقاید سلف را با حجج کلامی و براهین اصولی تقریر نمودند و از ایشان بعضی کتاب نوشتند و بعضی نیز درس گفتند و چون ابوالحسن اشعری با استاد خود در باب «صلاح » و «اصلح » اختلاف پیدا کرد و پس از مناظره ومخاصمه ای با او، از او جدا شد به این طایفه گروید وبا ادله کلامی بتأیید اقوال ایشان پرداخت و آراء آن دسته را جزء مذهب اصل جماعت و سنت قرار داد و عنوان صفاتیه لقب پیروان اشعری شد و چون مشبهه و کرامیه نیز از اثبات کنندگان صفاتند ایشان را هم ما جزو صفاتیه بشمار آوردیم ». ( شهرستانی صص 64 -65 و مقالات اشعری ص 582 به بعد ) ( از خاندان نوبختی صص 118 -119 ). بیان الادیان صفاتیه را از شش فرقه مجبره شمرده است. ( ص 27 کتاب ). المنجد آرد: صفاتیه فرقه ای هستند که انکار صفات خدا کنند و جز به ذات الوهیت اقرار ندارند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] از مهم ترین مباحث خداشناسی در کلام بحث تحلیل صفات نسبت به خداوند است. انحراف در این بحث موجب انحراف از اصل خداشناسی و معرفت به خداوند است. صفاتیه به عنوان مهم ترین معتقدین به صفت غیر ذات به انحرافی عمیق از معرفت حقیقی گرفتار شدند. در این نوشتار به بررسی عقاید این فرقه می پردازیم.
به تعبیر شهرستانی بسیاری از علماء گذشته را که به اثبات صفات ازلی و صفات خبریه برای خداوند می پرداختند صفاتیه گویند. صفات ازلیه مثل علم و قدرت و حیات و اراده و سمع و بصر و کلام و جلال و اکرام وجود و انعام و عزت و عظمت اثبات می کردند و نیز صفاتی نیز به عنوان صفات خبریه مثل دست و صورت برای خداوند تعالی اثبات نمودند. چون قدمای اهل حدیث و سنت در اثبات این دو نوع صفات سعی داشتند به صفاتیه معروف شدند. صفاتیه در برابر معتزله بودند که از خداوند نفی صفات می کردند، به همین دلیل به معتزله معطله می گویند. در نتیجه ماهیت صفاتیه فرقه ای در برابر فرق اهل سنت نیست بلکه نشات گرفته از اعتقادی است که عموم اهل سنت به آن معتقد هستند و به همین دلیل تاریخچه این اعتقاد به تاریخ حدیث و کلام اهل سنت باز می گردد.
بزرگان صفاتیه
اهل سنت و قدماء اهل حدیث به اینگونه صفات معتقد بودند و به همین دلیل موسس خاصی برای این معتقدات وجود ندارد. عموم عالمان اهل حدیث مانند مالک بن انس و احمد حنبل و سفیان الثوری و داود بن علی الاصفهانی عبدالله بن سعید الکلابی و ابی العباس القلانسی و الحارث بن اسعد المحاسبی و ابوالحسن اشعری از سران صفاتیه هستند. زیرا تمام این افراد مثبت صفات مذکور می باشند. به این ترتیب عموم اهل سنت و اهل حدیث، مالکی ها و حنابله و اشاعره و فرق مشبهه و کرامیه همگی جزو صفاتیه می باشند.
تطور فکری صفاتیه
اعتقاد به صفات ازلی و خبری برای خداوند در همه دوران به یک شکل نبوده است. به تعبیری دیگر از اثبات صفات بدون تاویل شروع می شود و به تشبیه صرف ختم می شود و به نقل شهرستانی، شکل گیری عقیده صفاتیه به سه صورت در جامعه اهل سنت پدید می آید. ادله ای که معمولا صفاتیه برای اثبات صفات خداوند چه در صفات ازلی و فعلی و چه برای صفات خبری- بکار می برد عبارتست از ظاهر آیات و روایات (اعم از محکمات و متشابهات قرآن) که می توان صفاتیه را به سه گروه تقسیم کرد:
← مرحله اول از صفاتیه
...

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

بپرس