شرط اسلام ذابح

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شرط اسلام ذابح: یکی از شرایطی که در کتاب اطعمه و اشربه، در بحث ذبح حیوان، مطرح می شود این است که ذابح باید مسلمان باشد.
بحث درباره ذبایح اهل کتاب، ثمره های علمی و عملی مهمی را به همراه دارد; زبرا، امروزه جهان همچون دهکده ای شده است که همه افراد آن با هم در رابطه اند، دانشجویان مسلمان به کشورهای اروپایی و امریکایی برای تحصیل سفر می کنند، سفرا و کارداران پیوسته با ممالک شرقی و غربی در ارتباطند، کشورهایی نظیر لبنان، نیمی مسلمان و نیمی مسیحی هستند و…. اگر معلوم شود که ذبایح اهل کتاب حلال است، دیگر لازم نیست، دانشجوی مسلمان ایرانی با هزاران زحمت، گوسفندی رادر بیابان ذبح کند و آن را برای مصرف چندین هفته اش در یخچال نگهدارد و…. حتی زمینه ای برای ورود گوشت ذبح شده از کشورهای غیر مسلمان ایجاد می شود، البته بسیار روشن است که حلال دانستن ذبایح اهل کتاب، به معنای حلال دانستن تمام غذاهای آنان نیست، چون آنان گاهی از گوشت خوک و سایر حیوانات حرام گوشت استفاده می کنند و گاهی هنگام ذبح حیوانات حلال گوشت سایر شرایط و بویژه بردن نام خدا را رعایت نمی کنند، به همین جهت مراد از نفی شرط بودن اسلام در ذابح، حلال دانستن تمام ذبیحه ها و گوشت های آنان نیست، بلکه مراد این است که اهل کتاب بودن آنان، یکی از بازدارنده ها نیست. علاوه بر ثمره های عملی مطرح شده، نتایج علمی و اجتماعی فراوانی نیز بر این بحث مترتب است و در اساس، دانسته می شود که اسلام نسبت به اهل کتاب چگونه نظری دارد و تا چه حدّ همزیستی با آنان را تجویز می کند، این مسأله وقتی بیشتر روشن می شود که جایز بودن نکاح با آنان و طهارت ذاتی آنان نیز مورد توجه قرار گیرد.
تاریخچه بحث
تاریخ نشان می دهد که پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) در خیبر از گوشت کباب شده ای که یک زن یهودی برای او آورده بود خورد و مسموم شد و آثار سّم در وجود شریف آن حضرت، تا هنگام وفات باقی بود، پس از رحلت ایشان، خلفای سه گانه ذبایح اهل کتاب را حلال می دانستند و فتوای اهل سنت پیوسته بر حلال بودن ذبایح آنان استقرار یافته است. حضرت علی (ع) منادی خود را فرمان داد که اعلام کند قربانی ها و اُضحیه های مسلمانان را اهل کتاب ذبح نکنند، ولی در رابطه با ذبایح چیزی نفرمود، بله، نصارای عرب را استثنا کرد و فرمود: اینها اهل کتاب نیستند و از مسیحیّت فقط شرب خمر را آموخته اند، در عصر امام باقر و صادق (ع) مسأله ذبایح اهل کتاب از مسائل اختلافی بین شیعیان بود. محمد بن مسلم آن را حلال و شعیب عقرقوفی در آن شک داشت و بالأخره در سفری، ابن ابی یعفور از آن نخورد و معلّی بن خنیس از آن خورد. از نوع جمله بندی و فصل بندی صدوق و کلینی معلوم می شود که آنان ذبح قربانی را توسط اهل کتاب جایز نمی دانسته، ولی ذبح غیر قربانی را جایز می دانسته اند و صدوق ذبیحه اهل کتاب را در صورتی که شنیده شود نام خدا را بر آن می برند، حلال می داند ولی ابن ابی عقیل و ابن جنید حتی چنین شرطی را نیز مطرح نمی کنند شیخ مفید ذبایح آنان را به جهت این که نام خدا را نمی برند، حرام می داند، ولی شیخ طوسی ذبایح آنان را مطلقا حرام می داند و پس از عصر شیخ طوسی، معمولاً فقهای شیعه ذبایح آنان را حرام دانسته اند، اگر چه بعضی از آنان همچون شهید ثانی در تمام دلیل های قائلین به حرام بودن خدشه کرده، ولی سرانجام حکم به حرام بودن داده است، به هر حال، در زمان حضور ائمه (ع) و پس از آنان تا زمان شیخ طوسی، اجماعی بر حرام بودن ذبایح اهل کتاب وجود نداشته است.
قاعده اولیه
اصالة الحلیةبه طور معمول پیش از شروع در هر بحث فقهی، اصل یا اصولی را تأسیس و اثبات می کنند، تا در صورت نیافتن دلیل عقلی و یا شرعی و یا مخدوش بودن آنها، به آن اصل تمسک شود، اصلی که در مورد خوراکیها و خوردنی ها به آن تمسک می شود، اصل حلال بودن است، یعنی این که قانون اولیه در مورد چیزهایی که قابل مصرف و مناسب برای خوردن هستند، جواز خوردن و مصرف کردن است، پس تا زمانی که دلیلی بر حرام بودن خوردنِ چیزی، اقامه نشده، حلال است.
ادله اثبات این اصل
...

پیشنهاد کاربران

بپرس