زاویه

/zAviye/

مترادف زاویه: کنج، گوشه، بیعت، خانقاه، دیر، صومعه، عبادتخانه، معبد، تکیه، خلوتخانه، خلوتکده، مسکن، حجره، غرفه

برابر پارسی: گوشه، سوک، کنج، گونیا

معنی انگلیسی:
corner, angle

لغت نامه دهخدا

زاویه. [ ی َ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش شوش شهرستان دزفول است. این دهستان در باختر رودخانه دز و خاور دهستانهای بنوار ناظر و بن معلا واقع شده است. موقعیت طبیعی آن جلگه و هوای آن گرم سیر و مالاریائی است. آب آن از رودخانه دز و محصول عمده آن ، غلات و برنج است. این دهستان از 6 قریه بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 2هزار نفر است. مرکز دهستان قریه زاویه معروف به قلعه نو میباشد و قراء مهم آن عبارتند از: داودآباد و مشعلی. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ). رجوع به ماده ذیل شود.

زاویه. [ ی َ / ی ِ ] ( ع اِ ) کنج و بیغوله. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کنج و گوشه. ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ). در لغت بمعنی رکن است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 623 ). || رکن خانه و از این معنی مأخوذ است. ( اقرب الموارد ).زاویه خانه رکن آن است. زیرا گوئی یک قسمت از خانه را فراهم آورده است. ( تاج العروس ). رکن خانه. ( ناظم الاطباء ). بیغوله. ( تاج الاسامی ). || گوشه خرد چشم. ( مؤید الفضلاء ). گوشه چشم. ( لطائف اللغة ). || کرانه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). || خانه. مسکن. مکان :
تنهاروی ز صومعه داران شهر قدس
گه گه کند بزاویه خاکیان مقام.
خاقانی.
انکه بوده ست امه الهاویه
هاویه آمد مر او را زاویه.
مولوی ( مثنوی چ نیکلسن ج 1 ص 55 ).
|| لانه :
بلبل چغانه بشکند ساقی چمانه پر کند
مرغ آشیانه بفکند، و اندر شود در زاویه.
منوچهری.
|| اطاق. غرفه. حجره.( ناظم الاطباء ): در جامع عتیق مصر زاویه هائی است که در آن تدریس فقه میشود. ( از خطط مقریزی ج 4 ص 20 ). || خلوتخانه. ( ناظم الاطباء ). اطاقی در خانقاه یا جای دیگر که بخلوت و ریاضت شیخ یا فقراء اختصاص داده میشود : شیخ ابوالعباس شیخ ما را زاویه خانه ای داد برابر حظیره ٔخویش و شیخ شب در آنجا بودی و بمجاهدت مشغول بودی وهمواره چشم بر شکاف در می داشتی و مراقبت احوال شیخ ابوالعباس میکردی. ( اسرار التوحید چ بهمنیار ص 34 ). شیخ حسن تنگکی در دکان خویش زاویه ای داشت که پرده برآن آویخته و هر گاه فرصت مییافت در آنجا بعبادت می پرداخت. ( از شدّالازار ص 154 و 155 ). زاهد فی زاویة بیته. رجوع به فرهنگ دزی ، زوی شود. || اطاقی در خانه یا جای دیگر که بنماز اختصاص داده میشود. نمازخانه. مسجد کوچک خانه. || جائی که در خانقاه برای نشستن شیخ و قطب معین میشود. شاه نشین. مقام. || صومعه. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به فرهنگ دزی ، زوی شود. حجره کوچک. ( ناظم الاطباء ). رجوع به فرهنگ دزی ، زوی شود. || محل خاص قرائت قرآن. ( فرهنگ دزی ، زوی ). || رباط. مرحوم قزوینی بنقل از قاموس لین گوید: رباط بعلاوه معنی کاروانسرای معروف یکی بمعنی موضعی است که صلحا و صوفیه در آن مسکن نمایند مانند خانقاه و دیگر موضعی که فقرا از طلاب و غیر هم در آن منزل کنند مانند زاویه. ( تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص لب ). || تکیه. محل اطعام فقراء و پذیرائی از واردین : یکی از زاویه های نو تکیه سلطان سلیم است. وی آن را در محل قبر شیخ محیی الدین بن عربی [در صالحیه ] بسال 922 بساخت و اموالی بر آن وقف کرد. ( از خطط الشام ج 6 ص 132 ). از زاویه های جدید دمشق تکیه سلیمانیه منسوب به سلطان سلیمان قانونی است. ( خطط الشام ج 6 ص 146 ). بر طبق احصائی که اخیراً بعمل آمده دمشق دارای 11 تکیه است و زاویه ها نیز در این رقم حساب شده است. ( خطط الشام ج 6 ص 140 ). || خانقاه. ( ناظم الاطباء ). ابن بطوطه آرد: در مصر زاویه های بیشماری وجود دارد که آنها را خوانق ، جمع خانقاه مینامند امراء مصر توجهی خاص به تأسیس زاویه دارند و بر یکدیگر در این باره سبقت میجویند. در مصر هر یک از طوائف فقراء زاویه ای خاص دارند و فقراء که بیشتر از عجم اند، مردمی مؤدب و آشنا بطریقت تصوف میباشند. هر زاویه زیر نظر یک شیخ و یک نگهبان بترتیبی جالب اداره میشود. از آداب صرف غذا در زاویه آن است که خدمتکار مخصوص زاویه برای هر یک از فقراء مقداری غذا که دلخواه آن فقیر است تعیین میکند و در ظرفی جدا نزد وی میگذارد، و کسی را حق شرکت با او در آن ظرف نیست. برای هر یک از فقراء دوبار غذا در روز و دو بار لباس در سال و ماهانه از 20 تا 30 درهم ، مقرر است و نیز در هر هفته یک بار ( هر شب جمعه ) شیرینی و صابون برای شستشوی رخت و مصرف حمام و روغن برای چراغ به ایشان داده میشود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

رکن خانه، گوشه، کنج، کرانه، زوایاجمع
( اسم ) ۱ - کنج گوشه . ۲ - کرانه . ۳ - رکن خانه . ۴ - خانه مسکن . ۵ - لانه آشیانه . ۶ - غرفه حجره . ۷ - اطاقی در خانقاه و مانند آن که به خلوت و ریاضت سالکان و فقرا اختصاص دارد خلوتگاه . ۸ - اطاقی در خانه یا جایی دیگر که به نماز اختصاص دهند نماز خانه . ۹ - جایی در خانقاه مختص جلوس شیخ و قطب شاه نشین . ۱٠ - خانقاه . ۱۱ - صومعه . ۱۲ - رباط کاروانسرا . ۱۳ - محل اطعام فقرا و پذیرایی از واردان تکیه . ۱۴ - گوشهای از اطاق که از تلاقی دو خط مستقیم حاصل شود گوشه و آن بر سه قسم است : یا زاویه حاده گوشه تند زاویهای که کوچکتر از زاویه قائمه یعنی کمتر از ۹٠ درجه باشد . یا زاویه قائمه گوشه راست زاویهای که از تلاقی خطی عمود بر خط دیگر ایجاد شود و ان ۹٠ درجه است . یا زاویه متمم ( متممه ) هر یک از دو زاویه ای مه در یک ضلع مشترکند و مجموعشان ۹٠ درجه است . یا زاویه مجاور ( مجاوره ) هر یک از دو زاویه که در یک ضلع مشترک باشند . یا زاویه مکمل ( مکمله ) هر یک از دو زاویهای که در یک ضلع مشترکند و ضلع دیگرشان در امتداد یکدیگرند مجموع دو زاویه ۱۸٠ درجه است . یا زاویه منفرجه گوشه باز زاویهای که بزرگتر از زاویه قایمه یعنی بیشتر از ۹٠ درجه باشد . یا زاویه انحراف زاویهایست که امتداد عقربه مغناطیس با راستای شمال و جنوب جغرافیایی پدید آرد و به عبارت دیگر زاویه انحراف زاویه نصف النهار مغناطیسی و نصف النهار جغرافیایی محل میباشد و مقدار آن با زمان و مکان تغییر میکند . یا زاویه بیروح نقطهای از زمین که از آن جهت ماورای زمین را نتوان دید . یا زاویه میل زاویه ایست که امتداد عقربه مغناطیسی با سطح افق نشکیل میدهد و مقدار آن در نقاط مختلف زمین فرق میکند مقدار این زاویه در حوالی خط استوا تقریبا صفر است ( یعنی عقربه افقی میایستد ) و در حوالی قطبین زمین ۹٠ درجه است . ( یعنی عقربه به طور قایم قرار میگیرد ) . ۱۵ - گونیا . ۱۶ - جامه و پلاس و بار و بنه درویشان . ۱۷ - فضای کوچک بین ستگهای دیوار که زاویه قایمه داشته باشد جمع زاویا .
موضعیست در بصره

فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . زاویة ] ۱ - (اِ. ) کنج ، گوشه . ۲ - کرانه . ۳ - خانه . ۴ - خلوتخانه ای در خانقاه مخصوص عبادتِ زاهدان . ۵ - در ریاضی شکلی که از تقاطع دو خط یا دو سطح پدید آید، گوشه باز (فره ). ۶ - گونیا. ۷ - جامه و پلاس و باروبنة درویشان .

فرهنگ عمید

۱. (ریاضی ) فضای میان دو خط یا دو سطح متقاطع.
۲. [مجاز] طرز نگرش به چیزی، دیدگاه.
۳. کنج، گوشه.
۴. [قدیمی] عبادتگاه زاهدان و صوفیان، خانقاه.
۵. [قدیمی] اتاقی در خانقاه برای ذکر گفتن یا نماز خواندن.
۶. [قدیمی] محل زندگی، خانه.
۷. [قدیمی، مجاز] آشیانۀ پرنده.
* زاویهٴ قائمه: (ریاضی ) زاویه ای که از عمود شدن خطی بر خط دیگر پدید می آید.
* زاویهٴ حاده: (ریاضی ) زاویه ای که کمتر از نود درجه باشد، کوچک تر از زاویۀ قائمه، گوشۀ تند.
* زاویهٴ منفرجه: (ریاضی ) زاویه ای که بیشتر از نود درجه باشد، بزرگ تر از زاویۀ قائمه، گوشۀ باز.

فرهنگستان زبان و ادب

{angle} [ریاضی] شکل هندسی حاصل از رسم دو نیم خط از یک نقطه

واژه نامه بختیاریکا

پَر؛ کَور؛ کِل؛ لِک؛ ور لِفتی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زاویه همان گوشه است که کنج نامیده می شود.
زاویه همان گوشه است.
← کاربرد زاویه در فقه
۱. ↑ نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۰.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۲۲۵.
...

دانشنامه عمومی

زاویه[ ۱] ( به انگلیسی: Angle ) یا گوشه یا کُنجه یکی از مفاهیم هندسه است و از برخورد دو خط مستقیم ساخته می شود[ ۲] ؛ یکای اندازه گیری زاویه درجه است که میان دو نیم خط که سری مشترک دارند محصور شده است. به سر مشترک این دو نیم خط رأسِ زاویه می گویند. بزرگی یک زاویه «مقدار چرخشی» ( دورانی ) است که دو نیم خط از گوشهٔ زاویه نسبت به یکدیگر دارند، با بدست آوردن طول کمانی پدید آمده در اثر چرخش می توان اندازهٔ زاویه را بدست آورد. زاویه عبارت است از شکلی که از دوران دو قطعه خط پیرامون یک نقطه پدید آید.
برای اندازه گیری زاویهٔ θ باید کمانی از دایره، که مرکز دایره بر روی راس زاویه می افتد را رسم کرد، برای نمونه می توان بوسیلهٔ پرگاری که سوزن آن بر روی راس زاویه قرار دارد یک کمان کشید، اگر طول این کمان را s بنامیم، شعاع دایرهٔ یادشده برابر با r خواهد بود و k یک عدد ثابت است که بسته به یکایی که برای اندازه گیری در نظر گرفته ایم مقدار آن تعیین می شود.
برای اندازه گیری زاویه از وسیله ای بنام نقاله استفاده می شود. توجه داشته باشید با تغییر اندازه ضلع هر زاویه اندازه آن تغییر نمی کند
مقدار زاویه θ مستقل از بزرگی کمان دایره ای است که کشیده ایم چون به همان اندازه که کمان دایره بزرگ یا کوچک شود شعاع دایره نیز با همان نسبت بزرگ یا کوچک می شود در نتیجه s/r نسبتی همواره ثابت است. [ ۳]
روش های گوناگونی برای اندازه گیری زاویه وجود دارد که پراستفاده ترین آن ها رادیان و درجه است. به جز رادیان، دیگر یکاهای اندازه گیری زاویه همگی نسبتی از یک دایرهٔ کامل اند ( مانند یک دور یا گرادیان ) . به این ترتیب یک دایره به n قسمت تقسیم شده است. در یکاهای مختلف، تنها مقدار n با دیگری فرق می کند. برای نمونه در یکای درجه n = ۳۶۰ است. مقدار k که در رابطهٔ بالا گفته شد برابر است با k = n 2 π . . ( اثبات: رابطهٔ بالا را می توان به صورت k = θ r s . بازنویسی کرد. در یک دور که در آن θ برابر با n یکا است ( کل یک دایره با همهٔ n قسمتش ) کمانی که به آن متناظر می شود کل دایره است پس طول کمان یا s برابر با محیط دایره یا ۲πr است. با جایگذاری n برای θ و ۲πr برای s خواهیم داشت که: k = n r 2 π r = n 2 π است )
• دور ( یا یک دایرهٔ کامل، یک چرخش یا یک گردش یا یک دایره ) یک دایرهٔ کامل است. یک دور را می توان به صورت یکاهای صدم دور و هزارم دور نیز بیان کرد. بسته به کاربرد یک دور را با τ {\displaystyle \tau } یا rev یا rot نیز نمایش می دهند؛ ولی در عبارت rpm ( دور بر دقیقه ) تنها حرف r نماد یک دور است. یک دور = °۳۶۰ = ۲π رادیان = چهار زاویهٔ راست گوشه
• چارک ( به انگلیسی: quadrant ) برابر است با یک چهارم دور برای نمونه زاویهٔ راست یکایی است که در کتاب اصول اقلیدوس از آن استفاده شده است. یک چارک = °۹۰ = π/۲ rad = یک چهارم دور = ۱۰۰ gon است. در زبان آلمانی از نماد ∟ برای نشان دادن چارک استفاده می کنند.
• گرادیان که معادل یک چهارصدم دور است.
• زاویهٔ مثلث متساوی الاضلاع برابر با ۱/۶ دور است. این یکا در گذشتهٔ دور در تمدن بابل کاربرد داشت. یکاهای درجه، دقیقهٔ یک کمان و ثانیهٔ یک کمان زیریکاهای یکای بابِلی اند. یک یکای بابلی = °۶۰ = π/۳ رادیان ≈ تقریباً ۱٫۰۴۷۱۹۷۵۵۱ رادیان
عکس زاویهعکس زاویهعکس زاویهعکس زاویهعکس زاویهعکس زاویه

زاویه (زرندیه). زاویه شهری در بخش مرکزی شهرستان زرندیه استان مرکزی ایران است. جمعیت این شهر در سال ۱۳۹۵ برابر با ۶٬۰۲۷ نفر بوده است. زاویه در لغت به معنای گوشه مهد پرورش علما می باشد.
عنوان این شهر واژه ای از ریشه عربی است و علاوه بر اشاره به معنی گوشه، به معنی کنج که محلی خاص در خانقاه ها است، می باشد. کنج در خانقاه ها به قطب و شیخ آن خانقاه اختصاص داشته یا محل مخصوص ریاضت سالکان خانقاه بوده است و حتی به معنای خود خانقاه نیز به کار رفته است ( معین، ۱۳۷۹، ذیل: زاویه ) .
زاویه در طول جغرافیایی ۵۰ درجه و ۵۶ دقیقه شمالی و در عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۳۸ دقیقه شرقی قرار گرفته است.
زاویه شهری کوچک اما با قدمت بسیار بالا است که در مرکز ایران واقع شده است. در مورد وجه تسمیه این شهر نظرات گوناگونی وجود دارد:
نخست این که این نام به دلیل وجود زاویه ای مشهور و بقعه ای از مشایخ متصوفه در این شهر بوده که به موسی خاموش معروف بوده است. البته امروز چیزی از آن به جز نام باقی نمانده است اما می تواند یکی از این زوایا بوده باشد و محتمل است که زاویه به این شخص اخیر منسوب باشد.
دوم در مورد عنوان زاویه گفته می شود که زاویه به دلیل موقعیت جغرافیایی این شهر است که در سر راه تهران ( یا ری ) و ساوه، در حالت گوشه و کنج و زاویه قرار گرفته است.
نظری دیگر آن است که این واژه در اصل زاوه بوده و سه شهر آوه، ساوه و زاوه شهرهای مهم این منطقه را تشکیل می داده اند. چنان که در خراسان قدیم نیز شهری به این نام بوده که مطابق با تربیت حیدریه امروزین است ( ابن بطوطه، ۱۳۷۶، ج۱ ص ۴۷۰ ) و البته این نظر دست کم با توجه به منابع و متون شناخته شده نیست.
با شواهد موجود چنین به نظر می رسد که نظر اول صحیح تر و مقرون به واقعیت باشد. پیشه بیشتر مردم این شهر در گذشته کشاورزی و دامداری بوده است اما امروزه با وجود شهرک های صنعتی در پیرامون این شهر دیگر کشاورزی مثل گذشته در این شهر رونق ندارد.
شهر زاویه در استان مرکزی، در ۴۵ کیلومتری شهر ساوه و حدود ۷۰ کیلومتری شهر تهران واقع شده است. شهرک صنعتی زاویه به دلیل فاصله مناسب از این شهرها و در اراضی عمومی منطقه ای به نام هاشم آباد، مورد توجه سرمایه گذارانی مانند کارخانه فولاد دشتستان و کارخانه های سازنده اتوبوس و آمبولانس بوده است.
زاویه از سمت شمال شرقی به کوه قناق، قره قویی جازانک و تَکّه داغی و از شمال به کوه قلیچ می رسد. در جنوب آن رودخانه شورک آباد، شرق آن روستای سلطان آباد و غرب آن روستای رحمت آباد واقع شده است.
عکس زاویه (زرندیه)عکس زاویه (زرندیه)عکس زاویه (زرندیه)عکس زاویه (زرندیه)عکس زاویه (زرندیه)عکس زاویه (زرندیه)

زاویه (عجب شیر). زاویه یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان دیزجرود شرقی بخش قلعه چای شهرستان عجب شیر واقع شده است.
جمعیت این روستا بر پایهٔ نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ خورشیدی، برابر با ۲۹۹ نفر بوده است. [ ۱]
عکس زاویه (عجب شیر)

زاویه (لیبی). زاویه شهری است در شمال باختری کشور لیبی بر کرانه دریای مدیترانه است.
شهر زاویه مرکز استان زاویه است و در ۴۰ کیلومتری غرب طرابلس، پایتخت لیبی واقع شده است. نام رسمی این شهر زاویه غربی ( به عربی: الزاویة الغربیة ) است تا از شهر دیگری به نام زاویه بیضا ( به عربی: الزاویة البیضاء ) که در خاور لیبی واقع شده بازشناخته شود.
شماری از میدان های نفتی لیبی در نزدیکی این شهر واقع شده اند و یکی از دو پالایشگاه اصلی لیبی نیز در زاویه قرار دارد.
تاریخ سکونت در این نقطه به زمان فنیقیان برمی گردد که این شهر در آن زمان اساریا نام داشت و از کانون های بازرگانی و دریانوردی فنیقی ها بود.
عرب ها، بربرها، یهودیان و سیاهان جمعیت این شهر را تشکیل می دهند.
عکس زاویه (لیبی)

زاویه (میانه). زاویه یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان قافلان کوه غربی بخش مرکزی شهرستان میانه واقع شده است.
عکس زاویه (میانه)

زاویه (کلیبر). زاویه یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان میشه پاره بخش مرکزی شهرستان کلیبر واقع شده است.
عکس زاویه (کلیبر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

زاویه (تصوف). اصطلاحی عرفانی که بر دو معنیِ جداگانه اطلاق می شود: الف. گوشه ای جداگانه از خانقاه یا هر محیط مجزّای دیگر، که سالک، در آن بدون حضور غیر که مایۀ تفرقۀ خاطر شود همّت خود را به سوی خداوند معطوف دارد. دستوراتی که در هر زاویه به کار برده می شود، مناسبِ همان زاویه نشین است. از این رو، دستورات سلوکی در گوشه های گوناگون، متفاوت است. عارفان، انزوای حضرت مریم (س) را که در آن جبرئیل بر او تجلّی کرد، درشمار همین زاویه نشینی ها دانسته اند. در زبان صوفیۀ متأخّر، از زاویه نشینی بیشتر به چلّه نشینی (چهله نشینی) تعبیر می شود. معمولاً هر زاویه ای زیر نظر شیخی بوده است و برای پذیرفتن شخص تازه وارد به زاویه، مراسمی خاص اجرا می شده است. در ادب فارسی نیز، برای این مفهوم بیشتر از کلمۀ گوشه استفاده شده است تا زاویه؛ ب. مقام یا منزل خاصّی که سالک در آن به سر می برد. در این استعمال، سالک همواره در فرار از زاویۀ خود، درپی شیخی است تا او را از آن زاویه خارج کند، و به سوی زاویۀ بعد که مقام بالاتر از آن است، رهنمون شود. گاهی این واژه به معنی اسباب و کالا و همۀ آنچه یک صوفی می توانست در سفر با خود به همراه داشته باشد آمده است. در مغرب و شمال افریقا خانقاه را زاویه می نامند و زاویه عبارت از بقعۀ یک تن از مشایخ و اولیاست که شامل محرابی برای عبادت و محلی برای تلاوت قرآن و اعتکاف زائران و روضه ای جهت تدوین مریدان شیخ یا ولی در جوار روضه یا مرقد اوست.

زاویه (ریاضیات). زاویه (ریاضیات)(angle)
زاویه
در ریاضیات، مقدار چرخش یا دَوَران. آن را با دو پرتو (نیم خط) با مبدأ مشترک که بر یک خط واقع نیستند، مشخص می کنند. به شکل حاصل نیز زاویه می گویند. مبدأ مشترک را رأسو دو پرتو را ضلع هایزاویه می نامند. زاویه را با درجه( ْ) یا رادیان(rad) یا گراد اندازه گیری می کنند. یک دور چرخش کامل یا دایره ْ۳۶۰ یا ۲π رادیان یا ۴۰۰ گراد است. زاویه ها را معمولاً بنا به اندازه شان برحسب درجه طبقه بندی می کنند. زاویۀ حاده(تند) کوچک تر از ْ۹۰ و زاویۀ قائمه (راست) دقیقاً برابر ْ۹۰ یا یک ربع دایره است. دو زاویه را که مجموعشان ْ۹۰ باشد، زوایای متمممی نامند. زاویۀ منفرجه(باز) بزرگ تر از ْ۹۰، ولی کوچک تر از ْ۱۸۰ (زاویۀ نیم صفحهیا دو قائمه) است. زاویۀ محدببین ْ۰ و ْ۱۸۰ و زاویۀ مقعربزرگ تر از ْ۱۸۰ ولی کوچک تر از ْ۳۶۰ اند. دو زاویه را که مجموعشان ۱۸۰ باشد، زوایای مکملمی نامند. زاویه ای که رأس آن روی محیط دایره و یکی از ضلع های آن وتریاز دایره و ضلع دیگرش خط مماس بر دایره در رأس باشد، زاویۀ ظلیخوانده می شود. اندازۀ زاویۀ ظلی نصف اندازۀ کمان روبه روی آن است. زاویۀ مرکزی زاویه ای است که رأس آن در مرکز دایره و ضلع هایش شعاع های دایره اند. اندازۀ زاویۀ مرکزی برابر با اندازۀ کمان رو به روی آن است.زاویۀ دووجهی. شکل حادث از یک خط و دو نیم صفحهاست، به قسمی که خط، فصل مشترک آن ها باشد. این خط را یالزاویۀ دووجهی، و اجتماع خط و هر یک از دو نیم صفحه را وجهمی نامند. زاویۀ دووجهی را با زاویۀ مسطحهاش اندازه گیری می کنند. برای رسم این زاویه، از نقطه ای روی یال دو خط عمود بر یال رسم می شود که هر یک در یکی از دو صفحه قرار دارند.
زاویۀ چندوجهی یاکنج. شکل حادث از تقاطع حداقل سه وجه یک چندوجهی است که در رأس مشترک اند.
زاویۀ خط با منحنی. زاویه ای است که خط در نقطۀ تقاطع با منحنی، با خط مماسبر منحنی در آن نقطه می سازد.
زاویۀدو منحنی.زاویۀ بین مماس های دو منحنی در نقطۀ تقاطع آن هاست.
زاویه در مثلث. زاویه های حاصل از تقاطع دوبه دوی اضلاع مثلث در درون مثلث زاویه های داخلیاند. مثلث دارای سه زاویۀ داخلی با مجموع ْ۱۸۰ است. هر یک از زاویه های داخلی مثلث متساوی الاضلاع ْ۶۰ است. زاویۀ خارجیدر هر رأس زاویه ای بین یک ضلع منتهی به آن رأس و امتداد ضلع دیگر منتهی به آن است. بنابراین، در هر رأس دو زاویۀ خارجی وجود دارد. اندازۀ هر زاویۀ خارجی برابر مجموع اندازه های دو زاویۀ داخلی غیرمجاور آن است. در مثلث قائم الزاویه، زوایای مجهول را با به کاربردن مثلثاتبه دست می آورند.
زاویه در چندضلعی. تعریف زاویه های داخلی و خارجی چندضلعی مانند تعریف زوایای مثلث است. زاویۀ مرکزی چندضلعی زاویه ای است که رأس آن در مرکز چندضلعی قرار دارد و اضلاع آن دو پاره خط اند که از مرکز به دو سر یک ضلع وصل می شوند. در چندضلعی منتظم، زاویه های داخلی باهم برابر و زاویۀ مرکزی برابر با زاویۀ خارجی است و از تقسیم ْ۳۶۰ بر تعداد اضلاع چندضلعی به دست می آید. مثلاً اندارۀ زاویۀ مرکزی ۸ضلعی ْ۴۵=۸÷ ْ۳۶۰ است.
زاویه در دایره. زاویه ای که رأس آن روی محیط دایره قرار داشته باشد و ضلع های آن وترهایی از دایره باشند، زاویۀ محاطینامیده می شود. اندازۀ زاویۀ محاطی نصف اندازۀ کمان رو به روی آن است.
زاویه های متقابل به رأس. زاویه های متقابل به رأسدو زاویه اند که رأس آن ها مشترک، و ضلعِ هر یک از آن ها در امتداد ضلع زاویۀ دیگر است.

جدول کلمات

کنج ، گوشه

مترادف ها

angle (اسم)
طرف، زاویه، گوشه، کنج، قلاب ماهی گیری، تیزی یا گوشه هر چیزی

corner (اسم)
زاویه، گوشه، کنج

hermitage (اسم)
زاویه، گوشه عزلت، جای انزوا

canton (اسم)
زاویه، قسمت، بلوک، بخش

فارسی به عربی

زاویة

پیشنهاد کاربران

"سوق" عربی شده "سوگ" در پارسی است که همان "سو" امروزی است. ( "و" در گذشته به شیوه "وگ" بوده است )
پس برابر "سوق دادن" می شود "سو دادن" و یا "سوگ دادن".
از این "سو دادن، سوگ دادن" میتوان برای جایگزین "هدایت کردن، مایل کردن" بکار برد.
...
[مشاهده متن کامل]

به جای "زاویه" میتوانیم واژه "سوگه" را به کار ببریم.
برای نمونه:
نادرست:اندازه این زاویه 75 است.
درست تَر:اندازه این سوگه 75 است.
بِدرود!

گوشه.
"رأس زاویه" به پارسی می شود "سر گوشه" یا "تارَک گوشه". "ضلع زاویه" به پارسی می شود "بَر گوشه". "نقاله" به پارسی می شود "گوشه سنج". "زاویۀ حاده" به پارسی می شود "گوشۀ تند" یا "گوشۀ بسته". "زاویۀ منفرجه" به پارسی می شود "گوشۀ باز". "زاویۀ قائمه" به پارسی می شود "گوشۀ راست". "زاویۀ نیم صفحه" به پارسی می شود "گوشۀ نیم هامون" یا "گوشۀ تخت". "زاویۀ تمام صفحه" به پارسی می شود "گوشۀ همه هامون". دو گوشه با جَمکَردِ ( مجموعِ ) 90 درجه "گوشه های "اُسپُرَندِه" ( زاویه های متمم ) هستند. دو گوشه با جَمکَردِ ( مجموع ) 180 درجه "گوشه های "آپُرَندِه" ( زاویه های مکمل ) هستند. "زاویۀ متقابل" به پارسی می شود "گوشۀ روبرو". "زاویۀ مجاور" به پارسی می شود "گوشۀ هَمبَر" یا "گوشۀ همپهلو". "زاویۀ داخلی" به پارسی می شود "گوشۀ درونی". "زاویۀ خارجی" به پارسی می شود "گوشۀ بیرونی". در یک پَرهون ( دایره ) ، "زاویۀ مرکزی" به پارسی می شود "گوشۀ کُیانی" و "زاویۀ محاطی" به پارسی می شود "گوشۀ دَروِشتِه".
...
[مشاهده متن کامل]

نما
تو شاهنامه هم زاو اومده و معر پذیرش فردوسی پاش خورده که زاویه همون زاو هست
به دهخدا سر بزنین واژه های زاو _زاوه_زاوی رو جستجو کنین میدونین زاویه پارسیه و نیاز به پارسی سازی نداره عربا دست کاریش کردن تنها نیازی به جای زاویه بگین زاوه یا زاوی یا زاو
زاو گفته کاربرد بناها و سازندگان ساختمان پس زاویه تازی شده زاو فارسیه واژه ای ساده تر و کاربردی تر
زاویه پارسی زاو هست دهخدا رو جستجو کنین زاو به مینه تنگه و شکاف و دره و کنج و گوشه هست زاویه تازی شده زاو هست
واژه زاویه
معادل ابجد 29
تعداد حروف 5
تلفظ zāviye
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: زاویَة]
مختصات ( یِ ) [ ع . زاویة ]
آواشناسی zAviye
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
زاویه به معنی محلی برای گوشه نشینی، خانقاه ( عبادتگاه ) می باشد همانندرباط ( رباط کریم ) که در گذشته محلی برای
اعتکاف وعبادت بوده است - نکته: این معنی زاویه مستند
برگرفته از یک کتاب تاریخی قدیمی میباشد.
شاه نشین - گوشه
سوک، کنج، گوشه
پستو.
انگلیسی : cornor
آلمانی : Winkel
فرانسوی: Angle
گوشه چشم
افزون بر برابرهای یاد شده در بالا، آمیخته واژه ی �گوشه چشم� را نیز می توان در بسیاری باره ها بکار برد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
�گوشه چشم� را می توان بجای �زاویه� و به همان آرش بکار برد؛ مانند:
...
[مشاهده متن کامل]

�از گوشه چشمِ فلسفی . . . � یا
�از کدام گوشه چشم به این جُستار می نگرید؟�
�گوشه چشم� با اندک چشم پوشی، همترازِ واژه ی �دیدگاه� نیز هست.
برگرفته از پی نوشتِ نوشتاری در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۱۶ اسپند ماه ۱۳۹۴
http://www. behzadbozorgmehr. com/2016/03/blog - post_24. html

به نظر من زاویه یعنی : تیزی یا گوشه هر چیزی و برحسب درجه حساب میشود

کنج، گوشه، بیعت، خانقاه، دیر، صومعه، عبادتخانه، معبد، تکیه، خلوتخانه، خلوتکده، مسکن، حجره، غرفه
زاویه: دوربین نسبت به سوژه سه زاویه می تواند داشته باشد: اگر ازبالا به پایین فیلمبرداری شود به آن زاویه ی سرپایین واگر پایین به بالا فیلمبرداری شود به آن زاویه ی سربالا گفته می شود. معیار زاویه سربالا
...
[مشاهده متن کامل]
یا سرپایین ، دید مستقیم چشم است. فیلمبرداری به موازات افق چشم را � آی لول� می گویند. ( اصطلاح سینمایی )

کنج، گوشه
زاویه های مثلث:گوشه های مثلث
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
قوژین ( کردی )
کیوژ kiuž ( اوستایی: کَئُژدَ kaožda )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس