روش های تفسیری قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] روش های تفسیری قرآن. روش تفسیری عبارت است از طریق و شیوه ای که هر مفسر برای تفسیر یک یا چند آیه انتخاب می کند و غالبا بستگی دارد به ابزاری که در تفسیر بکار می برد.
تفسیر تقسیمات گوناگونی دارد و از لحاظ روش تفسیر (صرف نظر از صحیح یا خطا بودن تفسیر) به چند قسم تقسیم می شود:الف) تفسیر کامل (تفسیر اجتهادی).ب) تفسیر ناقص که شامل موارد زیر می شود:۱. تفسیر قرآن به قرآن؛ ۲. تفسیر قرآن به عقل؛ ۳. تفسیر قرآن به روایات؛ ۴. تفسیر قرآن به رای؛ ۵. تفسیر علمی؛ ۶. تفسیر موضوعی؛ ۷. تفسیر رمزی.هرکدام از این روش ها، می تواند معتبر باشد و ما را به مقصود (تبیین مقصود آیات قرآن) برساند و نیز ممکن است خطاء و نا معتبر باشد، که در اینجا شیوه و شکل کار هر روش را مورد بررسی و نقد قرار می دهیم.
علت پیدایش شیوه های مختلف در قرآن
در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) مردم مستقیما از منبع متصل به وحی الهی استفاده می کردند و هر مشکلی را از ایشان سؤال می کردند و تفسیر از این قاعده مستثنی نبود و لذا بسیاری از روایات اسلامی، تفسیر آیات قرآن است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) سؤال شده و ایشان مطلب آیه را توضیح داده اند.در زمان ائمه معصومین (علیهم السّلام) تا حدودی وضع بر همین منوال بود، خصوصا برای شیعه که قول آنها را حجت می دانند و در مورد تفسیر آیات هم از ایشان سؤال می شد.اما در زمان های بعد در قرون اولیه اسلام کم کم بحث های کلامی زیاد شد و این به علت فتح کشورهای جدید و برخورد مسلمانان با فرقه های مختلف اوج گرفت و در زمان خلفاء فلسفه یونانی به عربی منتقل شد و لذا در عهد عباسیان (اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری قمری) بحث های عقلی و فلسفی رشد کرد و در همین زمان هم تصوف ظاهر شد و بعضی مردم به ریاضت و مجاهده نفس و... روی آوردند و در این میان گروه سومی از مردم اهل حدیث شدند که بر تعبد محض به ظواهر دینی پایبند بودند و به خاطر همین اختلاف آراء، اختلاف روشهای تفسیری هم بوجود آمد.محدثین از روش تفسیر با روایات سلف صالح و صحابه و... پیروی می کردند و متکلمین و فلاسفه هم آیات را طبق مذهب مختار خودشان تفسیر می کردند و آیات مخالف را تاویل می کردند و متصوفه به تاویل آیات روی آوردند. و به همین ترتیب شیوه های تفسیری متعدد به وجود آمد.
تفسیر قرآن با قرآن
هر چند تفسیر المیزان علامه طباطبائی (رحمة الله علیه) به این روش معروف شده و لکن تفسیر قرآن با قرآن یک شیوه سابقه دار در بین مفسرین شیعه و اهل سنت است و حتی از زمان معصومین (علیهم السّلام) رایج بوده است که به نمونه هایی از آن اشاره خواهیم کرد.لکن برای روشن شدن مفهوم تفسیر قرآن با قرآن بهتر است در ابتداء کلام علامه طباطبائی (رحمة الله علیه) را نقل کنیم، ایشان می فرماید:تشخیص مقاصد عالیه و فهم حقایق قرآن به دو صورت ممکن است:الف) این که ما در ابتداء یک بحث های علمی یا فلسفی انجام دهیم تا نتیجه مطلوب و حق، در آن مسئله علمی یا فلسفی روشن شود و سپس آیات قرآن را بر آن مسئله علمی یا فلسفی حمل کنیم لکن این طریق در مورد غیر قرآن خوب است ولی در مورد قرآن صحیح نیست.ب) این که قرآن را با قرآن تفسیر کنیم و معنی هر آیه را با تفکر در همان آیه و آیات دیگر به دست آوریم و مصادیق آیه را معلوم کنیم و با استفاده از خصوصیات ذکر شده در آیات آنها را مشخص کنیم. چنانچه خداوند می فرماید:«و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء؛ به درستی ما قرآن را بر تو فرو فرستادیم تا روشنگر هر چیزی باشد» و بعید است که قرآن روشنگر و مبین هر چیزی باشد.ولی مبین خودش نباشد.
← شواهد و دلایل تفسیر قرآن با قرآن
...

[ویکی اهل البیت] روشهای تفسیری قرآن. روش تفسیری عبارت است از طریق و شیوه ای که هر مفسر برای تفسیر یک یا چند آیه انتخاب می کند و غالباً بستگی دارد به ابزاری که در تفسیر بکار می برد. مفسر گاهی بر اساس عقل، گاهی بر اساس نقل (روایات) و زمانی به کمک خود قرآن به تفسیر می پردازد.
روشهای تفسیری متداول صرف نظر از درستی یا نادرستی آنها عبارتند از:
گاهی مفسران بر اساس علاقه و گرایش کلامی، فقهی، تاریخی یا فلسفی یا... قرآن را تفسیر می کنند؛ یعنی جنبه کلامی و اعتقادات قرآن، احکام یا مسائل تاریخی یا فلسفی آن را بیان می کنند؛ این ها گرایش های تفسیری است و روش تفسیری شیوه مفسر در بیان و تفسیر آیه است با هر گرایشی که دارد.
تفاوتی نمی کند که مفسر از چه دریچه ای به آیه نگاه می کند در هر صورت او برای تفسیر آیه به ناچار این کار را به یک روش از روشهای پیش گفته - یا چند مورد آنها به صورت توامان - انجام می دهد.
در برخی از کتابهایی که به بررسی روشهای تفسیر قرآن می پردازد بین روشهای تفسیری و گرایش های تفسیری تمایز چندانی داده نشده و روشهای تفسیر قرآن در کنار گرایشهای تفسیری مورد بررسی قرار گرفته اند.
در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله مردم مستقیماً از منبع متصل به وحی الهی استفاده می کردند و هر مشکلی را از ایشان سئوال می کردند و تفسیر از این قاعده مستثنی نبود ولذا بسیاری از روایات اسلامی، تفسیر آیات قرآن است که از پیامبر صلی الله علیه و آله سئوال شده و ایشان مطلب آیه را توضیح داده اند.
در زمان ائمه معصومین علیهم السلام تا حدودی وضع بر همین منوال بود، خصوصاً برای شیعه که قول آنها را حجت می دانند و در مورد تفسیر آیات هم از ایشان سئوال می شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس