۱_باخت:رقص.
باخت بازنده باختی:رَقَصَ الرَّقاصُ رَقصاً.
انواع باخت ها ی تکی و یا چندی .
۲_دست:دست گرفتن. باختن. بازیدن.
گونه های دست گرفتن به ریزگ .
فلسفه رقص
رقص برای خوشحالی ایزدان بود ، رقص جزء آیین نیایش هندیان است. در واقع رقصِ آیینی و� مذهبی بوده که دسته جمعی برگزار می شد، خب� ما با هندیان یک ملت مشترک در باورها و آیین ها بودیم آنها با رقص و شادی ایزدان را خوشحال می کردند و از خشم آنان می کاستند از طرفی معتقد بودند ایزدان در حال رقص هستند اما زمانیکه از هم جدا شدیم سمت و سوی اساطیر و افسانه های ما تغییر کرد. البته قبل از ورود آریایی ها بومیان ایران رقص های آیینی بسیاری داشتند
... [مشاهده متن کامل]
این تفاوت فکری از زمان ظهور زردشت شروع شد زردشت با تعالیم نو این دو ملت را در برگزاری مراسمات از هم جدا کرد . زمانی که زردشت ایزدان ما را از هندیان جدا کرد مراسمات ما نیز تغییر کرد . زردشت اهورمزدا را بر ایندره ( خدای رقص هندیان ) برتری داد و ایزدی وی را بر انداخت و در ردیف دیوها و اهریمنان مست قرار داد . چون همه رقص های آیینی ( دسته جمعی ) همراه با مراسم قربانی بوده لذا زردشت با قربانی کردن حیوانات مخالف بود. اما رقص های بزمی ( بخصوص برای حرامسرای شاهان ) همچنان کاربرد داشت مردم نیز بعد از زردشت هم قربانی و هم رقص را از سر گرفتند
رضاضحاکی راحت
با مردمی که رقصشان با چوب است و خشن شوخی نکنید
i am lor and proud of it
انا لور و فخور بذلک
رقص انگلیسی =dance
رقص انگلیسی =. dance
رخس ، پایکوبی = رقص
رخسنده = رقاص
واژه رقص
معادل ابجد 390
تعداد حروف 3
تلفظ raqs
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( رَ ) [ ع . ]
آواشناسی raqs
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
خودت گول نزن؛ أندام ورقص گناه اینقدر جذّاب وشغف دارد که نمیتوانی چشم بربندی!
نمیتوانی نگاهش کنید وعاشقش نشوی.
"یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ"
پس؛ نگاه اول هم حرام است.
... [مشاهده متن کامل]
"یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ"
به کُردی یعنی هَلپَرکَه. اگه بخوایم بافتشو بررسی کنیم، هَلپَر یعنی بپَر و پریدن هست و رِکَه یعنی لرزیدن.
به زبان فارسی یک واژه هست به نام "رَخش" که به معنای درخشش هست. میتوان واژه رَخس را با توجه به بافت رَخش برای واژه رقص به کار بُرد. 🌷
لارستان
کچتم من میرقصم
کچتش رقصیدی
کچته میرقصد
بچخ برقص
چَخ= رقص پایکوب درهم مالیدنله کردن با پا پایمال
هلی - شلی
در زبان لری ما به آهنگ می گیم دنگ
دنگله
در زبان لری به رقص دَنگله میگویند و از دو بخش دنگ و له تشکیل است دنگ به معنی آواز و نوای جشن است و له به معنی غلبه کردن و سوار شدن است که روی هم به معنی سوار شدن بر آواز ( موزون شدن با آواز ) است و به نظر می آید کلمه دنسdance کوتاه شده دنگله است.
رقص شتری: [عامیانه، کنایه ] رقصی که از روی قاعده نباشد، حرکات نابهنجار.
رقص معرب واژه رخس پارسی می باشد
ژوویدن = رقصیدن
ژووِش = رقص
بن مایه: فرهنگ سغدی، دکتر بدرالزمان قریب
#پارسی دوست
این واژه کاملگون فارسی است.
عربان این واژه را از رخس فارسی برگرفته اند.
زادواژگان دیگر از این ریشه
نامواژ ها: رخسنده، رخسیده، رخسا، رخسور، رخسیر، رخساک، رخسیک، رخسک، رخسان، رخسانه، رخسکده، رخسگاه، رخسین، رخساب، رخسمان، رخسون، رخسوار، رخسگون، رخسگین، رخسناک، رخسه، وارخس، پترخس، پادرخش، دشرخس، دژرخس، نارخس، فرارخس، فرورخس، ابررخس و . . .
... [مشاهده متن کامل]
کارواژ ها: رخسیدن، رخسستن، رخساندن، رخسانیدن، رخسش، رخسانش، رخسایش، رخسادن و. . .
همچنین میشود از تمام نامواژگان یادشده ستاک ( فعل، کارواژ ) ساخت. مانال ( مثال ) :فرارخسیدن، رخساکیدن، دژرخسیدن، پترخسیدن، رخسینستن، رخسگینستن و. . .
نیز میشود تمام نامواژگان را باهم ونداند ( چسباند ) . مانال: دژرخساک، پترخسانیک، پترخسینگاه، وارخسینگون و. . .
آنگاه با این همه توان و نیرو واژه سازی در فارسی باز از واژگان بیگانه بهره می جویید؟
واژه ی رقص عربی نیست،
الف - در زبان پارسی فرخسیدن به معنای رقصیدن است که در آن بدل شدن فرخس به رخس و سپس رقص مانند بدل شدن فشنگ به شنگ است. شاید پیشوند ف همانست که در گیلکی بدل ب شده مانند فگیر که گویش دیگر بگیر است.
... [مشاهده متن کامل]
ب - لغت رخس گویش دیگر laiks* به معنای رقص dance در زبان گوتیک است که از ریشه laik an ( =پریدن - jump ) در سنسکریت राग raaga ( =رقص ) ساخته شده است. بدل شدن ک به خ در واژگان ایک - یخ و تاریک - تاریخ و بدل شدن ل به ر در واژگان برگ - بلگ و دیوار - دیفال نیز دیده میشود.
*پیرس: Ossetic and Baluchi in V. I. abaeiv’s slovar by Adriano Valerio Rossi
در زبان کرمانجی خراسان لیستک گفته می شود
در پارسی: وشت vašt
از پویه ی ( فعل ) وشتن vaštan. پویه ی وشتیدن، ساده شده ی وشتن هست و بهتر است از آن دوری کنیم.
بن کنونی ( بن مضارع/ستاک حال ) : وس vas
من می وسم، تو می وسی. . . . ( من می رقصم، تو می رقصی )
من وشتم، تو وشتی. . . ( من رقصیدم، تو رقصیدی )
در پهلوی " وشت " ، نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
وشتیدن = رقصیدن
وشتان = رقصان
رقص[۱] معمولاً به حرکت های انسان که برای بیان یک حالت انجام می گیرد گفته می شود. رقص می تواند در یک محیط اجرایی، روحانی یا اجتماعی اجرا شود. واژهٔ رقص همچنین برای نشان دادن جنبش های موزون و ترازمند جانداران و اشیاء دیگر به کار می رود مانند رقص برگ ها، رقص جفت گیری در جانوران یا رقص باد.
... [مشاهده متن کامل]
رقص یکی از هنرهای هفتگانه به شمار می آید.
محتویات
۱ خاستگاه
۲ رقص و موسیقی
۳ رقصنده
۴ انواع هنر رقص
۴. ۱ رقص باله
۴. ۲ رقص فولکلر یا رقص سنتی و یا رقص ملی
۴. ۳ رقص بالروم
۴. ۴ رقص آئینی
۵ رقص به عنوان یک وجه هنری در اروپا و آمریکای شمالی
۶ مطالعات رقص
۷ طبقات رقص
۸ رقص به عنوان یک شغل
۹ جستارهای وابسته
۱۰ پانویس
۱۱ پیوند به بیرون
۱۲ منابع
خاستگاه
رقص والتس
بر خلاف برخی از فعالیت های انسان آغازین مانند ساخت ابزارهای سنگی، شکار، نقاشی در غار و غیره، رقص هیج نوع جسم فیزیکی از خود به جای نمی گذارد. بنابراین صحبت کردن درباره زمان ورود رقص به فرهنگ بشر غیرممکن است. با این وجود، قطعاً رقص بخش مهمی از مراسم، تشریفات، جشن ها و سرگرمی بدوی ترین تمدن های بشر بوده است. باستان شناسی ردپاهایی از رقص را در دوران قبل از تاریخ از جمله در نقاشی های مقبره های مصری در حدود ۳۳۰۰ پیش از میلاد و نقاشی های پناهگاه صخره ای بیمبتکا در هند نشان می دهد.
یکی از بدوی ترین کاربردهای سازمان یافته رقص در بازگویی نمایشی داستان های اساطیری بوده است. در واقع قبل از معرفی زبان های نوشتاری، رقص یکی از روش های اصلی انتقال این داستان ها از نسلی به نسل دیگر بود.
یک کاربرد اولیه دیگر رقص، استفاده از آن به عنوان مقدمه نشئگی حالات خلسه در آداب شفا دهنده بوده است. هنوز هم در فرهنگ های جنگل بارانی برزیل و صحرای کالاهاری برای این کار از رقص استفاده می شود. منشأ رقص های شیطان سریلانکا به دوران بسیار کهن قبایل بومی و «یاکا»ها ( شیاطین ) برمی گردد. طبق افسانه های سریلانکایی، رقص های کندیان به۲۵۰۰ سال قبل بر می گردند و مربوط به یک مراسم جادویی هستند که طلسم یک شاه افسون را شکست.
رقص و موسیقی
گرچه رقص و موسیقی به دوران قبل از تاریخ برمی گردند، معلوم نیست که کدام یک «زودتر» به وجود آمده است. با این وجود از آنجا که «ضرب آهنگ» و «صدا» در نتیجه حرکت ایجاد می شوند و موسیقی می تواند حرکت را القا کند، به نظر می رسد که رابطه این دو همواره به شکل همزیستی بوده است.
بسیاری از شکل های آغازین موسیقی و رقص با هم ایجاد و اجرا شده اند. این تکامل دوگانه در دوران مختلف ادامه داشته و باعث ابداع گونه هایی از رقص / موسیقی شده است، از جمله: دیسکو، سالسا، الکترونیکا و هیپ هاپ. برخی از سبک های موسیقی مانند موسیقی باروک و رقص باروک رقص موازی دارند، در حالی که سبک های دیگر به طور جداگانه ایجاد شدند: موسیقی کلاسیک و باله کلاسیک.
هر چند رقص همراه با موسیقی است، می توان آن را به طور مستقل ارائه کرد یا از آهنگ خود رقص استفاده نمود ( رقص پا ) . رقص های همراه با موسیقی، بسته به سبک رقص ممکن است با موسیقی هم زمان باشند یا نباشند. رقصی که بدون موسیقی اجرا می شود، «رقص با ریتم خود» نامیده می شود.
رقصنده
رقص باله
به افرادی که به انجام رقص می پردازند رقصنده می گویند و به خود کنش، رقصیدن یا رقص گفته می شود.
در فرهنگ معاصر ایرانی رقاص لفظی است با بار منفی که به رقصندگان باشگاه های شبانه از جمله رقص عربی و رقص برهنه غربی اطلاق می شود. به کار بردن این لفظ برای کسانی که حرفه آنها نوعی از انواع رقص های هنری است ناپسند است.
انواع هنر رقص
رقص باله
باله کلاسیک
باله نئوکلاسیک
باله مدرن و یا رقص معاصر
رقص فولکلر یا رقص سنتی و یا رقص ملی
رقص با شمشیر، سیستان
رقص سیستانی
رقص آذربایجانی
رقص تاجیک
رقص گرجی
رقص ایرانی
رقص کردی
رقص عربی
رقص هندی
فولکلوریکو
رقص لری
رقص بندری
رقص شمالی یا گیلانی
رقص بلوچی
رقص اسپانیایی
فلامنکو
رقص بالروم
چاچا
سالسا
تانگو
دیسکو
پازا دبله
رقص آئینی
سماع
رقص های شیطان در سریلانکا
رقص به عنوان یک وجه هنری در اروپا و آمریکای شمالی
تعبیر شاهد عینی جان وایت از یک رقص بومی آمریکایی در جزیره روانوک در سال ۱۵۸۵ که تحت تاثیر دانش او از رقص محوطه ای الیزابتی است.
با چند ملیتی شدن فرهنگ اروپا، از یک سو رقص های نواحی مختلف در نقاط دیگر اجرا شدند، و از سوی دیگر رقص های جدیدی ( به ویژه در ایتالیا ) ابداع گردید. با شروع اجرای رقص ها در خارج از حیطه فرهنگی اصلی، نیاز به دستورالعمل اجرای آنها احساس می شد.
اولین فرهنگستان رقص، فرهنگستان سلطنتی رقص ( به فرانسوی: Académie Royale de Danse ) بود که در سال ۱۶۶۱ در پاریس گشایش یافت. کمی بعد اولین گروه سازمان یافته باله زیر نظر این فرهنگستان تشکیل گردید؛ این گروه در ابتدا کاملاً مردانه بود، اما در سال ۱۶۸۱ زنان نیز به آن پیوستند. در آغاز قرن بیستم، نوآوری در رقص به شدت افزایش یافت و روش های مستقل رواج یافتند. پیشگامان اولیه رقص مدرن عبارت اند از لویی فولر، ایسادورا دوتکان، ماری ویگمن و راث سن دنیس. رابطه موسیقی با رقص، مبنای حرکات موزون بود که توسط امیلی ژاکوس - دالکروز ابداع شد و در توسعه رقص مدرن و بالت مدرن از طریق هنرمندانی مانند ماری رامبرت موثر بود.
حرکات موزون که توسط رادولف اشتاینر و بوری مایر - اشمیتس گسترش یافت، عناصر باقی مانده از رقص کلاسیک را با سبک آزاد جدید ترکیب کرده و مجموعه واژگان تازه و پیچیده ای را به مجموعه واژه های رقص اضافه نمود. در دهه ۱۹۲۰ بنیانگذاران مهم سبک جدید مانند مارتا گراهام و دوریس هام . . .
بازی ها و رقص ها با هر نام و عنوانی که زیر پوشش آن حضور خود را در فرهنگ اقوام ایرانی تداوم بخشیده اند از منظر تاریخ موسیقی و نمایش، دارای اهمیت فراوانی هستند.
چه بسا از آنها با حفظ برخی صورت ها و اشکالی که به حرکات نمایشی انبوه و ریتمیک تعلق دارند، تحت نام پایکوبی، رقص، بازی، ذکر، تواجد و سماع، بخش قابل توجهی از داشته های ما در زمینه فوق محسوب می شوند. اساسا واژه رقص عنوانی است که پس از اسلام جهت این سازه به کار رفته است. در متون و منابع ادبی ایرانی و همچنین در گروه زبان های شفاهی مردم نواحی ایران، واژگانی چون بازی، وازی، وازیک و واژیک با ابعاد و جنبه های عام تر از رقص، حوزه ای نسبتا وسیع از آیینی توسعه یافته را شامل می شده اند؛ حوزه ای که علاوه بر رقص، برخی حرکات شبه ورزشی، رفتار و اعمال رزمی، پانتومیم، نمایش، شعر و موسیقی در آن جایگاهی مشخص و شناخته شده داشته اند. در واقع بازی ها، مجموعه ای کوچک تر از بالنده ترین و ماندگارترین عناصر یک آیین بوده اند چنانکه اگر برخی آداب، مناسک و مراسم، اوراد و ادعیه را بر عناصر یک بازی بیفزاییم، شکلی آیینی متصور است. بنابراین اگر رقص را در هیات اصلی و منشا اولیه آن، به عنوان جزیی از یک آیین تلقی کنیم، می توان پذیرفت که در پی تکامل و بسط و توسعه ی آیین ها، رقص و پایکوبی، شامل جنبش های موزونی شد که "در آن اندامهای گوناگون تن آدمی هماهنگ با یکدیگر به حرکت در آمده و خواست ها و هیجان های ویژه ای را بازگویی و حال های روحی معینی بیان می کردند. از این رو، رقص و پایکوبی در میان مردمان دوره های باستانی و نوین معنی و مفهوم و صورت های گوناگونی از قبیل ورزشی، جنگی، جذبه ای و مذهبی، تقلیدی و نمایشی، تفریحی و شهوانی به خود گرفته، کم و بیش در میان همه مردم جهان، دوره های دگرگونی و تکامل را پشت سر نهاده است". در آغاز رقص و حرکات موزون به شکل کنونی و منتزع از آیین، اساسا زمینه ای برای ابراز وجود نداشته است. بر این اساس تاریخ رقص را در فلات ایران به سه دوره کلی، یعنی دوره ی آغازین عهد باستان، دوران تشکیل امپراطوری های بزرگ تا پیدایش اسلام و دوران پس از اسلام طبقه بندی نمود. سماع: جریان اول در ارتباط با پیدایش فرق و به ویژه تصوف است که در طول دوران پرفراز و نشیب خود، با تمسک به برخی روایات، احادیث و با استنباط فرقه ای از اسلام، به طور سرسختانه، از نوعی رقص به نام سماع به دفاع پرداخت. بی تردید این گونه جریانات، لااقل از نظر صورت بندی های رفتاری، پیوند غیر قابل انکاری با فرهنگ ایرانی داشته اند. سرگذشت کلیه فرقی که پس از اسلام، در فلات ایران به نشو و نما پرداختند و بعدها بسیاری از آنها به گمراهان ( غلات ) شهره شدند و شیوه اجرای مناسک و آیین های آنان و استقبال محتاطانه، اما باطنی برخی اقوام و طوایف ایرانی از آنان و آداب و اعمال این گونه فرق چنین برداشتی را مورد تایید قرار می دهند. در طول تاریخ جانب داری گروه های قابل اعتنا و تاثیرگذار اجتماعی و مذهبی از این جریان، موجب شد تا ما درباره رقص هایی که با محمل عارفانه، به سماع شهره شدند، حجم نسبتا گسترده ای از اسناد و شواهد را در اختیار داشته باشیم. اسنادی که یکسره به چگونگی حالات و ساز و کارهای این هنر دلالت دارند. بخش قابل ملاحظه ای از ادبیات ایران، به ویژه ادبیات مربوط به قرن هفتم، هشتم و نهم هجری، علاوه بر گرایش و ابراز علاقه به این جریان، سماع درویشان را به عنوان درجه ای متعالی از عبادات مطرح نموده و آن را جلوه ای بی چون و چرا از مظاهر حق دانسته اند.
... [مشاهده متن کامل]
رقص های آیینی
جریان دوم شکلی از رقص است که به طور آشکاری از جوهره ی آیینی برخوردار است؛ رقصی که قرن هاست در سراسر آسیای میانه، بخشی از افغاستان و قسمت هایی از غرب شبه قاره هند رواج داشته و همچنین گروهها و اقوام پرشماری از ساکنان سواحل جنوب و جنوب شرقی ایران مبادرت می ورزیده اند. قدیمی ترین سند موجود مربوط به این گونه رقص ها با ذکر جزییات قابل توجه در تاریخ جهانگشای جوینی و در ذکر خروج تارابی آمده است که به شکلی نسبتا روشن از عمومیت آیینی، توام با حرکات موزون در شرق فلات ایران سخن به میان آورده است. تعدادی از پژوهشگران ریشه این رقص ها را که از قدیم الایام به پری داری اشتهار داشته، از اعتقادات و باورهای شمن ها دانسته و آن را منتسب به شمنیزم می دانند. اگر چه این برداشت، به نوبه خود از جایگاه محققانه ای برخوردار است اما در تعریفی جامع تر، ریشه این گونه حرکات موزون را که اصالتا در ارتباط با تسخیر ارواح و درمان بیماران روحی بوده، باید در رده ی باورهای جادو دینی قرار داد. دلایل ما بر این مدعا، وجود گستره ی جریاناتی مشابه، در میان اقوام مختلفی از جمله اغوز، مغول، تنگوز، سرخپوستان آمریکای شمالی و برخی اقوام آفریقایی است.
رقص های آیینی در مناطق
مجموعه تظاهرات و حرکاتی که در گذشته با عنوان رقص، در محافل و مجالس درابریان، اشراف، اعیان شهری و نیمه شهری و فرهنگ وابسته به آن شکل یافته بود به فراخور این فرهنگ هر روز تا روزی دیگر، از خصیصه ها و جوهره ی هنری خود دور می گشت، اما در اقصی نقاط کشور اقوام و طوایف مختلف همچنان به اجرای رقص هایی می پرداختند که از یک سو، ریشه در تاریخ زندگی اجتماعی آنها داشته و از دیگر سو سرشار از روح زندگی حرکت، تپش و پویایی بود. این رقص ها همانند همه پدیده ها و خلاقیت های هنر فولکلور برآمده از ریشه ای ترین مفاهیم حیات بوده اند و درنتیجه در انطباق کامل با ساختار معیشتی، فکری، اخلاقی، زیباشناسی و ذوق قومی قرار داشته اند؛ بنابراین مهم ترین خصیصه این گروه از رقص ها، خاستگاه اجتماعی انهاست.
پر خوانی
پر خوانی آیینی مربوط به شرق فلات ایران است. آیینی که در حال حاضر دست یابی به نمونه ی زنده ی آن تقریبا غیر ممکن ردیده است. در وهله اول چیزی که در این آیین جلب نظر می کند عدم وجود هر نوع ساز کوبه ای است. حتی حضور ساز و آواز در ابتدای مراسم، به هیچ وجه ارتباطی با رقص . . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)